می‌دانید که صدا و سیما جزء املاک عمومی است. درست مثل آسفالت خیابان‌ها، درختان توی‌ پارک‌ها، صندلی‌های قطار شهری و هوای آزادی که در شهر تنفسش می‌کنیم. پس اگر شما حق دارید از کسی که هوای شهر را با دود سیگارش آلوده می‌کند حق‌تان را مطالبه‌کنید، از بودجه و آنتنی که صرف ساختن یک برنامه‌ی تلوزیونی می‌شود نیز حق سوال خواهید داشت!

گروه فرهنگی مشرق - روز اول فروردین سال 1393 است و مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی(ع) از فرهنگ می‌گویند و لزوم نقد در عرصه فرهنگ با منطق محکم و بیان روشن. بیان این مسئله بهانه‌ای می‌شود برای نوشتن یادداشت‌هایی انتقادی در خصوص برنامه‌های رسانه ملی در نوروز 92. حالا که تعطیلات نوروزی به آخر خط رسیده است می‌توان با نگاهی جامع به ارزیابی رسانه ملی را در نوروز 93پرداخت. مشرق جریان شناسی برنامه‌های مختلف رسانه ملی در نوروز 93 را به تدریج و در ضمن یادداشت‌هایی منتشر می‌کند. یادداشت اول در خصوص ویژه برنامه‌های شب عید تلویزیون است.


می‌دانید که صدا و سیما جزء املاک عمومی است. درست مثل آسفالت خیابان‌ها، درختان توی‌ پارک‌ها، صندلی‌های قطار شهری و هوای آزادی که در شهر تنفسش می‌کنیم. پس اگر شما حق دارید از کسی که هوای شهر را با دود سیگارش آلوده می‌کند حق‌تان را مطالبه‌کنید، از بودجه و آنتنی که صرف ساختن یک برنامه‌ی تلوزیونی می‌شود نیز حق سوال خواهید داشت!
 
بگذارید این نوشته را با توضیحی درباره‌ی «ستاره‌»ها شروع کنیم. در ادبیات ارتباطات و رسانه «ستاره‌»‌ها همان‌ چهره‌های محبوبی هستند که مخاطب آن‌ها را افرادی موفق، و رسیدن به جایگاه آ‌نها را برای خود سخت و ناممکن می‌داند؛ و در عین حال همواره تلاش می‌کند به آن‌ها نزدیک‌تر شود. عبارت دقیق‌تر و علمی‌ترش این‌که «ستاره‌ها در زندگی و تمدن مصرفی، نقش حلقه‌ی میانجی و واسط را بین طبقه‌ی محروم از مطالبات کاذب با دنیای رؤیاییِ مصرف ایفا می‌کنند»
رسانه‌ ـ و از همه مهم‌تر تلوزیون ـ ستاره‌ها را می‌سازد و ستاره‌ها در سبک مصرف، سبک زندگی و شکل‌گیری رویاهای مصرفی مخاطبین، اثر می‌گذارند! (الگوی مصرف می‌دهند)

تلویزیون و شب عید
حالا نیم‌نگاهی بیندازیم به ویژه‌ برنامه‌های شب عید 93 که از شبکه‌های مختلف سیما پخش شد. شبکه‌ی دو را زوج فرزادحسنی و آزاده نامداری، شبکه‌ سه را احسان علیخانی و شبکه‌ی پنج را رامبدجوان اجرا و راهبری کردند. چهره‌های جذاب، هنرمند و نسبتاً محبوبی که زیاد یا کم، وسط همه‌ی شلوغی‌ها و سر و صداها قاطی شبِ عید خانواده‌های ایرانی شدند.
این ویژه‌برنامه‌ها هر کدام دست‌کم 300 دقیقه (حدود 5 ساعت) از آنتن سیما را قبل و بعد از لحظه‌ی تحویل سال مال خود کردند. و کم‌ترین حق خانواده‌ی ایرانی این است که از ماحصل و خروجیِ این تملک سوال بپرسد!

از سیاست‌گذاری تا قاب تلوزیون
سیمای جمهوری اسلامی ایران مثل هر دستگاه فرهنگی دیگری راهبرد دارد. استراتژی دارد. سیاست‌گذاری دارد و سیاست‌هایش با دغدغه‌های کلان نظام هم‌سو است و غیر از این هم نباید باشد. اما انگار هنوز راه زیادی‌ست از سیاست‌گذاری تا اجرای سیاست‌ها و آن‌چه به خانه‌های مردم می‌رسد.  
در مقام سیاست‌‌گذاریِ کلان، مقابله با مصرف‌گرائی، تلاش برای استحکام خانواده، مبارزه با بحران کاهش جمعیت، حمایت از تولید ملی، حفظ ارزش‌های اسلامی و ...  می‌شود بند بندِ آیین‌نامه‌ها و راهبردها، اما نوبت به ویژه‌برنامه‌های شب عید که می‌رسد انگار رسالت مهم‌تری در رأس همه‌ی این امور قرار می‌گیرد: «شاد نگه داشتن مخاطب پای تلوزیون به کمک ساده‌ترین و کم هزینه‌ترین راه، یعنی دعوت از چهره‌های محبوب!»  
در نتیجه «ماحصل تملک این ویژه برنامه‌ها» بر آنتن شب عید سیما می‌شود ازدحام «ستاره‌ها» در قاب تلوزیون‌‌های ما، در لحظه‌‌ی تحویل سال نو!
ستاره‌هایی که محبوبند چون صدای خوبی دارند(خواننده‌ها). محبوبند چون بازیگران خوبی‌ هستند. خواستنی‌اند چون شیک زندگی می‌کنند! (تعریف «ستاره» را‌ در مقدمه متن به یاد بیاورید) جذابند چون «جایگاه‌شان از نگاه مخاطب دست نیافتنی است» و این دست نیافتنی بودن موجب می‌شود که «مخاطب ناخواسته راه دست یافتن به آرزوهای مصرفی‌اش را نزدیک شدن به راه و رسم زندگی آن‌ها بداند»
قصد این نوشته بی‌احترامی به شخصیت خواننده‌ها و بازیگران و هنرمندان محترم و زحمت‌کش این مرز و بوم نیست، اما در مقام یک سوال از مدیران سیما: «آن‌چه از سبک زندگی این ستاره‌ها به خانواده‌ی ایرانی منتقل می‌شود چه‌قدر با سیاست‌های کلان سازمان هم‌خوانی دارد؟»

در اولین شب سال، رسانه با کمال سخاوت الناز شاکردوست، رضاعطاران، احسان خواجه‌ امیری، میلاد کی‌مرام، لیلا بلوکات، مهران مدیری، مرتضی پاشایی و ده‌ها هنرمند دیگر را (که بی‌شک همگی محبوب و جذابند و از نظر مخاطب دوست داشتنی) به عنوان ستاره‌ها به بینندگان عرضه می‌کند. حتی نیازی نیست همه‌ی زندگی آن‌ها در چند دقیقه‌ای که تصویرشان دیده می‌شود به خورد مخاطب برود. این‌که آن‌ها چه ماشینی سوار می‌شوند، در چه سنی به ازدواج فکر می‌کنند، چه نظری درباره‌ی فرزندآوری دارند، در چه خانه‌هایی و با چه سبکی زندگی می‌کنند، نسبت به فروع و شریعت اسلامی چه میزان تعهد و پایبندی دارند را مخاطبین به مرور از منابع اطلاعاتی دیگر بدست آورده یا خواهند آورد. کارکرد (تاسف‌آوری) که تلوزیون می‌تواند در این مقطع بروز دهد «ستاره‌‌سازی» از این بازیگران و خوانندگان و هنرمندانِ محترم است! که البته شبِ عید 93 نیز مثل همیشه به بهترین صورت انجام شد!!

و این میان کسی از مدیران سیما خط‌کشی دست می‌گیرد که تغییر نگرش مردم به شیوه‌ی زندگی را «بواسطه‌ی این ستاره‌سازی‌ها» اندازه بگیرد؟ بعید است کسی حتی به این مساله فکر کند! چرا که آن رسالت مهم‌تر مدیران محقق شده است!! «جذب شدن و سرگرم شدن بینندگان در شب اول سال»

آجیل شبکه‌ دو!
برای نمونه ویژه‌ برنامه‌ی شبکه2 را مرور کنیم که حدود 10 ساعت اجرای زنده و مهمان‌‌داری داشت. من هم مثل همه‌ی ایرانی‌های پر مشغله تنها گزیده‌هایی از آن را دیدم (و البته بعدها اطلاعات بیشترش را خواندم)
فرزاد حسنی و آزاده ‌نامدرای یک زوجِ هنرمند و جذاب‌اند. یک خانواده‌اند. پس انتخاب آن‌ها برای اجرای ویژه‌برنامه‌ی شب عید، در شبکه‌ی خانواده، انتخاب به جایی‌است و نگرش ناخودآگاه مخاطب را نسبت به مساله‌ی خانواده تحت تاثیر قرار می‌دهد. هر از گاهی حرف‌های خوبی‌ هم درباره‌ی خانواده‌ و روابط خوب و سالم میان زن و شوهر مطرح می‌کنند. (تا اینجای کار خوب است)

حالا نوبت حضور مهمان‌های برنامه می‌شود. میلاد کی‌مرامِ 29 ساله، دارای موقعیت شغلی، اعتبار اجتماعی (و شرائطی که برای خیلی از پسرهای مجرد آرزوست) به استودیو می‌آید و با کمال خونسردی می‌گوید «موقعیت ازدواج ندارم!» و می‌رود.
مهمان‌های دیگری هم هستند. دختران و زنانی که ـ به خاطر حرفه‌‌ی بازیگری‌شان ـ شادابی و نشاط و جوان ماندن برایشان از زود ازدواج کردن و بچه بغل‌کردن ارزشمندتر است!

مهمانانی دیگری که ـ بازهم به خاطر سبک زندگی مصرفی و حرفه‌ها و پیشه‌هایی که دارند ـ هر ماه باید دست کم یک میلیون‌تومان خرج لباس و ظاهرشان کنند. (لابد حواس‌تان هست که درصد بالایی از مخاطبین این برنامه درآمد ماهانه‌شان کم‌تر از این مقدار است)  
ساعاتی بعد سال 93 از راه می‌رسد و همه با هم پیام رهبر را درباره‌ی جهاد و عزم ملی در اقتصاد و فرهنگ می‌شنویم، اما هنوز مهمان‌های زیادی در استودیو باقی مانده‌اند که یکی یکی باید وارد شوند.

شوخی‌ها و مزه‌پرانی‌های راه به راه فرزاد حسنی و آزاده نامداری با زنان و مردان مدعو ـ که عجیب شیوه‌سازی می‌کند در عادی‌سازی تکلم آزاد با نامحرم ـ نیز بماند برای یادداشت‌ها و نگاه‌های دیگر.

و نهایتاً برای وفادار بودن برنامه به راهبردهای سازمان چند مهمان انصافاً مناسب و شیک هم لابه‌لای انبوه ستاره‌ها دعوت می‌شوند که یکی از ارزش‌های اسلامی حرف بزند و یکی از ساده‌زیستی و یکی یادی کند از شهدای جنگ تحمیلی و مدل زندگی‌ آن‌ها.
و این‌گونه می‌شود که برنامه‌ی جذاب و مشتری جمع کن این زوج خوش‌بخت بدل می‌شود به آجیلی برای شب عید. آجیلی که هم تویش از سبک زندگی اسلامی حرف برای گفتن هست و هم تا دلت بخواهد ستاره‌هایی دارد که مخاطب را ناخواسته دعوت می‌کنند به سبک زندگی مصرفی!  
آجیلی که هم مغزپسته‌ی مقوی دارد و هم آنقدر شور است که قلب و فشار خون و هزار درد و مرض دیگر را سبب شود.