زمان‌بندی پیروزی بزرگ در یبرود و بررسی تحولات سیاسی همزمان با این پیروزی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این پیروزی یک ماه پس از شکست غرب در معرکه سیاسی ژنو 2 صورت گرفت آن هم درست در زمانی که "اخضر ابراهیمی" نماینده سازمان ملل در سوریه برای رایزنی با مقامات ایرانی در تهران به سر می‌برد.

گروه بین‌الملل مشرق - شهر یبرود دومین شهر صنعتی سوریه بر اساس آمارهای رسمی وزارت صنایع این کشور در مرکز سلسله جبال قلمون در نزدیکی مرزهای لبنان با سوریه قرار دارد، شهر راهبردی یبرود دروازه ورودی سوریه از مسیر لبنان است و با شهرهای حماه و حلب و الرقه و دیرالزور در شمال و عراق از شرق و ریف دمشق از جنوب ارتباط دارد. 

یبرود در فاصله کمتر از ده کیلومتری مسیر دمشق به حمص و 80 کیلومتری جنوب حمص قرار دارد. یبرود مرکزیت منطقه مرزی قلمون است و روستاهایی نظیر رأس العین، رأس المعرة، عسال الورد، الجبة و الصرخة در اطراف آن قرار دارند. بخشی از مزارع ریما که حد فاصل دو شهر یبرود و النبک است نیز در تقسیمات این شهر قرار دارد.

آزاد سازی شهر یبرود خیلی زودتر از حد انتظارات به ثمر نشست، این عملیات از مهمترین عملیات‌ها علیه شورشیان سوری بود که به علت شرایط نامساعد جغرافیایی و نظامی بسیار پیچیده به نظر می‌رسید؛ برخی ارتفاعات کوهستان قلمون بالغ بر 1400 و حتی 1650 متر ارتفاع دارد و ناهمواری های این منطقه شبیه کوه های افغانستان است که بزرگترین ارتش‌های جهان را خسته کرده است.




اهمیت راهبردی آزادسازی یبرود

تحلیلگران مسایل راهبردی اعتقاد دارند دولت سوریه در طرح سه مرحله ای خود برای مقابله با تروریسم در این کشور متشکل از دفاع، پایداری و حمله به مرحله پایانی رسیده است، آنها اعتقاد دارند اگر معرکه القصیر را در ژوئن سال 2013 بتوان آغاز مرحله سوم یعنی حمله نامید، آزاد سازی شهر یبرود نقطه اوج این مرحله تاکنون به شمار می‌رود.  

آزاد سازی شهر یبرود به عنوان مرکزیت منطقه قلمون ضربه سخت و تقریبا نهایی به پروژه تجزیه طلبانه تروریست‌های سوری و حامیان غربی آنها در ایجاد میکرو دولت قلمون در شمال سوریه وارد آورد، مخالفان دولت پیشتر سعی داشتند با تسلط بر بلندی‌های قلمون از دو طرف این منطقه را در اختیار گیرند، بخش اول شرق مسیر دمشق به حمص است و بخش دوم نیز از غرب همین مسیر است، این اقدام می تواند دولتی کوچک در شمال سوریه ایجاد کند که از مرزهای لبنان تا عراق کشیده می شود و سوریه را به دو بخش تقسیم می کند. به این ترتیب عملا زمینه های سقوط سوریه فراهم می شد. علاوه بر اینکه وجود منطقه قلمون در دست مخالفان می‌توانست پروژه جدا کردن دمشق از حمص را عملی کند و از سوی دیگر ارتباط پایتخت سوریه با آب‌های آزاد را قطع کند. 



ارتش سوریه برای مقابله با این پروژه در غوطه دمشق مقاومت کرد و منطقه راهبردی القصیر را نیز به تصرف خود در آورد، سومین ضربه ارتش به این پروژه غربی- عربی- صهیونیستی، آزاد سازی شهر یبرود بود که تقریبا این پروژه را به صورت کامل از بین برد. 

ترانزیت تسلیحات ارسالی از رژیم های عربی و کشورهای غربی به تروریست های سوریه از مسیر لبنان که از طریق دروازه های این منطقه صورت می‌گیرد، تنها یکی از ابعاد اهمیت پروژه دولت قلمون بود. تشکیل این امارت می توانست زمینه ساز صدور خودروهای بمب گذاری شده بیشتر به سمت لبنان شود. همانطور که تاکنون نیز بیشتر این خودروها در یبرود بمب گذاری و تجهیز شده است.  

آزاد سازی یبرود همچنین طرح احتمالی شورشیان و حامیان منطقه ای آنها در عملیات غوطه 2 را نیز به باد داد، چرا که بر اساس برخی گزارش‌ها، تروریست ها و برخی جریان‌های منطقه‌ای حامی آنها از جمله اردن و رژیم صهیونیستی در تدارک حمله ای بودند که بتوانند عملیات بزرگی را در جوبر و حرستا و دوما انجام داده و بار دیگر شانس خود را برای تصرف دمشق آزمایش کنند.

 

بن بست سیاسی و نظامی غرب در سوریه  
 
با تصرف یبرود گرچه هنوز بخش‌هایی از قلمون از جمله رأس المعرة و رنکوس و عسال الورد و برخی دیگر مناطق در دست نیروهای مخالف دولت باقی مانده، اما با توجه به شکست روحی تروریست‌ها در معرکه یبرود و موج بی اعتمادی و اختلافات شدید بین آنها به علت خیانت برخی عناصر مبارزاتی در فتح یبرود، به نظر می‌رسد تصرف این مناطق نیز کار چندان مشکلی نباشد. بویژه اینکه یبرود برای شورشیان اتاق فرمان روستاهای اطراف به شمار می‌رفت و به این ترتیب هماهنگی های لازم در میان آنها برای اقدامات مسلحانه علیه نیروهای مهاجم ارتش سوریه و حزب‌الله لبنان وجود نخواهد داشت. مهمتر از همه اینکه اراده ارتش سوریه و حزب‌الله بر ادامه پاکسازی منطقه قلمون است.  
 
زمان بندی پیروزی بزرگ دولت سوریه در یبرود و بررسی تحولات سیاسی همزمان با این پیروزی نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، این پیروزی یک ماه بعد از شکست غرب در معرکه سیاسی ژنو 2 صورت گرفت، آن هم درست در زمانی که اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در سوریه برای رایزنی با مقامات ایرانی در تهران به سر می برد. این پیروزی در حالی رقم خورد که مقامات سیاسی و امنیتی آمریکایی به دست برتر ارتش سوریه در مبارزات میدانی اعتراف کرده و اختلافات قطر و عربستان سعودی نیز به اوج خود رسیده و تا آستانه جدایی کامل دوحه از محور متخاصم سوریه و جستجوی کانال ارتباط با دمشق برای تجدید نظر در سیاست‌های سابق خود پیش رفته است. علاوه بر تمام اینها زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه نزدیک است، انتخاباتی که مراکز مطالعاتی غربی شک ندارند درصورت حضور بشار اسد در آن، وی قطعا پیروز خواهد شد.  
 

افق سناریوهای مرحله بعد از یبرود

تحلیلگران مسایل راهبردی اعتقاد دارند هدف بعدی ارتش سوریه بعد از پاکسازی اطراف قلمون، پرداختن به جولان خواهد بود، یعنی همان نقطه ای که رژیم صهیونیستی در راستای راهبرد ایجاد کمربند امنیتی برای خود به دنبال طرح دیوار خوب در آن است. به این ترتیب برای اولین بار بعد از بحران سه ساله در سوریه دولت دمشق و رژیم صهیونیستی رو در روی هم قرار خواهند گرفت، آنهم در منطقه ای که همواره اسرائیل به دنبال ایجاد امنیت در ان بوده است. 

معادله آینده درگیری‌های سوریه این درس را برای اسرائیل خواهد داشت که بازی با امنیت دیگران باعث ناامنی داخلی خواهد شد. این ناآرامی‌های مرزی حتی اگر به درگیریهای نظامی ختم نشود، با توجه به مولفه های تنش‌زای مرزهای سرزمین‌های اشغالی با لبنان و نوار غزه در یک جبهه محصور نخواهد بود.
به این ترتیب رژیم صهیونیستی اختیار خواهد داشت بین اذعان به شکست در سوریه یا آغاز جنگ فراگیر در مرزهای خود یک گزینه را انتخاب کند.

نتایج تحقیقات مراکز مطالعاتی آمریکایی - اروپایی و منطق عقلانی صهیونیست‌ها نشان می‌دهد که اسرائیل در نهایت مجبور خواهد بود شکست در سوریه و بازگشت اوضاع منطقه‌ای به زمان قبل از آغاز بحران در سوریه را بپذیرد تا شاید بار دیگری فرصتی برای حمله مجدد به محور مقاومت پیدا کند. البته طبیعی است که در این صورت سوریه با سوریه سالهای قبل از آغاز بحران در این کشور قابل مقایسه نیست و به دژ مستحکم و شکست ناپذیر محور مقاومت بیخ گوش اسرائیل تبدیل خواهد شد. 



محور مداخله جوی غربی نیز در سناریوی بعد از یبرود دو گزینه پیش روی خود دارد، اول اینکه همچنان به افزایش کمی و کیفی تسلیحات ارسالی برای مخالفان سوری ادامه دهد و گزینه دوم – که محتمل تر است- اینکه بار دیگر نشستی سیاسی را ترتیب دهد تا شاید بتواند با هزینه‌های کمتر از باتلاق سوریه خارج شود. از سوی دیگر ائتلاف منطقه ای مقاومت نیز به دنبال راهی برای خارج کردن محور غربی از سوریه با حفظ خطوط قرمز خود است تا منطقه از هر نوع ماجراجویی دیوانه‌وار غربی-صهیونیستی در صورت رسیدن به بن بست در سوریه و عواقب خطرناک این ماجراجویی حفظ کند.

شاید این اولین باری است که تحولات منطقه شاهد تطابق منافع غرب و ائتلاف مقاومت بر سر موضوعی در سوریه باشد.
این ایده می تواند نمود عینی طرح چهار ماده ای ایران برای خروج از بحران سوریه باشد که بنا بر اعلام برخی رسانه‌های منطقه‌ای در تهران به اخضر ابراهیمی تحویل داده شده است.