«ظرفیت شناسی فلسفه صدرایی» عنوان سی و هفتمین مقاله شفاهی حسن رحیم‌پور ازغدی که به طرح موضوعاتی نظیر تفاوت نظریه مشایی در «عقول و صادر اول» با نظریه صدرایی می‌پردازد.

گروه فرهنگی مشرق - مؤسسه فرهنگی هنری «طرحی برای فردا» به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا سی و هفتمین مقاله شفاهی حسن رحیم‌پور ازغدی را با عنوان «ظرفیت شناسی فلسفه صدرایی» با هدف تأثیرگزاری بنیادین در علوم انسانی منتشر کرده است که در نظر دارد در  هفته‌نامه صوتی آینده (38) وارد برخی مصادیق این موضوع در فلسفه‌های مضاف شود.
 
در سی و هفتمین مقاله شفاهی با عنوان «ظرفیت شناسی فلسفه صدرایی» مؤلفه‌های زیر مورد توجه قرار گرفته است.
 
- بحث‌های حول «فلسفه صدرایی» مباحثی تخصصی است نه ژورنالیستی و جای نقد آن، کرسی‌های مناظره است نه صفحات روزنامه و سایت‌ها.
 
- فلسفه صدرایی، در حوزه «فلسفه‌های مضاف» و «حکمت عملی» امتداد دارد و هر آنتولوژی و اپیستمولوژی، بی‌شک واجد اقتضائاتی در حوزه اخلاق، حقوق و سیاست است.
 
- ملاصدرا، هم در محتوا و هم در نوع تقریر برخی مسایل مهم فلسفی، یک نظریه‌پرداز برجسته و نابغه نوآور و البته قابل نقد است.
 
- شباهت عالم عقلی «انسان»، به عالم عینی «هستی» از نقاط ربط «وجودشناسی» و «انسان‌شناسی» است.
 
- مفهوم «علم به حقیقت هستی»، اتحاد «عالم و معلوم»، ضرورت درک «غایت هستی» برای «درک هستی»، «حضوری» بودن علم به هستی، هم‌عرضی سطح وجودی انسان با سطح مبادی غیر مادّی «هستی» و... همه و همه، مجاری ریزش نتایج «مابعدالطبیعه» در حوزه فلسفه‌های مضاف و نیز علوم انسانی‌اند.
 
- نحوه گزاره‌سازی و حکم ذهنی در معرفت‌ بشری، نحوه حرکت از علم حضوری به علم حصولی، چگونگی مقایسه «صورت» و «مفهوم»، نوع تبیین مابعدالطبیعی از نسبت «ذات» و «وجود»، تفاوت «تبیین علمی» خاص با «تبیین فلسفی» از ماهیت، مفهوم «اصالت» در اصالت وجود، تشکیکی دانستن  «هستی»، نظریه اتحاد «عاقل و معقول» با تبیین صدرایی، مفهوم «وجود ذهنی» و... تأثیراتی بسیار مهم در «معرفت‌شناسی» و نیز «روانشناسی» و سپس همه علوم انسانی خواهد گذارد.
 
- به بخشی از لوازم مهم فلسفه صدرایی در علوم انسانی، جناب ملاصدرا خود نیز تصریح نکرده و شاید واقف نبوده باشد.
 
- حتی مقولات هستی‌شناختی چون مفهوم‌شناسی «واقعیت»، «وحدت و کثرت»، «بساطت و ترکیب»، «ثبات و تغیر» و مفهوم «شدت وجود» و... با یک یا چند واسطه، به درک جایگاه انسان در هستی و  سپس مبانی «فلسفه اخلاق و حقوق»، مربوط می‌شود و درک دقیق این ارتباط، نیازمند دانش و دقت نظر است.
 
- آیا انسانیت همه انسان‌ها، به یک اندازه، «واقعی» است یا مراتب «وجود»، به مراتبِ انسانیت در افراد انسان، قابل ترجمه است؟! و این نظریه چه تأثیری در فلسفه «آموزش و پرورش» و «اخلاق» و سپس در فلسفه «سیاست» و مفهوم «مشروعیت» خواهد داشت؟!
 
-  تفاوت نظریه مشایی در «عقول و صادر اول»، با نظریه صدرایی، تغییر مفهوم «علیت» به «تجلّی»، چگونگی تقریر «وحدت عالم»، «نفی علت حقیقی» در کثرت‌های «عالم طبیعت»، انتقال مفهوم «تشکیک» از رابطة «علت و معلول» به رابطه «ظاهر و مظهر»، همه و همه در انسان‌شناسی و تقریر نسبت انسان با خداوند و توجه به مفهوم «فقر امکانی» و «وجود ربطی» و مفهوم «نفس‌شناسی» (علم‌النفس صدرایی)، کاملاً تعیین‌کننده است.
 
- فلسفه «سیاست و اقتصاد»، مسبوق به فلسفه «اخلاق» و فلسفه «حقوق» است و آن‌ها منوط و مسبوق به «حقیقت‌شناسی» انسان و هستی است. همه موجودات را تجلی «وجود قیومی» و «اسماء و صفات» دانستن، بنیاد علوم طبیعی و علوم انسانی را زیر و رو می‌کند.
 
- نظریه «حرکت جوهری» نیز مسیر «فلسفه تعلیم و تربیت» و «روانشناسی» و  حتی «علوم اجتماعی» را تغییر می‌دهد. چنانچه استناد «شعور و آگاهی» به اشیاء و جمادات و غایت‌مندی ذاتی و جوهری در«طبیعت»، یک انقلاب در فلسفه «علوم طبیعی» است.
 
-  «متحرک» را عین «حرکت» دانستن و تشبیه نسبت «حرکت به متحرک» با نسبت «امتداد» به «جسم»، یک شیفت پارادایمی در فیزیک و همه علوم طبیعی است.
 
- «معرفت شناسی» صدرایی با «هستی شناسی» او ، منسجم است و اساس «روانشناسی» و« تعلیم و تربیت» و سپس همه «علوم انسانی» را در مسیر دیگری قرار می‌دهد.
 
- «علم» را وجودی مجرد از «عوارض جسمانی» دانستن و همه سطوح «علم» ، حتی «علم به دیگری» و «علوم حسی» را غیر مادی خواندن، «علم» را عین «وجود بالفعل» نامیدن، مراتب «علم» را به مراتب «وجود»، گره زدن، و طرح «وجود ذهنی» با تفسیر صدرایی نیز یک انقلاب در پدیده شناسی مقوله «فهم» و تحولی بزرگ در «معرفت شناسی» و فلسفه «علم» است که هنوز به قدر کافی به آثار اپیستمولوژیک آن توجه نشده است.
 
- نظریه «جسمانیه الحدوث» بودن «نفس» و سپس «روحانی» دیدن بقاء آن، نوع تقسیم‌بندی «نفوس» و تعریف «قوای نفس» و چگونگی طبقه‌بندی انواع «ادراکات»، و تئوری «خلاقیت نفس» حتی در ادراکات حسّی، یک ایده بزرگ دیگر در طیفی از موضوعات شامل  فلسفه «بدن» تا فلسفه «اخلاق» و فلسفه «هنر»، فلسفه «تعلیم و تربیت» و نیز فلسفه «علوم تجربی» و حتی فلسفه «پزشکی» و «روان‌درمانی»است .
 
- تبیین صدرایی از «وجود ذهنی» یک پاسخ مبنایی به گره کور معرفت شناسی «کانت» و باعث تحول بزرگ در مبنای همه علوم طبیعی و علوم انسانی است.
 
- نقد مطالعه «نفس» به سبک مشایی و انتقال مباحث انسان شناسی از «طبیعیات» چگونه و چرا مورد توجه ملاصدرا قرار گرفت ؟ و چه تأثیری در فلسفه علوم انسانی  دارد؟
 
- و ......

در بخش دوم از این بحث (مقاله شفاهی 38) ابعادی واضح‌تر از لوازم «فلسفه صدرایی» در «علوم انسانی» و «علوم اجتماعی» مورد بحث قرار خواهد گرفت .


 
برای شنیدن سی و هفتمین مقاله شفاهی حسن رحیم‌پور ازغدی از اینجا اقدام کنید.