کد خبر 293408
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۴

ناخودآگاه یاد چیزی مثل کاپیتولاسیون افتادم. اگرچه کاپیتولاسیون اساسا با این قانون جدید متفاوت است و با آن قابل قیاس نیست، اما خوی استکباری همان است. البته از مستکبر انتظاری جز تکبر و زورگویی نیست، سوال اینجاست که مظلوم چرا باید به هر خفتی تن بدهد؟!

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، امید حسینی در وبلاگ آهستان نوشت: من معنی این شرط و شروط عجیب و غریب آمریکایی ها را برای ایران که آقای توکلی دیروز درباره اش افشاگری کرد نمی دانم. این که ایران باید اسم شرکت هایی را که می خواهد از آنها خرید کند با آمریکا هماهنگ کند و آنها به ما اجازه بدهند که با کدام شرکت رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم! (فعلا که با اجازه آمریکا، با شرکتهای آمریکایی هماهنگیم!)

دقیقا نمی دانم در ادبیات سیاسی و روابط بین الملل به این چه می گویند؟ ناخودآگاه یاد چیزی مثل کاپیتولاسیون افتادم. اگرچه کاپیتولاسیون اساسا با این قانون جدید متفاوت است و با آن قابل قیاس نیست، اما خوی استکباری همان است. البته از مستکبر انتظاری جز تکبر و زورگویی نیست، سوال اینجاست که مظلوم چرا باید به هر خفتی تن بدهد؟!



متاسفانه در چند ماه گذشته، برخی آدمها و رسانه های حامی دولت، چشم و گوش خود را بر هر نوع خفت و خواری بستند و همه چیز را توجیه کردند. درحالی که سیاست محل آزمون و خطاست و احتمال بروز اشتباه در تصمیمات و رفتار مسئولان زیاد است. توجیه نمی تواند اشتباهات را اصلاح کند، بلکه این نقد منصفانه است که مانع بروز اشتباهات بعدی می شود.

یک توجیه جالب و مضحک در این چند ماهه که بارها و بارها از زبان برخی شنیده ایم، این است که ادعا می کنند ما به چنان وضعیت وخیمی رسیده ایم که چاره ای جز کرنش و تسلیم در برابر زورگویی های آمریکا نداریم!
لگد زدن به دولت قبلی و مسئولان قبلی هم که الان راحت ترین و ساده ترین راه ممکن برای همه مسئولان فعلی است تا خیال خودشان را از پاسخگو بودن راحت کنند. اما کاش این ادعای غلط و غیرمنطقی در معرض نقد و آزمون قرار گیرد تا عیار راستگوها مشخص شود.

برفرض که این ادعا درباره وخامت اوضاع کشور درست باشد، سوال اینجاست که آیا برای رفع این وضعیت راه دیگری جز کرنش و تسلیم وجود ندارد؟


در وظعیت فعلی مساله اصلا دوگانه مذاکره – عدم مذاکره نیست. اتفاقا حرف ما این است که مذاکره کنیم اما مذاکره ای با حفظ مصالح، منافع و عزت ملی. به عبارت دیگر ما بین مذاکره و عدم مذاکره سرگردان نیستیم، بلکه مساله اصلی ما، «مذاکره خوب- مذاکره بد» یا «توافق خوب- توافق بد» است. پس این که همه منتقدان دولت، مخالف اصل مذاکره هستند، یک ادعا بیش نیست. ادعایی برای خفه کردن منتقدان!

اگر دوگانه مورد نظر دولت و حامیان رسانه ای آن را بپذیریم (یعنی دوگانه توافق-عدم توافق) ناچاریم که همه بندهای مورد بحث توافقنامه ها را هم قبول کنیم؛ اما اگر به منتقدان اجازه داده شود تا درباره شیوه مذاکره و مفاد توافقنامه بحث کنند، آن وقت مشخص می شود که آیا این مذاکرات، به یک توافق خوب منتج شده یا توافق بد؟



و آیا این بهترین شیوه مذاکره است و آیا نمی شد به توافقی بهتر از این رسید؟ و آیا قبول شرط و شروط آمریکا که به ما اجازه بدهد از کدام شرکت خرید کنیم، یک تصمیم درست، عاقلانه و دیپلماتیک است؟