کد خبر 303220
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۳

«مسئله‌ زن از مسئله‌ خانواده قابل تفکیک نیست». اگر چنانچه کسى بخواهد مسئله‌ زن را جداى از مسئله‌ خانواده بحث کند، دچار اختلال در فهم و در تشخیصِ علاج خواهد شد. این دو را باید در کنار هم دید، با اینکه دو مسئله است.»

گروه جنگ نرم مشرق- رهبر معظم انقلاب، در روز شنبه 30 فروردین ماه 93، در بیاناتی مهم، به تشریح الزامات مورد نیاز جهت ایجاد راهبردی کلان، همه‌جانبه و آینده‌نگر در ارتباط با بحث زنان پرداختند. ایشان در فرمایشاتشان، به سه محور اصلی- که همانا الزامات اصلی مورد نیاز جهت تحقق چنین راهبردی است- اشاره کرده و در ذیل هر کدام از محورها، به تشریح پیش‌نیازهای لازم جهت دست‌یابی و تحقق آن محور پرداختند. الزاماتی که ایشان تحت عنوان سه محور اصلی بحثشان عنوان فرمودند، به ترتیب، به قرار زیر است:

1) خالی کردن کامل ذهن از فرآورده‌هاى کلیشهاى غربىها.

2) مراجعه به متون اصیل اسلامی شامل قرآن، احادیث و روایات ائمه (ع)، ادعیه‌ منتسب به آن بزرگواران و... جهت فهم مسائل مربوط به زنان برای تدوین راهبرد.

3) پرداختن به مسائل حقیقتاً اصلی- و نه مسائل درجه‌ی 2 و 3- در احصای مسائل زنان.

این 3 محور، محورهای اصلی لازم جهت تحقق سند راهبردی جمهوری اسلامی در مسأله‌ی زنان است؛ خواه این راهبرد در مرکزی عالی و فراقوه‌ای و با سازوکارهای خاص خودش، جهت بحث و بررسی پیرامون مسأله‌ زن مورد استفاده قرار گیرد و خواه در هر زمان یا مکان دیگری بهره‌برداری شود، این 3 محور همواره ثابت و لایتغیر است.

در همین جا لازم به تذکر است که وقتی صحبت از مسأله‌ زن به میان می‌آید، الزاماً صحبت از مسأله‌ خانواده نیز به میان خواهد آمد. زیرا به فرمایش رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، «مسئله زن از مسئله خانواده قابل تفکیک نیست»[1]. به نظر ایشان، «اگر چنانچه کسى بخواهد مسئله زن را جداى از مسئله خانواده بحث کند، دچار اختلال در فهم و در تشخیصِ علاج خواهد شد. این دو را باید در کنار هم دید، با اینکه دو مسئله است.»[2].

قبل از ورود به بحث در مورد مولفه‌های هر کدام از این 3 محور، ابتدا بهتر است به دو نکته‌ مهم در باب دسته‌بندی ذکر شده در بالا اشاره کنیم:

الف) اولین مسئله‌ای که شاید در نوعِ دسته‌بندی معظمٌ له، توجه مخاطب را به خود جلب کند، ترتیب عنوان کردن این 3 محور از سوی ایشان است. به این معنا که ایشان، ابتدا به بُعد سلبی ماجرا اشاره فرموده و بعد از آن، به وجه ایجابی یا اثباتی ماجرا پرداخته‌اند. اهمیت این نوع دسته‌بندی از نگاه دینی در آن است که اساساً از دید نظری، عبارت شریف «لا اله الّا الله»، ناظر به یک چارچوب نظری جامع با این معنا است که در ساحت فکر و اندیشه، به منظور استقرار مقوله‌ حق در نظام الهی (در اینجا کلمه‌ی الله)، ابتدا باید تمام مقولات باطل و به بیانی، تمام اله‌های باطل زدوده شده و نابود گردد تا جای برای استقرار کلمه‌ توحید، باز شده و کلمه‌ توحید، در قلوب بشر، مستقر شود. لذا با این توضیح، اگر قرار است برای تدوین و تحقق راهبرد جامع نظام زنان و خانواده در جمهوری اسلامی، از مولفه‌های موجود در متون اصیل اسلامی (شامل قرآن، احادیث و روایات ائمه (ع)، ادعیه‌ی منتسب به آن بزرگواران و...) استفاده شود، لازم است ابتدا قلوب و اَذهان ما، از فرآورده‌های نظام لیبرالیستی و اومانیستی غرب کاملاً زدوده شود. به تعبیری عامیانه‌تر، تا زمانی که «دیو» بیرون نرود، «فرشته» از در نمی‌آید!

ب) مسئله‌ دیگری که ذهن مخاطب را به خود جلب می‌کند، اشاره‌ ایشان به احصای مسائل اصلی- در قیاس با مسائل درجه‌ی 2 و 3- در پرداختن به مسائل زنان است. لازم به توضیح نیست که اساساً سطح راهبردی- که همان ترجمه‌ تحت اللفظی استراتژی در ادبیات غربی است- بر خلاف سطوح تاکتیکی و تکنیکی، ناظر به کلان بودن و اصلی بودن مولفه‌ها در یک چارچوب فکری است. فلذا اگر قرار باشد که سندی در سطح راهبردی تدوین شده و مفهوم راهبرد- به معنای واقعی کلمه- در آن لحاظ شود، حقیقتاً باید از درگیر شدن با مسائل خُردتر، ریزتر، فرعی‌تر و سطح پایین‌تر اجتناب کرد. حال اینجاست که اهمیت و درستی فرمایش معظم له در ایراد محور 3، بیش از پیش خود را نشان می‌دهد.

1) خالی کردن کامل ذهن از فرآورده‌هاى کلیشهاى غربىها

عناوین اصلی فرمایشات رهبر انقلاب ذیلِ محور اول، از این قرار است:

1. رد کردن مرجعیت تفکّرات غربى در مورد زن در عین آگاهی کامل از این تفکرات: ریشه، بدنه، شاخه‌بندی و نهایتاً ثمره‌ تفکر غربی در بحث زن و خانواده، باید به طور کامل از سوی ما تشریح و بررسی شود. اما این امر، به هیچ عنوان به معنای این نیست که تمدن اسلامی، مرجعیت و منبعیت نظام فکری غرب را می‌پذیرد. طبق فرمایشات ایشان، حداقل به 2 دلیل، پذیرفتن این مرجعیت، مردود است:

1.1. تفکرات غربی، مبتنی بر جهان‌بینی مادی و غیرالهی است و همچون درختی است که ریشه‌ آن، عاری از هرگونه مولفه‌ الهی و توحیدی است. طبیعی است که ثمره‌ چنین درختی، به هیچ عنوان مطلوب زن ایرانی نخواهد بود.

1.2. در غرب- خصوصاً از انقلاب صنعتی به این طرف- نگاهی اقتصادی، مادی و کاسب‌کارانه بر زن حکم‌فرما بوده است. به این معنا که زنی که تا قبل از انقلاب صنعتی، برایش حقوق شهروندی معنا نداشته، مایملکش متعلق به شوهرش بوده، در بدو تولدِ دموکراسی غربی، حق رأی برایش تعریف نشده، ناگهان بعد از رخ دادن انقلاب صنعتی، به جهت سوددهی بیشتر برای سرمایه‌داران صنعتی، مبدل به شهروندی می‌شود که حاضر است با دریافت درآمد کمتر، کار بیشتری انجام دهد. لذا فرصت خوبی پیش می‌آید تا زنِ غربی وارد عرصه‌های اجتماعی شود. برای این که این سناریو طبیعی جلوه کند، برایش حق مالکیت تعریف می‌شود، به او حق رأی داده می‌شود و خلاصه الزامات مورد نیاز برای حضور بیشتر او در سطح اجتماع فراهم می‌گردد. خوب شاید مسئله تا اینجا آنقدرها هم فاجعه‌بار نباشد اما از آنجایی مسئله تبدیل به «بحران هویت زن» می‌شود که ناگهان تمدن غرب به خود آمده و مشاهده می‌کند زنی که به سبب صرفه اقتصادی و صنعتیِ بیشتر، وارد عرصه صنعت و تولید می‌شود، دیگر فرصت کافی برای پرداختن به مقوله‌ی ازدواج و خانواده ندارد. حداقل آسیب ناشی از این ماجرا، بالا رفتن سن ازدواج در زنان بود. بسیار خوب! پس چطور می‌توان هم از نیروی کار زنان- که نیمی از جمعیت هر جامعه را تشکیل می‌دهند- چشم‌پوشی نکرد و هم به میل جنسی مردان جامعه به سبب بالا رفتن سن ازدواج آنان پاسخ گفت؟ پاسخ روشن است! اطفای شهوت مردان و زنان با استفاده از راه‌هایی غیر از ازدواج.

2. زن، وسیله‌ای جهت اطفای شهوت: در ادامه مبحث بند پیش باید بگوییم که کار زن از انقلاب صنعتی به این طرف، به جایی رسید که اکنون و در جامعه فعلی غرب، زن دو نقش مهم و اصلی را ایفا می‌کند: اول نیروی کاری ارزان‌قیمت و مطیع که نیمی از پتانسیل کاری جامعه بر دوش اوست (معمولاً این نقش، متعلق به صبح تا بعدازظهر و زمان حضور او در جامعه به عنوان نیروی کار است) و دوم وسیله‌ای که وظیفه اطفای شهوت مردان را بر عهده دارد (این نقش، معمولاً متعلق به ساعات ابتدای شب تا انتهای شب این افراد است). لذا انواع و اقسام راه‌ها برای ارضای شهوت افراد جامعه فراهم می‌شود: باشگاه‌های شبانه[3]، مقوله دوست‌دختر[4] و دوست‌پسر[5]، باشگاه‌های رقص[6]، انواع بارها[7]، تولید، پخش و فراگیری انواع مواد مخدر جهت تحریک بیشتر میل جنسی قبل از برقراری ارتباط جنسی، هم‌جنس بازی و... .

مثالی که معظم له، خود در مورد این انحراف شهوانی غرب می‌زنند، جالب توجه است: «در محیط اجتماعى ]غرب[ هرچه زن پوشش کم‌ترى داشته باشد، مطلوبتر است. در مورد مرد این حرف را نمی‌زنند؛ در مهمانى رسمى، مرد بایستى با لباس کامل، پاپیون زده و کت و شلوار پوشیده و احیاناً لباس رسمى وارد بشود؛ امّا خانم‌ها در این مهمانىهاى رسمى بایستى به شکل دیگرى ظاهر بشوند؛ این جز براى اینکه چشم هرزه هوسآلود مرد بهرهمند بشود، هیچ فلسفه دیگرى و حکمت دیگرى ندارد.»[8]

3. برابری جنسی در غرب: بحث «برابری جنسی» در غرب نیز مولود دیگری است که آن هم زاییده فرآورده‌هاى کلیشهاى غربىها است. همان تفکری که جنبش‌هایی نظیر «فمینیسم»[9] از آن ناشی می‌شود. بهترین، کامل‌ترین و زیباترین منظر را در ردّ این مبحث، رهبری، خود در فرمایشاتشان عنوان کردند:

«یکى از بزرگترین خطاهاى تفکّر غربى در مورد مسئلهى زن، همین عنوان «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظ ساخت طبیعى- چه از لحاظ جسمى، چه از لحاظ عاطفى- براى یک منطقهى ویژهاى از زندگى بشر ساخته شده، از آن منطقه ویژه جدا کنیم، به منطقه ویژهى دیگرى که براى یک ساخت دیگر، براى یک ترکیب دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایى دارد، چه دلسوزىاى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خود خانم‌ها، خود بانوان، روى این مسئله حسّاسیّت نشان می‌دهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟ خب بله، در خیلى از مسائل هیچ تفاوتى نیست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئله انسانیّت، سِیر مقامات معنوى، استعدادهاى فراوان فکرى و علمى هیچ تفاوتى نیست، امّا قالب‌ها دو قالب است: یک قالب براى یک کار و یک صنف کار است، یک قالب براى یک کار دیگر است؛ البتّه کارهاى مشترکى هم وجود دارد. [آیا] این خدمت است که ما بیاییم یکى از این دو قالب را از منطقه اختصاصى خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقه اختصاصى آن قالب دیگر؟ این کارى است که غربىها دارند می‌کنند. خیلى از این کنوانسیونهاى بینالمللى و جهانىشان ناظر به همین مسائل است. روى این فکر غلط، زندگى بشریّت را تباه کردند، خودشان را تباه کردند، دیگران را هم می‌خواهند تباه کنند.»

2) مراجعه به متون اصیل اسلامی جهت فهم مسائل مربوط به زنان

در بخش قبلی، به وجه سَلبی ماجرای زن و خانواده اشاره شد و اکنون نیز باید وجه ایجابی این ماجرا تبیین شود.

خداوند متعال، خالق انسان است و از آنجایی که هر خالقی، شرایط تربیت و تکامل مخلوقش را بهتر از هر کس دیگری تشخیص می‌دهد، لذا این خداوند است که صلاحیت تدوین و ارسال بهترین برنامه را جهت تربیت، رشد و تکامل حداکثری بشر دارد. بنابراین، انتفاع از قرآن کریم (به عنوان وحی خالص الهی)، احادیث و روایات رسیده از جانب ائمه معصومین (ع)، ادعیه و زیارات منتسب به آن بزرگواران و... یگانه راه‌حل ما جهت تدوین راهبرد مذکور برای زن مسلمان ایرانی است؛ مقوله‌ای که شاید هنوز هم، به‌رغم تلاش‌های بسیار کارشناسان و پژوهشگران این عرصه، آنطور که باید و شاید، به آن بها داده نشده و بعضاً کم‌کاری‌هایی نیز صورت گرفته است. مطالباتی هم که رهبری معظم انقلاب در سال 91 و در جمع جوانان خراسان شمالى‌، ذیل عنوان «سبک زندگی» مطرح کردند، تا حدی ناظر به همین کم‌کاری‌هاست.

3) پرداختن به مسائل حقیقتاً اصلی در احصای مسائل زنان

حُسن مطلع این بخش از بحث، فرمایش خود حضرت آقا در مورد پرداختن به مسائل اصلی بانوان است: «در احصای مسائل اصلىِ زنان، حقیقتاً به مسائل اصلى بپردازیم، نه به مسائل درجه دو.»[10] سپس ایشان خود در ادامه این فرمایش، اشاره می‌کنند که:

«پرداختن به مسئلهى خانواده و بخصوص مسئله سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکى از مسائل اصلى است. ما چند مسئله اصلى داریم، یکى از آن‌ها این است. نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینه روحى زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روش‌هاى تبلیغى، با روش‌ها و شیوههاى گوناگون، این‌ها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است. زن در خانه مایه آرامش است؛ مایه آرامش مرد و مایه آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانى و روحى نباشد، نمی‌تواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنى که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمی‌تواند کدبانو باشد؛ نمی‌تواند مدیر خانواده باشد؛ درحالىکه زن، مدیر خانواده است. این مسئلهى اصلى است. این یکى از آن اصلىترین مسائل است که خب در محیط زندگى ما- چه محیط‌هاى قدیمى ما، چه محیط‌هاى جدید ما- چندان مورد توجّه قرار نگرفته است و باید مورد توجّه قرار بگیرد.»[11]

سپس ایشان در ادامه‌ این فرمایش نیز، حدیث معروف «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»[12] را عنوان کرده و در توضیح آن می‌فرمایند:

«قهرمان، در تعبیرات رایج عربى، به آن کارگزار می‌گویند. [...] در این حدیث می‌گوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهاى خانه را [انجام دهد]؛ اینجورى نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلى است که از آن چندین فصل گشوده می‌شود: مسئله احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریدارى شدن این کار یعنى قابل مبادله با پول؛ این است. این‌ها چیزهایى است که خب در اسلام هست، در فقه اسلام هست.»[13]

اما به نظر نگارنده، نقطه عطف کلام رهبری در باب مسئله زنان، جملاتی است که ایشان به منظور تبیین اهمیت خانواده و اصالت دادن به امنیت و آرامش زن در محیط خانه و خانواده می‌فرمایند؛ آنجایی که ایشان، اشتغال زنان را در مقایسه با جایگاه والای زن در خانه و خانواده، اولویت درجه 2 عنوان کرده و حفظ امنیت زن در فضای خانواده را مقدم بر اشتغال زنان مطرح می‌کنند:

«به نظر من مسئلهى اصلى، یعنى یکى از مسائل اصلى، مسئلهى خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهدارى براى بُروز استعدادها؛ [چیزى] مانع درس خواندن او، مانع مطالعه کردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود- [براى] کسى که اهل این چیزها است - میدان براى این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است.

مسئله اشتغال بانوان، جزء مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّت‌هاشان مخالفتى ندارم، مادامىکه با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینه باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است، چیست. بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب این‌ها را دنبال نکنند. یکى از کارها این است که آن تحصیلاتى را که به آن مشاغل منتهى می‌شود، بر زن تحمیل نکنند. این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند این‌ها که باز بعضىها جنجال می‌کنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همهجا بد نیست. تبعیض آنجایى که ضدّ عدالت باشد، بد است. والّا فرض کنید وقتىکه شما در یک تیم فوتبال، یکى را می‌گذارید مهاجم، یکى را می‌گذارید مدافع، یکى را می‌گذارید دروازهبان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسى که باید در خط دفاع بایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسى که باید مهاجم باشد اگر گذاشتند دروازهبان که بلد نیست این کار را، خب تیم می‌بازد. این تبعیض است، [امّا] این تبعیض، عین عدالت است؛ یکى را این‌جا می‌گذارند، یکى را آنجا می‌گذارند، یکى را آن‌جا می‌گمارند. [پس باید] ببینیم با توجّه به آن اهداف بلند چه درسى براى بانوان مناسب است، آن درس را در اختیارشان قرار بدهیم؛ نه اینکه مجبورش کنیم که شما چون در کنکور اینجورى شرکت کردى، و اینجورى نمره آوردى، حتماً باید بروى فلان درس را بخوانى که این درس نه با طبیعت زنانهى او سازگار است، نه با اهداف عالى او سازگار است، نه شغلى که به دنبال این درس به او داده می‌شود، متناسب با او است. این چیزها را به نظر من در زمینه اشتغال زنان باید در نظر گرفت. و خلاصه این را که زن نتواند همه مشاغلى را که مرد به عهده می‌گیرد، به عهده بگیرد، نباید ننگ دانست یا نقص دانست؛ نخیر، آن چیزى بد است که متناسب با طبیعت الهى [نباشد]. این، آن عرایض ما است.»[14]

با این سخن، وقتی به اوضاع و احوال ساختار تحصیلی داختران در کشورمان می‌نگریم، وضعیتی شترگاوپلنگ را مشاهده می‌کنیم: دخترانی که هم‌پای پسران تحصیل می‌کنند و عموما تا سطح فوق لیسانس را بدون وقفه طی می‌کنند؛ دخترانی که با مدرک تحصیلی پایین‌تر از خود ازدواج نمی‌کنند و دخترانی که به دلیل مشغله‌های تحصیلی زیاد فرصت یادگیری خانه‌داری (نه به معنای کار در خانه)، فرزندداری و از همه مهم‌تر شوهرداری را پیدا نمی‌کنند. این وضعیت وقتی اسفناک‌تر می‌شود که می‌بینیم اکثر پسران جامعه قبل یا بعد از دوران کارشناسی به سربازی رفته و بعد به دنبال کار و ازدواج‌اند. اما ازدواج با چه کسی؟ با کسی که حاضر به پذیرش مسئولیت خانه و شوهر نیست!.

نتیجه‌گیری

نظر به این که رهبری عظیم‌الشأن انقلاب، تنها به تعیین و ترسیم خطوط کلی هر منظومه‌ای پرداخته و عموماً از ورود به جزئیات و مسائل خُرد پرهیز می‌کنند[15]، لذا جای دارد که همانند هر مقوله دیگری، جوانان بیدار، انقلابی و دغدغه‌مند ایران اسلامی، بعد از ترسیم خطوط کلیِ هر راهبرد توسط ایشان، با تمام توان و در کمترین زمان ممکن به تبیین الزامات تاکتیکی و تکنیکی آن راهبرد همت گمارند. این‌بار اما در این امر خطیر، به صراحت کلام معظم له[16]، این بانوان بزرگوار، فرزانه و برجسته ما هستند که باید برای تبیین الزامات مورد نیاز جهت تحقق راهبرد امور زنان و خانواده، نهایت تلاش و کوشش خویش را به کار گیرند تا به اصطلاح، کلام ولیّ‌شان، روی زمین نماند.

والسلام علیکم...


 [1] بیانات در ديدار جمعى از بانوان برگزيده كشور در آستانه‌ى میلاد با سعادت حضرت فاطمه‌ى زهرا (س)، ۱۳۹۳/۰۱/۳۰.

[2] همان.

[3] Nightclubs

[4] girlfriend

[5] boyfriend

[6] dance clubs

[7] bars

[8] بیانات در ديدار جمعى از بانوان برگزيده كشور در آستانهى میلاد با سعادت حضرت فاطمهى زهرا (س)، ۱۳۹۳/۰۱/۳۰.

[9] Feminism

[10] بیانات در ديدار جمعى از بانوان برگزيده كشور در آستانهى میلاد با سعادت حضرت فاطمهى زهرا (س)، ۱۳۹۳/۰۱/۳۰.

[11] همان.

[12] نهجالبلاغه، نامهى۳۱.

[13] بیانات در ديدار جمعى از بانوان برگزيده كشور در آستانهى میلاد با سعادت حضرت فاطمهى زهرا (س)، ۱۳۹۳/۰۱/۳۰.

[14] همان

[15] البته در بسیاری موارد نیز ایشان اگر صلاح بدانند، وارد جزئیات مسائل نیز شده و مثلاً به منظور جا افتادن بهتر مطلب، در قالب مثال‌هایی، به بیان جزئیات نیز می‌پردازند.

[16] مقام معظم رهبری: «مسئلهى زنان، مسئلهى مهمّى است؛ بهترین کسانى هم که این مسئله را می‌توانند دنبال کنند و حل کنند، خود خانم‌ها هستند.»