کد خبر 28527
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۰

آمريکا با طراحي عمليات ويکي ليکس، خودزني ديگري را مشابه حملات 11سپتامبر رقم زده است که بر اساس شواهد، دستاوردهاي استراتژيک زيادي براي اين کشور به همراه داشته است.

عليرغم نشست هاي تخصصي متعددي که در مورد ويکي‌ليکس در کشورمان برگزار شده، هنوز تحليلگران و ديپلمات هاي کشور به موضع واحدي در خصوص نشت اطلاعات توسط اين سايت و نيت مستتر پشت اين جريان اطلاعاتي دست نيافته اند. البته عمده تحليلگران و برخي ديپلمات هاي کشور، ضمن تاييد رخنه اطلاعاتي به سرورهاي دستگاه هاي اطلاعاتي آمريکا و صحت ادعاي گردانندگان ويکي ليکس مبني بر نفوذ و دسترسي به اين اطلاعات، آن را ضربه اي سهمگين به دستگاه اطلاعاتي آمريکا دانسته اند. اين اغراق تا آنجا پيش رفت که يکي از ديپلمات ها و کارشناس ارشد مسايل استراتژيک کشور، آن را سقوط آزاد دستگاه ديپلماسي ايالات متحده دانست.
اين تحليل ها به ميزان زيادي به شرايط و تحليل هاي پس از 11 سپتامبر و فرو ريختن برج هاي تجارت جهاني، شباهت دارد. عمده تحليلگران داخلي، حملات 11 سپتامبر را ضربه اي سهمگين به پيکره ي پوشالين آمريکا تعبير کردند. اما پس از چندي شواهدي ارايه شد که حاکي از خودزني آمريکا داشت.
2 برج فرو ريخت و 2 کشور اشغال شد. القاعده به يک سوژه جهاني تبديل شد. صورت بندي جديدي بر جهان حاکم شد. مسلمانان جهان تروريست لقب گرفتند و عملا بازنده اين جريان، جهان اسلام بود. حتي اگر همه عوامل را ناديده بگيريم شناخت سيستم نوراد(NORAD) که سامانه دفاع هوايي آمريکاست؛ به تنهايي کافي بود تا بفهميم چنين حمله اي از جانب يک سازمان چريک صحرايي امکان پذير نيست. نوراد سازمان امنيت هوايي فضايي ايالات متحده است که ساليان زيادي است براي حملات موشکي و انهدام موشک هايي که از دوسوي ايالات متحده يعني اقيانوس آرام و اطلس مي آيند، آمادگي کامل دارد و سرتاسر پهنه هوايي ايالات متحده را تحت کنترل کامل دارد.
سازماني که نقش نوراد را در عرصه سايبر براي آمريکا ايفا مي کند؛ سازماني بسيار پيچيده به نام آژانس امنيت ملي آمريکا (NSA) است. شناخت NSA و امنيت شبکه و سرورهاي دستگاه هاي اطلاعاتي امنيتي ايالات متحده، به تنهايي کافي است تا محال بودن فرض نفوذ ويکي ليکس و دسترسي به اطلاعات محرمانه و سناريوي ادعا شده از طرف گردانندگان ويکي ليکس، اثبات شود.


ساختار امنيت در ايالات متحده تابع مکتب امنيتي سوم يعني مکتب اپورتونيسم است. اين مکتب، يک امنيت تهديد محور را رقم مي زند و همواره مي بايست تهديد را به فرصت تبديل کند. مشکل اينجاست که اگر تهديد نبود چه بايد کرد؟ بايد تهديد را به وجود آورد. مثل تهديدي که در واقعه 11 سپتامبر وانمود شد. خودزني 11 سپتامبر دستاوردهاي استراتژيک بسياري از جمله گسترش و آرايش جديد جهاني ساختار امنيتي آمريکا و وضع قوانين و محدوديت هاي امنيتي آمريکا دخالت در مسايل امنيتي ساير کشورها را، براي ايالات متحده به همراه داشت. دستاورد خودزني اطلاعاتي ويکي ليکس چه مي تواند باشد؟
 

آژانس امنيت ملي آمريکا (NSA) وظيفه رصد کردن و ثبت تمامي فعاليت هاي کاربران عرصه سايبر و همچنين کنترل ايميل ها، شنود مکالمات تلفني، کنترل مرسولات پستي، و ساير ارتباطات حريم خصوصي همه افراد در سراسر کشورهاي دنيا را بر عهده دارد. NSA نقش سازمان پشتيبان براي همه 34 سرويس امنيتي تمدن غرب را ايفا مي کند. همه 16 سرويس امنيتي آمريکا بدون NSA ناکارآمد و فلج هستند. که البته در کنار اين آژانس، قرارگاه سايبري آمريکا (Cyber Command) به کنترل اطلاعات حساس آمريکا، کنترل فضاي سايبر، هدايت عمليات هاي سايبري، سازماندهي منابع سايبري موجود و همچنين هماهنگ سازي دفاع از شبکه هاي نظامي سايبري آمريکا مي پردازد.

علاوه بر اين، آژآنس NSA و Cyber Command ، وظيفه امنيت شبکه و محدوديت دسترسي به فايل هاي طبقه بندي شده و کنترل چرخه اطلاعاتي را به عهده دارند. با وجود سازمان هايي که هيچ فعاليتي نمي تواند از ديدشان مخفي بماند، فرض نفوذ ويکي ليکس به اطلاعات محرمانه آمريکا، يک فرض باطل است. آيا ايالات متحده با ساختن تهديدي به نام ويکي ليکس، همچون تهديد القاعده، صورت بندي جديدي را براي نظام اطلاعاتي جهان رقم خواهد زد؟ اين تهديد خود ساخته را، به چه دستاورد استراتژيک و فرصت طلايي تبديل خواهد کرد؟
 

علاوه بر دستاورد هاي سياسي و آرايش سياسي جديد آمريکا در جهان و بخصوص خاورميانه، بخشي از اين دستاوردها، قوانيني است که پس از عمليات 11 سپتامبر اطلاعاتي ويکي ليکس، تصويب و سپس بر فضاي سايبر اعمال مي شود؛ نظير:

  • قانون ميهن پرستي سايبري، (I patriot act) ؛ پس از 11 سپتامبر قانون ميهن پرستي آمريکا تصويب شد که دست آمريکا را براي برخوردهاي فراقانوني با کساني که شائبه تروريسم آنان مي رود؛ باز مي گذارد. اما قانون ميهن پرستي سايبري، امکان برخورد آمريکا با اقدامات سايبري عليه آمريکا را فراهم مي کند.
  •  قانون قطع سايبري (kill switch) اين قانون به رييس جمهور آمريکا اين حق را مي دهد که به طور غيرطبيعي و به يکباره، اينترنت جهاني را قطع کند.
  •  اعمال سانسور در فضاي سايبر
  • نظارت متمرکز، شديدتر و گسترده تر بر فضاي سايبر

شيوه چرخش و مسير اطلاعات که دستگاه هاي اطلاعاتي آمريکا از آن بهره مي برند، طبقه بندي يا کلاسه بندي اطلاعات است و پس از مدتي، هنگامي که عمر اين اطلاعات به پايان رسيد، آن را ديکلاسيفاي (declassify) مي کنند؛ يعني از طبقه بندي خارج مي کنند.

گفتني است براي خارج کردن اطلاعات از طبقه بندي؛ مرکز ملي حذف طبقه بندي آمريکا (National Declassification center) به فرمان اوباما در سال 2009 راه اندازي شد. اين سازمان (NDC) وظيفه هماهنگي بين آژانس هاي امنيتي و کليه اقدامات لازم براي هدايت دقيق خروج اطلاعات از طبقه بندي و همچنين توسعه موثر آموزش و اقدامات تضمين کيفيت و انجام شفاف و استاندارد اين عمل و نيز استفاده از فن آوري هاي جديد براي حمايت از فعاليت ديکلاسيفيکيشن؛ را بر عهده دارد.
با در نظر گرفتن اينکه اين اطلاعات ديگر از طبقه بندي خارج شده اند، دستگاه هاي اطلاعاتي آمريکا مي توانند با رويکرد نشت يا درز هدايت شده اطلاعات، دو روش را براي استفاده مجدد از اين اطلاعات تاريخ مصرف گذشته، به کار بگيرند.
1. ميس اينفورميشن(misinformation)
تحريف يا انحراف در اطلاعات با تکنيک هايي نظير بزرگنمايي اطلاعات ارايه شده، کوچک نشان دادن وقايع به صورت انتخابي، تحريف اطلاعات به صورت انتخابي،
2. ديس اينفورميشن(disinformation)
گم کردن اطلاعات اصلي و يا اطلاعات زدايي به وسيله انتشار انبوه اطلاعات، به گونه اي که دريافت کننده اطلاعات قدرت تشخيص اطلاعات صحيح از اطلاعات نادرست را نداشته باشد.
البته نکته ي ترديد ناپذيري که در خصوص اين دو شيوه ي خود زني آمريکا (11 سپتامبر و ويکي ليکس) بايد گفت اين است که اگرچه در 11 سپتامبر خودزني آمريکا دستاوردهاي زيادي براي آمريکا به همراه داشت، اما منجر به فرو ريختن هيمنه امنيتي آمريکا شد. چيزي که در مقوله ويکي ليکس بايد آن را به "فروريختن هيمنه اطلاعاتي آمريکا" تعبير کرد.
نکات مبهم ديگري نيز وجود دارد که لازم است تحليلگران به آن بيشتر توجه کنند :

  •  از زوايه‌اي ديگر، روش انتشار چند هزار سند از حدود 251 هزار سندي که تاکنون فاش شده، نشان مي‌دهد که يک گروه کاري حرفه‌اي، سند‌شناس و حتي آشنا به ظرافت‌هاي مذاکرات ديپلماتيک، اين اسناد را از ماه‌ها قبل بررسي کرده‌اند.
  • ويکي ليکس پديده‌اي فراتر از يک فرد به نام جوليان آسانژ است. افراد ويکي ليکس لزوما ديپلمات‌هاي بسيار باتجربه بوده‌اند که مي‌توانسته‌اند تشخيص دهند کدام نام‌ها بايد از اسناد حذف شوند يا اينکه کدام موضوع اولويت دارد و بايد روند انتشار سندها را با اين موضوعات آغاز کنند.
  • بايد به بخش‌هايي توجه کنيم که با هاشور از سند حذف شده‌اند، مطالب حذف‌شده مي‌تواند با چه استدلالي حذف شده‌ باشند؛
  • بيشتر اطلاعات اين سايت از سوي پنتاگون، وزارت خارجه آمريکا، کاخ سفيد، سفارت‌هاي آمريکا در کشورهاي ديگر و هر فرد و سازمان ديگر که خواهان ارائه اسناد باشند به دست مي‌آيد. ويکي ليکس براي ناشناس ماندن افراد از فناوري تور استفاده کرده است که متعلق به نيروي دريايي ارتش آمريکا است. در واقع اين شبکه‌اي است که به کاربر اين امکان را مي‌دهد که به هنگام ارسال اطلاعات به صورت ناشناس باقي بماند. در واقع اين سايت بطور کامل از تکنيک‌هاي پيشرفته رمزنگاري آمريکا استفاده مي‌کند.
  • تيپ‌شناسي اسناد ويکي ليکس نشان مي‌دهد که هيچ يک از اين اسناد ماهيت به کلي سري نداشته است. موضوع و محتواي آن بيانگر گزارش‌هاي تهيه شده توسط ديپلمات‌هاي کشورهاي مختلف در فرآيند مذاکرات ديپلماتيک مي‌باشد.
  • تمامي کارگزاران ديپلماتيک و استراتژيک بر اين امر واقفند که گزارشات تحليلي و توصيفي فاقد ارزش امنيتي مي‌باشد.
  • با نگاه واقع گرايانه؛ اين پرسش مطرح است که چرا اين اسناد به صورت انتخابي منتشر شده، چرا در حوزه سياست خارجي انتخاب شده اند و چرا اساسا در مورد مسائل خاورميانه پر رنگ هستند؟

به قلم : اسماعیل ارجمندی