ملت مسلمان، با آن‌که در برابر سرنیزه‌ رضاخان و قداره‌بند هایش ناتوان و بی‌سلاح بودند اما از همان آغاز فریاد اعتراض خود را علیه کشف حجاب بلند کردند.

گروه تاریخ مشرق- سیاست‌های دولت رضاخانی در حوزه‌ی زنان تحت تاثیر دو عامل بود: نخست، برنامه‌ی رادیکال توسعه‌خواهانه رضاشاه که می‌خواست بایک استبداد ظاهرا منورانه کشور را به مرزهای توسعه و ترقی برساند و در این راستا، آن چیزی هم که از توسعه برداشت می‌شد ساختن کارخانه و برداشتن حجاب و قس علی هذا از ظواهر و نمایش‌های تجددمآبی بود. عامل دوم، فضای بین المللی بود که تحت سیطره غربی‌ها تلاش می‌کرد که فضای فرهنگی خود را نیز بر ملل دیگر و از جمله تمدن‌های مغلوب مشرق زمین تحمیل کند. سیاست رضاخان درباره زنان از این دو عامل نشات می‌گرفت.

 * غربی کردن شرق

در 10 سپتامبر 1930م / 8 شهريور 1309، يازدهمين مجمع بين‏‌المللى سازمان ملل آغاز به كار كرد كه در آن، هشت نخست‏‌وزير و بيست و دو وزير امور خارجه شركت داشتند. رفتار شرقيان در دستور كار اين مجمع قرار گرفت. به دنبال آن در سال 1310 مجلس شوراى ملى، قانون ورود كميسيونى از طرف جامعة بين‏‌الملل را براى جلوگيرى از تجاوز به حقوق زن در شرق، تصويب كرد. از اين پس، نخستين سياست‏‌گذارى‏هاى حكومت در زمينة كشف حجاب تحقق يافت. ترتيب جشن‏هاى مختلف در مدارس دخترانه و حضور مردان و زنان در آن جشن‏‌ها، اجراى برنامه‏‌هاى مختلف توسط دختران بدون حجاب، اولين گام به سمت حضور زنان بی‌حجاب در اجتماعات مختلط بود.

 



روشنفکران و نویسندگان، مدتی بود که ترقی زنان را در بی حجابی تبلیغ می‌کردند


·    * زمینه سازی برای کشف حجاب

سقوط امان‏ الله خان ــ پادشاه افغانستان ــ به دليل برنامه‏‌هاى تجددگرايى، نشان داد كه در جوامع مذهبى، به‏‌ويژه جامعه‏‌اى مانند ايران می‌بايست بسيار آهسته و محتاط عمل كرد. به همين دليل حكومت ايران با برنامه‏‌هاى تدوين شده، در مرحله اول از نيروهاى موجود در جامعه يارى گرفت؛ نيروهايى كه خود چندان اعتقادى به مبانى اسلامى نداشتند. مدت‏ها قبل از كشف حجاب، روزنامه‏‌ها و مجلات از آزادى زن غربى، مدل‏‌هاى لباس، و نوع زندگى غربى سخن می‌گفتند. در بسيارى از روزنامه‌‏ها مردان صاحب‏‌منصب، سياسيون يا نويسندگان و فرهنگيان تجددخواه، مقاله‏‌هايى عليه حجاب می‌‏نوشتند. از نمونه‌هاي بارز اين افراد، ايرج ميرزا، ابوالقاسم لاهوتي و ميرزاده عشقي بودند كه در اشعار و نوشته‌هاي خود به آزادي زن از طريق كشف حجاب اشاره كردند.




شمس پهلوی، کانون زنان را برای ترویج نگاه غربی به زن تاسیس کرد

   * تاسیس کانون زنان

 در ارديبهشت 1314، كانون بانوان به رياست شمس پهلوى و با همكارى رسمى وزارت معارف آغاز به كار كرد. اين اولين جمعيت زنان بود كه با حمايت رسمى دولت شكل گرفت. مهم‏ترين وظيفة كانون بانوان، ايجاد شرايط مناسب براى ترك حجاب زنان بود. اعضاى كانون در آغاز، بدرالملوك بامداد، هاجر تربيت، عصمت‌‏الملوك دولت‌داد، شمس‏‌الملوك جواهركلام، تاج‏‌الملوك حكمت، فخرعظمى ارغون، و صديقه دولت‏‌آبادى، بودند. اين افراد قبل از جريان كشف حجاب در فعاليت‏هاى مطبوعاتى، جمعيت‏‌هاى زنان، و تأسيس مدارس به سبك جديد، شركت جسته و هر يك، طرز تفكر خود را به نوعى نشان داده بودند.

·        



رضاخان، کشف حجاب را از خانواده خود شروع کرد


      * رضاخان کشف حجاب را آغاز می‌کند

در عمارت دانشسراى عالى پسران، برنامه‏‌اى ترتيب داده شد كه طى آن، همسر و دختران شاه با عده‏اى از زنان رجال سياسى بدون حجاب ظاهر شدند و با نطق رضاخان، كشف حجاب رسمى زنان اعلام شد. پس از اين برنامه، مسالة بی‌حجاب شدن زنان از محدوده يك طبقه يا گروه خاص، خارج و به صورت اجبار براى تمام مردم پى‏گيرى شد. تا جايى كه مقاومت و اعتراض جدى مردم را به وجود آورد.

·       

*      * نتایج اقتصادی و اجتماعی کشف حجاب

کشف حجاب با رایج کردن البسه فرنگی تولیدگران داخلی را زیان‌زده کرد. واردات البسه فرنگی و کلاه زنانه به سرعت آغاز شد و دولت هم از آن حمایت کرد. اما مهم‌تر از این پی‌آمدهای اقتصادی، اثر اجتماعی کشف حجاب است. زنان مسلمان ایران به دلیل داشتن حجاب و احساس امنیتی اجتماعی و درونی، در واقع لزوم در اجتماع حاضر می‌شدند و برخلاف تعابیر رایج، هیچگاه به آن معنا خانه‌نشین نبودند. اما کشف حجاب با توهین به اعتقادات مردم و ایجاد زمینه‌های تعرض وبدنامی، همان حضور ضروری و مقطعی زنان را نیز از آن‍ها سلب کرد. به گونه‌ای که بسیاری از زنان عملا خانه‌نشین شدند و شاید ماه‌ها و در مواردی تا پایان عمر از خانه بیرون نیامدند.




زنان ایران، پیش از کشف حجاب آن قدرها هم خانه‌نشین نبودند که تبلیغ می‌شد
اما کشف حجاب همان حضور عادی و البته عفیفانه آنها را به خانه‌نشینی تبدیل کرد

* فاجعه مسجد گوهرشاد

ملت مسلمان، با آن‌که در برابر سرنیزه‌ی رضاخان و قداره‌بندهایش ناتوان و بی‌سلاح بودند اما از همان آغاز فریاد اعتراض خود را علیه کشف حجاب بلند کردند که پر طنین‌ترین آن‌ها در مسجد گوهرشاد و به رهبری روحانی جلیل‌القدر شیخ محمدتقی بافقی بود. واقعه 1306ﻫ . ش، در حرم حضرت معصومه(ع) در قم، از جمله وقايعي است كه مستقيمآ موضعگيري رژيم پهلوي در برابر حجاب را نشان داد: در شب اول فروردين سال 1306ﻫ . ش همسر رضاشاه (ملكه تاج‌الملوك) به اتفاق دو دخترش (شمس و اشرف) و همراهان در حرم حضرت معصومه(ع) حضور يافتند كه ظاهرآ حجاب معمول را رعايت نكرده و مورد اعتراض واعظي كه مشغول وعظ بود، قرار گرفتند. حاج شيخ محمدتقي بافقي از علماي قم نيز به حمايت از واعظ برخاسته، به طرز حجاب ملكه و همراهانش اعتراض كرد و دستور اخراج آنها را از رواق داد.

جريان ماوقع را به رضاشاه اطلاع دادند. روز بعد، وي با نيروي نظامي وارد قم شده و ضمن اينكه شخص شاه، شيخ بافقي را با بي‌احترامي در حرم حضرت معصومه به باد كتك گرفت، دستور تبعيد وي به تهران را نيز صادر كرد. شيخ تا آخر عمر در جوار حضرت عبدالعظيم مي‌زيست.

* زنان رضاشاه

رضاشاه در جوانی با زنی به نام «مریم» که از خویشاوندانش بود ازدواج کرد ولی مریم به زودی به هنگام زایمان «فاطمه»، نخستین دختر رضاشاه درگذشت. با این همه سه همسر دیگر او توانستند زندگی در دربار شاهی را تجربه کنند. شاید بتوان گفت این زنان دربار رضاخانی، الگوها و نمونه‌های یک زن پیشرفته و مترقی در نظر و اندیشه تجددخواهانه رضاشاه بودند!

                                                            تاج الملوک، قدرتمندترین زن دربار رضاشاه بود


تاج‌المولک (ملکه مادر): رضاخان در سن چهل سالگی، هنگامی که در نیروی قزاق درجه یاوری یا سرگردی داشت، با دختر فرمانده خود که یک افسر مهاجر قفقازی به نام تیمورخان بود ازدواج کرد. تیمورخان هنگامی که دختر خود را به رضاخان داد در نیروی قزاق درجه میرپنجی یا سرتیپی داشت. دختر تیمورخان، تاج‌الملوک در آن تاریخ دختر ۲۴ ساله‌ای بوده و با توجه به این که در آن زمان دختران معمولاً در حدود سنین پانزده شانزده سالگی و حتی پایین‌تر به خانه شوهر می‌رفتند، تاج‌الملوک پیردختری بود که به ریش رضاخان بسته شد. اسدالله علم وزیر دربار محمدرضاشاه  درباره تاج‌الملوک می‌گوید «ملکه مادر دارای کاراکتر فوق‌العاده‌ای است. او همواره شخصیت و مقام خود را در سطح هم‌شأن موقعیت رضاشاه حفظ کرده است. او تنها کسی است که رضاشاه نمی‌توانست حرف و خواست خود را بر او تحمیل کند. او از نظریات خود و از دوستان خود و از اصول خود جدانشدنی است. شخصیت بسیار جالب و مستقلی است.»

پس از کودتاي 1332 ملکه زندگاني جديد خود را در رفاه کامل شروع کرد و اين بار علاوه بر دخالت در امور زندگي فرزندان خويش، به معاملات و سرمايه‌گذاريهاي داخلي و خارجي پرداخت و ظرف مدت کوتاهي يکي از سرمايه‌داران بزرگ ايران گشت. تاج، بالاخره در ناباوري اخراج و فوت فرزندش محمدرضاشاه در يکي از بيمارستانهاي امريکا در حالي که در تنهايي کامل بسر مي‌برد درگذشت.



قمرالملوک، بیشتر در اقتصاد بود و از سیاست دوری می‌کرد

قمرالملوک (توران):
قمرالملوک اميرسليماني (توران) فرزند عيسي مجدالسلطنه اميرسليماني پسر مجدالدوله از رجال معروف عصر قاجار، دومین همسر رضاخان است. ثمره اين ازدواج بسيار کوتاه و بدشگون براي رضاشاه پنجمين فرزندش غلامرضا بود که در سال 1302هـ . ش متولد شد. از همان ابتداي ازدواج، ملکه تاج‏‌الملوک که با اين وصلت مخالف بود به مبارزه با توران پرداخت و توران که ياراي مقاومت در مقابل چنين زن حيله‏‌گر و سياستمداري را نداشت به تدريج کناره‏‌گيري نمود به طوري که به دليل اختلافات خانوادگي اين ازدواج پس از يک سال به طلاق انجاميد.

پس از ازدواج زندگي او دچار دگرگوني گشت. او در محافل اجتماعي شرکت نمود و صاحب ثروت کلاني شد و حتي در کنار فعاليتهاي اقتصادي خانواده پهلوي و ساخته شدن مهرشهر توسط شمس پهلوي به فکر ساختن تورانشهر افتاد (1356ش) که اجراي طرح آن با همکاري آلمانيها پيش‏بيني شده بود، اما انقلاب اسلامي راه زياده‌طلبي اين خاندان را بست و او را به پاريس فراري داد.



عصمت الملوک، پس از انقلاب در ایران ماند و در تهران درگذشت

عصمت الملوک: عصمت‌الملوك دولتشاهي دختر غلامعلي ميرزا مجلل‌الدوله دولتشاهي همسر سوم رضاخان است. او  به هنگام تبعيد رضاشاه، همراه وي به جزيره موريس رفت و پس از چند ماه به تهران بازگشت. وي از ابتدا وارد سياست نشد اما از نفوذ خود در به كار گماردن اقوام خويش در پست‌هاي پر درآمد استفاده شاياني كرد. پس از مرگ رضاخان در ويلاي شخصي خود در شميران اقامت كرد. پس از انقلاب اسلامي در تهران ماند و در سال 1374 شمسي در سن 90 سالگي درگذشت.