ابو مازن با ديدگاه‌هايي که داشت خيلي زود با همه اختلاف نظر پيدا کرد. ابو مازن ديدگاه‌هايي مبني بر تعامل با يهود و صهيونيست‌ها داشت مي‌خواست اين کار را بکند.شايد اين ديدگاه‌ها به دوران تحصيلش و گرفتن دکترايش درمسکو بازمي‌گردد

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، تا کنون دوازده قسمت از خاطرات محمد داوود عودة معروف به «ابوداود» از مبارزان کهنه کار فلسطيني و طراح عمليات ضدصهيونيستي مونيخ متشر شده است. در بخش سيزدهم با جزئيات ديگري از مبارزان شناخته شده فلسطيني آشنا مي شويد. مبارزاني که امروز از آنان جز نامي باقي نمانده است:

 *محمد داود عوده: آن ها به خوبي از اين موضوع آگاه هستند و صداي من را هم به خوبي مي‌شنوند و من به اين وسيله به آنها مي‌گويم که با اين کار فقط خود را کوچک وحقير کردند، در حالي که من روي اين مسئله خيلي حساس هستم، اين که هدف هيچ‌گاه وسيله را توجيه نمي‌کند، تا امروز هم به اين اصل معتقد و وفادار باقي مانده‌ام، انشاء الله تا آخر عمرم هم باقي مي‌مانم.

*مجري: اما دوست دارم يک چيز را واقعا به من بگوييد، اگر دوباره به آن سال‌ها بازمي‌گشتيد و آن پيشنهاد به شما داده مي‌شد، آيا حاضر بوديد آن پول را به خاطر مقاومت فلسطيني بگيريد و آنچه را که آلمان‌ها از شما خواسته بودند، انجام مي‌داديد؟

*محمد داود عوده: باور کنيد، اگر اوضاع به سابق برگردد، هم باز همان تصميمي را که در گذشته گرفته بودم مي‌گرفتم.

*مجري: همان تصميم؟

*محمد داود عوده: بله همان تصميم.

*مجري: نظرتان را تغيير نمي‌داديد؟

*محمد داود عوده: نه ، چون معتقدم درست است که وجود پول براي مقاومت مهم است، اما نبايد براي بدست آوردن آن همه کار کرد،و غير از آن باز براي من فرصت‌هايي پيش آمد که مي‌توانستم 100 و 50 و 60 ميليون دلار هم براي مقاومت از طرف‌هاي ديگر بگيرم، اما اين کار را نکردم..

*مجري: از چه طرف‌هايي؟

*محمد داود عوده: مثلا شرکت‌هاي هواپيمايي، چون آن ها مي‌آمدند و با من مذاکره مي‌کردند که در شرکت‌هايشان به عنوان امنيت پرواز مشغول بکار شوم و به عنوان مثال فلان مبلغ را بگيرم، اما من به آن ها مي‌گفتم، اين کار من نيست..

*مجري: چگونه در امنيت پرواز مشغول به کار مي‌شديد و از پروازهاي آن ها مراقبت مي‌کرديد، منظورم اين است که مواظب مي‌شديد هواپيماهايشان ربوده نشود يا همين که در پرواز بوديد، برايشان کافي بود؟

*محمد داود عوده: چون فکر اين که با آن ها کار کنم، به ذهنم خطور نمي‌کرد، بنابراين به اين چيزها که شما مي‌فرماييد هم فکر نکردم... ما وجه اشتراکي با هم نداشتيم که بخواهيم با هم کار کنيم.. اما آن ها ظاهرا دنبال جوانان فلسطيني بودند...

*مجري: در آن زمان غير از شما فلسطيني‌ها کسي هواپيما ربايي نمي‌کرد؟

*محمد داود عوده: نه! ما به جهانيان هواپيما ربايي را ياد داديم.

*مجري: يعني شما اين کار را شروع کرديد؟

*محمد داود عوده: بله، و پس از آن کشورهاي از ما ياد گرفتند، بعد از ما کوبايي‌ها در اين گونه عمليات‌ها حرفه‌اي شدند و سپس لبناني‌ها..

*مجري: شرکت‌هاي هواپيمايي براي حفظ امنيت پروازهايشان تلاش مي‌کردند، به شما باج دهند؟

*محمد داود عوده: بله! در عين حال افراد مشخص و خاصي را هم استخدام مي‌کردند تا امنيت پروازهايشان را تضمين کنند... من در آن زمان فرمانده غرب بيروت بودم ..

*مجري: اجازه دهيد در مورد غرب بيروت بعدا با هم صحبت کنيم و الآن دوباره به عمليات مونيخ و آزادي زندانيان بازگرديم و اين که پس از آن، عمليات‌ها و تصفيه‌هاي بسياري توسط شخصيت‌هاي فلسطيني صورت گرفت که همه به نام سپتامبر سياه تمام شد.

*محمد داود عوده: من مي‌خواهم به شما ثابت کنم، اين اسرائيلي‌ها چقدر دروغگو و حيله‌گر هستند و مردم را به بهانه‌هاي مختلف مي کشتند، در اين زمينه مي‌خواهم به يکي يکي اشاره کنم، در ابتدا "وائل زعتر". او يک متفکر و انديشمند بود، هميشه با خود کتاب داشت و در طول حيات خود براي يک بار هم سلاح حمل نکرد، او يک انديشمند سياسي بود که در ايتاليا زندگي مي‌کرد و با "آلبرتو مورفيا" و حزب کمونيست و حزب مسيحي رابطه داشت و براي قضيه فلسطيني تبليغ مي‌کرد، در حالي که صهيونيست‌ها به اين بهانه او را کشتند که در عمليات مونيخ شرکت داشت.

محمود همشهري

*مجري: درحالي که او نماينده فلسطين در ايتاليا بود، درست است؟

*محمد داود عوده: بله ، درست است، وقتي او در آن زمان در ايتاليا بوده چگونه مي‌توانسته در عمليات مونيخ شرکت داشته باشد؟ کسي که در طول عمر خود حتي يک سلاح يا هفت تير هم نديده بود و همانطور که به شما گفتنم، او هميشه زير بغلش يک کتاب بود، اما تحت عنوان مونيخ او را کشتند. هم چنين بايد از "محمود الهمشري" نام ببرم که او نيز در پاريس کار مي‌کرد و با طرف‌هاي بسياري در آنجا رابطه داشت و جوانان را جذب قضيه فلسطيني مي‌کرد، او نيز بواسطه کار گذاشتن يک بمب در گوشي‌ تلفنش و به بهانه شرکت در عمليات مونيخ ترور شد. او کجا در مونيخ شرکت داشت؟ اصلا او را چه به مونيخ؟ من مسئول مونيخ بودم، من بايد در اين زمينه به مردم جهان پاسخگو باشم، من اين مسئوليت را بر عهده مي‌گيرم و مي‌گويم من مسئول عمليات مونيخ بودم، تا بدين وسيله به مردم دنيا بگويم صهيونيست‌ها چقدر دروغ مي‌گويند و حقايق را تحريف مي‌کنند، الان هم در مورد بسياري از قضايا و مسائل جهاني چنين مي‌کنند..

*مجري: اما فکر نمي‌کنيد، اگر الان اين کار بکنيد و بگوييد، مسئول تمام حوادث مونيخ شما بوده‌‌ايد، آن هم زماني که بسياري از فلسطيني‌ها به اتهام مشارکت داشتن در اين عمليات به قتل رسيدند، خود را در معرض ترور و مرگ قرار مي‌دهيد؟

*محمد داود عوده:  جان آدمي دست خداست، وقتي من کار در کويت را رها کردم و به مقاومت پيوستم، بدانيد مطمئن بودم، روزي شهيد خواهم شد و بارها من با مرگ رو به شدم .

*مجري: حق با شماست . اجازه دهيد، دوباره به بحث خود برگرديم، تصور مي کنم در ادامه افرادي که عنوان کرديد به اتهام شرکت در عمليات مونيخ تصفيه شدند، بايد يادي هم از ابو حسن سلامه بکنيد، چون او نيز به همين اتهام ترور شد، غير از افراد فوق الذکر ديگر چه شخصيت‌هايي تحت همين عنوان ترور شدند؟

*محمد داود عوده: بسياري از شخصيت‌هاي فلسطيني مثلا نماينده ما در قبرس، که او هم به همين اتهام ترور شد، اما ابو حسن سلامه به اين اتهام ترور نشد، از اين جهت که وي شخيصت مبارز برزگ و برجسته‌اي بود ترور گرديد.

*مجري: اما ابو حسن سلامه هميشه مي‌گفت، اين يکي از افتخارات من است، اگر کسي فکر کند من در عمليات مونيخ شرکت داشته ‌ام.

*محمد داود عوده: بله، اما او از اعضاي برجسته فتح بود و عمليات‌هاي بزرگي را براي فتح انجام داده بود.

ابوحسن سلامه

*مجري: رابطه‌ شما با او چگونه بود، خوب بود يا برخي مواقع اختلاف نظر هم پيدا مي‌کرديد و روابطتان بحراني مي‌شد؟

*محمد داود عوده: نه، واقعيت امر اين است که ما دو دوست صميمي بويدم و تا زمان شهادت ابو حسن هم رابطه ما اينگونه بود، اما هنگامي که در اردن بوديم، حساسيت‌هايي در مورد برخي کارها بوجود آمد و اين موضوعي طبيعي و ممکن است، در مورد تمام کساني که در يک حوزه کار مي‌کنند بوجود آيد، اما در کل باهم دوست و صميمي بوديم.

*مجري: عمليات مونيخ سوالات بسياري را در مورد وضعيت و نحوه عملکرد و فعاليت سازمان‌هاي فلسطيني و گروه‌هاي مقاومت و شهادت طلب بطور خاص مطرح کرد، چون اين گروه‌‌ها بودند که اکثر اين عمليات‌ها را انجام مي‌دادند، اما بحثي بعدا مطرح شد، اين که اين سازمان‌ها و گروه‌ها اجير مي‌شدند، مثلا تصويري که شما اکنون از وضعيت سه بازمانده عمليات مونيخ ارائه داديد و اين که چگونه بايد آزاد شوند و اين که در اين عمليات زنده ماندند، تمام اينها اين نکته را به ذهن تداعي مي‌کند که مبادا شما در اين عمليات اجير شده بوديد و گفته مي‌شود، چنين مواردي بارها تکرار شده‌اند و برخي از سازمان‌هاي مقاومت و شهادت طلب به سازمان‌هاي اجير تبديل شدند، نظر شما در اين باره چيست؟

*محمد داود عوده: نه اصلا چنين نيست، وجود فردي مانند وديع به معناي اين که اجير شده اين و آن باشد نبود، او ديدگاه‌ها و ايده‌هاي خود را داشت، برداشت او اين بود که مبارزه ما برگرفته شده از مبارزه با مارکسيسم است.. چون همانطور که مي‌دانيد، مارکسيسم در دروه‌اي مبارزاتي شديد با امپرياليسم داشت، او تصور مي کرد، ادامه دهنده آن راه است، او اجير شده کسي نبود، البته بودند کساني مانند ابو نضال که بايد گفت اجير شده ديگران بود، اما وديع حداد نه او ديدگاه سياسي و فلسفي خاص خودش را داشت که بسيار هم محترم بود..

وديع حداد

*مجري: آيا ابو نضال را مي‌شناسيد و رابطه‌اي با او داشته‌ايد؟

*محمد داود عوده: او نيز دوست من بود، اما راه و روش و ديدگاهش با من تفاوت داشت..

*مجري: مهمترين و برجسته‌ترين خصوصيات اخلاقي ابونضال چه بود؟

*محمد داود عوده: آدم بسيار شکاکي بود، به همه چيز و همه کس شک داشت، به همين دليل همه را دشمن خود فرض مي کرد و همين باعث شده بود، واکنش‌هاي نادرست و اشتباهي از او سر بزند.

*مجري: ابو نضال چگونه گروه خود را شکل داد و به يک گروه بزرگ تبديل شد؟

*محمد داود عوده: ابو نضال ساخته و پرداخته جنبش فتح به شمار مي‌آيد، چون او نماينده سازمان آزاديبخش فلسطين و جنبش فتح در بغداد بود، امکانات بسيار زيادي در اختيار داشت..

*مجري: چه امکاناتي در اختيار داشت؟

*محمد داود عوده: او هم بودجه کلان در اختيار داشت وهم اسلحه بسيار زياد و هم اين که جوانان بسياري دور و برش بودند که قرار بود، آنها را جذب جنبش فتح کند..

*مجري: در چه دوره‌اي يکي ازمسئولان فتح بود؟
*محمد داود عوده: مي‌توان گفت از سال 1970 تا 1976 ..

ابونضال

*مجري: دوره طولاني و قابل ملاحظه‌اي بشمار مي‌آيد.

*محمد داود عوده: بله، او در سال 76 از سازمان جدا شد، ما در ديدگاه‌هاي سياسي با ابو نضال توافق نظر داشتيم و اين را از اين جهت مي‌گويم که تمام مردم جهان آن را بشنوند، اما اختلاف ما با ابو نضال از زماني آغاز گرديد که "سعيد حمامي" در لندن ترور شد..

*مجري: چه سالي بود؟

*محمد داود عوده: فکر کنم 77..

*مجري: يعني او سال 76 از سازمان جدا شد، اما شما با او هم‌چنان رابطه داشتيد..

*محمد داود عوده: بله، من و ابواياد تلاش بسيار داشتيم، او را دوباره به سازمان بازگردانيم..

*مجري: مي‌توانيم بگوييم طي سال‌هاي 70 تا 76 هيچ اختلاف نظري با هم نداشتيد..

*محمد داود عوده: نه اصلا، نه من و نه ابو اياد و نه ابو مازن هيچ اختلاف نظري با او نداشتيم، احتلاف نظر او با ابو مازن از سال 1974 شروع شد، در واقع اواخر 74 اوايل 75 هنگامي‌که تلاش کرد، ابو مازن را ترور کند..

*مجري: چرا خواست اين کار را بکند؟

*محمد داود عوده: دقيقا نمي‌دانم، اما بر اين اساس که ابو مازن ديدگاه‌هايي مبني بر تعامل با يهود و صهيونيست‌ها داشت مي‌خواست اين کار را بکند..

*مجري: دوست دارم بدانم، چرا در آن زمان و به آن زودي ابومازن به فکر تعامل با يهود افتاده بود، در حالي که او در اين سال‌ها مهندس اسلو بود؟

*محمد داود عوده: ابو مازن با ديدگاه‌هايي که داشت خيلي زود با همه اختلاف نظر پيدا کرد، شايد اين ديدگاه‌ها به دوران تحصيلش و گرفتن دکترايش در مسکو بازمي‌گردد ، او احساس مي کرد بايد در اراضي اشغالي نفوذ کرد، در ميان يهود که به دو دسته اشکنازي و سفاردي تقسيم مي‌شوند و يهوديان سفارديي که مي‌خواهند به کشورهاي عربي مهاجرت کنند، را از سرزمين‌هاي اشغالي خارج کرد، به همين منظور با برخي از کشورهاي عربي از جمله مراکش گفتگوهايي انجام داده بود تا زمينه جذب اين يهوديان را فراهم سازند که دولت مراکش نيز در اين زمينه به او قول مساعد داده بود، با عراقي‌ها هم صحبت کرد، در اين سفر من هم با او بودم..
*مجري: چه سالي بود؟

*محمد داود عوده: فکر کنم سال 74 ، اما عراقي‌ها جواب واضح و روشني به او ندادند، اين مسئله براي آنها بسيار مهم بشمار مي‌آمد..

*مجري: يعني او بدين وسيله مي خواست فلسطين را خالي کند؟

*محمد داود عوده: البته، ايده او اين بود که به خانواده‌هاي يهود پول داده شود تا آنها به مهاجرت از اسرائيل ترغيب شوند، در واقع او به مهاجرت معکوس اعتقاد داشت و در برقراري برخي روابط موفق هم بود..

*مجري: يعني از همان شيوه اي استفاده کند که صهيونيست‌ها براي مهاجرت دادن يهوديان آمريکا و اروپا از آن استفاده کردند، بمبگذاري و ايجاد ترس و وحشت؟

*محمد داود عوده: او اعتقاد داشت، اين يکي از شيوه‌هاي مبارزه ميان ما و آنهاست..

*مجري: اما اين بار با پول نه بمبگذاري و ايجاد ترس و وحشت؟

*محمد داود عوده: او اعتقاد داشت، اگر خانواده‌اي را بتواني با پول فريب دهي، مي تواني هر کاري بخواهي انجام دهي و هر خانواده‌ يهوديي که از فلسطين خارج شود به سود فلسطيني‌هاست..

*مجري: چگونه به اين موضوع فکر مي‌کرديد، در حالي که اسرائيل به بسياري ازاين خانواده‌ها پول مي‌داد تا در اسرائيل بمانند؟

*محمد داود عوده: چرا اين حرف را مي‌زنيد، من از جمله افرادي بودم که به اين موضوع فکر کردم، ما در آن زمان براي نجات قضيه فلسطيني به هر چيزي فکر مي‌کرديم.

*مجري: خلاصه با ابو مازن رفتيد..

*محمد داود عوده: البته، ما براي بحث و گفتگو در مورد موضوعات بسياري به عراق رفتيم که اين موضوع يکي از آنها بود و هنگامي‌که موضوع مورد بحث و مناقشه قرار گرفت، من نيز حضور داشتم که عراقي‌ها پاسخ روشني به آن ندادند، سپس ابو مازن به مراکش و تونس هم رفت، در مورد تونس نمي دانم توانست موافقت تونسي‌ها را جلب کند يا نه، اما به هر روي در اين زمينه سعي و تلاش بسيار کرد و در سازمان بخشي را به نام دايره مهاجرت معکوس تشکيل داده بود که به اين موضوع مي‌پرداخت و در اين زمينه مرحوم "عصام سرطاوي" سعي و تلاش بسياري کرد.

*مجري: آيا توانستند نتيجه‌اي بگيرند؟

*محمد داود عوده: نه تصور نمي‌کنم به نتيجه قابل توجهي دست يافتند..

*مجري: آيا مثلا توانستند خانواده‌هايي را تشويق به مهاجرت معکوس کنند؟

*محمد داود عوده: بله، برخي از خانواده‌ها را توانستند به مهاجرت تشويق کنند..

*مجري: بالطبع بايد خانواده‌هاي فقيري بوده باشند؟

*محمد داود عوده: تا حدودي، برخي از خانواده‌ها هم چون با تبعيض نژادي‌هايي در مورد سفاردي يا اشکنازي‌ بودن يا فرصت‌هاي شغلي در اسرائيل مواجه شده بودند، ترجيح داده بودند، از سرزمين‌هاي اشغالي مهاجرت کنند..

*مجري: مانند يهوديان شرقي و آفريقايي کنوني..

*محمد داود عوده: بله تا حدودي..

*مجري: و بسان سختي‌ها و تبعيض‌هايي که اکنون با آن مواجه هستند؟

*محمد داود عوده: بله، من مطمئن هستم، اگر اسرائيل الان باب مهاجرت معکوس را باز کند، بسياري از يهوديان شرقي به کشورهاي عربي خود بازمي‌گردند.. بسياري مي‌گويند قوانين اسرائيل سختگيرانه است و بسياري از خانواده‌ها تحت عنوان سفر سياحتي به اروپا وقتي از اسرائيل خارج مي‌شوند، پناهنده کشورهاي اروپايي مي‌شوند..

*مجري: برگرديم به محور بحث‌ خودمان، يعني در اين دوره بود که ابو نضال با ابو مازن اختلاف نظر پيدا کرد و آنهم در اين زمينه؟

*محمد داود عوده: مي‌تواند يکي از دلايل اختلاف آنها اين موضوع باشد و ممکن است، عوامل داخلي ديگري در اين اختلاف نظر دخيل باشند، ابو مازن در برخورد با ابو نضال خيلي سختگيري مي‌کرد و حتي بد برخورد مي‌نمود، هر چه هست اين که ابو نضال تلاش کرد، ابو مازن را ترور کند، من شخصا چنين چيزي را باور ندارم و با وجود دوستي بسيارم با ابو مازن به او گفتم من باور نمي‌کنم ابو نضال دست به چنين کاري بزند، اما برايم ثابت شد که او بوده که دست به چنين کاري زده است..

*مجري: و عملا نيز ثابت شد؟

*محمد داود عوده: بله، متاسفانه ثابت شد..

*مجري: و اين اولين تلاش توسط ابو مازن براي تصفيه‌‌هاي داخلي بود؟

*محمد داود عوده: بله، اصلا چنين چيزي به ذهنمان خطور نمي‌کرد و باور نمي‌کرديم، ابو نضال به اين شيوه و خط مشي روي بيآورد، اما اين کار را دوباره انجام داد و اين بار اين تصفيه را در مورد سعيد حمامي به اجرا گذاشت، من از کويت به بغداد رفتم او را ديدم و در اين مورد با او مشاجره و بحث کردم..

*مجري: دليل ترور سعيد حمامي چه بود؟

*محمد داود عوده: سعيد حمامي روابطي با "انصار السلام" داشت.

*مجري: منظورتان با "بدري" است؟

*محمد داود عوده: بله با بدري و "يرعي منيري" و گروهش..

*مجري: او جلوتر از زمان خود حرکت مي کرد، درست است؟

*محمد داود عوده: نه در آن زمان خيلي تند مي رفت، يک چيز را برايتان تعريف کنم، هنگامي‌که من آن پيشنهادات دهگانه را در شوراي ملي فلسطيني مطرح کردم..

*مجري: چه سالي بود؟

*محمد داود عوده: 1974 من و ناجي اين نکات را مطرح کرديم..

*مجري: منظورتان "ناجي علوش" است؟

*محمد داود عوده: بله، او با ما در اين زمينه مخالفت کرد و بهانه‌اش اين بود که اين پيشنهادات آغاز عقب نشيني است و به آنها راي داد، اما راي مخالف..

*مجري: خوب اين که ناراحتي ندارد، ديدگاهش چنين بود..

*محمد داود عوده: نه، او مي‌گفت اين پيشنهاداتي که شما داديد بشيار سختگيرانه است و ما را به صلح رهنمون نمي‌کنند .. با وجود اين افکار و انديشه‌ها من باز هم با ترور و تصفيه او مخالف بودم..

*مجري: يعني مي‌توانيم بگوييم سعيد حمامي اولين فردي بود که ابو نضال از فلسطيني‌هاي درون سازمان دست به ترور او زد؟

*محمد داود عوده: بله دقيقا.

*مجري: چه سالي بود؟

*محمد داود عوده: سال 1977، فکر کنم اوايل 77 بود و پس از آن نوبت به تصفيه مردي بسيار شرافتمند به نام " علي ناصر ياسين" رسيد که نه رابطه‌اي با يهود داشت و نه با هيچ چيز ديگر و نمي‌دانم چرا او را ترور کرد، او نماينده سازمان در کويت بود..
*مجري: در کويت تصفيه شد؟

*محمد داود عوده: بله، هنگامي که او ترور شد من واقعا حيرت زده شدم..

*مجري: گفتيد چه سالي؟

*محمد داود عوده: 77 فکر کنم ژوئيه 77 .

*مجري: يعني بدون هيچ دليلي او را کشت؟

*محمد داود عوده: نمي دانم، ما که دليلي براي آن نيافتيم، نمي‌دانم تاريخ تصفيه را درست گفتم يا نه، يا سال 77 بود يا 78 ، ترور او بسيار تعجب برانگيز بود، چون او هيچ روابط شک برانگيزي نداشت، بلکه برعکس مرد بسيار ملي‌گرايي بود .. بالطبع ابو نضال در آن زمان منکر اين امر شد، اما من ..
*مجري: با هم رو در رو شديد؟

*محمد داود عوده: بله ؟

*مجري: با ابو نضال رو در رو شديد؟

*محمد داود عوده: بله، ديوانه شده بودم، چون علي ناصر ياسين در ابتدا دوست من و سپس دوست ابو اياد بود و با هم بسيار صميمي بوديم و هر وقت به کويت مي‌رفتيم، در خانه‌اش مي‌مانديم، همانطور که گفتم ابو نضال منکر اين امر شد، اما تمام شواهد حکايت از اين داشت که وي در اين ترور دخالت داشته است..

*مجري: اما مجريان عمليات را که دستگير نکرده بوديد؟

*محمد داود عوده: نه، قاتلان علي ناصر ياسين و نه قاتلان سعيد حمامي را نتوانسته بوديم دستگير کنيم؟

*مجري: حتي قاتلان سعيد حمامي؟

*محمد داود عوده: بله

*مجري: اما او منکر اين ترورها شد؟

*محمد داود عوده: سعيد حمامي را نه، اما علي ناصر ياسين را چرا.

*مجري: در آن زمان ابو نضال کجا مستقر شده بود؟

*محمد داود عوده: بغداد.

*مجري: بطور مداوم آنجا بود؟

*محمد داود عوده: بله.

*مجري: يعني او از سازمان جدا شد و در سال 76 گروه خاصي را براي خود تشکيل داد و در بغداد مستقر شد؟

*محمد داود عوده: بله، گروهي به نام "فتح شوراي انقلابي" را تشکيل داد، چون او يکي از اعضاي شوراي انقلاب بود و با اين نامگذاري مي خواست بگويد که همه اعضاي شورا با من هستند..

*مجري: همان تعداد افراد شورا را در برمي‌گرفت؟

*محمد داود عوده: نه، افراد چنداني در اختيار نداشت، مي‌توان گفت بين 200 تا 300 نفر در بغداد..

*مجري: اما بودجه کلاني در اختيار داشت؟

*محمد داود عوده: بله .

*مجري: چه کشورهايي از او حمايت مي‌کردند؟

*محمد داود عوده: در آن زمان بودجه فتح را گرفت..

*مجري: منظورتان بودجه فتح که در بغداد بود؟

*محمد داود عوده: بله

*مجري: و ظاهرا بسيار هم کلان بود؟

*محمد داود عوده: بله، بودجه کلان و قابل توجهي بود..

*مجري: در آن زمان نفت هم چنان روند صعودي خود را طي مي‌کرد و ميلياردها سرازير مي‌شد؟

*محمد داود عوده: بله، دوره رفاه و نعمت شروع شده بود، اما متاسفانه از شرايط پيش آمده سوء استفاده کرد، بد هم سوء استفاده کرد، اين در حالي بود که قرار داد خريد سلاح ما از چين هم در اين زمان از راه رسيد و او اسلحه‌ها را تحويل گرفت..

*مجري: بويژه در مورد موضوع غرب .. منظورم اردن است .. که در آن زمينه با سفير چين به توافق رسيديد؟

*محمد داود عوده: بله.

*مجري: خوب پس از آن رابطه‌اتان با ابو نضال به کجا انجاميد؟

*محمد داود عوده: پس از آن بود که بين ما اختلاف بوجود آمد و در گروه خود او جواناني بودند که افکاري مانند من داشتند، بنابراين عليه او شورش کردند و در گروه او نيز يک شکاف بوجود آمد..

*مجري: در چه سالي اين اتفاق افتاد ؟

*محمد داود عوده: سال 1979.

*مجري: چه شخصيت‌هاي ديگري را ابو نضال تصفيه کرد؟

*محمد داود عوده: بايد از "نعيم خضر" نام ببرم که اصلا از خود اعضاي گروه ابو نضال بود، البته موساد ادعا مي‌کرد، اين سازمان او را ترور کرده، اما درست نيست بلکه خود ابو نضال دست به اين کار زد، او بسياري از بچه‌هاي گروه خودش را نيز تصفيه کرد..

*مجري: چه کساني مخالف وي بودند؟

*محمد داود عوده: همان طور که گفتم، چون آدم وسواسي و بد بيني بود، همه‌اش در توهمات و تخيلات سير مي‌کرد، همه‌اش فکر مي‌کرد، کساني عليه او توطئه مي‌کنند و با اطلاعات و جاسوسي اردن در ارتباطند، به همين دليل بسياري را در لبنان و هم‌چنين در اردوگاهش در ليبي تصفيه و ترور کرد.

*مجري: يعني مدام بين بيروت و ليبي و بغداد در تردد بود؟

*محمد داود عوده: بيروت نه، اما بغداد و ليبي چرا .

*مجري: چه وقت ابو نضال به گفته پاتريک سيل به تفنگي اجير شده ديگران تبديل شد؟

*محمد داود عوده: فکر مي‌کنم طي سال‌هاي 79 و 80 که تحت فشار بسياري قرار داشت؟

*مجري: از جانب چه کسي يا چه طرفي؟

*محمد داود عوده: از جانب فتح .. در واقع ابو نضال با کشتن "يوسف السباعي" مرتکب حماقت بزرگي شد، السباعي خدمت‌هاي بزرگي به قضيه فلسطيني کرده بود، به ياد دارم سال 1974 او عضو هيئت مديره روزنامه الاهرام مصر بود، من و ابو مازن و "ابو لطوف" همايشي تشکيل داديم و در آن از تمام سردبيران و روساي تحريريه بخش‌هاي مختلف الاهرام دعوت کرديم، در اين همايش حضور يابند تا شيوه‌هاي بهبود کارکرد تبيلغاتي و اطلاع رساني خود را بررسي کنيم که الاهرام خيلي به ما در اين زمينه کمک کرد .. تمام اين کمک‌ها با اشراف و نظارت السباعي انجام شد، او مرد بزرگي بود .. ابو نضال با اين کار خود ضربه بزرگي در آن زمان به فلسطيني‌ها و قضيه فلسطيني در قاهره و مصر زد.

*مجري: کي ابو نضال را ديدي؟

*محمد داود عوده: سال 1980.

*مجري: کجا.

*محمد داود عوده: بغداد.

*مجري: پس از آن چطور او را ديديد؟

*محمد داود عوده: خير بعد از آن او را ديگر نديدم.

*مجري: در آن ديدار چه حرف‌هايي به هم زديد؟

*محمد داود عوده: در آن زمان او به دنبال يک رهبر سياسي براي گروهش بود، بنابراين آمد تا با من گفتگو کند، اتفاقا من در بغداد بودم، به من گفت همه چيز را به تو تحويل مي‌دهم، به او گفتم، تو همه چيز را به من تحويل مي‌دهي؟ حتي ميراث برجاي مانده از علي ناصر ياسين و سعيد حمامي و ديگر کساني که آنها را بي‌گناه کشتي، اصلا فکرش را نکن که با کسي چون تو بخواهم کار کنم و درخواست او را رد کردم و به نظرم از آن زمان بود که کينه مرا به دل گرفت و با سازمان‌هاي صهيونيستي همکاري کرد تا در سال 81 مرا ترور کنند..

*مجري: آيا در آن زمان کسي مي‌دانست شما در پس عمليات مونيخ قرار داشتيد؟

*محمد داود عوده: من چيزي نمي‌گفتم، اما مردم کم و بيش چيزهايي فهميده بودند و هر گاه در اين زمينه از من سوالي مي شد، سعي مي‌کردم بگويم، هيچ رابطه‌اي با اين موضوع ندارم .. مردم آگاه و بيدار بودند، البته حتي اسرائيلي‌ها هم مي‌دانستند.

*مجري: الآن چه خبري يا اخباري از ابو نضال داريد؟

*محمد داود عوده: اطلاع دقيقي ندارم، اما مي دانم بخش اصلي کادر اين گروه وارد سرزمين‌هاي اشغالي شدند و اسرائيلي‌ها اجازه ورود و اقامت در کرانه باختري را به آنها دادند..

*مجري: آيا تحقيق و بازجويي هم با آنها داشته‌اند؟

*محمد داود عوده: نه، به هيچ عنوان آنها خيلي عادي وارد سرزمين‌هاي اشغالي شدند، به محض ورود شناسنامه‌هاي آنها را مسترد کردند و به عنوان شهروند عادي در کرانه باختري ساکن شدند.

*مجري: شايع است که او اکنون ميان قاهره و ليبي در تردد است؟

*محمد داود عوده: اطلاع دقيقي ندارم، اما مي‌دانم هر جاي جهان عرب که بخواهد مي‌رود.
 

ادامه دارد...