گروه تاریخ مشرق - آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی -رضواناللهتعالیعلیه- از علمای بزرگوار شیعه بود که پس از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی، به مقام مرجعیت و زعامت رسید. ایشان از زمره مخالفین رژیم پهلوی و از همراهان مرحوم امام خمینی -رحمهاللهعلیه- و حامیان نهضت اسلامی مردم بود که پس از تبعید امام به عراق، بر دامنه واکنشهایش در برابر حکومت افزود، و با بیانیهها، اعلامیهها، تلگرافها و سخنرانیهای روشنگرانه خود نقشی اساسی در مدیریت بحران های مختلف سیاسی و اجتماعی، داشت و دلگرمی نیروهای انقلابی بود. در کنار این مبارزات، معظمله از استوانههای حوزه به شمار میآمد و پشتیبان علمی و روحی بزرگی برای این مدرس مقدس بود. حجةالاسلام و المسلمین سید باقر گلپایگانی، فرزند بزرگوار ایشان،در گفتگوی با مشرق به توضیح برخی جنبههای آراء و زندگی آیتالله العظمی گلپایگانی پرداختهاند که متن این گفتگو را از نظر میگذرانید(تصاویر از سایت وارثون استفاده شده است):
* حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی وصیتنامه گرانقدری از خودشان به یادگار گذاشتهاند که دو فقره خیلی مهم را در بر میگیرد: یکی ضرورت حفظ جمهوری اسلامی و دیگری هم سفارشهایی مبنی بر حفظ و اصلاح حوزههای علمیه. اگر امکان دارد درباره این دو فقره توضیحی بدهید. نخست نظر ایشان را درباره اهمیت جمهوری اسلامی بفرمایید.
آیتالله العظمی گلپایگانی در این بخش از وصایای خود، نفس جمهوری اسلامی را «عطیهای الهی» فرمودهاند و در دو فراز این بخش، یکی خطاب به مسئولین و یکی هم به مردم توصیههایی دارند. ایشان حفظ جمهوری اسلامی را واجب میدانند و معتقدند همه باید برای حفظ این نظام به عنوان یک وجوب تلاش کنند. نکته اول خطاب به مسئولین است که ایشان همین مطالبی که الآن هم مقام معظم رهبری بر آنها تاکید دارند را نزدیک بیست و دو سال پیش ترسیم کردهاند. در اینجا دو نکته وجود دارد یکی انحراف از خط اسلام؛ چرا که مردم وقتی انقلاب کردند برای اسلام و به فرمان مراجع آمدند و اگر از خط مستقیم اسلام منحرف بشوند و به گونهای باشد که بوی اسلامیت از حرکت سراسری کشور نیاید، این انقلاب رو به ضعف میرود. باید کاری بشود که هر چه از انقلاب میگذرد، تطبیقش با احکام اسلام بیشتر بشود و هر قدر که ما پیشتر میرویم، به دامان شرق و غرب نیفتیم، بلکه کاری کنیم که هر چه از باقی مانده شرق و غرب هست اینها را کنار بگذاریم. دوم بحث اختلاف است که نباید مردم و مسئولین اختلاف داشته باشند. از نظر معظمله مهمترین چیزی که به بنیاد جمهوری اسلامی ضرر میزند اختلاف است. اختلاف، جمهوری اسلامی را تضعیف میکند.
نکته دیگری که اصل جمهوری اسلامی هم بر آن برپا شده، ملاک رسیدگی به مستضعفین و مستمندان است. ایشان در نظر داشتند که حفظ دستاوردهای انقلاب در گرو رسیدگی به حال مستمندان و بیچارگان میباشد.
مطلب بعدی این است که هر چه ما تا الآن از انقلاب به دست آوردهایم، با خون شهدا و ایثار رزمندگان و قلم علما و مراجع بوده و نکند که ما در حفظ اینها کوتاهی کنیم و این سنگرهایی که به دست آوردهایم را از دست بدهیم. آن چیزی که باید بر آن پافشاری کنیم، حاکمیت قرآن است و هرچه میگذرد باید حاکمیت قرآن در جمهوری اسلامی بیشر اثبات شود و اِعلای کلمه اسلام محقق گردد. کوتاه سخن اینکه ما باید به گونهای رفتار کنیم که مورد رضای حضرت ولی عصر –عجلاللهتعالیفرجهالشریف- باشد که اگر حضرت، روزی پرونده مسئولین جمهوری اسلامی را ملاحظه کنند، ناراحت نشوند و بلکه خوشحال باشند.
* ایشان درباره حوزههای علمیه و جایگاه و اهمیتشان چه نظراتی دارند؟
فراز دوم وصیت آقا درباره حوزهها است که اتفاقا بلندترین فراز وصیت ایشان هم است. معظمله به «اصالةالحوزه» معروف بودند و مسوولیت مهمی برای حفظ حوزه بر عهده داشتند. اولا به آقایان و اساتید و طلاب سفارش کردهاند که این حوزه، امانتی از بزرگانِ گذشته و نتیجه زحمات آنها بوده که در مقابل فشارهای رژیم قبل، چه پهلوی اول و چه پهلوی دوم، مقاومت کردهاند.
آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، برای ایجاد و حفظ این حوزه صدمات بسیاری متحمل شدند. سپس علمای ثلاث (آیات عظام خوانساری، حجت و صدر) و بعد هم مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی این سیر را تداوم دادند. پس از آن هم از سال 1340 و فوت آیتالله العظمی بروجردی، تصدی حوزههای علمیه به آقایان مراجع رسید و اینها هم با چه زحمت و مشکلاتی حوزه را از حوادث و رخدادهای گوناگون که با توطئههای شرق و غرب مخصوصا غرب و اسرائیل درصدد بود که حوزه را به طور کلی از بین ببرند حفظ کردند. از آن مهمتر، شاه حوزهها را چون خاری در چشم خود میدید و گفته بود که آیتالله العظمی بروجردی مزاحمی بود که از سر ما برداشته شد. محمرضا پهلوی توقع نداشت که بعد از فوت آیتالله بروجردی، حوزه در مقابل او حرفی داشته باشد و لذا تلگرافی برای تسلیت آیتالله العظمی بروجردی به نجف و به نام آیتالله العظمی سید محسن حکیم زد تا مرکزیت حوزه را از قم به نجف انصراف بدهد. ولی آقایان مراجع، استقامت و مقاومت کردند و عظمت حوزه را چند برابر کردند. ایشان در مقابل شاه ایستادند و در مقابل حرفهایش جواب دادند و چنان استقامت کردند که جمهوری اسلامی برپا شد و رژیم منحط پهلوی از بین رفت.
بنابراین، نظر آیتالله العظمی گلپایگانی بر این است که زحمات علمای سلف حوزه را به این جایگاه رسانده و طلاب و اساتید، باید این جایگاه را حراست کنند. مخصوصا بعد از جریان انقلاب اسلامی که دنیا بیشتر با حوزه آشنا شد و به توان اجرایی حوزه پی برد که یک حوزه علمیه با دست خالی میتواند رژیمی را تا بن دندان مسلح، بعد از پنجاه و خردهای سال حکومت پهلوی و دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی از بین ببرد. با توجه به اینکه الآن دنیای ارتباطات است و مردم متوجه به جمهوری اسلامی شدهاند شما باید جوابگوی کل عالم اسلام و و مسائل اسلامی باشید. بلکه باید پاسخگوی نیازهای بشریت باشید.
* ایشان چه توصیههایی به طلاب و اساتید حوزه داشتند و برای برنامه علمی و تحقیقی حوزه چه اموری را واجب میدانستند؟
یکی از نکات مهم استقلال حوزه است. سفارش کردند استقلالی که حوزههای شیعه دارد از بین نرود تا مانند اهل تسنن دولتی بشود. چون آن چیزی که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، استقلال حوزههای علمیه بود و بر مراجع است که استقلال حوزه را حفظ کنند و به همان نحوه سنتی حفظ شود.
نکته مهم دیگر سفارش به نسل جوان است. حوزه باید به گونهای باشد که نسل جوان را جذب و حفظ کند. با توجه به این فرهنگ منحطی که از شرق و غرب علیه اسلام و جمهوری اسلامی فعالیت میکند، حوزه باید به گونهای جوابگوی مسائل و نیازها باشد که از تمایل جوانان به این فرهنگها جلوگیری کند و برنامههایی داشته باشد تا بتواند جوابگوی نسل جوان باشد.
نکته دیگر اینکه از نظر معنوی به طلاب وصیت کردند که مهمترین چیز برای شما، این است که قصدتان را برای خدا کنید و هدفتان لله و الیالله باشد. با ائمه اطهار –علیهمالسلام- مرتبط باشید و از دعا، ثنا و قرائت قرآن کوتاهی نکنید و مخصوصا ارتباطتان را با حضرت ولی عصر –علیهالسلام- حفظ و مداوم کنید. شما که سرباز آن حضرت هستید باید با ایشان ارتباط داشته باشید و به این ارتباط تداوم ببخشید. بعد به طلاب قم سفارشی دارند که البته نسبت به همه هم صادق است: معظمله بر عظمت حضرت معصومه –سلاماللهعلیها- تاکید دارند که وجود حوزه علمیه قم از برکت ایشان است و ما باید قدردان وجود چنین شخصیت والامقامی باشیم که حوزه به برکت وجود ایشان در اینجا تاسیس شده. این نباشد که طلاب و اساتیدی که در قم هستند نسبت به این حضرت کوتاهی داشته باشند و کم رفت و آمد کنند، بلکه باید همیشه به خدمت حضرتش عرض ادب داشته باشند. طوری نباشد که ما از قرآن و ارتباط با ائمه و حضرت معصومه باز بمانیم به این بهانه که درس و بحث ما زیاد است.
نکته دیگر اینکه وقتی آقا میفرمایند همه اینها رمز موفقیت است به این معناست که من که موفق بودهام، خودم این مطالب را از نظر معنوی در نظر داشتم؛ اعمالم را برای خدا انجام میدادم، ارتباطم با حضرت حجت برقرار بود و به خواندن قرآن و دعا و ثنا تقید داشتم. ایشان تقریبا 60 سال هر روز نماز صبح را در حرم حضرت معصومه – سلاماللهعلیها- اقامه میکردند و ارتباط دائم با حرم داشتند.
مطلب آخری که برای عدم انحراف حوزه فرموده اند -مشابه همان مطلبی که در سخنان رهبر کبیر انقلاب هم بود که فقه جواهری را حفظ کنید- این است که رشته معارف اهل بیت –علیهمالسلام- و علیالخصوص فقه و حدیث، باید روشنیبخش چهره حوزهها باشد و ما باید از فرهنگهای التقاطی و آنچه باعث میشود طلاب از فقه و حدیث باز بمانند خودداری کنیم. بدانیم که این مکتب، متعلق به امام بحق ناطق، امام جعفر صادق –علیهالسلام- است و ما باید که شاگرد آن حضرت باشیم و فرمایشهای آن حضرت را به مردم برسانیم.
* گویا در عرصه تجدید برنامههای حوزه هم از تاسیس مدارس علمیه جدید هم حمایت کردند و مدارسی با عناوین درسی جدیدتر و برنامهای منظمتر ایجاد کردند.
بله، ایشان پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی که مرجعیت در اختیارشان قرار گرفت، اولین کاری که کردند اصلاح برنامه درسی طلاب بود، لذا امر کردند که مدرسه روزانهای با یک برنامه منظم ایجاد شد. چون آن وقت طلاب که به حوزه میآمدند، درس و استاد معین و جای مشخصی نداشتند. هر کس اگر قوم و خویشی داشت به امید او میآمد و مشغول میشد. اگر آن کس از او پذیرایی میکرد به جایی میرسید وگرنه استعدادش هرز میرفت و گاهی اوقات هم ممکن بود که به آنچه میخواهد نرسد. ایشان «مدرسه برنامهای» تشکیل دادند که سه ساعت صبح و دو ساعت بعداز ظهر، با برنامهای منظم و سر ساعت درس و مباحثه را انجام میداد و این اولین اقدام در این نوع بود. الآن که نزدیک چهارصد مدرسه برنامهای هست، همه نشاتگرفته از آن برنامه است که ایشان ابتکار کرد و مقام معظم رهبری هم بارها در سخنرانیهایشان اشاره فرمودهاند که ایشان اولین مدرسه برنامهای به شیوه جدید را بنا گذاشتند.
* مختصری هم درباره مبارزات ایشان در دوران انحطاط و اختناق رژیم قبل بگویید.
ایشان تا زمانی که رهبر کبیر انقلاب بودند، همرزمی میکردند. وقتی ایشان زندانی شد تمام زحمات انقلاب بر دوش آیتالله العظمی گلپایگانی قرار گرفت. برای اینکه یکی از مراجع شاخصی بودند که در قم به عنوان مخالف رژیم مطرح و معرف بودند و خیلی پافشاری و استقامت کردند تا حوزه را حفظ کنند. فشارهای زیادی از طرف رژیم بر ایشان وارد شد؛ به گونهای که بعد از ماجرای مدرسه فیضیه که کماندوها آمدند و در حضور ایشان طلاب را مجروح کردند، شیشهها را شکستند و عدهای را از پشت بام پایین انداختند، نامههای متعددی از جمله از آیتالله حکیم از عراق و آیتالله میلانی از مشهد دریافت کردند که ما نگران جان شما هستیم. ایشان را به مسافرت دعوت کردند ولی ایشان در پاسخی که به آقایان دادند فرمودند که وظیفه ما استقامت است و ما تا سر حد جان همین جا میایستیم. از حوزه دفاع میکنیم و عقبنشینی نخواهیم کرد. معظمله 25 شوال و شهادت امام صادق -علیهالسلام- مجلسی در این باره گرفتند که از نقاط شروع انقلاب بود.
ایشان اعلامیههای مهمی علیه رژیم دادند که خیلی معروف است. از جمله وقتی که ازهاری اعلام حکومت نظامی کرد، آن اطلاعیهای که کمر حکومت نظامی را شکست اعلامیه آیتالله گلپایگانی بود که مرحوم حاج احمد آقای خمینی از پاریس زنگ زد که اعلامیه آقا را بالای سرشان چسباندهاند. این اعلامیه حکومت نظامی را از هم پاشید. همچنین تلگرافی که برای 17 شهریور به شریف امامی زدند هم مهم و موثر بود. اقداماتی که ایشان در جریان نهضت داشتند، به طور کلی دلیل بر شجاعت و درایت ایشان برای حفظ و پشتیبانی از اسلام بود.
* در ماجراهای آیتالله شریعتمداری، آیتالله العظمی گلپایگانی چه نگاهی داشتند و چه اقداماتی کردند؟
ایشان میخواستند که به گونهای این مشکل رفع شود و اصلاحی بین آقایان صورت بگیرد. در این باره چندین جلسه هم در بیت آقا تشکیل شد که هم خودشان، هم رهبر کبیر انقلاب، هم آقای شریعتمداری و مرحوم آقای نجفی میآمدند. ایشان درصدد بودند که اصلاحی صورت بگیرد و به وقایعی که نهایتا منجر شد نیانجامد، ولی متاسفانه بعضیها اقداماتی کردند و نگذاشتند این اصلاح صورت بگیرد و در واقع شد آن چیزی که نباید میشد.
* رابطه ایشان با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
خوب بود. آیتالله خامنهای برای اینکه آقا به تهران آمدند و بر رهبر کبیر انقلاب نماز خواندند تلگراف تشکری زدند. آقا هم جوابی به ایشان دادند. ارتباطاتی وجود داشت و نامههایی نوشته میشد که من خودم واسطه این نامهها بودم. گاهی هم سفارشها و تذکراتی میدادند که منتقل میشد. اطلاعیهای که مقام معظم رهبری در رحلت آیتالله العظمی گلپایگانی دادند دلیلی بر علاقه عمیق و اخلاص ایشان به معظمله بود که البته این علاقه از قبل هم وجود داشت.
* حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی وصیتنامه گرانقدری از خودشان به یادگار گذاشتهاند که دو فقره خیلی مهم را در بر میگیرد: یکی ضرورت حفظ جمهوری اسلامی و دیگری هم سفارشهایی مبنی بر حفظ و اصلاح حوزههای علمیه. اگر امکان دارد درباره این دو فقره توضیحی بدهید. نخست نظر ایشان را درباره اهمیت جمهوری اسلامی بفرمایید.
آیتالله العظمی گلپایگانی در این بخش از وصایای خود، نفس جمهوری اسلامی را «عطیهای الهی» فرمودهاند و در دو فراز این بخش، یکی خطاب به مسئولین و یکی هم به مردم توصیههایی دارند. ایشان حفظ جمهوری اسلامی را واجب میدانند و معتقدند همه باید برای حفظ این نظام به عنوان یک وجوب تلاش کنند. نکته اول خطاب به مسئولین است که ایشان همین مطالبی که الآن هم مقام معظم رهبری بر آنها تاکید دارند را نزدیک بیست و دو سال پیش ترسیم کردهاند. در اینجا دو نکته وجود دارد یکی انحراف از خط اسلام؛ چرا که مردم وقتی انقلاب کردند برای اسلام و به فرمان مراجع آمدند و اگر از خط مستقیم اسلام منحرف بشوند و به گونهای باشد که بوی اسلامیت از حرکت سراسری کشور نیاید، این انقلاب رو به ضعف میرود. باید کاری بشود که هر چه از انقلاب میگذرد، تطبیقش با احکام اسلام بیشتر بشود و هر قدر که ما پیشتر میرویم، به دامان شرق و غرب نیفتیم، بلکه کاری کنیم که هر چه از باقی مانده شرق و غرب هست اینها را کنار بگذاریم. دوم بحث اختلاف است که نباید مردم و مسئولین اختلاف داشته باشند. از نظر معظمله مهمترین چیزی که به بنیاد جمهوری اسلامی ضرر میزند اختلاف است. اختلاف، جمهوری اسلامی را تضعیف میکند.
نکته دیگری که اصل جمهوری اسلامی هم بر آن برپا شده، ملاک رسیدگی به مستضعفین و مستمندان است. ایشان در نظر داشتند که حفظ دستاوردهای انقلاب در گرو رسیدگی به حال مستمندان و بیچارگان میباشد.
مطلب بعدی این است که هر چه ما تا الآن از انقلاب به دست آوردهایم، با خون شهدا و ایثار رزمندگان و قلم علما و مراجع بوده و نکند که ما در حفظ اینها کوتاهی کنیم و این سنگرهایی که به دست آوردهایم را از دست بدهیم. آن چیزی که باید بر آن پافشاری کنیم، حاکمیت قرآن است و هرچه میگذرد باید حاکمیت قرآن در جمهوری اسلامی بیشر اثبات شود و اِعلای کلمه اسلام محقق گردد. کوتاه سخن اینکه ما باید به گونهای رفتار کنیم که مورد رضای حضرت ولی عصر –عجلاللهتعالیفرجهالشریف- باشد که اگر حضرت، روزی پرونده مسئولین جمهوری اسلامی را ملاحظه کنند، ناراحت نشوند و بلکه خوشحال باشند.
* ایشان درباره حوزههای علمیه و جایگاه و اهمیتشان چه نظراتی دارند؟
فراز دوم وصیت آقا درباره حوزهها است که اتفاقا بلندترین فراز وصیت ایشان هم است. معظمله به «اصالةالحوزه» معروف بودند و مسوولیت مهمی برای حفظ حوزه بر عهده داشتند. اولا به آقایان و اساتید و طلاب سفارش کردهاند که این حوزه، امانتی از بزرگانِ گذشته و نتیجه زحمات آنها بوده که در مقابل فشارهای رژیم قبل، چه پهلوی اول و چه پهلوی دوم، مقاومت کردهاند.
آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، برای ایجاد و حفظ این حوزه صدمات بسیاری متحمل شدند. سپس علمای ثلاث (آیات عظام خوانساری، حجت و صدر) و بعد هم مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی این سیر را تداوم دادند. پس از آن هم از سال 1340 و فوت آیتالله العظمی بروجردی، تصدی حوزههای علمیه به آقایان مراجع رسید و اینها هم با چه زحمت و مشکلاتی حوزه را از حوادث و رخدادهای گوناگون که با توطئههای شرق و غرب مخصوصا غرب و اسرائیل درصدد بود که حوزه را به طور کلی از بین ببرند حفظ کردند. از آن مهمتر، شاه حوزهها را چون خاری در چشم خود میدید و گفته بود که آیتالله العظمی بروجردی مزاحمی بود که از سر ما برداشته شد. محمرضا پهلوی توقع نداشت که بعد از فوت آیتالله بروجردی، حوزه در مقابل او حرفی داشته باشد و لذا تلگرافی برای تسلیت آیتالله العظمی بروجردی به نجف و به نام آیتالله العظمی سید محسن حکیم زد تا مرکزیت حوزه را از قم به نجف انصراف بدهد. ولی آقایان مراجع، استقامت و مقاومت کردند و عظمت حوزه را چند برابر کردند. ایشان در مقابل شاه ایستادند و در مقابل حرفهایش جواب دادند و چنان استقامت کردند که جمهوری اسلامی برپا شد و رژیم منحط پهلوی از بین رفت.
بنابراین، نظر آیتالله العظمی گلپایگانی بر این است که زحمات علمای سلف حوزه را به این جایگاه رسانده و طلاب و اساتید، باید این جایگاه را حراست کنند. مخصوصا بعد از جریان انقلاب اسلامی که دنیا بیشتر با حوزه آشنا شد و به توان اجرایی حوزه پی برد که یک حوزه علمیه با دست خالی میتواند رژیمی را تا بن دندان مسلح، بعد از پنجاه و خردهای سال حکومت پهلوی و دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی از بین ببرد. با توجه به اینکه الآن دنیای ارتباطات است و مردم متوجه به جمهوری اسلامی شدهاند شما باید جوابگوی کل عالم اسلام و و مسائل اسلامی باشید. بلکه باید پاسخگوی نیازهای بشریت باشید.
* ایشان چه توصیههایی به طلاب و اساتید حوزه داشتند و برای برنامه علمی و تحقیقی حوزه چه اموری را واجب میدانستند؟
یکی از نکات مهم استقلال حوزه است. سفارش کردند استقلالی که حوزههای شیعه دارد از بین نرود تا مانند اهل تسنن دولتی بشود. چون آن چیزی که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، استقلال حوزههای علمیه بود و بر مراجع است که استقلال حوزه را حفظ کنند و به همان نحوه سنتی حفظ شود.
نکته مهم دیگر سفارش به نسل جوان است. حوزه باید به گونهای باشد که نسل جوان را جذب و حفظ کند. با توجه به این فرهنگ منحطی که از شرق و غرب علیه اسلام و جمهوری اسلامی فعالیت میکند، حوزه باید به گونهای جوابگوی مسائل و نیازها باشد که از تمایل جوانان به این فرهنگها جلوگیری کند و برنامههایی داشته باشد تا بتواند جوابگوی نسل جوان باشد.
نکته دیگر اینکه از نظر معنوی به طلاب وصیت کردند که مهمترین چیز برای شما، این است که قصدتان را برای خدا کنید و هدفتان لله و الیالله باشد. با ائمه اطهار –علیهمالسلام- مرتبط باشید و از دعا، ثنا و قرائت قرآن کوتاهی نکنید و مخصوصا ارتباطتان را با حضرت ولی عصر –علیهالسلام- حفظ و مداوم کنید. شما که سرباز آن حضرت هستید باید با ایشان ارتباط داشته باشید و به این ارتباط تداوم ببخشید. بعد به طلاب قم سفارشی دارند که البته نسبت به همه هم صادق است: معظمله بر عظمت حضرت معصومه –سلاماللهعلیها- تاکید دارند که وجود حوزه علمیه قم از برکت ایشان است و ما باید قدردان وجود چنین شخصیت والامقامی باشیم که حوزه به برکت وجود ایشان در اینجا تاسیس شده. این نباشد که طلاب و اساتیدی که در قم هستند نسبت به این حضرت کوتاهی داشته باشند و کم رفت و آمد کنند، بلکه باید همیشه به خدمت حضرتش عرض ادب داشته باشند. طوری نباشد که ما از قرآن و ارتباط با ائمه و حضرت معصومه باز بمانیم به این بهانه که درس و بحث ما زیاد است.
نکته دیگر اینکه وقتی آقا میفرمایند همه اینها رمز موفقیت است به این معناست که من که موفق بودهام، خودم این مطالب را از نظر معنوی در نظر داشتم؛ اعمالم را برای خدا انجام میدادم، ارتباطم با حضرت حجت برقرار بود و به خواندن قرآن و دعا و ثنا تقید داشتم. ایشان تقریبا 60 سال هر روز نماز صبح را در حرم حضرت معصومه – سلاماللهعلیها- اقامه میکردند و ارتباط دائم با حرم داشتند.
مطلب آخری که برای عدم انحراف حوزه فرموده اند -مشابه همان مطلبی که در سخنان رهبر کبیر انقلاب هم بود که فقه جواهری را حفظ کنید- این است که رشته معارف اهل بیت –علیهمالسلام- و علیالخصوص فقه و حدیث، باید روشنیبخش چهره حوزهها باشد و ما باید از فرهنگهای التقاطی و آنچه باعث میشود طلاب از فقه و حدیث باز بمانند خودداری کنیم. بدانیم که این مکتب، متعلق به امام بحق ناطق، امام جعفر صادق –علیهالسلام- است و ما باید که شاگرد آن حضرت باشیم و فرمایشهای آن حضرت را به مردم برسانیم.
* گویا در عرصه تجدید برنامههای حوزه هم از تاسیس مدارس علمیه جدید هم حمایت کردند و مدارسی با عناوین درسی جدیدتر و برنامهای منظمتر ایجاد کردند.
بله، ایشان پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی که مرجعیت در اختیارشان قرار گرفت، اولین کاری که کردند اصلاح برنامه درسی طلاب بود، لذا امر کردند که مدرسه روزانهای با یک برنامه منظم ایجاد شد. چون آن وقت طلاب که به حوزه میآمدند، درس و استاد معین و جای مشخصی نداشتند. هر کس اگر قوم و خویشی داشت به امید او میآمد و مشغول میشد. اگر آن کس از او پذیرایی میکرد به جایی میرسید وگرنه استعدادش هرز میرفت و گاهی اوقات هم ممکن بود که به آنچه میخواهد نرسد. ایشان «مدرسه برنامهای» تشکیل دادند که سه ساعت صبح و دو ساعت بعداز ظهر، با برنامهای منظم و سر ساعت درس و مباحثه را انجام میداد و این اولین اقدام در این نوع بود. الآن که نزدیک چهارصد مدرسه برنامهای هست، همه نشاتگرفته از آن برنامه است که ایشان ابتکار کرد و مقام معظم رهبری هم بارها در سخنرانیهایشان اشاره فرمودهاند که ایشان اولین مدرسه برنامهای به شیوه جدید را بنا گذاشتند.
* مختصری هم درباره مبارزات ایشان در دوران انحطاط و اختناق رژیم قبل بگویید.
ایشان تا زمانی که رهبر کبیر انقلاب بودند، همرزمی میکردند. وقتی ایشان زندانی شد تمام زحمات انقلاب بر دوش آیتالله العظمی گلپایگانی قرار گرفت. برای اینکه یکی از مراجع شاخصی بودند که در قم به عنوان مخالف رژیم مطرح و معرف بودند و خیلی پافشاری و استقامت کردند تا حوزه را حفظ کنند. فشارهای زیادی از طرف رژیم بر ایشان وارد شد؛ به گونهای که بعد از ماجرای مدرسه فیضیه که کماندوها آمدند و در حضور ایشان طلاب را مجروح کردند، شیشهها را شکستند و عدهای را از پشت بام پایین انداختند، نامههای متعددی از جمله از آیتالله حکیم از عراق و آیتالله میلانی از مشهد دریافت کردند که ما نگران جان شما هستیم. ایشان را به مسافرت دعوت کردند ولی ایشان در پاسخی که به آقایان دادند فرمودند که وظیفه ما استقامت است و ما تا سر حد جان همین جا میایستیم. از حوزه دفاع میکنیم و عقبنشینی نخواهیم کرد. معظمله 25 شوال و شهادت امام صادق -علیهالسلام- مجلسی در این باره گرفتند که از نقاط شروع انقلاب بود.
ایشان اعلامیههای مهمی علیه رژیم دادند که خیلی معروف است. از جمله وقتی که ازهاری اعلام حکومت نظامی کرد، آن اطلاعیهای که کمر حکومت نظامی را شکست اعلامیه آیتالله گلپایگانی بود که مرحوم حاج احمد آقای خمینی از پاریس زنگ زد که اعلامیه آقا را بالای سرشان چسباندهاند. این اعلامیه حکومت نظامی را از هم پاشید. همچنین تلگرافی که برای 17 شهریور به شریف امامی زدند هم مهم و موثر بود. اقداماتی که ایشان در جریان نهضت داشتند، به طور کلی دلیل بر شجاعت و درایت ایشان برای حفظ و پشتیبانی از اسلام بود.
* در ماجراهای آیتالله شریعتمداری، آیتالله العظمی گلپایگانی چه نگاهی داشتند و چه اقداماتی کردند؟
ایشان میخواستند که به گونهای این مشکل رفع شود و اصلاحی بین آقایان صورت بگیرد. در این باره چندین جلسه هم در بیت آقا تشکیل شد که هم خودشان، هم رهبر کبیر انقلاب، هم آقای شریعتمداری و مرحوم آقای نجفی میآمدند. ایشان درصدد بودند که اصلاحی صورت بگیرد و به وقایعی که نهایتا منجر شد نیانجامد، ولی متاسفانه بعضیها اقداماتی کردند و نگذاشتند این اصلاح صورت بگیرد و در واقع شد آن چیزی که نباید میشد.
* رابطه ایشان با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
خوب بود. آیتالله خامنهای برای اینکه آقا به تهران آمدند و بر رهبر کبیر انقلاب نماز خواندند تلگراف تشکری زدند. آقا هم جوابی به ایشان دادند. ارتباطاتی وجود داشت و نامههایی نوشته میشد که من خودم واسطه این نامهها بودم. گاهی هم سفارشها و تذکراتی میدادند که منتقل میشد. اطلاعیهای که مقام معظم رهبری در رحلت آیتالله العظمی گلپایگانی دادند دلیلی بر علاقه عمیق و اخلاص ایشان به معظمله بود که البته این علاقه از قبل هم وجود داشت.