يکي از مهمترين مباحثي که در مستند «من روحاني هستم» مطرح شده، نقش آقاي روحاني در جريان مکفارلين بوده که از منبع خاطرات آقاي هاشمي ساخته و پرداخته شده است. اما آقاي لاريجاني در اينباره بهصورت متفاوتي ادعا کردهاند و منکر نقش آقاي روحاني در آن جريان شدهاند. جنابعالي با توجه به مطالعاتي که در اين زمينه داريد، اين مسئله را چگونه تحليل ميکنيد؟
اين مستند بحث مکفارلين را مقطعبندي نکرده است. درست است که اين بحث در خاطرات آقاي هاشمي آمده که بعد از ورود مکفارلين به ايران، آقاي روحاني در تيم مذاکرهکننده حضور دارد. اما نسبت به اين مطلب کمتوجهي شده که مذاکرات در اين مقطع با مذاکرات قبل از ورود مکفارلين به تهران متفاوت است. يعني مذاکرات در تهران کاملا با اشراف نظام و سيستم اطلاعاتي کشور و مقامات عاليرتبه بهويژه روساي سه قوه و حضرت امام صورت ميگيرد. اما آنچه محل ايراد ما به مسئله مکفارلين است، مذاکرات پنهان است که قبل از ورود مکفارلين به ايران صورت گرفته که محل تأمل و سوال است. اما اين موارد فرع بر مسئله است. شما وقتي پژوهشي انجام ميدهيد در اين پژوهش قطعا جامعيت نخواهيد داشت.
اما آنچه من در اين مستند مشاهده کردم يک کار سنجيده و خوب با ادبيات بسيار خوب و منصفانه است که در برخي موارد جامعيت ندارد. اما اين مطلب که بزرگان سياسي وارد شوند و در اينباره موضع بگيرند، محل انتقاد است. انتقاد شديدتر اين است که بعد از ورود آقاي لاريجاني، قوه قضائيه وارد شود. اين خيلي تاسفبار است. قوه قضائيه چرا بايد در اين مسئله وارد شود؟! اين يک امر بسيار عادي است که تاثير بسيار خوبي در فضاي فکري جامعه خواهد داشت و از قضا مستند «من روحاني هستم» بيشتر بهنفع آقاي روحاني است. تصويري که برخي از نيروهاي تندرو اصولگرا از آقاي روحاني ساختهاند بسيار زياد با اين مستند تفاوت دارد. آقاي روحاني را فردي تعيين ميکنند که ميخواهد کشور را به بيگانه بفروشد و مواردي از اين دست! درحاليکه در اين مستند همراهي آقاي روحاني با رهبري انقلاب از زمان امام (ره) تا امروز، به تصوير کشيده شده و نقش پررنگ ايشان در برخي اتفاقات بيان شده است.
در قضيه تيرماه 1378، بهخوبي موضع منطقي آقاي روحاني در برابر نيروهاي افراطي جريان اصلاحطلب به تصوير کشيده شده است. در خيلي از موضوعات ديگر همچنين درباره بحثهاي مجادلهبرانگيز آقاي منتظري، موضع آقاي روحاني موضع معتدل و دفاع از منافع ملي است. بنابراين از يک طرف نيروهاي تندرو اصولگرا از اين مستند راضي نخواهند بود و از سوي ديگر نيروهاي تندرو اصلاحطلب راضي نخواهند بود. زيرا نشان ميدهد در مقاطع مختلف تاريخي آقاي روحاني در برابر آنها موضعگيري کرده و ايستاده و در صفبندي مخالف آنها تعريف شده است. لذا آنها هم از اين مطلب چندان خرسند نيستند.
بهنوعي اگر بخواهيم موضعگيـري تنـدروهـاي اصلاحطلب را نسبت به اين مستند تحليل کنيم، با توجه به اينکه ماجراي 99 نفر را هم آورده، بايد در اين راستا تبيين کرد؟
بله، اين مستند در اين فضا هم انتقادات و صحبتهاي اصولي وارد ميکند. من فکر ميکنم نبايد اجازه دهيم که فضاي جامعه را اينگونه محدود کنيم که حتي نتوانيم اطلاعات منطقياي راجع به مسئولين بهجامعه دهيم. اين نوع مستندسازي قطعا بهنفع جامعه و خود شخصيتهاست. بهنفع جامعه است از اين حيث که شخصيتها را شفاف ميکند و نقاط قوت و ضعف آنها را بهجامعه معرفي ميکند.
همچنين بهنفع شخصيتهاست به اين دليل که براي آنها يادآوري ميکند که با اتخاذ چه مواضعي امروز به اين جايگاه رسيدهاند؛ لذا قرار دادن مواضع گذشتهشان در برابر آنها، آنها را از برخي انحرافها مصون خواهد داشت. اين خيلي مهم است که آقاي روحاني توجه کنند چگونه روحاني امروز شدند. بهدليل همراهي با مواضع برخي عناصر تندور يا همراهي با مواضع رهبري؟ بيان اين مطلب طبيعتا بهنفع آقاي روحاني است و خواهد بود.
اين درواقع يادآوري براي برخي از عزيزان است. تصور من اين است که اگر ما در گذشته اين کار را انجام نداديم، دچار اشتباه شديم. اي کاش اين مستندات درباره آقاي احمدينژاد هم تهيه ميشد. به اين منظور که احمدينژاد بفهمد چگونه احمدينژاد شده و هم اينکه جامعه بفهمد چگونه بايد با آقاي احمدينژاد برخورد کند؛ چون براي جامعه ناشناخته بود. جامعه براي اينکه بتواند به آقاي احمدينژاد در مسير درست کمک کند، بايد بفهمد آقاي احمدينژاد در گذشته چه ضعفهايي داشته است.
کاش اين مطلب را در مورد آقاي احمدينژاد هم ميداشتيم و ميفهميديم که ايشان در جريان تسخير سفارت آمريکا دچار کجفهمي و ديرفهمي بوده است و درحاليکه رهنمودهاي ارائه شده توسط رهبر انقلاب يک جهت را مشخص ميکرد، ايشان نقطه مقابل و کاملا برعکس نقطهنظرات امام را از جهت سياسي انتخاب کرده است. اگر ما بفهميم که يک سياستمدار دچار اين کجفهميها و ديرفهميهاست، طبيعتا حساسيت بيشتري در مورد او اعمال ميکنيم. متاسفانه در مورد آقاي احمدينژاد اين مطلب را نفهميديم و موقعي فهميديم که دير شده بود و ايشان نه تنها در مورد امام دچار ديرفهمي بود بلکه در مورد رهبري انقلاب در امروز هم دچار ديرفهمي جدي شد. تذکر و يادآوريهايي که رهبري در مورد آقاي مشايي به ايشان کردند، خيلي دير فهميد و البته شايد هنوز هم ايشان متوجه نشده است. ولي ميخواهم بگويم که اين نوع شفاف کردن مسئولين سياسي بهلحاظ قوت و ضعف يک خدمت است. ممکن است در جايي هم يک ايرادهايي باشد که ما بايد با سعه صدر ظرفيت جامعه را افزايش دهيم نه اينکه قوه قضائيه وارد بحث شود تا در آينده فردي جرات نکند مستندي درباره شخصيتها بسازد. ما نميتوانيم چنين جامعهاي را رو به جلو بدانيم.
مورد خاصي که بهعنوان ايراد تاريخي در اين مستند بهنظر شما ميرسد چيست؟
ايراد تاريخي بسياري در اين مستند پيدا نکردم. عرض کردم که نگاه من به اين مستند به اين شکل نيست بلکه معتقدم بايد اجازه دهيم محترمانه بحث شود و لو اينکه برخي جاها ايراد هم داشته باشد. من زبان اين مستند را محترمانه و روش آن را منطقي يافتم. اين مستند در کل بهنفع آقاي روحاني است که در بعضي جاها نشان ميدهد در مواردي که آقاي روحاني با اطرافيان آقاي هاشمي پيوند خورده، دچار خطاهاي جدي شده است. پيوند آقاي روحاني با تيم آقاي هاشمي در مذاکرات هستهاي ضعف براي ايشان به بار آورد. حالا اگر اين مسئله براي ايشان از طريق مستند مذکور، روشن شود، خيلي خوب و خالي از اشکال است.
ما نبايد توان صحبت راجع به شخصيتها را زماني بهدست آوريم که ديگر در قدرت نيستند. اين ضعف به قوه قضائيه وارد است که زمان مسئوليت افراد بايد ورود کند. زماني که آقاي احمدينژاد روي کار است بايد پرونده آقايان بقايي، رحيمي و مرتضوي مورد بررسي قرار بگيرد. بعد که رفتند ديگر بيفايده است. زيرا تاثير انحراف در دولت را گذاشتهاند. هم مردم، هم قوه قضائيه بايد اين آگاهي را داشته باشند که در زمان مسئوليت افراد بتوانند جلوي انحراف را بگيرند. چه ارزشي دارد که قوه قضائيه امروز پرونده آقاي رحيمي را پيگيري ميکند؟ آقاي رحيمي امروز چه تاثيري در روند اداره امور سياسي کشور دارد؟ در آن زماني که تاثير داشت بايد جلوي انحراف در امور گرفته ميشد. در اينباره هم شما همين ضعف را در قوه قضائيه ميبينيد. چه ربطي به قوه قضائيه دارد که وارد اين بحث شود؟ فرض کنيد مستندي ساخته شده که در مواردي هم ضعف دارد اما بيان آن بسيار محترمانه است. بايد محققين وارد اين مسئله شوند و ضعفها را برطرف کنند و از قوتهاي آن استفاده کنند. اينجا اصلا جاي قوه قضائيه نيست، يعني آيا قوه قضائيه متوجه نيست کجا وارد شود؟!
با اين اقدامات است که بحث کارشناسي و تاريخي امروز به بحث سياسي تبديل شده است!
بله، امروز بحث اين مستند، کاملا سياسي شده است. برادر ارجمندمان جناب آقاي لاريجاني اگر نکتهاي هم مدنظر داشت بايد به مشاوريني که بحثهاي رسانه و تاريخي را دنبال ميکنند، ارائه ميداد تا آن را دنبال کنند. ورود رئيس قوه مقننه به اين بحث، آن را کاملا سياسي ميکند و اصلا قابليت بررسي کارشناسي را از بحث ميگيرد. ورود قوه قضائيه که ديگر بحث را بهسمت امنيتي و قضايي شدن ميبرد! که البته اين، جاي تاسف و تاثر دارد که در جامعه ما بعد از گذشت سي و اندي سال از انقلاب، نميتوانيم اندکي بهصورت منطقي راجع به شخصيتهاي خودمان صحبت کنيم تا مردم نقاط ضعف و قوتهاي آن فرد را بسنجند و نسبت به آنها دقت لازم را مبذول داشته باشند.
در قسمتي از اين مستند به بحث رياست آقاي محمدهاشمي بر صداوسيما پرداخته شده و نقش آقاي روحاني در درخواست کنارهگيري هاشمي از صداوسيما را مطرح کرده است. شما در اينباره چه نکتهاي داريد؟
امام در آن موقع با شوراي سياستگذاري برخورد کردند. اين يک بحث تاريخي است و شک و شبههاي در آن وارد نيست. امام در واقع مصالح جامعه را درنظر گرفتند و اين موضع را گرفتند. شخصيتي مثل امام داراي پختگي سياسي است و نظرات ايشان را قطعا بايد مورد توجه قرار داد. اما اگر هم مورد توجه قرار داده نشد، جرم سياسياي صورت نگرفته است. آقاي روحاني در اين قضيه مرتکب جرم سياسي نشده، اما به مصلحتانديشيهاي امام بيتوجهي کرده و اين مصلحتانديشي را در آن مقطع درک نکرده است. کما اينکه آقاي احمدينژاد فهم سياسي امام را در ارتباط با اينکه آمريکا دشمن اصلي ماست درک نکرده بود و همچنان ميگفت شوروي دشمن اصلي ماست. اين هم جرم نيست اما در عين حال فهم نکردن مصلحتانديشي رهبري انقلاب محسوب ميشود.
در پايان، کليت اين مستند را چطور ارزيابي ميکنيد؟
من کليت اين مستند را بيشتر بهنفع آقاي روحاني ميدانم که ايشان را يک شخصيتي معرفي ميکند که برخلاف برداشت تندروهاي اصولگرا شناخته ميشود؛ فردي که در مقاطع حساس قبل و بعد از انقلاب شجاعانه وارد ميدان شده و مسائل جامعه را لحاظ کرده است. اين عليرغم موضعگيري مخالف برخي از تندروهاي اصلاحطلب است که گاهي موضعگيريهاي او را نپذيرفتهاند و نپسنديدهاند. ايشان در اين حال حتي موضع خود را بيان کرده است. حالا اگر ايشان چند نقطه دارند که بهزعم اصلاحطلبان اينطور تلقي ميشود که اين مطلب تضعيفکننده آقاي روحاني است، خير! هيچ فردي در کارنامه سياسي خود تمام نمرههايش 20 نيست و خطا براي همه ما متصور است. نبايد تلاش کنيم که خطاهاي شخصيتهاي خود را پنهان کنيم. زيرا جامعه ميتواند به آنها کمک کند که اين ضعفها رشد نکند و توسط متملقين تشديد نشود چون متملقين راجع به ضعفهاي شخصيتها سرمايهگذاري ميکنند. اگر اين کار در مورد آقاي احمدينژاد صورت ميگرفت ايشان دچار مسائل امروزش نميشد.
منبع: فردا