کد خبر 307161
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۷

كشورهاي شرور، جنگ نرم را در دستوركار خود قرار دادند و در 18 تير 78 و رخدادهاي ناگوار 88 به روي ملت ايران خنجر كشيدند.

مشرق - روزنامه ايران، ارگان دولت جمهوري اسلامي، ديروز تيتر اول خود را به اين جمله اختصاص داد: "نمي‌خواهيم به روي دنيا خنجر بكشيم".

اين مطلب را رئيس‌جمهور محترم در ديدار با استادان نمونه دانشگاهي كشور مطرح كرده‌اند. يك سئوال كليدي اينجا مطرح است و آن اينكه؛ "آيا ما به روي دنيا خنجر كشيده‌ايم؟" دنيا چيست؟ صاحبان آن كدامند؟ و طي بيش از سه دهه گذشته ما از اين جماعت چه كشيده‌ايم و آنها با ما چه كرده‌اند؟

رئيس‌جمهور اين بيان را به بهانه تعامل سازنده با جهان كه در سياست‌هاي اعلامي چشم‌انداز بيست ساله آمده است بيان كرده و توضيح مي‌دهد؛ "آنچه من مي‌فهمم اين است كه كشور با تقابل نمي‌تواند در دنيا موفق باشد و راه اين دولت راه تعامل سازنده با دنياست. اما وقتي ما حرف از تعامل سازنده مي‌زنيم مي‌گويند مي‌خواهيد با دنيا بسازيد؟ نخير پس مي‌خواهيم در برابر دنيا خنجر بكشيم!"

آمريكا و چند كشور شرور جهان كه مجهز به بمب اتم و سلاح‌هاي كشتار جمعي هستند اسم خود را گذاشته‌اند؛ "جامعه جهاني" و در گفتگوهاي خود با ملت ايران و بيانيه‌هاي ضد ايراني خود مرتب اين واژه را تكرار مي‌كنند. جامعه جهاني و يا به تعبير رئيس‌جمهور،"دنيا" طي 50 سال اخير و يا اگر دقيق‌تر بگوييم و به عقب برگرديم، طي 300 سال اخير بر روي ملت ايران خنجر كشيده و بخش‌هاي عظيمي از خاك مقدس ايران را جدا كردند.

مردم ايران در اين مواجهه چكار مي‌توانستند بكنند به جز دفاع از شرف و استقلال و تماميت ارضي و صيانت از پيشرفت كشور؟ ما يك ملت رها شده از ديو استبداد 2500 ساله به همت علما و دانشمندان و مراجع عالي‌قدر هستيم. خون هزاران شهيد و ده‌ها هزار جانباز به پاي درخت آزادي و عزت اين ملت ريخته شده است. اين دستاورد با تعامل سازنده با دشمنان اسلام، به دست نيامده است.

وقتي دزدي وارد خانه شده و نيمي از اثاث و اموال ما را زير بغل زده و مي‌خواهد برود، نمي‌توانيم بگوييم بياييد بنشينيد "تعامل" كنيم و راهبرد ما هم در اين تعامل "برد- برد" باشد!  ملت ما داشت با ديو استبداد در داخل مبارزه مي‌كرد تا شاهد آزادي را در آغوش كشد. آمريكا و شوروي و انگليس و... پشت سر اين ديو ايستادند و تا آخرين نفس از آن حمايت كردند. اما اراده ملت در برابر آنها پيروز شد. انقلاب با سرافرازي، نهادهاي خود را پس از پيروزي مستقر كرد. آنها جنگ داخلي به راه انداختند. ما جز شعار (بخوانيد دعاي) مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي چه مي‌توانستيم بكنيم؟

خداوند لطف كرد و دعاي ملت مستجاب شد، يك امپراتوري ظالمانه 74 ساله از هم پاشيد. آنها جنگ تحميلي عراق عليه ايران را به راه انداختند. ملت آرزوي مرگ براي صدام و هم‌پيمانانش كرد و البته در طلب اين دعا و آرزو ايستاد، جنگيد و فداكاري كرد. خداوند هم اين دعا را مستجاب كرد و صدام در بدترين و خفت‌بارترين شكل ممكن كشته شد. با آنكه ما با سرسختي با آنها مي‌جنگيديم و آنها هم در بي‌رحمانه‌ترين شكل ممكن با به كار بردن سلاح‌هاي شيميايي با ما جنگيدند، گفتگوهاي صلح تعطيل نبود. قطعنامه 598 صد درصد به نفع ما بود و اين قطعنامه محصول هوش سياسي و ديپلماتيك دست اندركاران گفتگو بود. ما با پذيرش قطعنامه چيزي را از دست نداديم و خدا لطف كرد مانند صلح حديبيه همه چيز به دست آورديم و دشمن همه چيز را از دست داد.

كشورهاي شرور، جنگ نرم را در دستوركار خود قرار دادند و در 18 تير 78 و رخدادهاي ناگوار 88 به روي ملت ايران خنجر كشيدند. اما آنها ناباورانه در برابر قيام تاريخي ملت در 23 تير 78 و 9 دي 88 قرار گرفتند.

ملت توانست خنجر فتنه رادر غلاف بصيرت خود كند و فتنه‌گران را دچار لعن ونفرين الهي نمايد.
از جمله شرارت‌هاي همين چند كشور شرور كه آقاي رئيس‌جمهور از آنها به عنوان "دنيا" ياد مي‌كند بهانه‌جويي آنها در مورد پيشرفت‌هاي هسته‌اي ايران و فناوري‌هاي نوين است. جمهوري اسلامي باب گفتگو را هيچ‌گاه بسته نگه نداشته و در سطوح مختلف با آنها گفتگو كرده است.

اما آنها چاشني ترور را با گفتگوها همراه كردند و عزيزترين و شريف‌ترين دانشمندان كشور را به تيغ ترور و خنجركشي سپردند. اما ملت و دانشمندان غيور ما ايستادند و كشور ايران به عنوان عضو باشگاه هسته‌اي جهان پذيرفته شد. آنها خنجر ترور را با زهر تهديد نظامي و حتي اتمي و نيز تحريم‌هاي اقتصادي آلودند. اما ملت و دولت ايران با افتخار ايستاد و آنها مجبور به عقب‌نشيني شدند چون اقدامات آنها هرگز نتوانست جلوي پيشرفت‌هاي هسته‌اي كشور را بگيرد.

اين سخن رئيس‌جمهور كه؛ "نمي‌خواهيم به روي دنيا خنجر بكشيم" در فضاي ستم پيشگي چند دولت شرور عليه ملت چه معنا دارد؟ اين سخن به اين معناست كه گويي ما به روي آنها خنجر كشيده‌ايم و آنها مظلومانه مي‌گويند بياييد گفتگو كنيم!

اين يك نوع سناريونويسي و كارگرداني براي تحريف تاريخ است. اين سخن از يك ديپلمات پذيرفته نيست! اين سخن حقوقي هم نيست! و حكايت از نوعي توهم و غلط‌انديشي در صورت مسئله مناقشات ما با دشمنان اسلام و ايران دارد.

لحن رئيس‌جمهور در مواجهه با منتقدين در ديدار با استادان نمونه دانشگاه‌ها مقداري مودبانه و آرام‌تر شده بود و ديگر از نسبت دادن بي‌سوادي به منتقدان و تعابير تحقيرآميز خبري نبود. اما رئيس‌جمهور محترم شروطي را براي نقد سياست خارجي دولت شمردند كه بايد آن را يك گام به جلو دانست. ايشان فرمودند: "اول دنيا را بشناسيد بعد انتقاد كنيد." و نيز فرمودند: "افرادي بايد انتقاد كنند كه دنيا، سياست، حقوق و منطقه را بشناسند."

اين حرف درستي است. اما سئوال اين است كه آيا شخص رئيس‌جمهور و تيم ديپلماسي كشور، دنيا، سياست، حقوق و منطقه را خوب مي‌شناسند؟ تقريبا همين تيم يك دهه قبل به "دنيا" (بخوانيد چند كشور شرور) كه مظهر شرارت و تهديد كننده اصلي صلح جهاني هستند اعتماد نمود و فعاليت‌هاي هسته‌اي كشور را تعطيل كرد. آنها تعهداتي دادند كه به هيچ يك از آنها عمل نكردند. اعضاي همين تيم و رئيس‌ دولت اصلاحات اعتراف كردند كه آنها سر تيم كلاه گذاشتند. مستند اين سخن را مي‌توانيد در فيلم "من روحاني هستم" ببينيد.

ملت ايستاد از خدعه ونيرنگ دشمن عبور كرد، قفل تاسيسات هسته‌اي را با كليد شجاعت و تدبير گشود و موفق شد چرخه سوخت را تكميل نموده و پلكان‌هاي پيشرفت را در غني‌سازي اورانيوم يكي پس از ديگري طي كند و البته تعامل و گفتگو را حتي يك لحظه هم تعطيل نكرد.

اكنون دولت جديد با اين دستاوردها بر سر ميز مذاكره نشسته است. رئيس‌ ديپلماسي دولت گذشته هم اكنون رئيس سازمان انرژي اتمي است كه خود از دانشمندان برجسته هسته‌اي كشور است. پس دو پهلو سخن گفتن كه گويي در گذشته كارمان چاقوكشي عليه دنيا بوده و كاري نكرديم، خلاف مروت و انصاف است.

به نظرم رئيس‌جمهور بايد از اين تريبون‌ها بيشتر عليه دشمنان اسلام و ايران استفاده كند و آنها را متوجه زيانهاي تداوم شرارت عليه ملت ايران نمايد. به آنها تفهيم كند دنيا تغيير كرده است. جغرافياي فكري سياسي، اقتصادي و اجتماعي جهان دستخوش تحولات وسيعي شده است. زنگ افول سرمايه‌داري و ليبراليسم در غرب مدت‌هاست به صدا در آمده و ماركسيسم هم پيش از اين به موزه تاريخ پيوسته است. رژيم صهيونيستي از ضربه سه سيلي بزرگ در جنگ 33 روزه، 22 روزه و هشت روزه هنوز به خود مي‌لرزد. بي ترديد در سيلي چهارم چيزي از رژيم منحوس و نامشروع باقي نمي‌ماند.

رئيس‌جمهور به نمايندگي از ملت بيدار ايران بايد به اشرار جهاني تفهيم كند ملت ايران چون كوه ايستاده است و عمق استراتژيك قدرت جمهوري اسلامي محدود به مرزهاي جغرافيايي آن نيست.
رئيس‌جمهور بايد به آمريكا و انگليس و شركاي جنايتكار آنها تفهيم كند ما نيازي به بمب هسته‌اي نداريم. بمب خود را سال‌ها پيش از اين ساخته‌ايم و با آن كاخ ستمگران را منهدم خواهيم كرد و ستم پيشگان تاريخ را به مذلت و خواري خواهيم افكند.

بمب ما اعتقاد به خداوند قادر متعال است كه قدرت او لايزال است. تا خدا با ملت ماست هيچ قدرتي نمي‌تواند با آن مقابله كند. خدا بود كه در صحراي طبس در آغازين روزهاي پيروزي انقلاب، پوزه نخوت‌آلود آمريكايي‌ها را به خاك ماليد.

خدا بود كه خرمشهر را آزاد كرد. خدا بود كه پذيرش قطعنامه را بستري ساخت تا هم‌پيمانان صدام و به قول رئيس‌جمهور، دنيا مثل گرگ به جان هم بيفتند و همديگر را پاره كنند و سرانجام اين درگيري لاشه نيم خورده از صدام باقي بماند. خدا بود كه ملت ايران را در جنگ نرم پيروز كرد و فتنه‌گران را رسوا ساخت. خدا با ماست. دست دنيا و دنياطلبان به خدا نمي‌رسد و خدا به واسطه ايمان ملت دست دنيا(بخوانيد آمريكا وانگليس) را از ايران قطع مي‌كند. رئيس‌جمهور بايد به "دنيا"، "سياست"، "منطقه" و "حقوق" از اين زاويه نگاه كند، هر زاويه ديدي غير از اين با زاويه ديد ملت،‌ انحراف دارد.