کد خبر 300711
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۵

حسين فروزنده گفت: بدون سازوكارهاي فلسفي، انسان‌شناختي و جامعه‌شناسي نمي‌توان به حقوق اخلاقي و قانوني كه در حريم خصوصي (ناشناس‌ ماندن، تنهايي و خلوت) مستتر است، رسيد.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، حساسيت‌ها به خلوتگاه يا حريمِ خصوصي به اندازه‌‌اي زياد است كه در تاريخ، بسياري افراد را وادار به كوچيدن از ميهنِ خود كرده است و نشا‌نگر آن است که نياز به آرامش و خلوت‌، از ميهن نيز عزيزتر است؛ تا جايي‌كه برخي برتري مي‌دهند در كشوري بيگانه بزيند و بدون مزاحم، گوشهِ آرامش خود را داشته باشند، تا اين‌كه در ميهن خود بمانند، ولي دايم نگرانِ عدسي‌اي باشند كه مدام خلوتگاه‌شان را مي‌پايد.

سرك كشيدن به زندگي ديگران!

حقيقت اين است که در دور و برِ برخي افراد، فضاها و مرزهاي آرام و حساسي وجود دارد كه بهتر است به آن‌ها -براي تاب‌آوريِ غوغاي زندگي- بيشتر دقت کنيم و «حق» دروغين «خود» را بهانه‌اي براي ناديده‌گرفتن آن‌ها ندانيم. چرا که حتي جانوران دوست دارند قلمروِ ويژه خود را داشته باشند؛ براي همين هر جانوري به هنگام ورود به قلمرو ديگري(چه جايگاه انسان يا جانور) پاهايش مي‌لرزد، چون مي‌داند يك جاي كار مي‌لنگد.

انسان هم جانور است، منتها هوشمند و فرهيخته و نيازمند گوشه‌دنجي كه ديگران را به آن راهي نباشد. هويت«شهروند»به خودگرفتن نيز پيش‌نيازش، پاسداشت همين خلوت‎هاي افراد است كه به بهايي سنگين به‌دست آمده و در شمارِ گرامي‌ترين بخش زندگي‌شان است و نيز به همراه اين چشمداشت كه از سوي شهروندان فهيم، فهم شود.

سرک‌کشيدن به زندگي پنهان کسي با هدف رسواکردنش (همانگونه که سزاوار خود نمي‌‌دانيم) کاري پسنديده نيست؛ با توجه به اين که ظرفيت ما كوچكتر از آن است كه پذيرش اسرار بزرگ ديگران باشيم؛ و کم پيش مي‌‌آيد که لغزش كسي را نديد بگيريم (که نشانه بزرگواري است)، و برعکس، لغزش‎ها را از آنچه که هست بزرگتر مي‌‌نمايانيم، که نام‌اش هرچه هست، بزرگواري نيست! گفت عيبي عيان کردم؛ گفتند: ‌بيچاره، خود عيب کردي!

يا مي‌‌کوشيم نام خُردکردن خود را نقد بگذاريم! در حالي که تفاوت ماهوي وجود دارد ميان نقدِ ديدگاه با ترور فكر! دامنه خلوت، تنها خانه و كاشانه و چهارديواري نيست، بلكه اگر كسي انزوا گزيده و سرگرم انديشه و نگارش است، چارديواريش مي‌شود ذهن وي؛ و سزا نيست به بهانه نقد، به خود اجازه ترور فكرش را بدهيم.

سرك‌كشيدن به زندگي‌ ديگران، گاهي سر بردار مي‌برد يا بر باد مي‌دهد! كسي دايم از روي بام به حيات‌خلوت همسايه‌اش كه معتاد به ترياك بود، سرك مي‌كشيد. همسايه معتاد بارها برايش پيغام فرستاد كه دست از اين كار بردارد و وي نيز برايش پاسخ مي‌فرستاد كه در اشتباه است. سرانجام همسايه معتاد، مزدوري را فراخواند و گفت: «امشب به روي بام خانه‌ام برو و هركسي كه جاسوسيم را مي‌كند، سر ببر! گفت: «كيست؟» گفت:«نمي‌دانم.» چندروز ديگر مرد معتاد را به جرم كشتن همسايه‌اش به دار آويختند.»

حقوق انساني

«برهم نزدن خلوت و حريم خصوصي افراد، از نخستين حقوق انساني همه جوامع است.»

حسين فروزنده، مدرس دانشگاه با بيان بند بالا به سخن‌اش ادامه مي‌دهد: بدون سازوكارهاي فلسفي، انسان‌شناختي و جامعه‌شناسي نمي‌توان به حقوق اخلاقي و قانوني كه در حريم خصوصي(ناشناس‌ماندن، تنهايي و خلوت) مستتر است، رسيد. كسي خوشش نمي‌آيد حلقه زندگي خلوتش آن قدر تنگ شود كه احساس خفگي كند؛ درست در همين‌جاست که تجاوز به حريم خصوصي رخ داده است، يعني احساس خفگي از نداشتن خلوتگاه! انسان نياز دارد كه مطمئن شود يادداشتي كه مي‌نويسد، كسي نمي‌خواند و حرف‌هايي كه مي‌زند، كسي نمي‌شنود.

وي مي‌افزايد: رازگوييِ راز خود از زبان خود، خوب نيست -چون ديگر راز نخواهد بود- و رازگويي ديگران بدتر از آن است، چون صاحب‌راز، ما را رازدار خود انتخاب كرده است و افشايش، چه بسا براي وي پيامدهاي دهشتناكي داشته باشد. در همه دين‌ها يکي از ويژگي‌هاي پروردگار، پوشانندگي لغزش‌هاست. اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز بي‌توجه به اين امر نيست و يادآور مي‌شود كه به زير سوال‌بردن وجهه و شهرت انسان و راه‌جويي به زندگي شخصي و خانه و گفت‌وشنود و نامه‌ها و نوشته‌هايش، ناقانوني است.

چکيده اين که اهل تجسس نباشيم كه بداست، فرقي نمي‎كند نزد چه فرقه‌اي؛ نزد همه جهانيان -با دين و بي‌دين- اين کار پلشت است. همه انسان‌ها در يافتن خانه و مسكن،‌ نخستين چيزي را كه به آن اهميت بيشتر مي‎دهند، خلوتگاه است؛ و اين كه همسايه‌ها چه‌جور آدم‌هايي هستند؟ آيا هم‌واحدي‌ها فضول نيستند، آيا سرشان تو كار خودشان است، يا به زندگي ديگران هم كار دارند؟ داشتن يك فضاي شخصي و ويژه، در ميان اهل خانه نيز مطرح است؛ فرزند خانواده، اتاق مخصوص خود را داراست كه كه گاه آن را از تو قفل مي‌كند.

آداب شهروندي

حسين فروزنده مي‌گويد: در شهر، بر تابلويي نامريي از قول شهروندان نوشته شده است «تا زماني در حريم خود هستم، مزاحم نشويد.»

فروزنده در ادامه گفت‌وشنود با روزنامه اطلاعات مي‌گويد: قانوني‌شناختنِ حقوق شهروندي، -حتي اگر نانوشته باشد- يك قانون رعايت‌شونده است. فقط مردگان نياز به آرامگاه ندارند، بلكه زندگان هم نياز به آرامشگاهي دارند كه نامش را حريم خصوصي ‌گذاشته‌اند و احساس مشترك همه مردم جهان با فرهنگ‌هاي گوناگون است.

فروزنده مي‌افزايد:‌ متاسفانه در جهان امروز بيش از هر زماني، خلوتِ خلوتگاه‌ها به هم خورده است و برخي افراد آسيب‌هايي را كه از اين رهگذر دريافت كرده‌اند، همزمان بغرنج و نيز گسترده است و حتي خانواده‌ها و اطرافيان آنان نيز از ضربه آن، در امان نمانده‌اند. اين در حالي است كه مرزبندي قلمروهاي خصوصي، با نشانه‌هايي براي ديگران که مشخص مي‌‌کند نبايد از آن‌ها گذر كنند، با تفاوت‎هايي در همه فرهنگ‎ها و جوامع به صورت قانون مكتوب ديده مي‌شود.

اين مدرس دانشگاه معتقد است: شايد بشود با مثالي بين امنيت و حريم خصوصي، خط فاصله كشيد. در تجاوز به حريم خصوصي، خوني ريخته نمي‌شود، دستي شكسته نمي‌شود، صورتي زخمي نمي‌شود، بلكه روح زخم بر مي‌دارد.

گاهي امنيت شخصي، از تجاوزي دچار آسيب مي‌شود كه اين آسيب بيشتر متوجه جسم است، ولي هنگامي كه حريم خصوصي فرد مورد دست‌درازي قرار مي‌گيرد، روح آسيب مي‌بيند.

وي همچنين باور دارد: سخن از حريم خصوصي، سخن از يك هشدار است و اين ‌كه تعيين سرنوشت نكنيد، تجسس و تفتيش ممنوع، ربطي به شما ندارد، جلوتر نياييد، دخالت نكنيد، در باره‌ام داوري نكنيد و يا تصميم نگيريد، نگاه نكنيد، با تلفن همراه خود عكس نگيريد، افشا نكنيد، و سرانجام اين که چشم بپوشيد.

مي‌پرسم: گذر دايم از مرزهاي ديگران، نديدن مرزهاست و يا ناديده‌گرفتن مرزها؟

وي پاسخ مي‌‌دهد: اين‎ها که گفتيد اگرچه در مفهوم با هم متفاوت‌اند، ولي آسيب‌هايش يكسان و فاجعه‌آميز است.

پيش از آن كه گفته شود جامعه‌اي مترقي است، بايد ديد در آن جامعه، حريم خصوصي، جايگاهي در خور دارد يا نه؟ ما در جهاني زندگي مي‌کنيم که انسان‌ها دوست دارند گوشه‌هايي از زندگي‌شان پوشيده بماند، ولي کساني مدام در کار تجاوز به شبستان و تنهايي آنانند، بي آن که آنان خبر داشته باشند.

در همه تاريخ هميشه کساني بوده‌اند که با اين رفتارها انسان‎هاي آزاده را -که سرشان توي زندگي‌ خودشان است- آزرده‌اند و آزار داده‌اند.

- اين پديده بي‌‌گمان از ديرباز و دوره کهن وجود داشته، ولي نگاه نو به آن از کي آغاز شده است؟

فروزنده پاسخ‌مي‌‌دهد: نوگرايي با خود مرزبندي‌هايي آورده كه يكي، همين حريم خصوصي است كه با رد تفتيش عقايد سده ميانه‌اي، بر آزادي‌هاي فردي تاكيد ورزيده و ورود به بخشي از زندگي انساني را در شمار ممنوعات خوانده است.

گذرنکردن از برخي مرزها

از بنياد، پيش‌نياز جامعه مدرن، نهادينه‌سازي فرهنگ احترام (فردفرد –يا- دولت‌فرد) به خلوت غير است و به كاربستن شيوه‎هايي تا که اين فرهنگ بپايد!

دكتر محمدنخي- مدرس دانشگاه و با پيشينه طولاني تدريس درباره تاريخ و دانش خانواده و آيين زندگي، در برابر اين پرسش که ديدگاه شما در باره رخنه به حريم خصوصي افراد چيست، مي‌گويد: به نام آفريدگار زيبايي‌‌ها؛ بي‌‌گمان چنين رفتاري زيبا نيست و آسيب‌هاي جسمي و بالاتر از آن روحي و رواني-نبود امنيت-اضطراب و هرج ومرج از پيامدهاي چنين عملي است.

اين مدرس دانشگاه باور دارد: حريم خصوصي بسان يک خط قرمز براي حدودِ حضورِ ديگران در زندگي شخصي فرد است و اين که وي (فرد انساني) در زندگي خود حريمي دارد که تنها کسان خاصي را به آن راه مي‌دهد؛ و يا ممکن است حتي هيچ‌کس جز خود را به آن راه ندهد. البته اندازه و حدود حريم خصوصي بستگي به فرد، فرهنگ و موقعيت او دارد.

طبعا شهروندي که از شهرت اجتماعي بيشتري برخوردار است، بيش از يک شهروند عادي مورد توجه است. احترام به حريم خصوصي يكديگر، يک امر عقلي و منطقي است که بين همه انسان‌ها‌ مشترك است و از اولين و قديمي‌ترين قوانين مدني به شمار مي‌‌آيد. اگر بپذيريم که بايد به يكديگر - فارغ از هر گرايش ديني و انديشه‌اي احترام بگذاريم - آنچنان که خداوند فرموده ما براي انسان کرامت قائليم- حريم خصوصي نيز مورد احترام قرار مي‌گيرد.

برخاستگاه اين رفتار يا شيوه از کجاست؟

-بي‌‌گمان گذر از مرزها، برآمده از تکبر است. خود برتربيني به برخي اجازه مي‌‌دهد به خلوت غير سرک بکشند. نبايد عده‌اي به خود اجازه دهند از برخي مرزها بگذرند؛ و براي تحقق اين آرمان، بايد اخلاقي ‌زيستن در جامعه نهادينه شود که در خود احترام به حريم خصوصي را نهفته دارد.

اخلاق‌گرايي

دکتر محمد نخي در ادامه گفت وشنود با روزنامه اطلاعات، يادآور مي‌‌شود: آيين اسلام به موضوع حريم خصوصي افراد بسيار حساس است و در بسياري موارد به آن پرداخته است و استراق‌سمع و بصر را ممنوع مي‌‌داند. در حقيقت دايره‌اي که دين ما براي حريم خصوصي ترسيم کرده، بسيار وسيع است و تجلي‌اش را مي‌توان در سيره و سنت پيامبراكرم(ص) و ائمه اطهار نيز ديد. قرآن به صراحت مي‌‌فرمايد ما حق نداريم در احوال ديگران تجسس کنيم.

براي ورود به خانه‌هاي ديگران بايد اجازه بگيريم. در قانون اساسي كشور ما نيز حيثيت، جان، مال، حقوق و مسکن افراد مصون شمرده شده و تفتيش عقايد رد شده است و نيز بازرسي و نرساندن نامه و ضبط مکالمات و استراق سمع و هرگونه تجسس، مگر به حکم قانون، ممنوع است. اعلاميه جهاني حقوق بشر هم به رعايت حريم خصوصي انسان‌ها پافشاري دارد. در اعلاميه حقوق بشر اسلامي نيز مسئله حريم خصوصي حيثيت و اين كه هر انساني حق دارد در زندگي خصوصي خود استقلال داشته باشد و جاسوسي و نظارت بر او و مخدوش کردن حيثيت او جايز نيست، بازتاب يافته است.

- راه برون‌رفت چيست؟

- اگرچه منشا اين پديده، بي‌اخلاقي است، اما نمي‌توان سستي در اين مورد را متوجه يك نهاد يا يك سازمان و يا يك شخص در جوامع دانست. با توجه به اين که در وهله نخست، مسئوليت متوجه خود فرد است كه با اختيار يا بي‌اختيار به سوي اخلاق يا بي‌اخلاقي مي‌رود. به هررو بايد به بالندگي سرشت فردي و تربيت خانوادگي و محيط سالم كودكستان و مدرسه و دانشگاه بها داد و در مجموع، با آموزش براي سلامت جامعه کوشيد.

پاکشان تا مرز رويا

اينترنت، خصوصي‌ترين مسايل را عمومي و عمومي‌ترين آن‌ها را خصوصي كرده است. برخي، جهان مجازي را جهاني مي‌‌پنداشتند که روياها را برآورده خواهد ساخت، اما اين‌گونه نشد؛ تا آنجا كه رخنه به حريم خصوصي به جهان مجازي نيز پاکشيده است و در زمانه انفورماتيك و افزارهاي مدرن ارتباطي، اطلاعات ساليان برخي افراد، يكشبه به يغما مي‌‌رود و يا دستبرد به اسناد برخي، برايشان رسوايي به ارمغان مي‌‌آورد. زن ومرد استراليايي از هم جدا شده بودند و مرد تا زماني كه نمرد، کسانش نفهميدند زن پيشين‌ متارکه کرده‌اش، در اتاقش دوربين كار گذاشته و از حسابش برداشت مي‌كرده است.

شايد بتوان گفت که اينترنت، جاي انتشارِ كهكشانيِ اطلاعات است و جاي حفظ اطلاعات نيست. تلفن همراه نيز همين سرنوشت راه يافته است. اگر كسي تا ديروز به آن در دست ديگري به بهانه آگاهي از «برندش» مي‌نگريست، امروز مي‌‌نگرد، چون از سوژه‌شدن و عکس‌گرفتن از خود مي‌‌ترسد. راهزنان ديروز را حتي در پرت‌ترين نقاط جهان دستگير مي‌كردند، ولي امروز راهزنان اينترنتي حتي در ساختمان بغلي هم قابل شناسايي نيستند.

بي‌در و پيكريِ جهانِ مدرنِ امروز، بي‌شباهت به جهان كهنه ديروز نيست. قديم‌ها در يك روز پاييزي، كسي در خانه ما را زد و گفت«روي ديوار شما با رنگ، نام من نوشته شده است و اين كه خيانتكارم!» پدرم گفت «خبر ندارم. به خدا ما صاحب ديوار خودمان نيستيم آقا!»

اينترنت هم مانند ديوارهاي شهر، بي‌صاحب است. آتش افشاگري در اينترنت، دامن افشاگر را نمي‌گيرد. قرباني نمي‌داند به كجا و از كي به كي شكايت كند. انگار مثلا عكس‌هاي رسواكننده‌اش نه در يك رسانه، بلكه به يكي از ديوارهاي شهر كوبيده شده است.

يكي از قربانيان دسيسه‌هاي جهان مجازي در وب‌سايتش مي‌نويسد: با ديدن عكس‌هاي خصوصي‌ام در اينترنت، احساس پوچي مي‌‌کنم. زمان برايم ايستاده و نمي‌توانم ادامه دهم.و ديگري مي‌گويد که در خفا از وي عكس‌هايي گرفته شده است كه از وجود آن‌ها در اينترنت بيخبر بوده و از زماني كه يكي از دوستانش، به وي اطلاع داده، دچار شوك شده است و ترسي شبيه «فوبيا» وي را در برگرفته است كه چگونه، خلوت‌ترين گوشه‌هاي زندگي‌اش در معرض ديد ديگران قرار دارد.

وي معتقد است که در جهان «الکترونيک‌چيره» امروز، برخي افراد از ابزارهاي ديجيتالي براي اهداف خود سود مي‌برند. كافي است قدم به خيابان بگذاريد تا بي آن که خبردار شويد، چپ وراست از شما فيلم و عكس گرفته شود؛ يا با وسايلي كه در تصورتان هم نمي‌گنجد، به دنج شخصي و فردي زندگي‌تان رسوخ ‌کنند.

مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: اطلاعات