گروه فرهنگی مشرق - بیست و هفتم اردیبهشت ماه، سالگرد وفات حضرت آیت الله العظمی بهجت است. به همین مناسبت با آیت الله مسعودی خمینی تولیت سابق حرم حضرت معصومه (س) که یکی از شاگردان اعلم و فقیه مرحوم بهجت است، به گفت و گو پرداختیم و زوایایی جدید از زندگی ایشان را بررسی کردیم:
با توجه به اینکه حضرتعالی حدود 12 سال در درس خارج فقه آیت الله بهجت حضور داشتید بفرمایید شیوه تدریس ایشان چگونه بود؟
در درس فقه علماء مرسوم بر این است که آن عالم فقیه میآید و مسئله ای را مطرح می کند و بعد از آن کتب گونانون فقهی را مورد بررسی قرار می دهد و اقوال مختلف و ابعاد مختلف نظریه را با نام بردن صاحب نظریه درکتب مختلف نام می بردند ولی آیت الله بهجت اینگونه نبودند که بگویند این نظریه برای کتاب فلان از فلان شخص است.
پس شاگردان ایشان از کجا می فهمیدند که این اقوال از کیست؟
باید شب گذشته تمام اقوال را بررسی می کردند تا وقتی در جلسه درس نظریه ای مطرح شد بدانند که از کیست. لذا شاگردان زیادی در درس آیت الله بهجت حضور نمی یافتند چرا که باید خودشان زحمت می کشیدند.
در فتاوا، آیتالله بهجت شهامت زیادی داشتند. برای مثال دربارهی نجاسات کفار میگفتند که یهودیها و آنهایی که صاحب کتاب هستند اگر پایبند به دین خود باشند چرا باید نجس باشند؟ در حالی که بقیهی علما آن ها را نجس میدانستند. نجس بودن شان به خاطره این بود که ملحد بودند و توحید نداشتند. ایشان درس اخلاقی به صورت جداگانه نمیگفتند اما همیشه قبل از درس یک نکته اخلاقی میگفتند.
بحثی مطرح است من باب اینکه آیت الله بهجت در مسائل سیاسی دخالتی نمی کردند.
اگر شما بخواهید افرادی را مثل امام پیدا کنید که روش سیاسی شان این بود که باید با ظالم با فریاد مبارزه کرد. از روز اول هم ایشان فریاد زدند اما بعضی از آقایان روش شان فریاد نبود اما پایه های ظلم را سست می کرد که آیت الله بهجت در قالب بحث هاشان در زمان انقلاب پایه های ظلم را سست می کردند.
چرا روش ایشان مثل امام (ره) نبود که با فریاد با ظالم مقابله کنند؟
علت آن این بود که آیت الله بهجت معتقد بودند، معیار و محور باید یک نفر باشد که آن شخص امام خمینی بود و حتی میگفتند ما میتوانیم روی سبیل شاه نقاره خانه بزنیم و تنها باید همت به خرج دهیم. بعد می فرمود یا با زور و یا با پول می توان شاه را خرید چرا که امثال این فقط دنیا را می پرستند و اتفاقی نمی افتد و اگر دنیا را به آنها بدهید می توانید آنها را راضی کنید.
البته لازم به ذکر است که بگویم ایشان در مسائل سیاسی فریاد نمی زدند ولی دخالت میکردند و حضور داشتند.
به صورت عینی خاطره ای هم می توانید تعریف کنید که موید این مطلبتان باشد؟
یک روز آقایی قبل از انقلاب آمد و به آیت الله بهجت گفت، آیا شما فکر نمی کنید که آقای خمینی تند می رود؟ این اتفاق برای آن زمان بود که امام در مورد کاپیتولاسیون صحبت کرده بودند و اعلامیهی شاه دوستی سطح بالای امام منتشر شده بود و همه میدانستند که لبهی تیز انقلاب امام روی شخص شاه است و شاه است که باید از بین برود.
بعد آیتالله بهجت در جواب سئوال آن شخص میگوید: شما احتمال نمیدهید که آقای خمینی دارند کند می روند؟
معنایش این بود که اگر قرار است انقلاب شود باید هر چه تندتر رفت. در همان سالهای چهل و یک و یا چهل و دو بود که امام با آقای بهجت رابطهی محکمی داشت.
راجع به سفارشات آیتالله بهجت به امام در رابطه با قربانی کردن گوسفند که از طریق شما صورت میگرفت برایمان بفرمایید.
گاهی اوقات در بحبوحه انقلاب آیت الله بهجت به من میفرمودند آقای مسعودی به امام بگویید فردا گوسفند قربانی کند و من به امام میگفتم و ایشان دستور میدادند که به آقای فرجی (قصاب قبل از انقلاب شهر قم) بگویید دو تا گوسفند قربانی کند.
یک دفعهی دیگر هم آقای بهجت فرمودند که فردا صبح اول وقت به این جا بیا. وقتی که رفتم گفتند همین امروز به آقای خمینی بگویید که سه تا گوسفند قربانی کند وقتی به امام گفتم، امام فرمودند بلافاصله به آقای فرجی قصاب بگویم تا این کار را انجام دهد.
علت این قربانی ها چه بود؟
من خودم، یک دفعه من پرسیدم که قربانی کردن این گوسفند ها برای چیست؟ ایشان می فرمودند این قربانی ها دفع بلا میکند.
ایشان در درس خارج فقه شان از مسائل سیاسی هم سخن می گفتند؟
ایشان در درس فقه شان قبل از درس آیه روایتی می خواندند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی حرفشان را زده باشند. اگر از تمام این ها فیلم داشتیم الان دنیایی از اخلاق و سیاست از زبان ایشان را جمع کرده بودیم.
یک روز امام آمده بودند قیطریه، بعد از تبعید از ترکیه که آقای بهجت فرمودند نامهی کوچکی است که به دست امام برسانید وقتی این نامه را به ایشان رساندم با این که نامه شاید ده کلمه بود اما فهمیدم که در مورد نفت بود. گذشت تا یک روز امام کتابی به من داد که آن نامه داخل آن بود که دو یا سه خط کوچک در آن خطاب به امام نوشته شده بود. حتی اگر بتوانید شما نفت را با آمریکا معامله کنید که آمریکا دخالتی در امور ایران نکند باز هم ارزش دارد. شما نفت را بدهید تا اسلام باقی بماند و شاه برود.
رابطه آیت الله بهجت با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
آقای بهجت معمولا کسی را به این آسانی در خانه اش راه نمیدادند اما مقام معظم رهبری هر چند وقت یک بار شبها حتی بصورت غیر مترقبه میآمدند و با آقای بهجت جلسهی نیم ساعتی داشتند و میرفتند.
گویا بر سر ساخت گنبد مطلای حضرت معصومه سلام الله علیها، هم آیتالله بهجت تاکیدی داشتند. درست است؟
بله. هنگام ساخت گنبد من خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم که نظر آقای بهجت است که این گنبد ساخته شود. حضرت آیتالله خامنهای فرمودند هر چه آقای بهجت گفته باشند من چشم بسته قبول می کنم. بعد من گفتم که من از شما حمایت معنوی میخواهم تا بتوانم این کار را انجام بدهم.
در تمام امور عمرانی آستان مقدسه در طی این بیست سال از خود موقوفات و درآمد آستانه آوردیم و خرج کردیم نه از مقام رهبری پولی گرفتیم و نه از هیچ کس دیگری.
مقام معظم رهبری شخص بسیار زیرکی هستند و اگر چیزی از معنویات و سلوک عرفانی هم داشته باشند کتمان می کنند اما علامه کتمان نمی کرد و آقای خمینی هم صد در صد کتوم بودند.
خاطره ای در ذهنتان از توصیه های اخلاقی و دستورالعملهای عرفانی دارید؟
زمانی به خدمت ایشان رسیدم در زمان های قبل از انقلاب که حتی نان هم نداشتم که بخورم، من به ایشان گفتم که آقا من ازدواج کردم و شهریه ی ما 30 تا تک تومانی است و وضع مالیام خیلی خراب است.
ایشان فرمودند که من ذکری به تو می گویم که تا من هستم و نیستم به احدی نباید بگویی و از آن روز که من این ذکر را گفتم تا به امروز هم پول دار بودم و هم به دیگران پول می رساندم و وضعم خوب است خدا را شکر. در اواخر عمر ایشان هم من به خدمت ایشان رسیدم و گفتم که آقا می توانم که این ذکر را به کسی بگویم؟ گفت که نه شما مجاز به این کار نیستید.
نکته پایانی اگر دارید بفرمایید.
در اینجا لازم می دانم دو نکته را مطرح کنم یکی در مورد امام (ره) است و دیگری در مورد حوزه های علمیه.
متاسفانه از سوی برخی افراد به دلیل فعالیت امام خمینی (ره) در جریان انقلاب، صفات اخلاقی و عرفانی والای ایشان کمتر دیده شد. امام خمینی (ره) انسان بسیار بزرگی بود و باید بدانید که بینان گذاری انقلاب اسلامی برای ایشان چیز کوچکی بود و اصلا ایشان مرد خاصی بودند و بسیار عجیب بودند.
مقام معظم رهبری هم شرایطشان مانند امام خمینی (ره) هست ورود ایشان در مسائل سیاسی باعث شده که بعد عرفانی ایشان دیده نشود. ایشان هم از جمله کسانی هستند که در سیر و سلوک راه دارند و خدای متعال هم پشتیبان ایشان است و امیدوارم که بتوانند این انقلاب را به قله برسانند.
اما نکته دوم که خطاب به حوزه است امیدوارم حوزه علمیه ساز و کاری را ببیند که در آیند محصول بیرونی حوزه امثال آیت الله بهجت باشد. و من الله توفیق ...
با توجه به اینکه حضرتعالی حدود 12 سال در درس خارج فقه آیت الله بهجت حضور داشتید بفرمایید شیوه تدریس ایشان چگونه بود؟
در درس فقه علماء مرسوم بر این است که آن عالم فقیه میآید و مسئله ای را مطرح می کند و بعد از آن کتب گونانون فقهی را مورد بررسی قرار می دهد و اقوال مختلف و ابعاد مختلف نظریه را با نام بردن صاحب نظریه درکتب مختلف نام می بردند ولی آیت الله بهجت اینگونه نبودند که بگویند این نظریه برای کتاب فلان از فلان شخص است.
پس شاگردان ایشان از کجا می فهمیدند که این اقوال از کیست؟
باید شب گذشته تمام اقوال را بررسی می کردند تا وقتی در جلسه درس نظریه ای مطرح شد بدانند که از کیست. لذا شاگردان زیادی در درس آیت الله بهجت حضور نمی یافتند چرا که باید خودشان زحمت می کشیدند.
در فتاوا، آیتالله بهجت شهامت زیادی داشتند. برای مثال دربارهی نجاسات کفار میگفتند که یهودیها و آنهایی که صاحب کتاب هستند اگر پایبند به دین خود باشند چرا باید نجس باشند؟ در حالی که بقیهی علما آن ها را نجس میدانستند. نجس بودن شان به خاطره این بود که ملحد بودند و توحید نداشتند. ایشان درس اخلاقی به صورت جداگانه نمیگفتند اما همیشه قبل از درس یک نکته اخلاقی میگفتند.
بحثی مطرح است من باب اینکه آیت الله بهجت در مسائل سیاسی دخالتی نمی کردند.
اگر شما بخواهید افرادی را مثل امام پیدا کنید که روش سیاسی شان این بود که باید با ظالم با فریاد مبارزه کرد. از روز اول هم ایشان فریاد زدند اما بعضی از آقایان روش شان فریاد نبود اما پایه های ظلم را سست می کرد که آیت الله بهجت در قالب بحث هاشان در زمان انقلاب پایه های ظلم را سست می کردند.
چرا روش ایشان مثل امام (ره) نبود که با فریاد با ظالم مقابله کنند؟
علت آن این بود که آیت الله بهجت معتقد بودند، معیار و محور باید یک نفر باشد که آن شخص امام خمینی بود و حتی میگفتند ما میتوانیم روی سبیل شاه نقاره خانه بزنیم و تنها باید همت به خرج دهیم. بعد می فرمود یا با زور و یا با پول می توان شاه را خرید چرا که امثال این فقط دنیا را می پرستند و اتفاقی نمی افتد و اگر دنیا را به آنها بدهید می توانید آنها را راضی کنید.
البته لازم به ذکر است که بگویم ایشان در مسائل سیاسی فریاد نمی زدند ولی دخالت میکردند و حضور داشتند.
به صورت عینی خاطره ای هم می توانید تعریف کنید که موید این مطلبتان باشد؟
یک روز آقایی قبل از انقلاب آمد و به آیت الله بهجت گفت، آیا شما فکر نمی کنید که آقای خمینی تند می رود؟ این اتفاق برای آن زمان بود که امام در مورد کاپیتولاسیون صحبت کرده بودند و اعلامیهی شاه دوستی سطح بالای امام منتشر شده بود و همه میدانستند که لبهی تیز انقلاب امام روی شخص شاه است و شاه است که باید از بین برود.
بعد آیتالله بهجت در جواب سئوال آن شخص میگوید: شما احتمال نمیدهید که آقای خمینی دارند کند می روند؟
معنایش این بود که اگر قرار است انقلاب شود باید هر چه تندتر رفت. در همان سالهای چهل و یک و یا چهل و دو بود که امام با آقای بهجت رابطهی محکمی داشت.
راجع به سفارشات آیتالله بهجت به امام در رابطه با قربانی کردن گوسفند که از طریق شما صورت میگرفت برایمان بفرمایید.
گاهی اوقات در بحبوحه انقلاب آیت الله بهجت به من میفرمودند آقای مسعودی به امام بگویید فردا گوسفند قربانی کند و من به امام میگفتم و ایشان دستور میدادند که به آقای فرجی (قصاب قبل از انقلاب شهر قم) بگویید دو تا گوسفند قربانی کند.
یک دفعهی دیگر هم آقای بهجت فرمودند که فردا صبح اول وقت به این جا بیا. وقتی که رفتم گفتند همین امروز به آقای خمینی بگویید که سه تا گوسفند قربانی کند وقتی به امام گفتم، امام فرمودند بلافاصله به آقای فرجی قصاب بگویم تا این کار را انجام دهد.
علت این قربانی ها چه بود؟
من خودم، یک دفعه من پرسیدم که قربانی کردن این گوسفند ها برای چیست؟ ایشان می فرمودند این قربانی ها دفع بلا میکند.
ایشان در درس خارج فقه شان از مسائل سیاسی هم سخن می گفتند؟
ایشان در درس فقه شان قبل از درس آیه روایتی می خواندند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی حرفشان را زده باشند. اگر از تمام این ها فیلم داشتیم الان دنیایی از اخلاق و سیاست از زبان ایشان را جمع کرده بودیم.
یک روز امام آمده بودند قیطریه، بعد از تبعید از ترکیه که آقای بهجت فرمودند نامهی کوچکی است که به دست امام برسانید وقتی این نامه را به ایشان رساندم با این که نامه شاید ده کلمه بود اما فهمیدم که در مورد نفت بود. گذشت تا یک روز امام کتابی به من داد که آن نامه داخل آن بود که دو یا سه خط کوچک در آن خطاب به امام نوشته شده بود. حتی اگر بتوانید شما نفت را با آمریکا معامله کنید که آمریکا دخالتی در امور ایران نکند باز هم ارزش دارد. شما نفت را بدهید تا اسلام باقی بماند و شاه برود.
رابطه آیت الله بهجت با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
آقای بهجت معمولا کسی را به این آسانی در خانه اش راه نمیدادند اما مقام معظم رهبری هر چند وقت یک بار شبها حتی بصورت غیر مترقبه میآمدند و با آقای بهجت جلسهی نیم ساعتی داشتند و میرفتند.
گویا بر سر ساخت گنبد مطلای حضرت معصومه سلام الله علیها، هم آیتالله بهجت تاکیدی داشتند. درست است؟
بله. هنگام ساخت گنبد من خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم که نظر آقای بهجت است که این گنبد ساخته شود. حضرت آیتالله خامنهای فرمودند هر چه آقای بهجت گفته باشند من چشم بسته قبول می کنم. بعد من گفتم که من از شما حمایت معنوی میخواهم تا بتوانم این کار را انجام بدهم.
در تمام امور عمرانی آستان مقدسه در طی این بیست سال از خود موقوفات و درآمد آستانه آوردیم و خرج کردیم نه از مقام رهبری پولی گرفتیم و نه از هیچ کس دیگری.
مقام معظم رهبری شخص بسیار زیرکی هستند و اگر چیزی از معنویات و سلوک عرفانی هم داشته باشند کتمان می کنند اما علامه کتمان نمی کرد و آقای خمینی هم صد در صد کتوم بودند.
خاطره ای در ذهنتان از توصیه های اخلاقی و دستورالعملهای عرفانی دارید؟
زمانی به خدمت ایشان رسیدم در زمان های قبل از انقلاب که حتی نان هم نداشتم که بخورم، من به ایشان گفتم که آقا من ازدواج کردم و شهریه ی ما 30 تا تک تومانی است و وضع مالیام خیلی خراب است.
ایشان فرمودند که من ذکری به تو می گویم که تا من هستم و نیستم به احدی نباید بگویی و از آن روز که من این ذکر را گفتم تا به امروز هم پول دار بودم و هم به دیگران پول می رساندم و وضعم خوب است خدا را شکر. در اواخر عمر ایشان هم من به خدمت ایشان رسیدم و گفتم که آقا می توانم که این ذکر را به کسی بگویم؟ گفت که نه شما مجاز به این کار نیستید.
نکته پایانی اگر دارید بفرمایید.
در اینجا لازم می دانم دو نکته را مطرح کنم یکی در مورد امام (ره) است و دیگری در مورد حوزه های علمیه.
متاسفانه از سوی برخی افراد به دلیل فعالیت امام خمینی (ره) در جریان انقلاب، صفات اخلاقی و عرفانی والای ایشان کمتر دیده شد. امام خمینی (ره) انسان بسیار بزرگی بود و باید بدانید که بینان گذاری انقلاب اسلامی برای ایشان چیز کوچکی بود و اصلا ایشان مرد خاصی بودند و بسیار عجیب بودند.
مقام معظم رهبری هم شرایطشان مانند امام خمینی (ره) هست ورود ایشان در مسائل سیاسی باعث شده که بعد عرفانی ایشان دیده نشود. ایشان هم از جمله کسانی هستند که در سیر و سلوک راه دارند و خدای متعال هم پشتیبان ایشان است و امیدوارم که بتوانند این انقلاب را به قله برسانند.
اما نکته دوم که خطاب به حوزه است امیدوارم حوزه علمیه ساز و کاری را ببیند که در آیند محصول بیرونی حوزه امثال آیت الله بهجت باشد. و من الله توفیق ...