احمد جربا، رئیس شورای ملی مخالفان دولت سوریه می‌گوید منافقین سر ما را هم کلاه گذاشته‌اند.

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌های کشور، در لابه‌لای اخبار و مطالب تولیدی خود، به نکات، اخبار و مفاهیمی اشاره می‌کنند که انتخاب و بازنشر آنها می‌تواند مورد علاقه مخاطبان یک رسانه باشد. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از مطالب امروز روزنامه‌های کشور به انتخاب خبرنگاران گروه سیاسی مشرق است.

***

در ستون اخبار ویژه کیهان آمده است:

کف و سوت BBC براي ترويج دولتي سکولاريسم

اظهارات توام با حاشيه‌سازي رئيس‌جمهور با استقبال محافل مخالف جمهوري اسلامي و برخي افراطيون مدعي اصلاحات مواجه مي‌شود.
شبکه دولتي بي‌بي‌سي طبق معمول چند ماه گذشته از سخنان حاشيه‌ساز روحاني استقبال کرد و ميزگردي ترتيب داد. مهدي خلجي همکار سابق نشريات اصلاح‌طلب که اکنون در موسسه خاور نزديک واشنگتن فعاليت مي‌کند، به بي‌بي‌سي گفت: صحبتي که آقاي روحاني کرده به نظر من شايد انقلابي‌ترين(!) سخني است که بشود در جمهوري اسلامي زد. اينکه حکومت موظف نيست افراد را به زور به بهشت ببرد. اين کاملا در تضاد با اساس ايدئولوژي اسلامي و فلسفه وجودي جمهوري اسلامي است.
خلجي افزود: جمهوري اسلامي و ولايت فقيه اساسا بر اين فکر و فرض مبتني شده که حکومت موظف است شريعت را در جامعه اجرا کند. اگر ما بگوييم که حکومت موظف نيست مردم را به بهشت ببرد يعني کار حکومت اجراي شريعت نيست و در حقيقت تمام نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي زير سوال مي‌رود. بنابراين سخني که روحاني گفته و مخالفتي که برخي ائمه جمعه کردند يک تضاد و يک تنش جدي و بنيادي است.
وي تصريح کرد: اين به نظر من يک موفقيت براي کساني است که خواهان پايان حکومت ديني در ايران و جدايي دين از دولت هستند.
خلجي اظهار داشت: به نظر من روحاني به درستي تشخيص داده است که بايد از حکومت ايران ايدئولوژي‌زدايي بشود.
همکار شبکه دولتي انگليس آنگاه گفت ايران براي همکاري با غرب و خروج از انزوا بايد ايدئولوژي‌زدايي کند و روحاني نيز اين را مي‌داند!
خلجي اضافه کرد کساني به حکومت ديني اعتقاد ندارند و اين مسئله که حکومت شريعت را اجرا نکند، فراتر از مسئله سياسي و مسئله‌اي براي هويت جمهوري اسلامي است چون جمهوري اسلامي حکومتي است که وظيفه خود را اجراي شريعت مي‌داند و آيت‌الله خميني و آيت‌الله خامنه‌اي هم به آن معتقد هستند. بنابراين مسئله اين نيست که در درون حاکميت فرد چگونه فکر مي‌کند چون مسئله اساس جمهوري اسلامي است.
از سوي ديگر شبکه صهيونيستي بالاترين در تحليلي نوشت: ادبيات روحاني تغيير يافته و تهاجمي شده به ويژه که مشخصا از منبر به عنوان ابزار ابلاغ پيام روحانيان نام برده و عمر منبر يکطرفه را پايان يافته تلقي کرده است... حرف‌هاي روحاني در مورد مسائل مربوط به ايدئولوژي و مباني فلسفي حکومت، زلزله(!) ايجاد مي‌کند اگر که با همين توان و توالي تکرار کند و به مغز متحجرين حوزه بکوبد و وادارشان کند بيايند وسط(!). اين کار اگر تداوم پيدا کند از هر عمل سياسي مقطعي با ارزش‌تر است زيرا اين دست فرماني که او گرفته دقيقا به مقصد   عرفي‌تر[سکولار] کردن حکومت است. بايد به او خسته نباشيد گفت و منتظر ماند که از هر تريبوني استفاده کند. مچکريم. مهم نيست اين از کجا مي‌آيد. مهم خود اين دست فرمان است.
مهرانگيز کار همسر سيامک پورزند و از عناصر سلطنت‌طلب فراري نيز در وب سايت روزآنلاين تحت عنوان «روحاني تنها نيست» نوشت: رئيس‌جمهور در قانون اساسي ايران سر و صولتي ندارد اما ممکن است با همراه شدن با تحولات، وزن خود را به کاستي‌هاي قانون اساسي تحميل کند. گذار به اين مرحله دشوار است تا جايي که بر پايه تجربه‌هاي دوره اصلاحات به اين گذار خوش‌بين نيستيم اما روحاني درصدد است اين پيش‌داوري‌ها را با گفتار خود تغيير دهد. او به استقبال خطر مي‌رود و نبايد از نرخ ريسک‌پذيري خود در سه سال باقي مانده بکاهد(!) او يا يقين دارد پشتش به کوه است يا به سيم آخر زده است(!)
در اين ميان داريوش سجادي مشاور سابق مهدي کروبي و همکار پيشين نشريات اصلاح‌طلب با مرور سخنان روحاني مبني بر اينکه «عده‌اي بيکارند، در توهم به سر مي‌برند و مدام غصه دين و آخرت مردم را مي‌خورند در حالي که نه مي‌دانند دين چيست و نه آخرت، اما هميشه غصه آخرت را مي‌خورند» نوشت: بيرون از تحليل محتواي اين اظهارات در مجموع چنين امري نشان دهنده آن است که بعد از نزديک به يک سال و ظاهرا به دنبال درک ايشان از فقد اميد به فرجام موفقيت‌آميز مذاکرات هسته‌اي، نهايتا تصميم خود را گرفته و به منظور جلوگيري از سقوط اعتماد و آرايش نزد «طبقه‌اي مشهود» به اخذ گارد تهاجمي با جامعه مذهبي ايران اقدام کرده است.
سجادي افزود: هرچند از يک جهت مي‌توان به استقبال اين امر رفت که نهايتا روحاني تصميم گرفت بيرون از تذبذب يک جا بايستد و خود را تعريف کند اما گريزي از اين واقعيت نيز نبايد داشت که اظهارات ايشان لوازم اجتناب‌ناپذير خود را نيز همراه خواهد آورد که بروز دور جديدي از تنش‌ها يکي از آنهاست، تنش‌هايي که مسبوق به سابقه در دوران اصلاحات خاتمي است و مشخص نيست روحاني بتواند فرجامي بهتر از سرنوشت خاتمي پيدا کند. آن هم در موقعيتي که خاتمي متکي به آرائي ماکسيممي بود و روحاني تا آن اندازه نيز اقبال نداشته است.
يادآور مي‌شود اظهارات اخير روحاني با استقبال مشابه در روزنامه‌هاي زنجيره‌اي نظير شرق، اعتماد، آرمان، آفتاب يزد و... مواجه شد.
برخي صاحب‌نظران معتقدند کانالي داراي نفوذ از سوي افراطيون درصددند بلايي را که سر خاتمي و سپس موسوي و کروبي در زمينه تقابل با نظام و انقلاب و سپس سرشکستگي فراهم آوردند، براي دکتر روحاني بازسازي کنند و انتقام سخنراني 23 تير 78 وي عليه فتنه‌گران  مزدور بيگانه را بگيرند.
در عين حال مردم از دولت و رئيس‌جمهور توقع دارند که به جاي اظهارات تنش‌زا يا حاشيه‌ساز، به وعده‌هاي اقتصادي داده شده عمل کنند.

در ستون جهت اطلاع روزنامه جمهوری اسلامی آمده است:

* احمد جربا، رئیس شورای ملی مخالفان دولت سوریه می‌گوید منافقین سر ما را هم کلاه گذاشته‌اند. وی که با "مریم قجر عضدانلو" همسر غیرشرعی سرکرده گروهک تروریستی منافقین دیدار کرده، در پاسخ به این سئوال که چرا این ملاقات را انجام داده؟ گفت اصلا ما متوجه نشدیم که این‌ها به اصطلاح مجاهدین هستند، به ما گفته بودند آن‌ها هم "شورای ملی مقاومت" هستند و همانند شورای ملی سوریه هستند؛ اما حالا تازه فهمید‌ه‌ایم و دوستان آمریکایی و فرانسوی به ما گفتند که چه کلاهی بر سرمان رفته است.

* یک عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دولت یازدهم کیفیت بنزین پتروشیمی نوری و برخی پتروشیمی‌ها را تایید کرده و این تاییدیه موجود است، اظهارات وزیر نفت در خصوص واردات بنزین و بی‌کیفیتی بنزین داخلی را بازی سیاسی خواند و گفت: برخی از بستگان مسئولان منافعی در واردات بنزین دارند و همسر یک مقام دولتی از واردکنندگان بزرگ بنزین است. مهدی موسوی‌نژاد در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: مسئولان محیط زیست و سازمان استاندارد تاکنون هیچ آزمایشی در خصوص کیفیت بنزین‌های داخلی نداشته‌اند و براساس نظر وزارت نفت مبنی بر لزوم واردات بنزین و بی‌کیفیتی بنزین داخلی اظهارنظر می‌کنند. وی بدون آنکه نامی از افراد مورد اتهام ببرد گفت ظن قوی اینست که آنها با واردات بنزین به ثروت و منافعی دست یافته‌اند. هنوز مسئولان دولتی در این زمینه اظهارنظر نکرده‌اند.


در سرمقاله روزنامه خراسان درباره ضرورت حذف پردرآمدها از یارانه نقدی آمده است:

به نظر می رسد دولت با وجود این که در مرحله دوم هدفمندی ناگزیر به پرداخت یارانه به بیش از 73 میلیون نفر از افراد جامعه شده است، نتوانسته ریسک حذف یارانه پردرآمدها را به جان بخرد، شاید این سوال مطرح شودکه علت اصرار و پافشاری بر لزوم حذف پردرآمدها از یارانه نقدی چیست؟ و حال آن که بنا به گفته سخنگوی محترم دولت، در مرحله دوم هدفمندی نه تنها کسری بودجه ای وجود ندارد بلکه از محل درآمدها، به تولید و بهداشت و خدمات عمومی نیز کمک خواهد شد. بیش از آن که از زوایای مختلفی به علل ضرورت حذف پردرآمدها بپردازیم ، جای این سوال باقی‌است که به راستی حتی اگر توازن بودجه ای در منابع و مصارف هدفمندی برقرار باشد(در ادامه خواهد آمد که این توازن مانند سه سال پیش در صورت تداوم وضع موجود برقرار نمی شود) چه دلیلی برای جای دادن افراد پردرآمد در فهرست دریافت کنندگان یارانه با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصادی در کشور وجود دارد؟

ناسازگاری دخل و خرج دولت در هدفمندی

براساس گفته های آقای نوبخت، سخنگوی محترم دولت، در تاریخ6/2/93 در بخش مصارف هدفمندی یارانه ها 5 هزار و 400 میلیارد تومان به حوزه تولید و حمل و نقل عمومی، 4 هزار و 800 میلیارد تومان به حوزه بهداشت و درمان و 2 هزار و 400 میلیارد تومان برای سبد کالا تخصیص داده می شود، حال با یک محاسبه سرانگشتی با توجه به ثبت نام حدود 73 میلیون نفر برای دریافت یارانه نقدی، دولت حدود 40 هزار میلیارد تومان هم برای پرداخت به خانوارها نیاز دارد، از طرف دیگر در بخش منابع، کل درآمد حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی با فرض تداوم میزان مصرف سوخت، مانند سال قبل، 38 هزار میلیارد تومان پیش بینی می شود که اگر 11 هزار میلیارد تومان بودجه عمومی را هم بدان اضافه کنیم، منابع سازمان هدفمندی یارانه ها به 49 هزار میلیارد تومان خواهد رسید که در صورت تفریق منابع و مصارف هدفمندی یارانه ها، به کسری 3 هزار و 600 میلیارد تومانی پی می بریم ومعلوم نیست که این کسری قرار است از کجا تامین شود.

2 مورد تخلف برای جبران نسبی کسری بودجه

البته طبق مصوبه مجلس قرار بر این بوده است که 10 هزار میلیارد تومان به بخش تولید اختصاص داده شود که همانطور که اشاره شد به 5 هزار و 400 میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است، همچنین اختصاص مبلغ 2 هزار میلیارد تومان برای بیمه بیکاری هم با وجود نص صریح قانون، از سوی دولت نادیده گرفته شده است که به نظر می رسد راهکاری برای جبران نسبی کسری بودجه باشد.

همه به یاد دارند که سنگ بنای سرپیچی و انحراف از قانون هدفمندی یارانه ها،آن هم بطور وسیع وگسترده در دولت احمدی نژاد گذاشته شد. آن جایی که با نگاهی غیرواقع بینانه کل مبالغ دریافتی میان جمعیت کشور توزیع شد،و علاوه بر اینکه سهم تولید ودیگر بخش ها از منابع هدفمندی داده نشد،خلاف قوانین بودجه از دیگر سرفصل ها برای پرداخت یارانه نقدی استفاده شد. اما از دولت یازدهم که به نظر می رسد از تجارب بیشتر و تحلیل های واقع بینانه تری در مسائل اقتصادی برخوردار باشد و با توجه به این که قانون مداری و انضباط مالی را شعار اصلی خود قرار داده، بعید است آشکارا قانون را زیر پا بگذارد. بند «و» تبصره 21 هدفمندی قانون بودجه سال 93 دولت را موظف کرده است که یارانه نقدی را به افراد غیرنیازمند پرداخت نکند، اما تاکنون دولت به قانون عمل نکرده است، و می گوید به همه متقاضیان و ثبت نام کنندگان یارانه می پردازد.

شیرینی طرح هایی مانند تحول نظام سلامت تلخ نشود

براساس قانون هدفمندی یارانه ها، دولت باید نزدیک به 5 هزار میلیارد تومان برای بخش درمان و سلامت هزینه می کرد. به همین دلیل طرح تحول نظام سلامت از پانزدهم اردیبهشت ماه در بیمارستان های کشور آغاز شده است که بر طبق آن از بیماران بستری فقط 10 درصد هزینه ها دریافت می شود. گزافه گویی نیست که گفته شود اجرای این طرح توسط دولت، یکی از بهترین و ماندگارترین طرح های خدماتی برای مردم بعد از پیروزی انقلاب است. شواهد هم نشان می دهد میزان رضایت مندی مردم از این طرح بسیار بالاست. از این رو تصور کوتاه مدت بودن آن ذائقه مردم را تلخ خواهد کرد، تصوری که تحقق نیافتن آن مشروط به نداشتن کسری بودجه هدفمندی است. باید به خاطر داشته باشید در دولت قبل بودجه ای برای بخش سلامت، در نظرگرفته می شد، اما به دلیل کسری بودجه یارانه ها تخصیص آن اجرایی نشد.

نباید تلقی شود که دولت اقتدار لازم را برای حذف پردرآمدها ندارد

حقیقت نگران کننده این است که دولت با روشی که برای مرحله دوم هدفمندی در پیش گرفته است، دچار سرگردانی شده است؛ اظهارات به شدت متناقض تیم اقتصادی دولت در مورد حذف پردرآمدها، شاهد این مدعاست. به عقیده نگارنده اگر دولت نتواند تصمیم مناسبی در این موضوع بگیرد، اعتماد و اطمینان مردم را نسبت به وعده های خود تا حد زیادی از دست خواهد داد، شاید هم گفته شود دولت اقتدار لازم را در انجام حذف پردرآمدها (و در واقع عمل به قانون) ندارد. بنا بر آن چه گفته شد، دولت برای تداوم برنامه هدفمندی یارانه ها دو گزینه پیش روی خود خواهد داشت. یا باید پردرآمدهای یارانه بگیر را حذف کند و با جبران کسری بودجه منابع بیشتری به بخش تولید و سلامت اختصاص دهد و یا مثل گذشته یارانه هر یک از بخش های تولیدی یا سلامت را به طور ناچیزی پرداخت کند. در پایان سوالی که در ابتدا مطرح شده بود را بازگو می کنیم،به راستی با توجه به آنچه بیان شد،چه دلیلی برای جای دادن افراد پردرآمد در فهرست یارانه‌بگیران وجود دارد؟


«فرافکنی انگلیسی» عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم فرامرز اصغری است که در آن می خوانید؛

نتایج انتخابات پارلمان اروپا پیامدهای بسیاری داشت که اتحادیه اروپا را در شرایطی خاص قرار داد. برتری احزاب مخالف اتحادیه اروپا اولین شوک وارد شده به سران این اتحادیه بود چرا که نتایج مذکور نشانگر رویکرد مردمی به دوری از اتحادیه اروپا است که زنگ تجزیه آن را به صدا درآورده است.

شوک دیگر چالش های ایجاد شده میان مقامات کشورهای اروپایی بر سر تعیین مسئولان کمیسیون اروپا است. سران اروپا در حالی در بروکسل گردهم آمدند که نتایج مذاکرات از اختلافات بر سر آینده کمیسیون اروپا از جمله ریاست این کمیسیون حکایت دارد.

در این میان یک نکته قابل توجه است و آن رفتار انگلیسی ها در قبال انتخاب ژان کلود یونکر نخست وزیر سابق لوکزامبورگ به عنوان رئیس کمیسیون اروپا بوده است. کامرون نخست وزیر انگلیس رسما مرکل صدر اعظم آلمان را درباره پیامدهای انتخاب وی تهدید کرده و خروج انگلیس از جمع اتحادیه اروپا را مطرح نموده است. هر چند که برتری جویی ها و سنگ اندازی های انگلیس در مسیر اتحادیه اروپا امری سابقه دار است اما تکرار ادعای خروج از اتحادیه اروپا و نیز اصرار بر عدم پذیرش یونکر بیش از آنکه برگرفته از سیاست های اروپایی انگلیس باشد نشات گرفته از چالش ها و ناکامی های درونی کامرون می باشد.

نتایج انتخابات پارلمان اروپا نشانگر پیروزی حزب استقلال انگلیس موسوم به یوکیپ به رهبری "نایجل فاراج" و شکست سنگین حزب حاکم انگلیس بود. نتیجه ای که انتقادهای شدیدی را علیه کامرون در درون حزب محافظه کار به همراه داشته است.

کامرون اکنون موقعیت خود در حزب محافظه کار و نیز استمرار نخست وزیری خود را در خطر می بیند لذا با فضای حاشیه ای به دنبال کم رنگ سازی شکست در انتخابات پارلمان اروپا و نیز نمایش چهره ای مقتدر و توانا در تامین منافع انگلیس می باشد. بخشی از این سیاست در تشدید فشارها برای عدم استقلال اسکاتلند و بخشی نیز در مخالفت با ساختار جدید اتحادیه اروپا اجرا می شود. این امر زمانی آشکارتر می شود که کامرون پس از اعلام نتایج انتخابات پارلمان اروپا رسما اتحادیه اروپا را به نهادی ناکارآمد و بی خاصیت تعبیر نموده و بر افزایش اختیارات اعضا تاکید کرد.

کامرون که در رفع چالش های اقتصادی و نیز در انتخابات پارلمان اروپا با ناکامی همراه شده اکنون راهکار فرار از اعتراض های درون حزبی و نیز جلب اعتماد مردمی را در اقدامات تند در قبال تحولات و تغییرات در اتحادیه اروپا جست وجو می کند که اعتراض های آشکار وی به طرح مرکل صدر اعظم آلمان در معرفی رئیس جدید کمیسیون اروپا را می توان در این چارچوب ارزیابی کرد.


در ستون اخبار ویژه قدس آمده است:

زائران ایرانی به «کرونا» مبتلا نشده‌اند

مشرق: دکتر عادل مقصودی نژاد معاون حج و عمره مرکز پزشکی حج و زیارت جمعیت هلال احمر اعلام کرد: تاکنون گزارشی مبنی بر مراجعه زائری با علایم ویروس کرونا گزارش نشده است.

ارسال قطعه هواپیما با خودرو!

مهر: شاهرخ نوش آبادی یک مقام مسؤول در شرکت هواپیمایی ایران ایر از تأخیر 24 ساعته پرواز بغداد - تهران و انجام پرواز در ساعت 15 دیروز خبر داد و گفت: هواپیما در آستانه عزیمت به بغداد در فرودگاه ساری با نقص فنی مواجه و به دلیل نبود پرواز، قطعه به صورت زمینی به ساری ارسال شد که این موضوع موجب افزایش زمان تأخیر شد.

تجمع مقابل وزارت جهاد کشاورزی

ایسنا: جمعی از دامداران سراسر کشور دیروز مقابل ساختمان وزارت جهاد کشاورزی در خیابان طالقانی تهران تجمع کردند که با وساطت مسؤولان این وزارتخانه جلسه‌ای در راستای حل مشکلات آنها برگزار شد.


مهدی محمدی در سرمقاله وطن امروز نوشت:

سخنرانی باراک اوباما در وست‌پوینت نیویورک ظاهرا ربط چندانی به ایران نداشت. آنچه اوباما در این سخنرانی درباره ایران و مذاکرات هسته‌ای گفت هم– جز در یک مورد- نکته جدیدی دربر نداشت اما فضای کلی حاکم بر این سخنرانی و پیام اصلی که اوباما می‌خواست منتقل کند، اتفاقا بیش از هر بازیگر دیگری در محیط بین‌المللی به ایران ارتباط دارد. هدف اصلی از این سخنرانی دقیقا بر خلاف آنچه اوباما گفت، نه بیان ابعاد قدرت آمریکا یا چگونگی ابرقدرت ماندن آمریکا در دنیای جدید، بلکه بیان «محدودیت‌های قدرت آمریکا» و پاسخ دادن به این سوال بود که چرا آمریکا دیگر نمی‌تواند یک ابرقدرت به معنای سنتی کلمه باشد.مهم‌ترین پیام‌های راهبردی این سخنرانی که می‌تواند در خط‌مشی‌گذاری امنیت ملی ایران– و به‌تبع آن در راهبرد مذاکراتی‌اش- عمیقا موثر باشد، نکات زیر است:

1- قبل از هر چیز اوباما سعی کرد این نکته را روشن کند که منشأ اصلی آنچه به طور سنتی قدرت جهانی آمریکا نامیده می‌شود، اقتصاد این کشور بوده نه نیروی نظامی آن و اگر هم نظامی‌ها توان جولان در جهان را داشته‌اند، علت، وجود اقتصادی بوده که خرج این جولاندهی را می‌داده است. نتیجه‌ای که اوباما از این سخن گرفت این نبود که هنوز هم پول هست پس نظامی‌گری می‌تواند ادامه پیدا کند، بلکه برعکس به زبانی مملو از اشارت فهماند که آمریکا دیگر پولی برای نگاه کردن به همه مسائل به عنوان یک میخ ندارد و ترجیح می‌دهد برای مدتی چکشش را غلاف کند. این سخن در واقع حاوی پیام جدیدی نیست. ماه‌ها و بلکه سال‌هاست دولت آمریکا در مقام عمل همین مساله را بیان کرده است. آنچه روز چهارشنبه در وست‌پوینت اتفاق افتاد، فقط رسمیت دادن به این چیزی بود که تاکنون «به زبان عمل» بیان شده است. به یاد بیاورید وقتی دولت آمریکا تصمیم گرفت بدون استفاده از نیروی زمینی و صرفا با تکیه بر توان هوایی به معارضه لیبی در مقابل قذافی کمک کند، رابرت گیتس به کنگره رفت و به صراحت گفت این ایرادی ندارد که کنگره‌ خواهان جنگ‌های بیشتر باشد فقط یک زحمت کوچک لازم است و آن هم اینکه خرج این جنگ‌ها را بدهد.

معنای این امر اولویت اقتصاد بر نظامی‌گری نیست بلکه شکست اقتصاد توسط نظامی‌گری است. زمانی جنگ کمک‌کار اقتصاد آمریکا بود. سربازان آمریکایی در بیرون می‌جنگیدند تا سرمایه‌دارها– به قول خودشان- در داخل آمریکا رفاه ایجاد کنند. حالا سخن جامعه آمریکایی این است که ظاهرا جنگ دیگر آن تجارت سودآور پیشین نیست و هزینه‌هایش بر منافعش غلبه کرده است. جنگ اکنون دیگر نه فقط برای آمریکا رفاه تولید نمی‌کند بل اصرار بر آن به معنای بلعیدن آن اندک منابعی است که باید صرف بهداشت، ایجاد اشتغال، فقرزدایی و نوسازی زیرساخت‌های جهان سومی‌شده آمریکا بشود. اوباما در وست‌پوینت به صراحت اعتراف کرد جنگ دیگر منطق اقتصادی خود را از دست داده است. پیام واضح چنین اعلام شکستی برای ایران این است که به راه انداختن یک جنگ بزرگ با هدف اشغال سرزمینی به عنوان یک پدیده بشدت هزینه‌بر، دیگر برای جامعه و دولت آمریکا یک گزینه نیست. نوسازی ساختار ارتش آمریکا هم در سال‌های گذشته نشان می‌دهد ارتش به سمت کوچک‌تر شدن و تلفیق عملیات‌های نظامی با عملیات‌های اطلاعاتی پیش رفته و بشدت از ورود به درگیری‌های بزرگ پرهیز دارد. نمونه سوریه این مساله را کاملا روشن کرد. تا وقتی آمریکایی‌ها تصور می‌کردند همه چیز به یک حمله از راه دور ختم خواهد شد، در آغاز حمله مصمم بودند ولی وقتی برخی پیام‌ها آنها را متقاعد کرد که «شام خط‌قرمز است» و ابعاد جنگ در سوریه بسیار فراتر از برآوردهای آنها خواهد رفت، بی‌سر و صدا گزینه جنگ را کنار گذاشتند و به دستکاری زرادخانه سلاح‌های شیمیایی سوریه بسنده کردند. در خلاصه‌ترین بیان ممکن پیام اصلی سخنرانی اوباما برای کشوری مانند ایران این بود: «تهدیدها را خیلی جدی نگیرید. گزینه نظامی روی میز نیست».

2- در گام دوم اوباما سعی کرد مشخصات یک جهان جدید را توصیف کند که ادعای ابرقدرتی آمریکا را به معنای سنتی کلمه بی‌معنا کرده است.رئیس‌جمهور آمریکا ظاهرا گفت «مساله پیشتاز بودن یا نبودن نیست بلکه چگونه پیشتاز بودن است» ولی وقتی وارد جزئیات شد در واقع این پیام را منتقل کرد که دوران پیشتازی آمریکا به سر آمده است. دنیای جدیدی که اوباما از آن حرف زد، دارای ویژگی‌هایی است:

الف- در این دنیای جدید قدرت به همان میزان که در دست دولت‌هاست، و بلکه بیشتر از آن در دست افراد و گروه‌های غیردولتی است.

ب- در این دنیای جدید دولت‌های قوی ظهور کرده‌اند و می‌خواهند در جهان نقش بیشتری داشته باشند و آمریکا دیگر در موقعیتی نیست که به همگان امر و نهی کند

ج- در این دنیای جدید فضای مجازی به اندازه فضای حقیقی اهمیت دارد.

د- دنیای جدید مملو از منازعات فرقه‌ای و... است که آمریکا نه درک دقیقی از آنها دارد و نه می‌تواند ادعا کند راه ‌حل و فصل آنها را یافته است.
این یک توصیف ضعیف و خلاصه از مشخصات فضای جهانی در قرن بیست و یکم است که صورت کامل‌تر و دقیق‌تر آن در جاهایی دیگر از جمله در برخی اسناد دولتی آمریکا بیان شده است. بازهم آنچه مهم است اینکه از لفاظی‌های اوباما فراتر برویم و ببینیم پیام اصلی او برای مخاطبی مانند ایران چیست. وقتی اوباما جهان را به گونه‌ای تصویر می‌کند که نتیجه آن قدرتمند نشان دادن معارضان آمریکا در صحنه جهانی است در واقع یک حرف بیشتر نمی‌خواهد بزند و آن هم این است که آمریکا به‌کارگیری قدرت نظامی را محدود کرده چرا که باور دارد پیروزی نظامی بر حریفانی مصمم، قدرتمند و مجهز دیگر به سادگی گذشته نیست و بالاتر از این، دورانی آغاز شده و کشورهایی ظهور کرده‌اند که می‌توانند ورود به هر نوع درگیری نظامی را برای آمریکا بدل به یک شکست فاحش و آبروریزی تاریخی کنند. این پیامی بی‌نهایت مهم است. اوباما می‌خواهد بگوید نمی‌جنگیم چون ممکن است شکست بخوریم و تحقیر شویم و ملتمسانه از دست‌راستی‌ها می‌خواهد این موضوع را بفهمند که اگر می‌خواهند همچنان تصویر آمریکا به عنوان یک ابرقدرت حفظ شود، راهش این است که دیگر تا اطلاع ثانوی وارد هیچ جنگی نشوند.

3- مساله دیگر مشخصات راهبرد جدیدی است که آمریکا با شناخت این محدودیت‌ها و ناتوانی‌ها برای پیشبرد منافع و اهدافش در پیش گرفته است. بحث تفصیلی در این باره بسیار پیچیده است و در این نوشته مقدور نخواهد بود. به طور بسیار خلاصه این استراتژی عمدتا مبتنی بر تکیه بر عملیات‌های اطلاعاتی، کنترل از راه دور، اجتناب از مداخله مستقیم، دادن نقش بیشتر به بازیگران محلی، مشارکت دادن نهادهای بین‌المللی، چندجانبه‌گرایی تاکتیکی و استراتژیک، گذاشتن بار پروژه‌های براندازانه بر دوش مخالفان داخلی، تکیه بیشتر بر ابزار تحریم‌های اقتصادی و صرف انرژی مضاعف در حوزه  دیپلماسی عمومی است. باید پذیرفت معنای این استراتژی جدید این است که آمریکا پیچیده‌تر شده است ولی معنای مهم‌تر آن این است که آمریکا ضعیف شده است.

بی‌گمان اگر آمریکایی‌ها می‌توانستند– و در این باره تفاوتی میان بوش و اوباما وجود ندارد- مسائلشان را از طریق فشار مستقیم نظامی حل کنند، هرگز زحمت درگیر شدن در چنین فرآیندهای پیچیده‌ای را به خود نمی‌دادند. آمریکا با در پیش گرفتن این راهبرد جدید اعتراف می‌کند می‌خواهد با قدرت کمتری همان اهداف پیشین را تعقیب کند پس ضرورت دارد سختی‌های بیشتری را تحمل کند، کمتر دشمن بتراشد و متواضع‌تر باشد. اینها فقط برخی پیام‌های سخنرانی اوباما در وست‌پوینت است. سرجمع، این سخنرانی را باید به منزله یک اعتراف رسمی به کاهش عمیق و شدید قدرت ملی آمریکا در نظر گرفت که نتیجه طبیعی آن آغاز دورانی از محافظه‌کاری در رفتار بین‌المللی آمریکاست. این محافظه‌کاری همانقدر که یک فرصت است، می‌تواند تهدید هم باشد چرا که آمریکایی‌ها در سودای بازیابی قدرت پیشین، کینه‌توز‌تر خواهند شد و به طراحی توطئه‌های خطرناک‌تر متمایل می‌شوند ولی هیچ کدام از اینها حقیقت را عوض نمی‌کند: حقیقت این است که آمریکا اعتراف می‌کند دوران افولش آغاز شده است. دولت ایران بی‌نهایت نیازمند یک دوره آمریکاشناسی جدید است . تیم سیاست خارجی اگر خواهان یک روابط خارجی موفق است باید محدودیت‌های قدرت آمریکا را درک کند و درباره توان آمریکا دچار سوءتفاهم نباشد. سخنرانی وست‌پوینت شروع خوبی است.


در ستون اخبار ویژه کیهان آمده است:

مارکسيست‌هاي پشيمان دلال پناهندگي و تأمين اطلاعات براي دشمن
اداره فدرال پناهندگان آلمان اعلام کرد در سال ميلادي گذشته 4424 ايراني از اين کشور درخواست پناهندگي کردند.
به گزارش دويچه‌وله از اين تعداد، به 263 نفر پناهندگي سياسي داده شده است. دويچه‌وله يک هفته پيش فاش کرد سرويس امنيتي آلمان ده‌ها سال است از پناهندگان به عنوان طعمه براي جمع‌آوري اطلاعات و جاسوسي استفاده مي‌کند.
برخي گروهک‌هاي سابقا مارکسيست که ناچار از تغيير مرام و ايدئولوژي شده‌اند و در آلمان حضور دارند، به عنوان دلال سرويس امنيتي آلمان در شناسايي و شکار طعمه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در عين حال شهر برلين يکي از ايستگاه‌هاي فعاليت مشترک موساد و سيا در اروپا نيز مي‌باشد.