کد خبر 294301
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۵

هر چند سال «نو» مي‎شود، اما عشق و محبت ما نسبت به اهل بيت، کهنه شدني و عوض شدني نيست.

گروه فرهنگی مشرق - در چشم و دل ما، جهان تاکنون بانويي به عظمت و کمال فاطمه نديده است.  اين نگاه و احساس، مضمون احاديث فراوان و حاصل اوراق تاريخ بشري و سيره نوراني آن حضرت است.

آنان که در پي صعود به قله‎هاي کمالند و مي‎خواهند ارتفاعات ايمان و پاکي و معنويت را فتح کنند، بايد به اين «چکاد رفيع» بنگرند و رسيدن به کوهپايه‎هاي اين قله را آرزو کنند.

«فاطمه‌شناسي»، به اين آساني هم نيست.  حقيقت او را، جز خداي فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه نمي‎شناسد. 
و... «گنجاندن بحر در سبو ممکن نيست».  (2) امام امت، هميشه از فاطمه زهرا به عظمت ياد مي‎کرد و شناخت آن حوراي انسي را خارج از قلمرو ادراک بشر مي‎دانست. اين جملات از آن پيشواي راحل (ره) 

است: «زني که از معجزات تاريخ و از افتخارات عالم وجود است؛ زني که در حجره‎اي کوچک و خانه‎اي محقر، انسان‎هايي تربيت کرد که نورشان از بسيط خاک تا آن سوي افلاک و از عالم ملک تا آن سوي ملکوت اعلي مي‎درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالي بر اين حجره محقري که جلوه‎گاه نور عظمت الهي و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است».

چهارده قرن از زمان حيات آن بانو و درخشش آن منظومه فضيلت مي‎گذرد بي آنکه چيزي از فروغ آن خورشيد کاسته شود.  خوشا آنان که جرعه‎نوش اين کوثرند.  خوشا آنان که شميم محبت و معرفت او را چشيده‎اند. و خوشا آنان که فاطمي و زهرايي‎اند.

(3) امروز گرچه طوفان تجمل‎گرايي و مصرف‎زدگي، بنياد خانواده‎ها را سست کرده است، گرچه دنيا‎زدگي و سطحي‎نگري، شعله‎هاي ايمان‎ها و باورها و ارزش‎ها را خاموش کرده است، اما... اگر فاطمه، الگوي زيستن باشد، اگر آخرت‎گرايي، که پيام زندگي فاطمي است، جان بگيرد،  اگر هويت گمشده در زنان جامعه بازيافت شود، اگر قناعت و سادهزيستي و ارزشمحوري، جاي خود را در زندگي‎ها پيدا کند و اگر معنويت و عرفان، جهيزيه زندگي شود و مهريه ازدواج‎ها «سکه‎هاي ايمان» قرار گيرد،  باز هم حيات معنوي قوام مي‎گيرد و نسل امروز به الگوهاي مکتبي روي مي‎آورد.

فاطمه، نه تنها براي شيعه و اهل قبله، بلکه براي هر انساني در هر جا و هر زمان و به هر زبان و نژاد و فرهنگ «الگو» است.  اما به شرط آنکه بتوانيم فاطمه زهرا را براي جهان معاصر، ترجمه و معرفي کنيم.
(4) باز هم ايام فاطميه است.  دل‎هاي عاشق و بي‎قرار، «سرود غم» مي‎خوانند و منظومه اندوه مي‎سرايند.  اين روزها آسمان دل‎ها ابري است و هواي چشم‎ها باراني.  نام فاطمه از تار دل‎ها نواي غم برمي‎آورد.  ياد زهرا، واژه‎هاي محزون و غربت‎زده را به غمنامه تبديل مي‎کند.

ايام فاطميه، مجموعه‎اي از جگرهاي سوزان و چشم‎هاي گريان عزاداران و عاشقاني است که يک عمر، دم از عترت زده‎اند و در ايام سرور و حزن آل‎الله، شادي کرده يا اشک ريخته‎اند (يفرحون بفرحنا و يحزنون لحزننا).  خدا را شاکريم که نعمت غم زهرا و عشق فاطمه را ارزاني ما کرده و نسل فاطمي ما را نمک‎گير سفره گسترده «اهل بيت» ساخته است.  اين اشک‎ها، «گواه محبت» است.  اين دلسوختگي‎ها، «شاهد» عشق است.

«تا نسوزد دل، نريزد اشک و خون از ديده‎ها».اين روزها، جانمان جرعهنوش «زمزم ولا» مي‎شود و قلبمان شفافيت بلور نور و زهره زهرا را بهتر لمس ميکند.
گريهها شفيع ما ميگردند تا در آستان عترت، عزت يابيم و اشکها «وسيله» ما مي‎گردند تا به دامان شفاعتشان توسل جوييم.

(5) هر چند سال «نو» مي‎شود، اما عشق و محبت ما نسبت به اهل بيت، کهنه شدني و عوض شدني نيست.  هر چند نوروز است، اما به فرموده خاندان عصمت، آن روز «عيد» است که در آن معصيت خدا نشود.

عيدي که ميان دو «فاطميه» قرار داشته باشد، نمي‎تواند رنگي فاطمي و اهل بيتي نداشته باشد.
پسزمينه عيد نوروز، ايام عرض ارادت به ساحت اهل بيت است. روزهاي پس از نوروز هم، زمينه فاطميه دوم و موسم اظهار محبت به عترت پاک. شيعه آل‎الله، حرمت اين روزها را نگه مي‎دارد.
وقتي فاطميه‎اي به وسعت ايران خيمه عزا برپا مي‎کند، وقتي امواج محبت اهل بيت، در همهجاي ايران قابل دريافت است،  بايد جام دل را لبريز از اين عشق کرد، بايد چتري برداشت و زير اين باران رفت، بايد از اين «کوثر» در همين دنيا نوشيد، تا «جام کوثر» در آخرت هم نصيب گردد.*

*منبع: مجله پنجره