کد خبر 28772
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۱

اين افسوس زماني بيشتر مي شود که مي بينيم شخصيتهاي درجه چندم جهاني ، بر پرده سينما با چه تصاوير هنري اعجاب برانگيزي ظاهر مي شوند و آقاي افخمي از ساخت يک فيلم معمولي درباره بزرگترين شخصيت تاريخ معاصر جهان عاجز بوده است .

به گزارش وبلاگستان مشرق، تقي دژاکام در مطلب جديد وبلاگ "آب و آتش" نوشت:

دست زدن در جايي که کارگردان اشتباه فاحشي کرده ، سوتي داده و يا از او چنين انتظاري نمي رفته است ؛ اين واکنش منتقدان و نويسندگان سينمايي مطبوعات يک عرف شده است و معمولاً ميزان ضعف يک فيلم از ديد آنان با چنين واکنشي رابطه مستقيم دارد . اين اتفاق تقريباً در هر چند دقيقه از فيلم «فرزند صبح» تکرار شد به گونه اي که تصور مي شد بهروز افخمي همين الان سينما را ترک مي کند و مي رود . او اما نشست و تا پايان فيلم را تحمل کرد و بعد هم در ميان انبوهي از نويسندگان و خبرنگاران مختلفي که او را احاطه کرده بودند ، يک جمله را تکرار مي کرد : فيلمنامه من بود ، من کارگرداني کردم اما فيلم من نبود ! و همين جمله پر تکرار پرسشهاي منتقدان را بيشتر و بيشتر مي کرد . به همين دليل ، با وجود آنکه اعلام شد سالن پرسش و پاسخ ميکروفون ندارد ، فوج جمعيت کارگردان فرزند صبح را از نزديکيهاي در خروجي محوطه به زيرزمين طبقه منهاي دو بردند تا يک جلسه محاکمه واقعي براي او تشکيل دهند.

اين جلسه پرسش و پاسخ ، ياد آور نشست فيلم بسيار موهن « زمهرير» بود که بيشترين توهينها را به دفاع مقدس و انقلاب روا داشته بود . در آن جلسه هم ، همه خبرنگاران و منتقدان فارغ از هر گونه گرايش و سليقه سياسي ، يکصدا عليه آن فيلم موضع گرفتند که خوشبختانه با نگاه متحد آنان و اطلاع رساني مناسب رسانه اي ، آن فيلم مجال نمايش عمومي نيافت . در اين جلسه اما ، موضوع فرق مي کرد . فيلم به آن معني موهن نبود اما بي ارزشي کار و گافهاي متعدد سينمايي در کنار شخصيت تاريخي و جهاني امام خميني ، کم توهيني به او محسوب نمي شود . فيلم در نهايت بي دقتي در فيلمنامه و در جزئيات ، گويي درباره يک پسر بچه روستايي است که کسي که براي اولين بار يا دومين بار دوربين به دست گرفته ، آن را ساخته است . به همين دليل است که افخمي در مقابل پرسشهايي چون شلوار لي خانم هديه تهراني – دايه امام – در سالهاي سده پيش! ، وجود دکل برق و تير چراغ برق در جاده روستايي آنموقع! و جلوتر از آن عبارت « گذرنامه »! در هنگام تبعيد امام به ترکيه و نيز معلوم شدن ريل تراولينگ فيلمبرداري در دو صحنه فيلم و ريتم بسيار کند و فضاي سرد و بيروح فيلم ، جوابي نداشت و آن را به ماجراي تدوين ! بي اجازه او که پس از هفت سال ، ادامه پيدا کرده است مربوط مي دانست .

افخمي هزينه فيلم را حدود دو ميليارد تومان اعلام کرد و البته گفت براي بسياري از هزينه ها ، بودجه نداشته ايم . وي درباره واکنش خانواده امام به اين فيلم هم گفت : آنها فيلم را ديده اند اما از واکنش آنان اطلاعي ندارم .

 

 

کارگردان فرزند صبح درباره انتقادات گسترده از بي داستاني و صحنه هاي طولاني باد در علفزار روستا يا نشان دادن مرغ و خروسها يا قدم زدن طولاني روح الله کودک در روستا ، مسابقه ماندن زير آب ( که تمام سالن يکصدا براي مسخره کردن کارگردان همراه با بچه هاي فيلم تا شماره 90 مي شمردند !) و واکنش منفي مردم نسبت به اين نکات بي ارزش که بخش اعظم فيلم را به خود اختصاص داده است نيز گفت : من به برداشت مردم چه کار دارم ؟ من فيلم خودم را ساخته ام و براي فيلم خودم هم ، خودم تصميم مي گيرم .

وي توضيح نداد که اگر کارگردان براي فيلم خودش ، خودش تصميم مي گيرد و مثلاً اگر مجاز باشد در بي ربط ترين حالت ، دوران تبعيد امام را به سکانسهاي مختلف دوران کودکي امام وصل کند ، آيا اين اجازه را هم دارد که جمله اي که با هيچ تسامحي امکان گفتن آن از سوي امام وجود ندارد و اصلاً در ادبيات ديني و سياسي امام جايگاهي ندارد چگونه در فيلم بر زبان او جاري شده است ؛ آنجا که در هنگام تبعيد از ايران به ترکيه ، در هواپيماي نظامي به خلبان مي گويد : من براي دفاع از ميهنم تبعيد مي شوم !

فيلم آنچنان مغشوش و بي سرو ته بود که شريفي نيا بازيگر نقش حاج احمد آقا ، پس از پايان فيلم در برابر پرسشهاي خبرنگاران هيچ حرفي براي گفتن در دفاع از فيلم نداشت و سکوت کرده بود .

***

فيلم فرزند صبح نيمه شب دوشنبه در حالي تمام شد که اميدهاي مشتاقان ديدار فيلمي قابل قبول از امام بر صفحه عريض سينما به طور کامل به يأس تبديل شد . کاش آن يک ميليارد و هشت صد ميليون توماني که خرج اين فيلم شد ، به طور کامل به فيلمساز داده مي شد تا چنين چيزي تحويل سينما نمي شد . اين افسوس زماني بيشتر مي شود که مي بينيم شخصيتهاي درجه چندم جهاني ، بر پرده سينما با چه تصاوير هنري اعجاب برانگيزي ظاهر مي شوند و آقاي افخمي از ساخت يک فيلم معمولي درباره بزرگترين شخصيت تاريخ معاصر جهان عاجز بوده است .

شايد آقاي افخمي پس از هفت سال نتوانسته باشد کمترين حق امام را ادا کند ، اما هيچ شکي نيست که نسل جديد و پر انرژيي که بر ساحت دين و دانش و سياست و هنر و ادبيات و حوزه هاي مختلف اجتماعي روز به روز ، رويشهاي آنان را مشاهده مي کنيم ، حتماً دست به کار خواهند شد و با دستهاي پر توان خود ، امام خميني را بسيار باشکوه و قدرتمند - در حد توان خود – بر پرده سينما نشان خواهند داد تا آنوقت معلوم شود حساب آنان با مدعيان ، چه فاصله اي دارد . آنروز هم دير نيست.