کد خبر 30091
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۱

نويسندگان و شاعراني چون کامران پارسي نژاد،سعيد بيابانکي،رضا اسماعيلي و اميرحسين فردي نظرات و ديدگاه‌هاي خود را درباره ادبيات انقلاب اسلامي بيان کردند.

به گزارش مشرق، اين نويسنده و منتقد در گفت‌وگو با ايسنا، با ايجاد تمايز ميان داستان‌هاي انقلاب و داستان‌هايي با موضوعات وقايع بعد از انقلاب،گفت: در حال حاضر،منتقديني که در حوزه‌ ادبيات داستاني در حال نظريه‌پردازي هستند، دچار اختلاف‌ نظر شده‌اند. برخي از منتقدان ميان داستان‌هايي که درباره‌ وقوع انقلاب هستند و داستان‌هاي دفاع مقدس وجه تمايزي نمي‌بينند؛ اما برخي منتقدين معتقدند داستان‌ انقلاب اسلامي شکل و قامت خاص خود را دارند و به داستان دفاع مقدس ربطي ندارند.

او در ادامه افزود: من نيز معتقدم درست است که دفاع مقدس برگرفته از انقلاب اسلامي بوده و ما باور‌ها و آرمان‌هايي را که از انقلاب اسلامي به دست آورده بوديم، در دفاع مقدس وارد و حفظ کرديم؛ اما وقتي در ژانر داستان حرف مي‌زنيم، نمي‌توانيم اين دو را ادغام کنيم.

پارسي‌نژاد با اشاره به داستان انقلاب گفت: داستاني داستان انقلاب ناميده مي‌شود که درباره‌ي نحوه‌ي شکل‌گيري انقلاب و پيامد‌هاي انقلاب نوشته شده است و سير تحولات سياسي _ اجتماعي کشور را قبل و بعد از وقوع انقلاب مرور مي‌کند. داستان‌هاي دفاع مقدس هم وقوع جنگ و آثار بعدي آن را در بر مي‌گيرد.

اين نويسنده تأکيد کرد: چون دفاع مقدس سريع بعد از انقلاب رخ داد، به علت همين وقوع سريع جنگ، نويسندگان نتوانستند به داستان انقلاب بپردازند و در واقع، داستان انقلاب مغفول واقع شد و بعد از جنگ نيز اين ژانر ادبي به فراموشي سپرده شد؛ در حالي‌که در خيلي از کشور‌هاي جهان، نويسندگان بعد از گذشت 15 سال تازه اقدام به خلق آثار مي‌کنند و بعد از تثبيت ‌شدن واقعه، به نوشتن داستان آن اقدام مي‌کنند.

او داستان انقلاب را با ضعف‌هاي کمي‌ و کيفي فراواني مواجه دانست و اظهار کرد: اکنون آثار حوزه‌ي انقلاب هم از نظر کيفي ضعيف هستند و هم کمي. هم تعداد آثار نوشته‌شده در اين حوزه انگشت‌شمار است و هم تا به حال کسي به صورت جدي به اين موضوع نپرداخته و تنها آثار ادبي اين حوزه داستان‌هايي پراکنده بوده و کم‌تر رماني در اين حوزه شکل گرفته است.

پارسي‌نژاد با اشاره به گذشت زمان براي خلق آثار شاخص، گفت: در غرب، بهترين و شاخص‌ترين آثار، آثاري هستند که بعد از گذشت زمان زيادي نوشته مي‌شوند؛ زيرا ما در زمان رخ دادن انقلاب و جنگ تسلطي به واقعه نداريم و نمي‌دانيم در آخر چه مي‌شود و چون در کوران حادثه هستيم، آثار ما تحليل‌هاي عميق ندارند.

او به آثار نوشته ‌شده در زمان جنگ اشاره و خاطرنشان کرد: اگر به داستان‌هاي نوشته‌شده در زمان جنگ هم نگاه کنيم، همه شعار‌گونه بوده‌اند و هدف آن‌ها فقط تشويق رزمندگان به پايداري بوده است؛ اما بعد از جنگ، نويسندگان اين فرصت را يافتند که ببينند جنگ چه تأثيراتي را در بستر جامعه داشته؛ بنابراين هنوز دير نشده است و نويسندگان مي‌توانند بدون تأثير از حوادث اکنون جامعه، به موضوع انقلاب بپردازند.

رضا اسماعيلي -شاعر- هم معتقد است: ادبيات داستاني انقلاب اسلامي نتوانسته است مطالبات مردم را برآورده کند و نويسندگان در بيان آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب موفق نبوده‌اند.

وي با اشاره به ضعف‌هاي پيش روي ادبيات انقلاب، گفت: در حوزه رمان و داستان انقلاب اگرچه گام‌هايي برداشته شده است؛ اما ما هنوز دچار مشکل هستيم؛ولي در حوزه‌ شعر، شاعران موفق‌تر عمل کرده‌اند که دليل آن هم سابقه‌ي هزاران‌ساله‌ي ما در حوزه‌ي شعر است که توانسته در به تصوير‌ کشيدن آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب و برآورده‌ کردن مطالبات مردم از ادبيات موفق عمل کند.

او همچنين افزود: اما چون رمان هنر ملي نبوده است و ما متأثر از فرهنگ غربي بوده‌ايم، اکنون در ادبيات داستاني و رمان دچار مشکل هستيم و نتوانسته‌ايم با استفاده از زبان داستان، اين وقايع را بيان کنيم.

اسماعيلي با اشاره به آثار شاخص در حوزه‌ي ادبيات داستاني انقلاب، از رمان «من او»ي رضا اميرخاني نام برد و عنوان کرد: در حوزه‌ي رمان، آثار شاخص انگشت‌شماري وجود دارد؛ اما در حوزه‌ي خاطره‌نويسي و کتاب‌هاي مستند مي‌توان به آثاري اشاره کرد.

اين شاعر، آثار حوزه‌ي شعر انقلاب را قابل توجه خواند و اظهار کرد: در حوزه شعر انقلاب آثار قابل تأملي نوشته شده است. مثلا در شعر عاشورايي مي‌توان به مجموعه شعر«گنجشک و جبرئيل» سيدحسن حسيني و نمونه‌هاي بسيار خوب ديگر اشاره کرد؛ اما در حوزه‌ داستان آثار با کيفيت کمي نوشته شده است و اکنون زمان آن رسيده که به اين فکر کنيم چرا اين اتفاق نمي‌افتد.

او دليل خلق ‌نشدن آثار باکيفيت را نبود حمايت کافي از نويسندگان عنوان کرد و گفت: ما از نويسندگان حمايت کافي و لازم را انجام نداده‌ايم و آن‌ها در کنار نويسندگي، کار ثابتي دارند و تنها وقت‌هاي آزاد خود را به نوشتن اختصاص مي‌دهند. اگر شرايط لازم را فراهم مي‌کرديم که نويسندگان دغدغه‌ي نان نداشته باشند و مسؤولان فرهنگي ما در جهت حل مشکلات نويسندگان گام برمي‌داشتند، ما الآن خيلي جلوتر بوديم. نويسندگان ما هم نويسنده و هم کارمند هستند و اگر ما بتوانيم اين دوگانگي را برطرف کنيم و نويسندگان بتوانند با خيال راحت بنويسند، افق‌هاي تازه‌اي به روي نويسندگان گشوده مي‌شود.

سعيد بيابانکي- شاعر- هم معتقد است: شعر انقلاب يک نوع شعر جديد است که مي‌توانيم آن را يک گونه‌ي ابتکاري بناميم که اکنون به درختي تنومند بدل شده است.

اين شاعر عنوان کرد: شعر انقلاب از لحاظ محتوا و تفکر و انديشه‌اي که پشت آن است، تازگي دارد و به روح انقلاب اسلامي بازمي‌گردد؛ زيرا انقلاب اسلامي از نوع انقلاب‌هاي فرهنگي بود که بر انديشه‌هاي امام (ره) و انديشه‌هاي اسلام استوار بود و مردم در سال 57 به يک فرهنگ نه گفتند و به فرهنگي ديگر آري.

او با اشاره به شعارهاي مردم در سال 57، عنوان کرد: شعارهاي مردم در سال 57 در واقع، شعر و ملودي است که بر زبان مردم جاري بوده و شعر بيش از هر چيزي از انقلاب تاثر گرفته و شعارهاي مردم هم در قالب شعر بيان شده است.

اين شاعر با اشاره به محورهاي رشديافته در انقلاب، گفت: محورهايي در شعر انقلاب وجود دارد که بنا گذاشته شده است و يا اگر قبلا بود، با انقلاب قوت يافته است. يکي از اين محورها، شهادت است که اگرچه شايد پيش‌تر هم بود؛ اما در سال 57 با شهادت گروهي از مردم و در دفاع مقدس با شهادت جوانان، نوجوانان، زنان و مردان به صورت ملموس درآمده است و در واقع، چيزي که در شعر قبل از انقلاب به صورت ذهني بوده، عيني شده است.

بيابانکي محور ديگر را فرهنگ عاشورايي خواند و افزود: اگرچه پيش از انقلاب، شعرهايي بودند که در مراسم سوگواري مي‌شد از آن‌ها استفاده کرد؛ اما شعر مکتب عاشورا اکنون چيز ديگري شده است.

او از ديگر محورهاي رشديافته بعد از انقلاب را «شعر انتظار» خواند و افزود: شعر انتظار انقلاب اکنون به انتظاري پويا تبديل شده است.

بيابانکي همچنين به «شعر مقاومت» اشاره کرد و گفت: شعر مقاومت از دل دفاع مقدس بيرون آمده است که الآن اين شعرها در جهان ترجمه شده و اصالت دروني يافته است؛ بنابراين شعر با مردم آشتي کرده و به لايه‌هاي زيرين زندگي آن‌ها نفوذ کرده است.

اين شاعر با مقايسه‌ي شعرهاي آغاز انقلاب و شعرهاي بعد از آن، متذکر شد: شعري که در ابتداي هر انقلابي سروده مي‌شود، شعاري است و نقش مهيج دارد و آن را مي‌توان شعر انقلابي ناميد که عمري کوتاه دارد. شعرهاي سال‌هاي 57 و 58 فقط به درد جُنگ‌هاي تاريخ مي‌خورند و مانند شعرهايي که در زمان جنگ و براي تهييج رزمندگان سروده شده‌اند، باقي نمي‌مانند.

او با اشاره به لزوم فاصله‌ي زماني از يک رخداد براي نوشتن از آن، اظهار کرد: 30 سال عمر کمي است و رمان‌هاي بزرگ دنيا بعد از 100 سال فاصله از اتفاق نوشته مي‌شوند. شايد شعر به زمان کم‌تري نياز داشته باشد؛ اما داستان و رمان به فاصله‌ي بيش‌تري نياز دارد؛ چون بايد شخصيت‌پردازي صورت بگيرد و به تاريخي براي نوشتن نياز دارد؛ مانند جنگ است و تا گرد و خاک‌هاي دور و بر آن ننشيند، نمي‌توان از آن نوشت.

بيابانکي در پايان به چهره‌هاي شاخص شعر انقلاب اشاره کرد و از چهره‌هايي چون يوسفعلي ميرشکاک، علي معلم، قيصر امين‌پور، سلمان هراتي، عليرضا قزوه، سيدحسن حسيني، عبدالجبار کاکايي، ساعد باقري، سهيل محمودي و به طور کلي طيف حوزه‌ي هنري به عنوان شاعران شاخص انقلاب اسلامي نام برد.

اميرحسين فردي- نويسنده و دبير سومين جشنواره‌ي داستان انقلاب- نيز اظهار کرد: داستان و رمان يکي از محمل‌هايي است که مي‌توانيم با آن پيام انقلاب را به ديگران برسانيم و بگوييم چه اتفاقاتي در آن زمان رخ داده است.

او در پاسخ به اين سؤال که ادبيات داستاني درباره‌ي انقلاب چه عملکردي داشته است، افزود: در کم‌توجهي به موضوع داستان انقلاب تنها نويسندگان مقصر نيستند؛ بلکه مسؤولان و رسانه‌ها نيز مقصرند.

فردي همچنين گفت: کار در ادبيات داستاني انقلاب شروع شده و از نظر کمي، سال به سال در حال بهتر ‌شدن است؛ اما از لحاظ کيفي نمي‌توان ارزيابي دقيقي در اين سه سالي که جشنواره‌ي داستان انقلاب برپا مي‌شود، ارائه کرد. هم آثار خوب، هم متوسط و هم ضعيف وجود دارد؛ ولي به هرحال خوشحالم که نوشتن درباره‌ي انقلاب شروع شده است.

او در ادامه درباره‌ برپايي جشنواره‌هايي در اين زمينه گفت: اين جشنواره‌ها علي‌رغم کاستي‌هايي که دارند، در جذب نويسندگان براي کار در موضوع انقلاب بسيار مؤثرند. جشنواره يک فراخوان عمومي است که بياييم و در اين مورد بنويسيم.

فردي در پايان درباره‌ي آثار شاخص داستان انقلاب از اين عنوان‌ها نام برد: «شاه بي شين» محمدکاظم مزيناني، «گل سنگ» سيدهاشم حسيني، «تالار پذيرايي پايتخت» محمدعلي گوديني و «کبوتر» حسين فتاحي.