اهميت فيلم «پايان‌نامه» از آن جهت است که بسياري از مهمترين وقايعي که در اين سي ساله بر ملت ايران رخ داده است، به‏دليل تعلل و انفعال هنرمندان سينما و تلويزيون از اذهان عمومي پاک شده و تنها در کتاب‌هاي پژوهشي مي‌توان از آن ردي گرفت.

گروه فرهنگي مشــرق - «پايان‌نامه» يک اتفاق در سينماي ايران است از آن جهت که کارگردان آن سوژه‌اي را براي فيلم خود انتخاب کرده است که هنوز بوي تعفن آن به مشام مي‌رسد و در اين فضا ساختن فيلمي که بتواند وقايع دوران بعد انتخابات را نشان دهند، شجاعت زيادي را مي‌طلبد.
وقايعي که در زمان ساخت اين فيلم رخ داد و برخي فشارهاي جانبي که باعث انصراف دو تن از بازيگران مشهور فيلم شد؛ بيانگر اين است «پايان‌نامه» يک فيلم صرفاً سياسي نيست. اين فيلم با هدف آگاه‌سازي توده مردم ساخته شده و تاثير آن را بايد در آينده ديد.

اهميت فيلمي مثل «پايان‌نامه» از آن جهت است که بسياري از مهمترين وقايعي که در اين سي ساله بر ملت ايران رخ داده است به دليل تعلل و انفعال هنرمندان سينما و تلويزيون از اذهان عمومي پاک شده و تنها در کتابهاي پژوهشي مي‌توان از آن ردي گرفت. «پايان‌نامه» با اهميت درک شرايط با توسل به واقعياتي که از سوي دشمنان ايران براي اين ممکلت تدارک ديده‌اند، ساخته شده است و با بستري دراماتيک سعي دارد که نشان دهد فتنه 88 تنها خيال و توهم عده‌اي طرفدار نظام اسلامي نيست بلکه مواردي است که بارها از زبان سياست‎مداران غربي شنيده شده است.

«پايان‌نامه» فيلمي است که با صراحت تمام به نقش عوامل داخلي در فتنه88 اشاره مي‌کند و نشان مي‌دهد که عده‌اي با پول اين مردم براي متزلزل ساختن نظام سياسي جمهوري اسلامي مي‌کوشند و با مصونيتي که دارند کسي جلودار آنها نيست. در اين فيلم مي‌بينيم که عوامل فتنه به کساني که از رازشان باخبر باشند، رحم نمي‌کنند و آنان را قرباني اهداف سياسي خود مي‌کنند. البته فيلم يک‎طرفه به قاضي نمي‌رود و مشاجراتي که شخصيت هاي فيلم با يکديگر بر سر موضوع انتخابات دارند حرف‌هاي گروه معترض را بيان مي‌کند و البته پاسخ‌هاي منطقي و طنزآلودي هم به آن مي‌دهد و در صدد بيان مطالبي است که بيننده تمام آن مسائل را در پيرامون خود ديده و حالا قرار است نقش آن را بر پرده سينما ببيند و بسيار واضح است که عده‌اي با آن مخالفت کنند چون علايق و سلايق خود را نمي‌توانند در اين فيلم پيدا کنند.

«پايان‌نامه» فيلمي است سياسي و صراحت کلام دارد. کارگردان آن با صراحت ديدگاه خود را بيان کرده است و اين مسئله خود نشان مي‌دهد که وي جرأت آن را دارد که فيلم سياسي بسازد و از آن دفاع کند. اين فيلم را عقيده خود بداند و بر آن تاکيد کند. اين همه شجاعت از جواني که تنها 28 سال دارد قابل تحسين است؛ آن هم در شرايطي که بداني سينماي ايران به صورت محفلي اداره مي‌شود و هرگونه ساز ناکوک با بدنه سينما که خود بعضا در زمره اذناب فتنه88 بودند چه عواقبي را بر عهده دارد.
کلاهداري را بايد تحسين کرد چرا که از فيلم خود دفاع مي‌کند و آن را فيلم خود مي‌داند، به‏خلاف کارگردان باسابقه‌اي که بعد از سالها وقت تلف کردن و صرف دو ميليارد پول حاضر نمي‌شود بگويد من فيلم «فرزند صبح» را ساختم و صراحتا از قبول مسئوليت درباره شبه‌فيلم خود شانه خالي مي‌کند.

«از سال آينده بايد قبل از برگزاري جشنواره يک دوره کلاس آموزش ديدن فيلم براي منتقدان و روزنامه‌نگاران برگزار شود تا در حين ديدن فيلم از خود صداي حيوانات و وحوش را ساطع نکنند» اين جمله‌اي بود که محمود گبرلو مدير نشست نقد و بررسي فيلم «پايان‌نامه» از روي کاغذ به نقل از يکي از حضار خواند و به صورت کلي فضاي حاکم بر نمايش فيلم را نشان داد.
برخي هنرمندان، خبرنگاران، منتقدان و بسياري از عوامل بي‌ربط با حوزه خبر شب گذشته در سالن برج ميلاد حرکاتي را از خود بروز دادند که به نظر مي‌رسد بايد براي استفاده از نام خبرنگار و روزنامه‌نگار براي برخي افراد ابا کرد. اينان که به ظاهر جمع برگزيده رسانه بودند، کاري ‌کردند که فضاي سالن سينما با خيمه سيرک و باغ‌وحش مشتبه شود.
بايد تاسف خورد به حال افرادي که فيلم سياسي را فقط مطابق با سليقه خود مي‌پسندند و هر آنچه مخالف نظر آنان باشد، محکوم به هو شدن و فحش خوردن است تا ديگر کسي از اهالي سينماي روشنفکرزده هوس نکند مظلوميت نظام اسلامي را به تصوير بکشد.