به گزارش مشرق، جدایی خولیو ولاسکو از تیم ملی والیبال ایران در شرایطی اتفاق افتاد که تیم کشورمان بعد از نخستین حضورش در لیگ جهانی والیبال نام پدیده این رشته در سطح دنیا را به خود اختصاص داد و بیشک دومین حضور کشورمان در این تورنمنت میتواند اتفاقات تازهای را در این رشته به دنبال داشته باشد اما جریاناتی که پس از جدایی موفقترین و محبوبترین مربی خارجی ورزش ایران به وقوع پیوسته نشان میدهد که فدراسیون والیبال کشورمان رویه خوبی را برای پیشبرد اهداف خود پیشه نکرده است.
نامه رئیس جمهور آرژانتین را هیچکس ندید
اینکه با وجود باقی ماندن یک سال از قرارداد ولاسکو، فدراسیون کشورمان چرا با جدایی زودهنگام وی آن هم در آستانه بهردهبرداری از آنچه که سالها برای کاشت آن زحمت کشیده بود موافقت کرد، هنوز هم پاسخ روشنی دریافت نشده است.
آنچه که فدراسیونیها پیشتر عنوان کردند این بود که ولاسکو به خاطر پیشنهاد کشورش دیگر انگیزههای لازم را برای کار در تیم ایران نداشت. در حالی که مربیان بزرگ دنیا همواره با پیشنهادهای وسوسهانگیز مواجه هستند ولی به تعهدات خود تا آخرین لحظه پایبند میمانند و در صورت مخالفت فدراسیون کشورمان به طور حتم ولاسکو برای حفظ اعتبار خود کوتاهی نمیکرد.
نکته جالبی که فدراسیون والیبال درباره جدایی خولیو ولاسکو اعلام کرده بود به نامه رئیس جمهور آرژانتین و درخواست وی برای موافقت ایران با جدایی ولاسکو باز میگشت. نامهای که هیچگاه رسانهای نشد و هنوز هم مشخص نیست آیا این نامه وجود خارجی دارد یا خیر!
اعلام نام شش گزینه
فدراسیون والیبال در همان روزهای ابتدایی پس از جدایی ولاسکو نام شش گزینه را مطرح کرد که اسمهای بزرگی در دنیای والیبال بودهاند. مک کاچن، سرمربی موفق و پیشین آمریکا، آندره آناستازی سرمربی پیشین ایتالیا و لهستان که قهرمانی در لیگ جهانی را در کارنامه دارد، لوزانوی آرژانتینی که نایب قهرمانی جهان(لهستان) و قهرمانی اروپا(آلمان) را کسب کرده است، آلکنو سرمربی تیم ملی روسیه که قهرمان المپیک 2012 لندن شد، پرندی سرمربی اسبق ایتالیا و بلغارستان و لورنزو برناردی بازیکن قرن والیبال.
بعدها حتی گفتگو با برناردو رزنده سرمربی کنونی تیم ملی برزیل هم به گوش رسید که دبیر فدراسیون والیبال در گفتگو با مهر، عنوان کرد این مذاکرات رسمی نبوده و رزنده هم تا پایان المپیک 2016 با تیم کشورش قرارداد دارد. در بین این گزینه چهار مربی حضور داشتند که از مقبولیت بیشتری برخوردار بودند چرا که کارنامه قوی از خود بر جای گذاشتهاند. پرندی و برناردی شاید در ردههای پایینتری قرار گیرند.
با این حال فدراسیون والیبال بلافاصله از توافق با لورنزو برناردی خبر داد و عنوان کرد که پس از مشورت با ولاسکو با این مربی به توافق نهایی دست پیدا کرده است، در حالی که او با تیم زغالسنگ لهستان قرارداد داشت و در لیگ قهرمانان اروپا نیز به دنبال رسیدن به افتخارات تازهای برای تیمش است. نداشتن تجربه سرمربیگری در تیم ملی باعث شد تا انتقادهایی نسبت به این توافق به گوش برسد و جالب اینکه چند روز بعد عنوان شد که مذاکره با سایر مربیان ادامه دارد و برناردی گزینه نهایی تیم ملی ایران نیست.
توافق با آناستازی چه شد؟
در چنین اوضاعی خبر توافق نهایی با آندره آناستازی از سوی فدراسیون کشورمان منتشر شد و حتی تاکید بر آن شد که وی به خاطر تیم ملی ایران توانسته رضایت مسئولان فدراسیون لهستان را برای فسخ قرارداد خود با آنها جلب کند. آناستازی نامی بزرگ در دنیای والیبال است که حضورش با استقبال خوبی همراه شد ولی سران فدراسیون اعلام کردند که توافقات درباره دستمزد و تعداد زیاد دستیاران وی صورت نگرفته و چانه زنیها ادامه دارد که سرانجام این مذاکرات در نهایت به نتیجهای نرسید. حتی روز گذشته از سوی آناستازی نقل شد که فدراسیون ایران پس از دریافت پشنهاد وی دیگر مذاکرات را ادامه نداده است.
کواچ از کجا آمد؟
در حالیکه همه منتظر توافق نهایی با سرمربی پیشین تیم ملی لهستان بودند به یکباره خبر رسید که فدراسیون والیبال با اسلوبودان کواچ توافق کرده است. مربی جوانی که تنها چند سال از عمر مربیگری وی در لیگهای صربستان و ایتالیا میگذرد و در هیچ رده ملی مربیگری نکرده است. کواچ سابقه بازی در تیم پگاه ارومیه را دارد که نشان از شناخت وی از والیبال ایران دارد اما شناخت او به یک دهه قبل بر میگردد. زمانی که تیم ایران برای گرفتن یک ست از غولهای شرق آسیایی هم مشکل داشت نه حالا که در لیگ جهانی لقب پدیده را به خود اختصاص داده است.
کواچ به طور حتم مربی با انگیزهای است چرا که در ابتدای راه قرار دارد و میتواند با ایران لیگ جهانی را تجربه کند، چیزی که برای رسیدن به آن در اروپا شاید سالهای سال باید صبر میکرد تا پیشنهادی اینچنینی را دریافت میکرد. برای همین به نظر میرسد با شرایط فدراسیون ایران به لحاظ دستمزد، دستیاران و سایر موارد توافق کرده است.
تیم ملی ایران میتواند رزومه او را تکمیل کند و سکوی پرتابی باشد برای مربی جوانی که میخواهد راه چندین ساله را به یکباره طی کند اما آن روی سکه را هم نباید نادیده گرفت. جوانی و کم تجربگی او در لیگ جهانی و مسابقات جهانی شاید ضربه بزرگی را به پیکره والیبال ایران وارد کند.
لیگ جهانی میدانی بزرگ در دنیای والیبال است و در نخستین حضور خود در این مسابقات تجربه خولیو ولاسکو در لحظات دشوار کاملا ورق را به سود ایران باز گرداند. ولاسکو با تغییرات تاکتیکی و تعویضهاش و نیز اعتماد نفسی که به نیمکت نشینان عمدتا جوان ایران میداد تصمیمهایی میگرفت که کمتر مربی ریسک انجام آن را داشت. آیا مربی جوانی مثل کواچ جرات و توان اجرای این کار را دارد؟
سردرگمی افکار عمومی
رئیس فدراسیون والیبال در آخرین اظهاراتش عنوان کرد که بسیاری از مربیان بزرگ دنیا آرزوی حضور روی نیمکت تیم ملی ایران را دارند. در اینکه ایران نیمکت بزرگی دارد و پدیده تازه والیبال دنیا لقب گرفته شکی نیست. اینکه تیم کشورمان بازیکنانی دارد که پتانسیل بالایی دارند، تردیدی در آن نیست ولی باید واقع گرا بود. آقای داورزنی نیمکت تیم ملی را نباید با نیمکت روسیه و برزیل که دو مدعی سنتی قهرمانی جهان و المپیک هستند، اشتباه بگیرد که هر مربی آرزوی نشستن روی آن و چشیدن طعم شیرین قهرمانی در بالاترین سطح والیبال دنیا را دارد.
تیم ایران تازه در راه تجربه دومین حضورش در لیگ جهانی است و با شناختی که تیمهای دیگر دنیا از آن پیدا کردهاند، به طور حتم کار دشوارتری در قیاس با نخستین حضورش در این عرصه دارد و واقعیتهای آن در این دوره از لیگ جهانی نمایان خواهد شد. بنابراین نمیتوان این انتظار را داشت که مربیان مورد نظر چشم بسته پیشنهاد ایران را بپذیرند و به خواسته فدراسیون کشورمان تن دهند.
برای بزرگی در سطح جهان باید بزرگ فکر کرد و جهانی هزینه کرد. مربیان نامدار دنیا برای خود قیمتی دارند که مشخص است و این مختص والیبال نیست و یک عرف عمومی در سطح ورزش حرفهای است. طبیعی است که یک مربی نامدار دنیا برای حضور در هر تیمی برای حفظ اعتبار خود یک "تیم" مورد اعتماد را به همراه خواهد برد تا بتواند موفقیتهایش را تداوم بخشد و از اعتبارش دفاع کند نه اینکه به یکباره برای ورود به محیط و فرهنگی تازه به دستیارانی اعتماد کند که شناختی از آنها ندارد و در میانههای راه تازه متوجه اشتباهاتش شود.
اینکه فدراسیون کشورمان هم بخواهد بدون هیچ چانهزنی همه خواستههای مربیان دیگر را بپذیرد، نیز نکتهای نیست که آن را تایید کرد اما به نظر میرسد باید عرف روز حرفهایهای دنیا را مد نظر قرار داد. بعد از رفتن ولاسکو اتفاقاتی پیرامون نیمکت تیم ملی رخ داده که بیشتر به یک بازی شباهت داشته است تا واقعیت. فدراسیون والیبال از شرایط حرفهای حاکم بر این رشته در سطح اول دنیا کاملا باخبر بوده و میزان دستمزد و سایر خواستههای مربیان مطرح جهان برای داورزنی و همکارانش تعجب آورد نبوده است که مدام در حال پریدن از شاخهای به شاخه دیگر هستند.
به هر روی والیبال ایران در برهه حساسی قرار گرفته است. یک تصمیم درست میتواند گام بزرگی برای تثبیت جایگاه ایران در بین نامداران جهان باشد و در صورتی که این تصمیم اشتباه باشد ضربه بدی بر پیکره این رشته وارد خواهد شد. اگر قرار است تیم ملی در اختیار مربی قرار گیرد که به دنبال آزمون و خطا در سطح لیگ جهانی باشد بهتر است آن را به یک مربی داخلی بسپارند که دست کم هزینههای کمتری برای فدراسیون به دنبال داشته باشد
البته با این رویهای که فدراسیونیها در پیش گرفته اند و هر روز گزینه های تیم ملی کوچکتر و کم نام و نشان تر از قبلی معرفی میشود، هیچ بعید نیست نیمکت تیم ملی به یک مربی ایرانی سپرده شود!