کد خبر 300706
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۲

«زمانیکه در چهارم آوریل 1949، 12 وزیر امور خارجه موسس ائتلاف پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در واشنگتن دی.سی، پایتخت آمریکا گردهم آمدند تا این معاهده را امضا کنند،‌ پرزیدنت هری ترومن در آن ساعات سخنرانی تعیین‌کننده‌ای را ایراد کرد: ما به مشکلات تاریخ که مردان گرفتارش هستند، اعتقادی نداریم. در زمان کنونی، ما مردان شجاعی را دیده‌ایم که بر مشکلات و موانعی فائق آمده‌اند که به نظر غیرقابل عبور و شکست‌ناپذیر می‌آمدند؛ مردانی با نگرش و اشتیاقی که همچنان سرنوشت خود را تعیین می‌کنند."

به گزارش مشرق، لورن هریسون در تحلیل خود در فارن پالسی می‌نویسد: «این هفته و در جریان شصت و پنجمین سالگرد تاسیس ناتو، کلمات ترومن باردیگر طنین‌انداز است. اما نه فقط به خاطر تجدید حیات این ائتلاف در فصل آتی سیاست واقع‌گرایانه اروپای شرقی. بلکه این انتخاب پیش‌دستانه ترومن است که امروزه بر هر بخش از این پیمان اثر می‌گذارد همانطور که در سال 1949 اثر گذاشت: "مردان" موانع را پشت سر می‌گذارند،‌ "مردانی" با اشتیاق و نگرش.

رهبری ارشد این ائتلاف برای تمامی لفاظی‌های ناتو درباره دخالت داشتن در یک روند مداوم اصلاحات، مدرنیته کردن و دگرگون‌سازی،‌ به دنبال اقدامات صرفا نابهنگام است. با انتخاب ینس استولتنبرگ به عنوان دبیرکل آتی این ائتلاف در 28 مارس سال جاری میلادی، به نظر می‌رسد دست‌کم 70 سال دیگر هم بدون حضور یک زن برای به دست گرفتن دبیرکلی این ائتلاف باید بگذرد.

این مشکل تنها به موقعیت دبیرکلی این ائتلاف محدود نمی‌شود. در 65 سال گذشته اصولا هیچ زنی معاونت دبیرکلی را نیز برعهده نگرفته است و کولیندا گرابار-کیتاروویچ از کرواسی تنها زنی است که فقط یکبار معاونت دبیرکلی را به دست گرفت.

جای تعجب نیست، این عدم توازن و تعادل را می‌توان رسما در هر بخش از هیات‌های نظامی برای ناتو مشاهده کرد. در این سمت‌ها هیچ زنی در مقام فرماندهی ارشد نیروهای ائتلاف در اروپا قرار ندارد و تمامی 56 فرمانده ارشد دفاعی و نظامی مرد هستند. چارت سازمانی رهبران ارشد نظامی و غیرنظامی نشان دهنده حضور 80 مرد است و تنها سه زن در این میان جسورانه به دوربین لبخند می‌زنند.

این در حالی است که هر یک از کشورهای عضو به تنهایی به صورت فزاینده‌ای در حال گماشتن زنان برای سمت‌های ارشد در داخل دولت‌هایشان هستند؛ اقدامی که در اصل تلاشی برای پیشی گرفتن از ناتو در زمینه برابری جنسیتی است.
درهمین حال، هشت کشور از 28 کشور عضو ناتو دست کم یک زن را برای به دست گرفتن سمت‌های امنیتی و سیاست خارجی در بروکسل یا خدمت کردن در سمت وزیر دفاع معرفی کرده‌اند و بیش از نیمی از این اعضا یک زن را به عنوان رییس دولت داشته یا دارند. از آنجا که سیاستمداران ارشد زن با تجربیات فراوان در زمینه دفاعی وجود دارند، بسیاری از آنها برای کاندید شدن به منظور دست گرفتن پست‌های رهبری ناتو کفایت دارند اما تاکنون به این جایگاه نرسیده‌اند.

بدون شک افرادی هستند که این مساله را مطرح می‌کنند که آیا عدم توازن جنسیتی اصلا اهمیتی دارد یا خیر، به ویژه در زمینه یک سازمان با ماهیت نظامی. چالش‌های پیشروی این ائتلاف از جمله مقابله با تهاجم ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه و دستاورد حداکثری با منابع نظامی جاری، مسائلی است که ظاهرا نگرانی‌های اصلی این ائتلاف را تشکیل می‌دهند نه برابری جنسیتی.

چالش‌هایی که هم‌اکنون ناتو با آن رو‌به‌روست به خصوص نشات گرفته از کادر مدیریتی آن است. تحقیقات گسترده نشان می‌دهد که رهبری زنان باعث به وجود آمدن تغییرات مثبت برای سازمان‌ها می‌شود به ویژه در زمینه حل و فصل درگیری‌ها. رهبران زن نشان داده‌اند که در شیوه و اسلوب رهبری بیشتر دموکراتیک هستند و گروهی فعالیت می‌کنند.

زمانیکه زنان نقشی فعال در مذاکرات درباره بازسازی‌ پس از درگیری‌ها ایفا می‌کنند،‌ تحقیقات نشان داده که توافق‌های نتیجه‌بخش صلح و سیاست‌های عملی احتمالا کمتر به بخش‌های حاشیه‌ای کشیده می‌شوند و احتمالا بیشتر از آنها حمایت می‌شود.

گفته‌های اخیر درباره زنان در بخش خصوصی این تنوع در دورنماها و تکنیک‌های حل مشکلات توسط زنان را مورد ستایش قرار داده است – به طور حتم اینچنین مزایایی همچنین در چارچوب مفاد ائتلاف ناتو نیز اعمال خواهد شد. در زمانیکه ناتو تلاش می‌کند تا با چالش‌های قرن 21 بدون بازگشت به جریان ذهنی قرن بیستم بپردازد، تنوع‌های بیشتر در مقام‌های عالی‌رتبه می‌تواند باعث مدرن شدن طرز تفکر و سازمان مذکور شود.

ورای این مزایای عملی، دلیل دیگری که باید باعث افزایش تعداد زنان در پست‌های عالی ناتو شود،‌ مساله ارزش‌هاست: یک سازمان مشترک امنیتی که تنها نماینده 50 درصد از جمعیت در مشاغل ارشد است، با ارزش‌های غربی که حامی برابری است، تناقض دارد.

اما چگونه ممکن است ناتو به شکاف جنسیتی در مقام‌های بالا و عالی رتبه بپردازد؟ فارغ از توجه به این عدم توازن، یک گام مستحکم و قاطع، ایجاد تغییرات در روند انتخاب‌ها برای سمت دبیرکلی ناتو است. در حال حاضر، رهبر ارشد غیرنظامی ائتلاف ناتو از طریق یک رایزنی غیررسمی انتخاب می‌شود جاییکه کشورهای عضو اسامی را پیشنهاد داده و با سایر کشورها به رایزنی و مشورت می‌پردازند و پس از زد و بند به اتفاق نظر می‌رسند. این روند مبهم و غیرشفاف است و به دور از نظر مردم و در خفا انجام می‌شود؛ ما هیچ پیشینه‌ای از چگونگی سنجش کاندیداها، شایستگی‌ها و این که چه کشورهایی از هر کاندیدا برای تصدی این سمت‌ها حمایت می‌کنند، در دست نداریم.

با شفافیت بیشتر، الگوهای بحث برانگیز تعصب یا حذف در حمایت از کاندیداها را می‌توان مورد توجه و بازبینی قرار داد. به دیگر سخن، کشورهای عضو که کاندیداهای مرد را منحصرا نامزد کرده و از آنها حمایت می‌کنند، ممکن است برای توجیه تصمیم‌گیریشان از آنها سوالاتی بپرسند. اینچنین روند نظام‌مندی ممکن است به بی اثر کردن تعصب‌های بشری در تصمیم‌گیری کمک کند: محققان دانشگاه هاروارد آمریکا نشان داده‌اند زمانیکه کاندیدها به صورت منحصربه فردی خطاب قرار می‌گیرند این روند باعث ضربه زدن و متزلزل شدن جایگاه زنان می‌شود. زمانیکه گروهی از کاندیداها را به صورت نظام‌مند مورد مقایسه قرار می‌دهیم، عملکرد در روند تصمیم‌گیری در اولویت قرار دارد. این تغییر در روند انتخاب دبیرکل ناتو برای ایجاد تنوع و سلامت و دوام سازمان خوب خواهد بود.

درپی یکسری رخدادها، هیچ شکی باقی نمی‌ماند که ناتو نه تنها یک بازیکن مهم است بلکه به صورت جدی از اهمیت ویژه برای حفظ صلح جهانی و اجرای قانون برخوردار است. درحالیکه کشورهای عضو برای مقابله با چالش‌های جدید خارجی فعالیت می‌کنند، نباید نظارت خود را بر ضعف‌های داخلی ائتلاف از دست بدهند. فعالیت به سوی تنوع بیشتر و نماینده رهبری ناتو باعث تقویت اعتبار و تاثیرگذاری سازمان شده و موقعیت ائتلاف ناتو را به عنوان یک مدل راستین ارزش‌ها مورد حمایت قرار می‌دهد.»
منبع: ایسنا