به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، محمد قنبرلو در سال 1336 در روستاي قريس از توابع شهرستان خوي به دنيا آمد .مادر وپدرش از ابتداي كودكي سعي در تعليم و تربيت اسلامي وي نمودند.
بين سالهاي 1355 و 1356 در بازار ملا حسن كار ميكرد و فردي با ايمان و فداكار بود. حتي به صاحب مغازه توصيه ميكرد كه اجناس خود را ارزان بفروشد تا افراد فقير نيز بتوانند خريد كنند.
پس از پيروزي انقلاب و تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي وارد سپاه شد و از آن به بعد خود را وقف جبهههاي اسلام نمود و در اين راه مسووليتهاي مختلفي را به عهده گرفت.
در سال 1358 با هم در يك گروه براي سركوب اشرار ماموريت داشتيم. ايشان براي اين عمليات برنامه ريزي ميكرد. او حتي در سختترين شرايط خوشرو بود. در سال 59 به خاطر درايت، لياقت و شجاعت او، به عنوان فرمانده عمليات پيرانشهر برگزيده شد.
شهيد قنبرلو به خاطر همين لياقتهاي ويژه و اخلاص و فداكاري سمتهاي مختلفي را تجربه نمودند از جمله:
فرمانده واحد عمليات سپاه خوي، فرمانده واحد عمليات سپاه اروميه، فرمانده واحد عمليات سپاه مياندوآب، قائم مقام سپاه سلماس.
محمد در سال 1360 ازدواج ميكند و اهداف خود را براي همسرش شرح ميدهد تا او هم در ثواب اعمالش شريك باشد.
در 12 ارديبهشت ماه سال 1360 طي مراسمي ساده و دور از هرگونه تجملات و تشريفات با توافق و تفاهم طرفين به عقد هم در آمديم. ايشان در همان ابتدا شرايطي را مطرح نمودند كه من هم با جان و دل آنها را پذيرفتم. ايشان گفتند: من سرباز اسلام و امام زمان (عج) هستم و پيرو مكتبي هستم كه پيامبر بزرگوارم پيرو همان مكتب بود.
شهيد محمد قنبرلو كه به خاطر انقلاب درس و مشق را رها كرده بود به حكم همان وظيفه با وجود مشكلات فراواني كه برايش بود تلاش نموده و در سال 63 موفق به اخذ ديپلم ميشود.
پشتكار و اهتمام او به مطالعه آنچنان بود كه در محور فاو با آن وضعيت مطالعه ميكرد.
با وجود گرماي سوزان درياچه نمك كه عرق از نوك خودكار كاغذ را خيس ميكرد فقط با يك ماه مطالعه شهيد محمد قنبرلو توانست با رتبه 530 در سال 1365 از رشته حسابداري دانشگاه تهران قبول شود.
در عمليات بدر فرماندهي گردان بدر را به عهده ميگيرد و تا آخرين لحظه در كنار شهيد مهدي باكري ميجنگد.
شهيد محمد قنبرلو هميشه و همه جا از آقا مهدي صحبت ميكرد. او ميفرمود در عمليات بدر در كنار رودخانه دجله مشغول نبرد با دشمن بعثي بوديم كه آقا مهدي مجروح و سپس در روي زانوي من شهيد شد. با چند نفر پيكر مطهرش را به قايقي انتقال داديم تا به عقب خط بكشيم.
ولي مزدوران بعثي قايق حامل شهيد را مورد هدف قرار داده و پيكر شهيد به اقيانوسها پيوست. هميشه تكيه كلامش اين بود كه بعد از مهدي زنده ماندن ارزش ندارد و بايد شهيد شد و پيش مهدي عزيز رفت.
عمليات كربلاي 4 و 5 هم ميگذرد و در هر كدام از اينها با تدبير اين فرمانده شجاع، خاطراتي ماندگار به جاي ميماند. عمليات كربلاي 8 نزديك است و اين بار شهيد قنبرلو خانواده خود را نيز به منطقه ميآورد. همسرش ميگويد: وقتي با هم به دزفول ميآمديم صحبتهايي ميكرد كه رنگ و بوي شهادت ميداد.
منطقه عملياتي لشكر در كربلاي 8، يك منطقه كوچكي بود و دشمن پاتك شديدي داشت. شهيد قنبرلو مقاومت عجيبي ميكرد. حالات نيرو از زبان فرمانده شنيدني است.
شهيد قنبرلو واقعا يك فرمانده مهربان و نمونه بودند هر موقعي كه ما اصرار ميكرديم كه شما نبايستي به خط برويد به شما احتياج است، ناراحت مي شد. در عمليات كربلاي 8 كه فشار دشمن زياد بود برادر عزيز گردانها را ادغام كردند و به خط رفتند.
از بي سيم كه صحبت ميكردم، شور و شوق عجيبي داشت و تكرار ميكرد برادران حيدر، صفدر ... در واقع خود را آماده كرده بود كه پر بزند. قبل از رفتن نيز غسل شهادت كرده و نماز خواند.
نحوه شهادت محمد قنبرلو را يكي از نيروهايش اين چنين نقل ميكند:
حدود ساعت 9 صبح مورخه 22/1/66 يك تركش از ناحيه پشت سر اصابت كرد و در همان لحظه نوري صورت برادر عزيز را پوشاند كه ما قادر نشديم جلو برويم. من متوجه شدم لبهايش تكان ميخورد. خود را نزديك كرده و گوشم را به جلوي دهانش بردم. ميگفت مقاومت كنيد، با من كاري نداشته باشيد و جلو برويد.
وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه
با سلام و درود برامام زمان (عج) و امام امت و همه خدمتگزاران دين و قرآن و با آرزوي پيروزي نهائي قواي هميشه پيروز اسلام بركفر جهاني.
خدايا با بارسنگين گناه مي دانم كه لياقت شهيد شدن را ندارم و خوف آن دارم كه با اين همه فشارها و مشكلات دنيا عاقبت قبولم نكني و درپيشگاه رسول خدا و ائمه اطهار وشهداء شرمنده شوم ولي نااميد از رحمت تونيستم و تورا به عزت و جلالت و به مظلوميت علي و فاطمه(س) قسم، عاقبت امرم را با شهادت در راهت ختم به خيربگردان ، عزيزان هرچه خواستم و تلاش كردم در اين نوشته از وظيفه بگويم عاجز ماندم و تنها به گوشه اي از آنچه كه دوستان و عاشقان خدا يعني شهداء گفته اند اشاره اي مي كنم وبس.
برادران و خواهران مسلمان ما در مقطعي از تاريخ قرار گرفته ايم كه با عنايت و توجه خاص خداوند تبارك و تعالي, اسلام عزيز و قرآن كريم حجابها دركنار زده و موانع و سدها را درهم شكسته و بتها و بتخانه ها را درهم مي كوبد . انجام اين مأموريت سخت است و درانجام آن ميان آتش بايد رفت و درخون شنا كرد، امااجراي فرمان خداوند متعال شيرين است.
و ابراهيم مكلف به اجراي آن است و اسماعيليها هم بايد عاشقانه آمادة قرباني درقربانگاه خود شوند و اين امتحان سختي است و قبول شدن درآن به علم است و نه ثروت و مقام بلكه بريدن از علايق دنيوي و پرداختن به وجهاد اكبر و اصغر است. عزيزان ,بزرگان وروحانيت معظم اسلام ,و اي كسانيكه درمقابل اين همه خونهاي به نا حق ريخته شده احساس مسئوليت مي كنيد ,دراين شرايط اسلام عزيز حساس ترين لحظات تاريخ خود را پشت سرمي گذارد و تمامي ايمان درمقابل تمامي كفر قرارگرفته است و دراين مبارزه نابرابر پيامبراسلام (ص) و ائمه طاهرين نظاره گر نبرد بي امان و مقاومت بي دريغ شما هستند و بدين جهت امام امت, نداي هل من ناصر ينصرني سرمي دهد و تكليف همه را روشن مي سازد. چطور مي توان ساكت نشست درحاليكه دل امام عزيزمان از دست طلحه و زبيرها و عافيت طلبان به درد مي آيد و با امت هميشه بيدار اسلام درد دل مي كند و آنان را به كمك اسلام مي طلبد .چطور ممكن است انسان شاهد شهادت و سوختن پيكر مطهر باكريها باشد و خود گوشه اي بنشيند و در پي مقام و زندگي و رفاه باشد.
عزيزان اسلام و اي كسانيكه بعد از تولد اولين پيامي كه به گوشتان خوانده اند الله اكبر و لا اله الا الله بوده ,به ياري اسلام بشتابيد و با آتش سلاحتان بردهان صلح طلبان و عافيت طلبان بكوبيد و ذلت خواري را برآنان بگذاريد و عزت و شرف و لقاءاله را خود انتخاب كنيد.بدانيد كه دراين لحظات سرنوشت ساز كوچكترين غفلت و بي تفاوتي، مساوي با شكست اسلام است و آن روز، روز مرگ ماست و خشم و غضب خداوند قهار پاداش ما. اميد است ان شاء ا... تعالي با ايثار و فداكاري دليرمردان سپاه اسلام, امدادهاي غيبي و توجهات خاص خداوندي همچنان شامل حال انقلاب اسلامي باشد.
برادران پاسدار و اي پرچمداران نبرد حق عليه باطل، با گام هاي استوار و با توكل هرچه بيشتر بر دشمن بتازيد و در بيعت خود با امام ثابت قدم باشيد و دراجراي فرامين امام اولين كسان شما باشيد و همچنان دربرابر توطئه هاي شرق و غرب سپر باشيد و بدانيد شما بهترين كسان براي پاسداري از انقلاب اسلامي هستيد.
پدر و مادر مهربانم، سلام برشما، سلام بر بزرگي ها و محبت ها و مشقتهاي شما، بدانيد كه عالم همه درمحضر خداست و همه از آن اويند و به سوي او رجعت خواهندكرد اما بعضي ها توشه اي به دست دارند و بعضي با دست خالي مي روند. عده اي به لقاء ا... مي رسند و عده اي ديگر به اسفل السافلين سقوط مي كنند, به هر ترتيب همه بايد بروند. اما چه بهتر از اين كه در راه بروند. عزيزانم با اينكه در دوران كودكي به علت ناداني و در دوران بلوغ به جهت مقتضيات زمان و اصلي بودن جنگ نتوانستم به شما خدمتي بكنم و هميشه موجبات ناراحتي شما را فراهم كرده ام عذر مي خواهم و اميدوارم مرا حلال كنيد.
پدر و مادرگرامي خداي را شكر كنيد كه تنها يك پسر داشتيد و آن را در راه خدا و براي حفظ دين قرباني داديد و اين افتخار بزرگي است براي شما.
خواهران عزيز، قوي باشيد و درمقابل دشمنان اسلام همانند شير بغريد و به زينب كبري شيرزن كربلا اقتدا كنيد و هميشه و درهمه حال با حجاب باشيد و ارتباط خود را با خدا قوي كنيد، به نماز و ساير واجبات و مستحبات بيشتراهميت بدهيد كه سعادت شماست. اما همسرم, راضي به رضاي خدا باشيد و برخداوند متعال توكل كنيد و باصبر و بردباري به جنگ مشكلات و ناملايمات برويد و سرگذشت و زندگي توأم با مشكلات طاقت فرساي اولياء خدا را مطالعه كنيد و بدانيد كه خداوند متعال دوست دارد بندگان خوب خود را در كوره آتش مشكلات آبديده كند و پاك به حضور بپذيرد . شما نيز سعي كنيد بنده خوبي براي خداوند تبارك و تعالي باشيد ان شاء ا... اميدوارم مرا حلال كنيد ,نتوانستم درجهت رفاه شما كاري انجام دهم.
اما مطلب مهم در رابطه با ثمرة ازدواجمان يعني علي و حسين است كه نگراني من از جانب آنها است، آنهم بعد تربيتي و انساني فرزندانمان هست كه با توكل برخداي متعال بكوشيد تا آنان را تربيت الهي بكنيد. بايد احكام اسلام و محبت چهارده معصوم عليه السلام در سلولهاي بدن آنها نفوذ كند و از كودكي با قرآن و مسائل شرعي آشنا شوند و قرآن را خوب ياد بگيرند و به مساجد بيشتر بروند و در دعاها شركت كنند كه سعادت آنها دراين است. درادامه تحصيل علي و حسين بكوشيد و تا مي توانند ادامه تحصيل دهند. در مصاحبت ها و دوستان آنها دقت كنيد كه با افراد ناباب معاشرتي نداشته باشند، اميدوارم كه علي و حسين شيعه و روهرو راستين حضرت علي عليه السلام و امام حسين عليه السلام باشند. ان شاءا... .
از تمامي دوستان و فاميل و كسانيكه برگردن حقير حق دارند طلب عفو مي كنم و توفيق همگان را درخدمت به اسلام و قرآن از خداوند متعال مسئلت دارم.
به اميد فتح كربلا و قدس به دست توانمد سپاه اسلام.
بنده گنهكار خدا
محمدقنبرلو 18/1/65
کد خبر 305558
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵
پدر و مادرگرامي خداي را شكر كنيد كه تنها يك پسر داشتيد و آن را در راه خدا و براي حفظ دين قرباني داديد و اين افتخار بزرگي است براي شما.