اولین مرحله برای گام برداشتن در راه ازدواج درک علت ازدواج است. بعد از فهمیدن علت سفر می توان مسیر و همسفر را انتخاب کرد.

گروه اجتماعی مشرق- بزرگترین تجارتی که انسان بعد از اقرار به توحید و ولایت ائمه انجام می دهد، ازدواج کردن و انتخاب همسر خوب است. وقتی می خواهیم به سفری چند روزه برویم، از بین دوستان بهترین آنها را انتخاب می کنیم و حتی حاضریم اگر شده هزینه راه او را هم پرداخت کنیم ولی یک دوست خوب در سفر کنارمان باشد تا نشاط مان بیشتر شود. علامه طباطبایی در این خصوص می گوید: اگر کسی نصف عمرش را بدهد تا همسر خوب پیدا کند و نصف دیگر عمرش را با آن همسر زندگی کند ارزش دارد.

محمود گلزاری معاون جوانان وزیر ورزش و جوانان در دومین کنگره ملی روانشناسی اجتماعی ایران گفت: متأسفانه میانگین طلاق در کشور ۲۰ درصد است و در شهرهای بومی و مذهبی نیز طلاق زیاد شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که در تهران ۳۵ تا ۴۰ درصد ازدواج‌ها در کمتر از ۴ سال به گسستگی می‌انجامد.

عدم شناخت، مهمترین علت طلاق

حجت الاسلام دارستانی کارشناس مسائل دینی اجتماعی در گفتگو با مشرق علت اصلی طلاق های جوانان را عدم شناخت درست از یکدیگر عنوان کرد و گفت: عموما طلاقهایی که در جامعه ما اتفاق می افتد علتش این است که دو موجود ناشناخته در کنار همدیگر قرار گرفته اند و چون شناختی از هم ندارند با هم درگیر می شوند. بنابراین دختر باید برود سر کلاس آموزش تا نیازهای پسر را بشناسد، و پسر هم باید برود سر کلاس تا جنس دختر و نیازهای روحی و جسمی و خصوصیاتش را بشناسد. یعنی باید دختر و پسر مجهز شوند برای تشکیل زندگی.

وی شناخت تمام نیازهای مسیر زندگی را لازمه ازدواج دانست و تصریح کرد: متاسفانه در جامعه ما اینگونه هست که دختری که پا به دانشگاه می گذارد، پدر و مادرها می گویند وقت شوهر دادنش شده. وقتی پسر محاسن در می آورد و شغلی پیدا می کند می گوئیم این آمادگی دارد برای زن گرفتن در حالی که اصلا اینگونه نیست.

دارستانی ادامه داد: ما باید فرزندان مان را مجهز کنیم برای ورود به زندگی. زندگی مثل یک سفری است از تهران تا مشهد اما از میسر شمال، این مسیر سربالایی دارد، سر پائینی دارد، گردنه های صعب العبور دارد، دریا دارد، دشت دارد، کویر دارد، سرما دارد، گرما دارد و ... . دختر و پسر باید تمام نیازهای مسیر زندگی شان را خوب بشناسند و درک کنند.

علل 8 گانه ازدواج که ما را به دادگاه می کشاند

اولین محله برای گام برداشتن در راه ازدواج درک علت ازدواج است. بعد از فهمیدن علت سفر می توان مسیر و همسفر را انتخاب کرد. در صورتی که ما قصد دریانوردی داشته باشیم به همراه بردن کوله سنگین و تجهیزات متنوع کوهنوردی فقط بارمان را سنگین می کند.

اگر فلسفه ازدواج برای ما مشخص شود، معیارهای ما برای انتخاب همسر همان معیاری می‌شود که ما را به آن مقصود نزدیک می‌کند . قرآن در یک جمله فلسفه ازدواج را تشریح می کند: «لِتَسکُنوا إلَیها».

ازدواج فقط یک هدف را دنبال می‌کند و آن آرامش و تسکین آدمی است. هر معیاری که آرامش بیشتر شما را تضمین کند، باید بیش‌تر مورد توجه شما قرار گیرد و باید اولویت را به آن معیار بدهید. پس هر معیاری که با آرامش شما در تناقض بود، باید حذف شود.

دارستانی در تشریح علل ازدواج جوانان 8 عامل را برشمرد که به گفته وی تمام این 8 مورد شکننده و بدون دوام است:

1)    رهایی از تنهایی است.  از کسی که مجرد است می پرسند برای چه می خواهی زن بگیری؟ می گوید می خواهم از تنهایی بیرون بیایم.
2)    استقلال از پدر و مادر و اختیار زندگی را به دست خود گرفتن است.
3)    انگیزه سامان یابی و سامان پیدا کردن است که در این رابطه به جوانان می گویند هرکسی زن گرفت خانه دار شد و سر و سامان پیدا کرد و اگر زن نگیری چیزی به دست نمی آوری.
4)    غریزه جنسی ، فرد می گوید من رنج می برم از عدم ارضا جنسی خودم و از نظر شهوانی اذیت می شوم لذا به فکر زن گرفتن می افتد.
5)    پیدا کردن همدل و هم زبان است. از او می پرسند برای چه می خواهی زن بگیری؟ می گوید می خواهم به دنبال همدل و همزبان خود بروم و کسی را پیدا کنم که مرا درک کند.
6)    عامل شش که بسیاری از طلاقها برای این اتفاق می افتد تاثیر گذاری دیگران است. بسیار خطرناک است. یعنی پسر و دختر همدیگر را می بینند و نمی پسندند ولی بر اثر تحمیل ازدواج می کنند. البته مشاوره پدر و مادر الزامی است و می توانند فرزندان را آگاه کنند ولی آن چیزی که بد است تحمیل ازدواج است.
7)    مجاورت، گاهی ممکن است دختر و پسر همسایه، هم کلاسی و یا هم دانشگاهی یکدیگر باشند و در یک نگاه عاشق شوند و ازدواج کنند.
8)    لجاجت هم بحث دیگر است. به او آنقدر می گویند که تو بی عرضه هستی و توان همسر داری را نداری که اذیت می شود، آن ناتوانایی هایش را به صورت او می زنند و او ازدواج بی تدبیری انجام می دهد.


اصل کفویت و عشق و عاشقی دوران جوانی

یک اصل اساسی در ازدواج مسأله «کفویت» یا همان «همتایی» و برابری با یکدیگر است. چون  اصلی ترین مسأله که در ازدواج موجب آرامش آدمی می‌شود، اصل همتایی است و مهم ترین و اصلی ترین مسأله در کفویت، ایمان است چون مؤمن کفو مؤمن است. به عبارت دیگر، کفویت همسنگی در ویژگی‌های فرهنگی اجتماعی و اقتصادی است و رعایت اعتدال، رشد و تکامل معنوی و اخلاقی را در پی دارد.

حجت الاسلام حسین دهنوی در همایش سبک ازدواج اسلامی  خطاب به دختران و پسران جوان اظهار کرد: در دین اسلام بر اصل کفویت که به معنای همتاییست، بسیار تاکید شده است.

وی متذکر شد: هرگز از این موضوع مهم غفلت نکنید و مرتکب اشتباه نشوید. گرفتار شدن در جریان احساسات و در نتیجه عشق های آتشین که با دلبستگی و وابستگی همراه هست باعث شکل گیری ازدواج های نا صحیح می شود.

وی به انواع کفویت اشاره کرد و گفت:  با همتای اعتقادی خود و با کسی که با وی دارای عقیده مشترک  هستید، ازدواج کنید. فرد متدین نباید با فردغیر متدین ازدواج کند و بالعکس. توجه داشته باشید متدین با متدین و غیر متدین با غیر متدین ازدواج کند.

دهنوی در توضیح کفویت اعتقادی یادآور شد: بعضی از دخترها که به لحاظ اعتقادی درجه پایینی دارند ولی دوست دارند متدین باشند فکر می کنند با ازدواج با فرد متدین با راهنمایی و همیاری همسر خود می توانند تغییر کرده، ارتقاء پیدا کنند در حالی که  این فکر اشتباهی است چه بسا این اتفاق نیفتد یا در بعضی موارد مادران با وجود اینکه فرزند خود را خوب می شناسند و به روحیات و خلقیات او آگاهی دارند ولی به دنبال دختری هستند که کاملا با پسر آن ها متفاوت هست. این افراد در پاسخ به چرایی رفتار خود، آدم شدن پسر خود در نتیجه ازدواج با دختر خوب  را عنوان می کنند.

وی به نوع دوم کفویت اشاره کرد و گفت: ممکن است دو نفر با هم از نظر اعتقادی و مذهبی همتای هم باشند ولی خانواده های آنان ، هم کفو  نباشند. در ایران خانواده ها بسیار به هم نزدیکند به طوری که با ازدواج دو نفر گویا خانواده آنان نیز با هم ازدواج می کنند. در این صورت فقدان کفویت خانوادگی باعث بروز مشکلات فراوانی می شود.

وی اصل همتایی فرهنگی را سومین نوع کفویت عنوان کرد و گفت: من با ازدواج  دو نفر با  ملیت های مختلف مخالف هستم. این پیوند ها، عواقب خوبی همراه ندارد. این اصل را جدی بگیرید ممکن است همسر شما مسلمان شده و شهادتین نیز گفته باشد این کافی نیست. در زندگی مسائل گوناگونی مطرح است. آداب و رسوم، فرهنگ و اخلاق در ملیت های مختلف با هم فرق می کند و این تفاوت ها، فرد را در زندگی مشترک با سردرگمی و عدم رضایت از زندگی  مواجه می کند.



ازدواج با این افراد ممنوع!


با هر کسی که از در وارد شد، نمی‌شود ازدواج کرد. زندگی زیر یک سقف، شرایطی می‌طلبد که فقدان هر یک از آنها، عرصه را برای 2 طرف آن‌قدر تنگ می‌کند که بعد از یک مدت سایه همدیگر را با تیر می‌زنند. با آدمی که کمبودهای زیر را دارد ازدواج نکنید تا به اسلحه برای زدن سایه او احتیاج نداشته باشید.

1. کسانی که به بلوغ فکری، عاطفی و اجتماعی نرسیده اند. این نقایص، با کمی دقت در رفتار آن‌ها خیلی بلند داد می‌زنند. به سن توجه نکنید؛ بعضی ‌ها 200 ساله هم که باشند اندازه یک بچه دبستانی هم از زندگی درست دستگیرشان نمی‌شود.
2.  افرادی که اختلالات روانی مانند سوءظن شدید دارند. خودتان هم بعد یک مدت، روانی می‌شوید از بس می‌بینید موبایلتان چک می‌شود، کیفتان زیر و رو می‌شود و خسته می‌شوید از اینکه دائم باید توضیح بدهید در حال توطئه چینی برای دزدیدن سرمایه همسرتان نیستید.
3.  افرادی که فاقد توانایی در برقراری ارتباط اجتماعی هستند. ناسلامتی با مجسمه که نمی‌خواهید ازدواج کنید. 4 تا فامیلتان 2 بار ببینند همسرتان همینطور بر و بر نگاهشان می‌کند و هیچ تلاشی برای صمیمی شدن از خودش نشان نمی‌دهد، سوژه خنده دستشان می‌آید.
4. کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند.
5. کسانی که استقلال مالی ندارند. فکرش را بکنید برای خرید یک جفت جوراب مجبور باشید بی خودی مجیز پدر شوهرتان را بگویید تا سر کیسه را شل کند و برایتان جوراب بخرد. زندگی هزار جور خرج دارد و مرد باید دستش در جیب خودش باشد نه بابایش.
6. کسانی که اختلالات جنسی دارند.
7.  آنهایی که احساس شدید خود بزرگ بینی دارند. نمونه هایش دور و بر همه ما به وفور یافت می‌شود. برای چند دقیقه هم زیادی غیرقابل تحمل هستند چه برسد به یک عمر زندگی.
8.  آنهایی که مسئولیت پذیر و متعهد نیستند.
9. افراد تحمیلی (افرادی که از قبل توسط خانواده در نظر گرفته شده‌اند ).
10.  افرادی که احساسات و عواطف خود را بیان نمی‌کنند چون تا آخر عمر دلتان لک می‌زند برای شنیدن جمله دوستت دارم.
11. کسانی سابقه طلاق (نامناسب) دارند.
12.  افرادی که تفاوت سنی فاحشی دارند.
13.  افرادی باتفاوت شخصیتی و تیپ‌های ناهمخوان.
14.  افرادی با فاصله طبقاتی زیاد. خودشان هم مشکلی نداشته باشند سر کادو خریدن برای اقوام آن کسی که وضع مالی‌اش بهتر است، اختلاف پیدا می‌کنند.
15. افرادی که تفاوت فرهنگی، اجتماعی و تحصیلی زیاد دارند.
16. اختلاف در تناسب چهره و اندام به صورت فاحش.
17.  افراد معتاد به مواد مخدر،الکل و دارو.
18. افرادی که خانواده آن‌ها مخالف ازدواجشان است. خانواده‌های موافق، هزار جور سنگ می‌اندازند وای به اینکه مخالف باشند.
19.  افرادی که زود عصبانی می‌شوند.
20. افراد غیر مسئول و وابسته شدید به دیگران ( بخصوص والدین )
21. افرادی که دیگران را کنترل می‌کنند، درخواست کمک نمی‌کنند و به تنهایی تصمیم می‌گیرند.
22. افرادی که هنوز زخم دلشان به دلیل روابط ناموفق قبلی جوش نخورده است.



جایگاه عشق و تحمل در زندگی


حجت الاسلام دارستانی کارشناس مسائل دینی اجتماعی با ابراز تاسف از اینکه ما هنوز یاد نگرفته ایم برای خدا یکدیگر را دوست داشته باشیم به خبرنگار مشرق گفت: اگر ما برای خدا به یکدیگر محبت کنیم، اینقدر زندگی ها به تلاطم نمی افتاد. در دادگاه ها می بینیم زن می آید و می گوید که این مرد هیچ گاه به من محبت نکرده است مرد نیز در جواب می گوید که تو کی به من محبت کردی؟ و کی به من احترام گذاشتی؟ به این می گویند تجارت و بده بستان. تا فرد مقابل محبت نکند این شخص مقابل هم محبت نمی کند.

وی با یاد اوری داستان زندگی یکی از مراجع قم گفت: وقتی مقلدان می رفتند درب خانه این مرجع همسرش می آمد دم در. از همسرش می پرسیدند که آیا حضرت آقا هستند؟ این خانم دمپایی را بر می داشت و می افتاد دنبال مقلدان و به مقلدان و خود مرجع فحش می داد. به آن مرجع گفتند که زنت را طلاق بده تا آبرویت حفظ شود ولی در جواب می گفت شما نمی دانید خداوند چقدر ثواب می دهد به مردی که همسر بدش را تحمل کند. تحمل چقدر قیمت دارد در جامعه ما، این مسئله ای که در خصوص آن بحث نشده است. ما نباید زندگی را میدان رقابت کنیم.

دارستانی زندگی حضرت علی (ع) و بانو فاطمه زهرا(س) را الگویی برای زوج های جوان دانست و گفت: امیرالمومنین آمدند منزل و گفتند که آقا جان چیزی هست بخوریم ایشان در جواب می گوید این دو وعده قبلی نیز غذای من و فرزندانم بود که شما خوردید. وقتی حضرت ناراحت می شوند و می پرسند چرا به من چیزی نگفتید حضرت زهرا در جواب می گویند: من از خدا حیاء می کنم که از شما چیزی بخواهم که شما نتوانید اجابت کنید. این نشانگر این است که محبت برای خداست و نه برای رقابت. انسان با چه عنصری می تواند عاشقانه به کسی محبت کند و از او چشم داشتی نداشته باشد؟ کسی که از خدا ترس داشته باشد محبت به همسر را به عنوان منت به او طعنه نمی زند؛ و مثلا نمی گویند ای زن حیف از خدا می ترسم خوب تو اگر می ترسی و برای خدا کاری را انجام می دهی چرا منت می گذاری؟

مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.