کد خبر 307088
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۵

ابراز خوش‌بینی برخی مقامات آمریکایی نسبت به مذاکرات هسته‌ای این سوال را ایجاد می‌کند که آیا برخی خواسته‌های غیرمنطقی طرف آمریکایی در مذاکرات در حال تامین است؟

به گزارش مشرق، دور جدید مذاکرات کارشناسی ایران و 1+5 از امروز در نیویورک آغاز می‌شود و روز 23 اردیبهشت نیز، دور دیگری از مذاکرات اصلی در پایتخت اتریش از سر گرفته خواهد شد. در این میان، برخی ابراز خوش‌بینی‌ها به نتیجه‌بخش بودن مذاکرات، سوالاتی را برانگیخته که البته تنها طرح آنها و نه پاسخ‌گویی به سوالات وظیفه رسانه‌هاست.

یک ابراز خوش‌بینی بسیار بحث‌برانگیز، اظهارات «داریل کیمبال»، مدیر انجمن کنترل تسلیحاتی ایالات متحده آمریکاست. پیش از آنکه وارد محتوای صحبت او شویم، لازم است مخاطبان گرامی به‌طور خاص به سمت این شخص توجه کنند. وی، مدیر انجمنی است که وظیفه آن «کنترل سلاح» است و حتما در چارچوب وظایف خود اظهار نظر می‌کند.

آقای کیمبال طبعا در خصوص موضوعی اظهار نظر رسمی می‌کند که در حیطه کنترل سلاح باشد و بنابراین از نظر وی، مساله هسته‌ای ایران و مذاکرات پیرامون آن، «جنبه کنترل سلاح» دارد. به عبارت دیگر، وی توافق ژنو، موسوم به برنامه اقدام مشترک و اجرای آن را در چارچوب «کنترل برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران» برانداز می‌کند.

بر این اساس، چون اصل این چارچوب واقعی نیست بلکه جنبه اتهام دارد، خوش‌بینی آقای کیمبال هم خوش‌بینی در خصوص کاهش احتمال اتهامی است که اصولا وجود ندارد. اما صحبت‌های آقای کیمبال جدا از ابراز خوش‌بینی‌اش به مذاکرات، محل تامل جدی است: «کیمبال با بیان اینکه طرفین بارها تاکید کرده‌اند که هیچ‌ چیز تا وقتی همه چیز مورد توافق قرار گیرد، نهایی نیست، می‌گوید بحث تعداد سانتریفیوژ‌هایی که ایران می‌تواند توسط آن‌ها غنی‌سازی کند و همچنین زمان و نحوه لغو تحریم‌های تهران، مهمترین مباحثی است که دیپلمات‌ها باید در این دور از مذاکرات بر سر آن به توافق برسند.»

بنابراین، بحث کاهش تعداد سانتریفیوژهای ایران همچنان در دستور کار طرف آمریکایی است. این چیزی است که ایران به صراحت اعلام کرده است که قبول ندارد. مقام معظم رهبری تاکید کرده‌اند که هیچ‌یک از دست‌آوردهای هسته‌ای کشور نباید از دست برود.

علاوه بر این، نه‌تنها ایران نباید تن به کاهش تعداد سانتریفیوژها بدهد، بلکه باید بر اساس نیازهای خود و بر طبق مدلی علمی و محاسبه شده، به گسترش توان‌مندی‌های هسته‌ای خود برای تولید سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای بزند. موسسه استنفورد، وابسته به دانشگاه استنفورد در سال 1975 به این نتیجه رسیده بود که ایران در دهه 1990 میلادی به 20 هزار مگاوات برق هسته‌ای نیاز دارد. اکنون در سال 2014، ایران تنها صاحب 1000 مگاوات برق هسته‌ای است و بنابراین سیر برنامه هسته‌ای ایران باید سرعت یابد؛ چه در زمینه ساخت نیروگاه و چه در زمینه توسعه توان‌مندی تولید سوخت هسته‌ای. این بدان معنی نیست که ایران باید تمام سوخت هسته‌ایش را خود تولید کند بلکه بدان معناست که کشورمان باید این قابلیت را داشته باشد تا تامین سوخت هسته‌ای ایران به شکل یک سلاح راهبردی در اختیار قدرت‌های بین‌المللی قرار نگیرد.

به‌طور روشن، وقتی بحث تعداد سانتریفیوژها مطرح می‌شود، منطق پشت پرده آن «منطق فرار هسته‌ای» (Nuclear Breakout) است. به این معنا که اگر ایران به فکر تولید سلاح هسته‌ای بیفتد، نباید تولید آن در زمان کمی برای این کشور میسر باشد. بنابراین منطق رئالیستی مطلق و بر اساس منافع امنیتی رژیم صهیونیستی بر اصرار آمریکایی‌ها بر کاهش تعداد سانتریفیوژها حاکم است. آمریکایی‌ها تصور می‌کنند که ایران اگر بخواهد سلاح هسته‌ای بسازد، ظرف 2 ماه قادر به این کار خواهد بود و این زمان کمی است و دست‌کم باید به بیش از 6 ماه افزایش یابد.

در همین شرایط، «پتوی خیس» آمریکایی‌ها، آلن ایر، که نقش سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه آمریکا را بر عهده دارد، با حضور در نشست گروه موسوم به «شورای ایرانیان آمریکا»، اظهار داشت: «موفقیت در دستیابی به راهکاری برای مسئله هسته‌ای مانع اصلی میان ایران و جهان را برطرف می‌کند و به لغو همه تحریم‌های مرتبط با موضوع هسته‌ای منجر می‌شود.»

وی البته اذعان کرده است که حتی در صورت حل مسئله هسته‌ای، اختلافات با تهران بر سر موضوعاتی دیگر نظیر «حقوق بشر» و حمایت از گروه‌های مقاومت پابرجا می‌ماند. مسئله توان موشکی ایران از جمله دیگر مواردی است که واشنگتن آن را عامل اختلاف خوانده است.

آقای ایر هم ضمن این ابراز خوش‌بینی محتاط، عملا یک ابهام بزرگ آفریده و آن اینکه آیا ایران به جز با چند به‌اصطلاح قدرت بین‌المللی با کس دیگری هم مشکلی دارد که حل مساله هسته‌ای به حل مشکلات تهران با جهان بینجامد؟

به‌عبارت دیگر، تعریف ایر از جامعه بین‌المللی هم تعریفی رئالیستی است. وی جامعه جهانی را بر اساس توزیع قدرت تعریف کرده و معتقد است که این منافع قدرت‌های بزرگ است که روابط ایران با جامعه بین‌المللی را تعریف می‌کند.

بدیهی است که کسی در ایران با ملحوظ داشتن حقوق هسته‌ای ملت ایران به شکل تمام و کمال، مخالفتی با حل مناقشه موجود بر سر برنامه هسته‌ای ایران ندارد اما از فحوای کلام آلن ایر چنین پیداست که پس از حل تمام اجزای پرچالش این مناقشه نیز، مناقشات جدیدی سر برخواهند آورد که مساله حقوق بشر و حمایت از مقاومت اسلامی از آن جمله‌اند.

پایگاه صهیونیستی دبکا چندی پیش در گزارشی ادعا کرده بود که واشنگتن قصد دارد در توافق جامع هسته‌ای، مسائل مروبط به سوریه و لبنان را هم با ایران مطرح و به زعم این پایگاه صهیونیستی، حل کند. در خصوص حقوق بشر نیز طی چند ماه اخیر و بالاخص از سوی اروپایی‌ها مباحث بسیاری طرح شده است که جای تامل ویژه دارند.

نکته مهم در خصوص چالش‌های تالی از منظر ایر آن است که از جنبه تاکتیکی و منفعتی فراتر رفته و جنبه مبنایی می‌یابند. اختلافات حقوق بشری اسلام و غرب امری عادی نیست بلکه مبنایی است. همچنین حمایت از مقاومت اسلامی از مبانی اسلامی و شیعی منبعث شده و برای نظام اسلامی مساله‌ای هویتی است و همچنین از آنجا که منافع از هویت‌ها بر می‌آیند، در چارچوب منافع ملی کشور نیز تعریف می‌شود.

با این وصف، سوالاتی ایجاد می‌شود که پاسخ‌گویی به آنها طبعا وظیفه رسانه‌ها نیست. از ذکر جزئیات سوالات پرهیز می‌کنیم اما کلیت آن در این دو سوال نهاده شده است که آیا اهداف طرف آمریکایی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران در مذاکرات فی‌مابین در حال تامین شدن است؟ اگرنه، این خوش‌بینی‌ها به چه معناست؟ 

باید دید متنی که از مذاکرات 23 اردیبهشت شروع به نوشتن آن می‌شود، چه پاسخی برای این سوالات خواهد داشت؟

منبع: فارس