ترس از شناخت آدمهاي بزرگ جنگ و ترس از گيشه موجب شده گروهي جرات ورود به اين حيطه را نداشته باشند در صورتي كه فيلم جنگي هم اگر خوب ساخته شود مخاطب انبوه را به سينما مي‌كشاند. شهيد محمد جهان آرا را كه مي‌شناسيد! آيا تا به حال شده از خودمان بپرسيم چرا يك اثر سينمايي درباره زندگي اين شهيد نداريم؟

گروه فرهنگی مشرق - احمد نجفي فارغ از ايفاي نقش‌هاي اثرگذارش در آثاري همچون «دندان مار»، «گروهبان» و «سگ‌كشي» به عنوان يك جنوبي اصيل همواره كوشيده دست‌اندركاران هنري كشور را متوجه اين واقعيت نمايد كه جنگ هشت ساله ايران و عراق زمينه‌اي است بسيار بكر براي ساخت آثار سينمايي؛ آثاري كه نه تنها توانايي اين را دارند كه بخش عمده‌اي از اتفاقات تاريخي دفاع همه‌جانبه نيروهاي ايراني در برابر مهاجمان عراقي را به نمايش بگذارند بلكه اين خاصيت را هم دارند كه بتوانند اسباب ارتقاي تكنيكي سينماي ايران را فراهم آورند. گفتگو با احمد نجفي اگرچه در ابتدا بنا بود به اوضاع كيفي سينماي دفاع مقدس اختصاص داشته باشد اما درددل‌هاي خالصانه نجفي باعث شد از او بخواهيم درباره اوضاع پس از جنگ شهر نياكان خود خرمشهر هم سخن گويد و نجفي نه فقط بدون ذره‌اي ريا در اين باره سخن گفت كه در بخشي از گفتگو با يادآوري خاطراتش از دلاوري‌هاي مردمان اين خطه از ايران، اشك از چمشانش جاري گشت.  
 
 
* به عنوان يك جنوبي اصيل حتما به طور نزديك از اتفاقاتي كه حين جنگ هشت ساله رخ داد، مطلع بوده و در اين باره خاطرات خاص خود را هم داريد. به عنوان يك سينماگر برجسته آيا فكر مي‌كنيد سينماي ما توانسته در تصويري كردن اتفاقات دفاع مقدس موفق باشد؟

اگر بخواهم كلي صحبت كنم پاسخ شما منفي است. شايد در سينماي دفاع مقدس دوره‌هاي خوبي را شاهد بوده‌ايم و حتي در اين بين بودند آثاري كه به نوعي جريان‌ساز هم شده‌اند اما از جايي به بعد نتوانستيم حق مطلب را درباره اين جنگ بيان كنيم.  
 
* دليل اصلي اين كم‌كاري درباره جنگ چه بوده است؟ آيا سينماگران خوبي نداشته‌ايم كه در اين باره بيشتر كار كنند يا آن كه مشكل از دست‌اندركاران امور سينمايي بوده؟

در دستگاههای دولتی بوده اند مسئوليني كه گمان مي‌كردند جنگ به آنها تعلق دارد و براي همين تنها عده معدودي از كارگردانان هستند كه حق دارند در اين حيطه كار كنند، همين نگاه خاص موجب شد بسياري از سينماگراني كه پرداختن به اتفاقات جنگ را وظيفه مي‌دانستند از اين حيطه بيرون رانده شوند. در كنار اين گروه از مسئولين هم بودند گروهي سينماگر كه جنگ را مستمسكي قرار دادند براي بيان مفاهيم سياسي-اجتماعي يعني دوربين خود را از فضاي جنگ بيرون آورده و به جاي تصوير كردن آنچه در بطن جنگ رخ داده بود به نشان دادن اوضاع اجتماعي پس از جنگ روي آوردند. اين دو مساله موجب شد سينماي جنگ از اوجي كه داشت فاصله گرفته و رفته رفته به حاشيه رانده شود. فكر مي‌كنم اينكه يك مدير سينمايي خودش تجربه حضور در جبهه‌ها را داشته باشد امتياز ويژه‌اي است كه مي‌توان از آن براي بهبود اوضاع ژانر دفاع مقدس استفاده كرد.
 
* يكي از ويژ‌گي‌هاي برخي آثار دفاع مقدسي ما، نگاه يكجانبه‌اي است كه در آنها از فضاي جبهه و جنگ ارائه شده. فكر مي‌كنيد اين يكجانبه‌گرايي تا چه حد به عدم پيشرفت اين ژانر منجر شده؟

مطمئنا وقتي بنا است منطبق با يك اتفاق تاريخي فيلم ساخته شود بايد تمام پشتكار صورت گيرد تا رويداد موردنظر با كمترين تحريفي به فيلم برگردانده شود يعني به ابعاد مختلف پديده مذكور توجه نشان داده شده و كوشش شود تصويري تمام‌نما از اتفاق موردنظر به مخاطب ارائه شود. يكجانبه‌گرايي نه تنها به پسرفت سينماي جنگ مي‌انجامد بلكه باعث شده بسياري از اتفاقات جنگ هم در فيلمهاي ما به تصوير كشيده نشوند!
 
* به جرات مي‌توان گفت نقطه عطف جنگ هشت ساله ايران و عراق، فتح خرمشهر بود كه معادلات سياسي غربيان نسبت به ايران را به هم زد. به جز آثاري نظير «روز سوم» چرا كمتر كارگرداني بوده كه با صراحت رويدادهاي منجر به فتح خرمشهر را به تصوير بكشد؟


ما هميشه در شرايط خاص فيلم مي‌سازيم و اين فيلمسازي بستگي دارد به طرز فكر معاونت سينمايي، وزير ارشاد، شرايط جامعه و بسياري موارد اين چنيني و صرفا به همين دليل است كه مي‌بينيم به ناگاه فيلمسازي درباره يك موضوع خاص باب شده و بدين ترتيب بسياري موضوعات ديگر در حاشيه قرار مي‌گيرند در صورتي كه فيلمسازي درباره پديده‌اي مثل جنگ هشت ساله نياز به استمرار و فعاليت ممتد دارد يعني با كارهاي مقطعي نمي‌توانيم همه آنچه در جنگ مرور شده را به تصوير بكشيم. اينكه تعداد اندكي هستند كه با صراحت از جنگ و رويدادهاي فتح خرمشهر مي‌گويند به اين دليل است كه تحقيق كه پايه اصلي نگارش سناريوهاي تاريخي است جدي گرفته نمي‌شود و با داستان‌هاي تخيلي و شخصيت‌هاي انتزاعي تنها كوشيده مي‌شود اثري سرهم‌بندي‌شده ارائه شود. يكي از معضلات ما در اين زمينه هم بحث ادبيات جنگ است. اگر ادبيات قوي جنگ كانالي شود براي اقتباسهاي سينمايي شك نكنيد كه نه فقط دلاورمردي‌هاي منتهي به فتح خرمشهر كه بسياري از وقايع مربوط به دفاع مقدس هم زمينه تصويرسازي سينمايي را پيدا مي‌كنند.
 
* ولي متاسفانه نه فقط در موضوع دفاع مقدس كه در حيطه‌هاي ديگر هم هيچ گاه اقتباس در سينماي ما جدي گرفته نشد.

اقتباس را جدي نمي‌گيرند و به جايش داستان‌هاي فانتزي را براي ساخت اثر جنگي به كار مي‌برند. داستان‌هايي كه هيچ معادل بيروني هم ندارند.  
 
* جالب اينجاست كه تحقيقات داستاني پيرامون اتفاقات جنگ جدي گرفته نشده و به جاي آن به توليد آثاري پرداخته مي‌شود كه فقط تكرار مكررات هستند.

نمي‌دانم شما نام ناوچه موشك‌انداز پيكان به گوش‌تان خورده يا نه؛ اين ناوچه در پاييز 59 به تنهايى توانست در برابر تعداد زيادي از كشتى‌ها و هواپيماهاى عراقى مقاومت كرده و برگ زريني بر افتخارات دلاورمردان ايراني بيفزايد. همين اتفاق در صورت جدي گرفته شدن زمينه تبديل شدن به يك اثر سينمايي درخشان را دارد. خودم بارها براي تهيه فيلمي در اين باره پيش‌قدم شدم اما نبود امكانات باعث شد كنار بكشم. ببينيد وقتي كسي كه سينما را مي‌شناسد براي ساخت آثاري با اين عظمت پيشقدم مي‌شود بايد تا حد امكان شرايطي را فراهم كرد كه بتواند به بهترين شكل كارش را پيش ببرد اما بدبختانه بسياري از سينماگران دلسوز ما در اين حيطه با كمترين امكانات پيش مي‌روند. چند سال پيش براي فيلمبرداري يك كار جنگي تانكي را كرايه كردم باورتان نمي‌شود به جز هزينه‌هاي كلي مربوط به تانك حتي چهل هزار تومان هزينه تعويض روغن تانك را هم خودم پرداخت كردم!!!
 
* شما همواره به تهيه آثاري مرتبط با دفاع مقدس علاقه داشته‌ايد اما هيچ‌گاه از خلوص نيت شما در اين مسير استفاده جدي نشده است. چرا؟

ببينيد، من به خاطر زادگاهم كه جنوب است خونگرم و صريح هستم و هر آنچه از اعماق وجودم برمي‌آيد به طور صادقانه در اختيار مخاطب قرار مي‌دهم. بارها و بارها به دوستان گفته‌ام علاقه زيادي دارم كه دلاورمرديهاي جبهه‌هاي جنگ را به تصوير بكشم اما متاسفانه كسي به فكر استفاده از اين همه انگيزه‌اي كه در من وجود دارد، نيست. به خدا قسم عاشق اين هستم كه در حيطه تخصصي‌ام كه سينما است كاري براي ماندگاري اتفاقات دفاع مقدس انجام دهم. من، هويتم، دفاع مقدس است و اين نه خصيصه من كه خصيصه بسياري از بچه‌هاي جنوب است چراكه جنوب، پايتخت جنگ ايران است. شهيد محمد جهان آرا را كه مي‌شناسيد! آيا تا به حال شده از خودمان بپرسيم چرا يك اثر سينمايي درباره زندگي اين شهيد نداريم؟
 
* يكي از رزمندگان فداكار هشت سال دفاع مقدس شهيد محمد جهان‌آرا بود و تنها اثر هنري كه درباره ايشان ساخته شده همان قطعه باكلامي بود كه غلام كويتي‌پور درباره اين شهيد ساخت؛ قطعه‌اي كه در سالهاي اخير مجددا تنظيم شده و اتفاقا استقبال عمومي از آن هم خوب بود.

بله، همين قطعه كويتي‌پور هم سالها پيش از اين ساخته شده است. آيا طي بيست سال اخير هنرمندي را نداشته‌ايم كه به سراغ زندگي اين شهيد رفته و مثلا سناريويي را براساس فراز و فرود زندگي اين شهيد بسازد. هستند بسياري كه مي‌گويند ما علاقه داريم در اين باره فيلم بسازيم اما بودجه لازم به ما اختصاص نمي‌يابد. بودجه لازم است اما همواره هزينه كردن زياد دليلي بر توليد اثري باكيفيت نيست. بايد مديريت درست هزينه‌هاي سينمايي را بدانيم تا اثر جامع ايجاد شود.
 
* به نظر مي‌رسد در اين ميان به جز سينما، تلويزيون ايران هم چنان كه بايد نتوانسته موفق باشد؟

متاسفانه همين طور است. بايد يك برنامه كلي براي تصويري كردن زندگي كساني مانند جهان‌آرا طراحي شود. به عنوان مثال مسئولان تلويزيون سه چهره فاخر را به عنوان كساني كه مي‌توان زندگي آنها را به فيلم يا سريال تبديل كرده انتخاب كرده و به دنبال آن تحقيقات كافي درباره زندگي اين چهره‌ها صورت گرفته و از همه مهمتر كارگرداناني كاربلد براي ساخت آثار انتخاب شوند اما در شرايط كنوني اين مسائل در حد حرف باقي مانده كه اصلي‌ترين دليل اين مساله هم به فقدان دو عنصر برمي‌گردد؛ يك برنامه‌ريزي كلان و ديگري مديريت هدفمند!
 
* احمد نجفي كسي بوده كه به واسطه خاستگاه جنوبي‌اش همواره از اوضاع بازسازي مناطق جنگ‌زده گلايه داشته؛ گلايه‌هايي كه بخش عمده آنها هم حرف ِ دل مردمي است كه در اين مناطق زندگي‌ مي‌كنند. فكر مي‌كنيد چرا اوضاع شهرهايي جنگ‌زده مثل خرمشهر و آبادان عليرغم صرف هزينه‌هاي زياد چنان كه بايد بهبود نيافت؟

خيلي راحت بگويم دولت‌ها براي بازسازي اين مناطق بودجه‌هاي هنگفتي را صرف كردند اما متاسفانه در اين ميان بودند گروهي پيمانكار درجه سه و چهار كه به جاي رسيدن به داد مردم و تلاش براي بهبود اوضاع سازه‌اي شهر، به فكر پر كردن جيب خود افتادند. متاسفانه مشكل نه كمبود بودجه كه عدم استفاده درست از بودجه‌ها بود يعني بودجه‌اي كه مي‌بايست صرف بازسازي مناطق جنگ زده مي‌شد به جيب گروهي سوداگر رفت كه فقط و فقط به سوء‌استفاده از شرايط مي‌انديشيدند. به اين ترتيب در دوران بازسازي گروهي اندك به قدرت اقتصادي تبديل شده و گروهي از مردم بيچاره هم اوضاعشان به مراتب بدتر از قبل شد. هنگام دفاع مقدس رزمندگاني را داشتيم كه فارغ از اينكه اهل كجايند، يكدل و يك‌زبان در كنار همديگر به جنگ در برابر دشمن بعثي مي‌پرداختند. اي كاش اين همدلي در دوران بازسازي هم وجود داشت.

چندي پيش در خرمشهر قدم مي‌زدم و هموطنان بسياري بودند كه پيشم آمده و از نابساماني و كمبود امكانات رفاهي در اين شهر گلايه داشتند، باور كنيد گلايه‌ها آن قدر زياد بود كه شب از غصه نمي‌توانستم بخوابم. در همين خونين‌شهر پلي ساخته‌اند به نام جهان‌آرا كه نه فقط بازتاب‌دهنده رشادت‌هاي اين رزمنده فداكار نيست كه سازه‌اش به بدترين شكل ساخته شده است. شهر هنوز به طور كامل گازكشي نشده است، آسفالت برخي جاده‌ها خراب و كاملا مستعمل است، لوله‌كشي آب شهر كامل نشده است و بسياري از اين دست مواردي هستند كه نه فقط به چشم در شهر مشاهده كرده‌ام بلكه مردم هم به كرات نسبت به وجود اين مشكلات اعتراض داشته‌اند. متاسفانه مديريت كاملي براي بازسازي وجود نداشت؛ اگر نگوييم زير صفر بايد بگوييم مديريت دوران بازسازي صفر بوده است.
 
* جالب اينجاست كه بارها بسياري از همان‌ها كه مديريت بازسازي شهرهاي جنگ‌زده را برعهده داشته‌اند در گفتگوهاي رسانه‌اي خود از تلاش زياد براي بهبود امور صحبت كرده‌اند؟


فقط يك نكته مي‌گويم و آن هم اينكه چه دليلي داشت خانواده‌هاي جنگ زده را به شهري وارد كنند كه نه فقط هفتاد درصد آن تخريب شده و در جاي جاي آن هم آثار تركش و خمپاره وجود دارد بلكه وراي اينها در نقاط پيراموني آن هم پر از ميدان مين است! اين امر صورت گرفت فقط براي اينكه گروهي پز دهند شهر را بازسازي كرده‌اند(!) و شهروندان مي‌توانند بار ديگر در زادگاه خود ساكن شوند. ببينيد نقشه بازسازي خرمشهر يكي از كامل‌ترين نقشه‌ها بود كه حتي رهبر معظم انقلاب هم در زمان رياست جمهوري بر آن مهر تاييد زدند اما متاسفانه اين نقشه جامع به درستي عملياتي نشد و براي ارائه آمار تا توانستند پز بازسازي شهر را دادند.

همين الان اگر به دادگاه‌هاي خرمشهر مراجعه كنيد مراجعان بسياري را مي بينيد كه حين جنگ املاك خود و البته اسناد مربوط به اين دارايي‌ها را از دست دادند و همچنان مي‌كوشند ثابت كنند آنچه زماني به آنها تعلق گرفته با سندسازي توسط عده‌اي ديگر تصاحب شده. سازمان ثبت اسناد خرمشهر تلاش زيادي براي احقاق حقوق اين گروه انجام داده اما مگر از سازماني با تعدادي نيروي محدود چه انتطاري مي‌توان داشت. آبادان هم به لحاظ كلي ساختارش تغيير كرده و جمعيتش طي سالهاي اخير افزايش يافته اما خيابان‌بندي شهر مربوط به قبل از جنگ است. در آن دوران نهايتا ده هزار اتومبيل در شهر وجود داشت اما اكنون با وجود چهار برابر شدن تعداد خودروها، ساختار خيابان‌بندي تغيير چنداني نسبت به سابق نداشته است.
 
* برگردیم به بحث سينما؛ جنگ ايران و عراق با اينكه يكي از طولاني‌ترين و در عين حال پرحادثه‌ترين جنگ‌هاي پنجاه سال اخير بوده اما هنوز نتوانسته‌ايم اثري جهاني در اين ژانر ارائه كنيم. چرا؟ 

عدم آشنايي با مقوله دفاع مقدس، عدم وجود نويسنده‌هايي كه بتوانند به درستي اتفاقات جنگ را به سناريو درآورند و البته عدم حضور كارگرداناني كه دغدغه جنگ را دارند بخشي از دلايل اثرگذار نبودن سينماي دفاع مقدس در ابعاد جهاني است. متاسفانه گروهي از سينماگران ما هم هستند كه به كار در مقوله جنگ اعتقاد ندارند و تا نام جنگ برده مي‌شود فوري مي‌گويند علاقه‌اي به تصويرگري قتل عام انسان‌هاي بيگناه ندارند! در صورتي كه جنگ ما نه يك جنگ خودخواسته بلكه جنگي تحميلي بود كه از سوي غريبان و در راس آنها عراق به ايران تحميل شد. اين گروه نمي‌دانند كه بخشي اساسي از تاريخ پنجاه سال اخير ايران همين دلاورمردي‌هايي بود كه طي هشت سال جنگ به وقوع پيوست. اينها نمي دانند كه خرمشهر ستون دفاع از ايران بود و اگر نبود رشادت‌هاي دلاورمردان ايراني جنگ زودتر از حد تصور به تهران مي‌رسيد. اين گروه ادعا مي‌كنند چون ضدجنگ هستند دوست ندارند در اين حيطه كار كنند اما من به صراحت مي‌گويم شما ضدجنگ نيستيد، شما بويي از وطن‌پرستي نبرده‌ايد!
 
* متاسفانه به جز اين گروه شبه‌روشنفكر كه پرداختن به دفاع مقدس را عار مي‌دانند گروهي از سينماگران هم هستند كه جرات ورود به اين حيطه را ندارند؟

ترس از شناخت آدمهاي بزرگ جنگ و ترس از گيشه موجب شده گروهي جرات ورود به اين حيطه را نداشته باشند در صورتي كه فيلم جنگي هم اگر خوب ساخته شود مخاطب انبوه را به سينما مي‌كشاند. مگر فيلمي مثل «روز سوم» در زمان خود نتوانست همدلي مخاطبان را برانگيزد آن هم فيلمي كه در كمترين زمان و با حداقل امكانات ساخته شد! اما عدم شجاعت لازم براي ورود به حيطه دفاع مقدس نتيجه‌اش مي‌شود ساخت آثاري سطحي مثل «مادرزنم كجاست» و «شب نامزدي»!
 
* درددل‌هاي شما كه تمامي ندارد ولی براي پايان گفتگو پرسشي مطرح نكرده و تريبون آزادي در اختيارتان قرار دهيم تا هر چه مي‌خواهد دل تنگ‌تان بگوييد.

همين يك جمله را مي‌گويم، آقايان دست اندرکار تو را خدا به وضع خرمشهر رسيدگي كنيد. باز هم مي‌گويم يك هيات سه نفره ويژه براي رسيدگي به اوضاع خرمشهر و آبادان بگذاريد تا اين شهرها از نابساماني كه دارد، خارج شود وگرنه اين نابساماني در دل تاريخ باقي خواهد ماند...