گروه فرهنگی مشرق ـ «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل از کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است که حجت اللاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامعترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیدهام» یاد کرد و حسن عباسی آن را یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی در موضوع انتظار دانست. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار میشود را برشمرده است. با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر «اهمیت کار عالمانه و پرهیز از کار عامیانه در موضوع انتظار» (بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت/ 18 تیر 1390)، مشرق برای اولین بار و در آستانۀ میلاد مهدی موعود(عج) هر روز قسمتی از فصل نخست این کتاب را با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» منتشر میکند.
در گفتارهای قبل دو نوع از نگاههای عامیانه به موضوع انتظار با عناوین «قیامی خارج از سنن الهی» و «حکومتی متکی به شمشیر» معرفی شد، در این گفتار، دو نوع دیگری از نگاه عامیانه، با عناوین «نجات از ظلم و دیگر هیچ» و «نعمت، بیدلیل فراوان میشود» معرفی میشود.
چرا امیرالمؤمنین(ع) خلافت را در ابتدا نپذیرفت؟
بعد از 25 سال دوران غربت امیرالمؤمنین(ع)، پس از آنکه نارضایتی مردم از ظلم و جورِ عوامل حکومت به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتیها و با وجود ممانعت و مخالفت شدید حضرت علی(ع)، خلیفۀ سوم به قتل رسید) مردم برای انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفۀ مسلمین به در خانۀ امیرالمؤمنین(ع) هجوم آوردند. مردم به شدت اصرار میکردند که «یا علی! شما باید حکومت را به عهده بگیرید.»، اما حضرت میفرمودند: «نه، مرا رها کنید.» (2)
مگر ایشان بیست و پنج سال منتظر نبودند که مردم با ایشان بیعت کنند؟ چرا حضرت امتناع کردند؟ آیا تعارف داشتند؟ در حالی که میدانیم امیر المؤمنین اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری مهمی. جای ترس هم نبود از اینکه دیگران هم بخواهند ایشان را متهم به جاهطلبی کنند. اساساً ترس از ملامت در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین (ع) معنا ندارد. وقتی پای «انجام تکلیف» به میان بیاید، دیگر چه جای اینگونه امور است؟ (3)
مردم تحمل عدالت کامل را نداشتند
علت اساسی امتناع حضرت این بود که هرچند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساساً نه عدالت و لوازم آن را درست میفهمیدند و نه میتوانستند آن را تحمل کنند. تفاوت زیادی میان این دو هست. اگر مردم اهل تحمل عدالت بودند، حضرت را در دوران حکومتش آنگونه نمیآزردند! (4)
الان مردم جهان از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شدهاند. آیا همین انگیزه برای ظهور کافی است؟ جواب منفی است. باید دید آیا مردم تحمل عدالت را دارند؟ آیا «عدل» را میفهمند؟ آیا میدانند التزامات رفع ظلم چیست؟ بعضی از لوازم اجرای عدالت حتی اگر در میان مؤمنان گفته شود، باز هم برخی را نگران خواهد کرد، که مبادا نتوانیم تحمل کنیم! در روایات نیز آمده است که برخی نمیتوانند تحمل کنند. (5)
درک توأمان از ظلم و اجرای عدالت
هرچند خودِ درک ظلم هم مرحلهای است که باید جامعه پس از رشد به آن برسد و اینگونه نیست که مردم هر جامعهای به سهولت بتوانند درک درستی از ظلم داشته باشند. ممکن است مظالمی در جامعه وجود داشته باشد ولی مردم آن را درک نکنند و اساساً آن را ظلم تلقی نکنند. چنانکه امروزه در تمام دنیا بهویژه در جوامع غربی، بسیاری از مردم درک صحیحی از ظلم ندارند که بخواهند خواهان عدالت باشند. لذا اگر با رشد فهم و بصیرت عمومی، مردم، بسیاری از ظلمهایی را که تاکنون درک نمیکردهاند، درک و احساس کنند و دردمند عدالت شوند، یک مرحله ارتقا پیدا کردهاند؛ و با این رشد، ما یک قدم به ظهور نزدیک شدهایم، ولی باز کافی نخواهد بود.
بعد از درک ظلم، باید درک صحیحی از عدالت هم پدید بیاید. اجرای عدالت به معنای واقعی کلمه، مستلزم «فراگیر» و «پایدار» بودن آن است. فراگیر بودن عدالت، نه تنها موجب دشمنیهای فراوان منفعتطلبان و ظالمان قدرتمند میشود، بلکه از ناحیۀ کسانی هم که تحمل از دست دادن منافع «اندک» خود را ندارند، مورد عناد قرار میگیرد.
عدالت تنها در صورت فراگیر بودن، پایدار خواهد ماند. اجرای عدالت در بخشی از امور، تنها به روشن شدن آدرس عدالتطلبان حقیقی میانجامد که نتیجۀ طبیعی آن، قرار گرفتن این عدالتطلبان در مقابل حملات ناجوانمردانۀ ظالمان خواهد بود؛ همان اتفاقی که در کربلا افتاد. حادثۀ کربلا در حقیقت، انتقامی بود که از عدالت علی(ع) گرفته شد.
شرط ظهور، پذیرش عدالت همه جانبه است
میدانیم که امام عصر(عج) زمانی ظهور خواهند کرد که نه تنها مردم منتظر منجی و نابودی ظلم باشند، بلکه اجرای عدالت و لوازم آن را نیز انتظار ببرند. همچنین باید ریشههای مظالم را نیز لااقل به صورت اجمالی بشناسند. تنها در این صورت است که با ظهور امام زمان(عج) به ایشان اقبال خواهد شد و مردم از ایشان تبعیت کرده، و حکومت حق به سهولت در جهان مستقر خواهد گشت.
منظر عامیانه این است که تصور کنیم صرف بیزاری از ظلم، «موجی» را در اقبال به آن حضرت ایجاد خواهد کرد و بدون آمادگی عمومی برای پذیرش عدالت و لوازم آن، حکومت حضرت بر آن موج استوار خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر خداوند سبحان در جستوجوی هیجان مردم است که بخواهد حکومت حق را بر روی موج «نارضایتی از ظلم» سوار کند؟
اساساً خدا به امواج گذرا اهمیّت نمیدهد و بنا ندارد که دین خودش را بر روی هیجانات مردم به پیش ببرد. حتی اگر از امواج اجتماعی برای پیشبرد بخشی از امور دینی بهره بگیرد، خودش زمینههای شکستن آنها را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد. برای درک دقیقتر این سخن، باید به تاریخ صدر اسلام رجوع کنیم.
نمونه 1: موج گرایش به اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر(ص)
در اواخر عمر شریف پیامبر (ص) در زمانی که نیروهای قدرتمندی اطراف آن حضرت را گرفته بودند، موج بزرگی از گرایش به اسلام پدید آمد:
اگرچه به وجود آمدن این موج، برای تثبیت نام دین و استقرار جامعۀ دینی و آغاز تمدن اسلامی مؤثر بود، امّا پس از رحلت پیامبر(ص)، خداوند امتحان زمان امیرالمؤمنین(ع) را مانند سدّی در مقابل این موج قرار داد و بسیاری از کسانی که بهگونهای اصیل به اسلام نگرویده بودند، متوقف شدند و ایمان خود را از دست دادند.
نمونه 2: موج گرایش به امیرالمؤمنین(ع) در اواخر عمر شریف آن حضرت
سستیهای فراوان در جنگ صفین مردم را متنبه کرد تا به فرمان امیرالمؤمنین(ع) آمادۀ مقابله با معاویه که از خلیفۀ مورد اتفاق مسلمین تبعیت نمیکرد، شدند. اما زمان رحلت آن حضرت فرا رسید.
ما اگر سطحینگر باشیم، به خدا خواهیم گفت: «خدایا! شما که وقتشناس هستی، مردم تازه بخشهایی از حقانیت علی(ع) را فهمیدهاند و حاضر شدهاند پای رکابش جمع شوند. بعد از سالها اذیت کردن، حالا تازه میخواهند از آقا تبعیت کنند، الان وقت خوبی برای شهادت علی(ع) نیست.» لابدخداوند نیز جواب خواهد داد: «خُب، وصی او ـ امام حسن(ع) ـ که امام است، فرقی نمیکند. اگر واقعاً مردم حقیقت دین را فهمیدهاند و ولایتپذیر شدهاند، ولایتِ وصیّ او را بپذیرند.»
میبینید که خدا با هر موجی همراه نمیشود. به همین دلیل سر بزنگاه، علی بن ابیطالب(ع) را به نزد خود برد. مردم هم با امام حسن مجتبی(ع) همراهی نکردند و زمین خوردند. این روش خدا است که در امتحانات، گاهی ضد فضای غالب عمل میکند.
عدم توجه خداوند به ظواهر
خداوند در قرآن کریم خبر داده که به فریادها و ادعاهای صرف مؤمنان توجه نکرده و آنها را خواهد آزمود. موضوع امتحان ایمان مسلمانان است:
همچنین در جای دیگر، نفوذ ایمان در اعماق جان را مطلوب برشمرده ادعای بیجا را نپذیرفت:
پس خداوند حکیم به ظواهر و جو غالب بر افراد و جوامع توجه نمیکند. در عوض به آگاهی، اعتقاد راسخ، و یقین شایستۀ انسان ارزش میدهد. حق تعالی میخواهد بشریت با آگاهی و اعتقاد، طرفدار امام زمان(عج) و مددکار او در اقامۀ حق باشد، و نه از روی جوزدگی.
ظلمگریزیهای بیثمر
متذکر شدیم که بیزاری از ظلم بدون «آمادگی پذیرش عدالت» برای ظهور کافی نخواهد بود. به همین دلیل برخی از ظلمگریزیها بیفایده هستند و علامت آمادگی ظهور نیستند. یک دسته از افراد ظلمگریز، معلول جوّ و موج هستند که ثمری هم ندارد. دستۀ دوم ظالمانی هستند که گاهی حقشان گرفته میشود و حالا برای حق خود فریاد میکنند که پس امام زمان کی میآید تا حق را به حقدار برساند؟ جواب این است که امام زمان برای این قبیل حقطلبیها نمیآید. این فریاد «حقطلبی» نیست، بلکه صرف حقّ خود را طلبیدن است.
خیلیها که دم از حق و عدالت میزنند، در واقع دنبال حق «خود»شان هستند، نه اینکه دلشان برای حق و عدالت سوخته باشد. آنها تا جایی از حق و عدالت صحبت میکنند و حاضرند برایش مایه بگذارند، که حق و منفعت خودشان در میان باشد.
«حقوق بشر» در غرب دنبال تقویت خودخواهی است، نه اعطای حقوق
در غرب وقتی دم از حقوق بشر زده میشود، غرض و نتیجه، تقویت خودخواهیهای انسانها است نه تأمین حقوق انسانها. حضرت امام(ره) در فرمایشی به خوبی به تفاوت حقطلبی و حقخودطلبی اشاره میفرمایند:
اگر انتظار ما برای ظهور و تشریففرمایی حضرت، صرفاً به این دلیل باشد که مشکلات شخصیمان حل شود، معلوم است که چنین انتظاری بسیار سطحی و عامیانه خواهد بود. اگرچه حضرت حجت (عج) طبق برخی روایات حتی در دوران غیبت نیز گرفتاریهای مؤمنان را برطرف میکنند و آنها را مورد عنایت و تفقد قرار میدهند، (8) اما درخواست فرج تنها برای رفع چنین مشکلاتی، سطحی انگاشتن انقلاب عظیم آن حضرت است.
بله، اگر بدانیم رفع مشکلات معیشتی ما در گرو رفع مشکلات کلانی است که عالم گرفتار آن است و بنا است منجی عالم این گرفتاریها را بهصورت ریشهای اصلاح فرمایند، به نگاه عمیقتری رسیدهایم. اما اساساً هدف کلیدی ظهور رفع مشکلات خرد و کلان جامعه نیست. رفع این مشکلات، تنها مقدمهای برای نائل آمدن به اهداف بالاتر انسانی و معنوی است.
برطرف شدن سختیهای زندگی مقدماتی دارد، که اهمّ آنها برچیده شدن بساط کفر است (که همیشه بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم موجد ظلم میگردد). البته برطرف شدن مشکلات معیشت و معاش مردم، مقدمهای برای رسیدن به اهداف مهمتر خواهد بود، مانند فراغت بندگان خدا برای عبودیت پروردگار و کسب کمالات معنوی.
اساساً حتی بعد از ظهور، همۀ مشکلات برطرف نمیشوند
ضمن آنکه باید بدانیم اساساً پس از ظهور، تمامی مشکلات برطرف نخواهند شد و برخی از مشکلات و حتی مظلومیتهای حضرت باقی میماند. حضرت امام(ره) در اینباره اشارۀ روشنی دارند:
هرچند دوران طلایی و زیبای ظهور با وضعیتی که امروزه انسانها تجربه میکنند، بسیار متفاوت است، امّا این تصور که در آن وقت دنیا، بهشت خواهد شد، یک تصور عامیانه است. تا دنیا باقی است، سختیها و مشکلات دنیا نیز بیش و کم، وجود خواهند داشت. خالق انسان مؤکداً خبر داده است:
ضرورت تحلیل گزارههای مربوط به ظهور
وقتی تحلیل عمیقی به احادیث رایج وجود نداشته باشد، ممکن است در برداشتهای نادرستی از آنها شکل بگیرد. باید با بهرهگیری از معارف دینی به تفسیر آنها پرداخت.
ویژگیهای مطرح شده دربارۀ ظهور، تنها بخشهایی از آن کوه باعظمتی است که از زیر آب دریا بیرون آمده و به صورت جزیرهای خودنمایی کرده است. ما نباید فقط به همین گوشۀ خارجشده از آب نگاه کنیم. بلکه باید غواصی کرده و به کمک معارف دینی، با مختصات آن کوه که قرار است تماماً از آب بیرون آید، آشنا شویم.
پانوشتها:
------------------------------
(1) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود:
(2) نقل است که امیر المؤمنین ع هنگامی که مردم میخواستند با او بیعت کنند، فرمود:
(3) نقل است که امام سجاد (ع) فرمود:
(4) امیر المؤمنین علی(ع) خطاب به مردان کوفه فرمود:
(5) طبق حدیث منقول از امام باقر (ع)، بعداز ظهور قائم (عج) عدهای اعتراض خواهند کرد که ایشان پسر پیغمبر نیست؛ مگر میشود پسر پیغمبر اینقدر با شدت رفتار کند؟ امام باقر(ع):
همچنین از امام صادق (ع) در مورد حضرت حجت (ع) نقل است که فرمودند:
(6) سورۀ نصر پیش از فتح مکه نازل شده است و آیۀ مذکور، مژده فراگیر شدن اسلام و گرویدن مردم به اسلام را میدهد. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به تفسیر المیزان، ذیل همین سوره.
(7) نقل است که رسول الله (ص) فرمود:
روایات دیگری که به تفصیل و زیبایی، نعمتهای فراوان دوران حضرت را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمردهاند در کتابهای مربوطه آمده است. از آن جمله نگا. نجم الدین طبسی، نشانههایی از دولت موعود، بوستان کتاب، 1385. در بخش سوم احادیث مربوط به شکوفایی دانش و صنعت، رشد معنویت و اخلاق، امنیت، شکوفایی اقتصادی و رفاه اجتماعی، بهداشت و درمان، طبقهبندی و توضیح داده شده است. همچنین نگا. سید محمدکاظم قزوینی موسوی(ره)، «امام مهدی(ع) از تولد تا بعد از ظهور»، ترجمۀ لطیف راشدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، فصل 21
(8) در کتاب احتجاج طبرسی، در ضمن توقیعی که از امام زمان(عج) به شیخ مفید(ره) فرستاده شده است آمده است:
(9) در آیۀ دیگری نیز خداوند متعال حرکت انسان به سوی خودش را توأم با سختی و رنج میداند و میفرماید:
(10) غرر الحکم، حدیث 2239. همچنین از امیرالمؤمنین در توصیف دنیا نقل است که فرمودند:
در گفتارهای قبل دو نوع از نگاههای عامیانه به موضوع انتظار با عناوین «قیامی خارج از سنن الهی» و «حکومتی متکی به شمشیر» معرفی شد، در این گفتار، دو نوع دیگری از نگاه عامیانه، با عناوین «نجات از ظلم و دیگر هیچ» و «نعمت، بیدلیل فراوان میشود» معرفی میشود.
******
سومین تصور عامیانه: بیزاری از ظلم برای ظهور کافی است!
یکی از این ویژگیها و شرایط ظهور که در روایات آمده این است که «قائم وقتی ظهور میکند که زمین پر از ظلم و جور شده باشد.» (1) تصور عامیانه از این حقیقت، این است که فکر کنیم صِرف به ستوه آمدن مردم از ظلم و یا به نهایت رسیدن ستم، برای تحقق ظهور کافی است و دیگر به آمادگی مردم برای «پذیرش عدالت» نیازی نیست. ولی باید توجه کرد که تشکیل یک حکومت عادلانه برای مردمی که تحمل عدالت را ندارند و صرفاً از ظلم خسته شدهاند، ماندگار نخواهد بود. تاریخ صدر اسلام و حکومت حضرت علی(ع) در این خصوص برای ما درسآموز است.
چرا امیرالمؤمنین(ع) خلافت را در ابتدا نپذیرفت؟
بعد از 25 سال دوران غربت امیرالمؤمنین(ع)، پس از آنکه نارضایتی مردم از ظلم و جورِ عوامل حکومت به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتیها و با وجود ممانعت و مخالفت شدید حضرت علی(ع)، خلیفۀ سوم به قتل رسید) مردم برای انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفۀ مسلمین به در خانۀ امیرالمؤمنین(ع) هجوم آوردند. مردم به شدت اصرار میکردند که «یا علی! شما باید حکومت را به عهده بگیرید.»، اما حضرت میفرمودند: «نه، مرا رها کنید.» (2)
مگر ایشان بیست و پنج سال منتظر نبودند که مردم با ایشان بیعت کنند؟ چرا حضرت امتناع کردند؟ آیا تعارف داشتند؟ در حالی که میدانیم امیر المؤمنین اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری مهمی. جای ترس هم نبود از اینکه دیگران هم بخواهند ایشان را متهم به جاهطلبی کنند. اساساً ترس از ملامت در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین (ع) معنا ندارد. وقتی پای «انجام تکلیف» به میان بیاید، دیگر چه جای اینگونه امور است؟ (3)
مردم تحمل عدالت کامل را نداشتند
علت اساسی امتناع حضرت این بود که هرچند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساساً نه عدالت و لوازم آن را درست میفهمیدند و نه میتوانستند آن را تحمل کنند. تفاوت زیادی میان این دو هست. اگر مردم اهل تحمل عدالت بودند، حضرت را در دوران حکومتش آنگونه نمیآزردند! (4)
الان مردم جهان از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شدهاند. آیا همین انگیزه برای ظهور کافی است؟ جواب منفی است. باید دید آیا مردم تحمل عدالت را دارند؟ آیا «عدل» را میفهمند؟ آیا میدانند التزامات رفع ظلم چیست؟ بعضی از لوازم اجرای عدالت حتی اگر در میان مؤمنان گفته شود، باز هم برخی را نگران خواهد کرد، که مبادا نتوانیم تحمل کنیم! در روایات نیز آمده است که برخی نمیتوانند تحمل کنند. (5)
درک توأمان از ظلم و اجرای عدالت
هرچند خودِ درک ظلم هم مرحلهای است که باید جامعه پس از رشد به آن برسد و اینگونه نیست که مردم هر جامعهای به سهولت بتوانند درک درستی از ظلم داشته باشند. ممکن است مظالمی در جامعه وجود داشته باشد ولی مردم آن را درک نکنند و اساساً آن را ظلم تلقی نکنند. چنانکه امروزه در تمام دنیا بهویژه در جوامع غربی، بسیاری از مردم درک صحیحی از ظلم ندارند که بخواهند خواهان عدالت باشند. لذا اگر با رشد فهم و بصیرت عمومی، مردم، بسیاری از ظلمهایی را که تاکنون درک نمیکردهاند، درک و احساس کنند و دردمند عدالت شوند، یک مرحله ارتقا پیدا کردهاند؛ و با این رشد، ما یک قدم به ظهور نزدیک شدهایم، ولی باز کافی نخواهد بود.
بعد از درک ظلم، باید درک صحیحی از عدالت هم پدید بیاید. اجرای عدالت به معنای واقعی کلمه، مستلزم «فراگیر» و «پایدار» بودن آن است. فراگیر بودن عدالت، نه تنها موجب دشمنیهای فراوان منفعتطلبان و ظالمان قدرتمند میشود، بلکه از ناحیۀ کسانی هم که تحمل از دست دادن منافع «اندک» خود را ندارند، مورد عناد قرار میگیرد.
عدالت تنها در صورت فراگیر بودن، پایدار خواهد ماند. اجرای عدالت در بخشی از امور، تنها به روشن شدن آدرس عدالتطلبان حقیقی میانجامد که نتیجۀ طبیعی آن، قرار گرفتن این عدالتطلبان در مقابل حملات ناجوانمردانۀ ظالمان خواهد بود؛ همان اتفاقی که در کربلا افتاد. حادثۀ کربلا در حقیقت، انتقامی بود که از عدالت علی(ع) گرفته شد.
شرط ظهور، پذیرش عدالت همه جانبه است
میدانیم که امام عصر(عج) زمانی ظهور خواهند کرد که نه تنها مردم منتظر منجی و نابودی ظلم باشند، بلکه اجرای عدالت و لوازم آن را نیز انتظار ببرند. همچنین باید ریشههای مظالم را نیز لااقل به صورت اجمالی بشناسند. تنها در این صورت است که با ظهور امام زمان(عج) به ایشان اقبال خواهد شد و مردم از ایشان تبعیت کرده، و حکومت حق به سهولت در جهان مستقر خواهد گشت.
منظر عامیانه این است که تصور کنیم صرف بیزاری از ظلم، «موجی» را در اقبال به آن حضرت ایجاد خواهد کرد و بدون آمادگی عمومی برای پذیرش عدالت و لوازم آن، حکومت حضرت بر آن موج استوار خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر خداوند سبحان در جستوجوی هیجان مردم است که بخواهد حکومت حق را بر روی موج «نارضایتی از ظلم» سوار کند؟
اساساً خدا به امواج گذرا اهمیّت نمیدهد و بنا ندارد که دین خودش را بر روی هیجانات مردم به پیش ببرد. حتی اگر از امواج اجتماعی برای پیشبرد بخشی از امور دینی بهره بگیرد، خودش زمینههای شکستن آنها را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد. برای درک دقیقتر این سخن، باید به تاریخ صدر اسلام رجوع کنیم.
نمونه 1: موج گرایش به اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر(ص)
در اواخر عمر شریف پیامبر (ص) در زمانی که نیروهای قدرتمندی اطراف آن حضرت را گرفته بودند، موج بزرگی از گرایش به اسلام پدید آمد:
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ...؛ و [هنگامی که] ببینی مردم گروه گروه در دین خدا داخل میشوند، پس پروردگارت را تسبیح و حمد گوی.» [نصر/ 2] (6)اگر مصداق این افواج، همان گروههایی باشند که اواخر دوران رسالت به اسلام گرویدند، معلوم است که به اندازۀ سابقانِ در اسلام خلوص نداشتند. بنابراین شاید بتوان این افواج را همان امواجی دانست که مفید بودند اما گرایش بسیاری از آنها به اسلام ناب، پایدار نماند.
اگرچه به وجود آمدن این موج، برای تثبیت نام دین و استقرار جامعۀ دینی و آغاز تمدن اسلامی مؤثر بود، امّا پس از رحلت پیامبر(ص)، خداوند امتحان زمان امیرالمؤمنین(ع) را مانند سدّی در مقابل این موج قرار داد و بسیاری از کسانی که بهگونهای اصیل به اسلام نگرویده بودند، متوقف شدند و ایمان خود را از دست دادند.
نمونه 2: موج گرایش به امیرالمؤمنین(ع) در اواخر عمر شریف آن حضرت
سستیهای فراوان در جنگ صفین مردم را متنبه کرد تا به فرمان امیرالمؤمنین(ع) آمادۀ مقابله با معاویه که از خلیفۀ مورد اتفاق مسلمین تبعیت نمیکرد، شدند. اما زمان رحلت آن حضرت فرا رسید.
ما اگر سطحینگر باشیم، به خدا خواهیم گفت: «خدایا! شما که وقتشناس هستی، مردم تازه بخشهایی از حقانیت علی(ع) را فهمیدهاند و حاضر شدهاند پای رکابش جمع شوند. بعد از سالها اذیت کردن، حالا تازه میخواهند از آقا تبعیت کنند، الان وقت خوبی برای شهادت علی(ع) نیست.» لابدخداوند نیز جواب خواهد داد: «خُب، وصی او ـ امام حسن(ع) ـ که امام است، فرقی نمیکند. اگر واقعاً مردم حقیقت دین را فهمیدهاند و ولایتپذیر شدهاند، ولایتِ وصیّ او را بپذیرند.»
میبینید که خدا با هر موجی همراه نمیشود. به همین دلیل سر بزنگاه، علی بن ابیطالب(ع) را به نزد خود برد. مردم هم با امام حسن مجتبی(ع) همراهی نکردند و زمین خوردند. این روش خدا است که در امتحانات، گاهی ضد فضای غالب عمل میکند.
عدم توجه خداوند به ظواهر
خداوند در قرآن کریم خبر داده که به فریادها و ادعاهای صرف مؤمنان توجه نکرده و آنها را خواهد آزمود. موضوع امتحان ایمان مسلمانان است:
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛ آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟! بیتردید ما كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مىكنيم)، تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.» [عنکبوت/ 2 و 3 ـ همچنین نگا. بقره/ 214 ـ آلعمران/ 142 ـ توبه/ 16]
همچنین در جای دیگر، نفوذ ایمان در اعماق جان را مطلوب برشمرده ادعای بیجا را نپذیرفت:
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ؛ عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» [ای پیامبر به آنها] بگو: شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است!» [حجرات/ 14]
پس خداوند حکیم به ظواهر و جو غالب بر افراد و جوامع توجه نمیکند. در عوض به آگاهی، اعتقاد راسخ، و یقین شایستۀ انسان ارزش میدهد. حق تعالی میخواهد بشریت با آگاهی و اعتقاد، طرفدار امام زمان(عج) و مددکار او در اقامۀ حق باشد، و نه از روی جوزدگی.
ظلمگریزیهای بیثمر
متذکر شدیم که بیزاری از ظلم بدون «آمادگی پذیرش عدالت» برای ظهور کافی نخواهد بود. به همین دلیل برخی از ظلمگریزیها بیفایده هستند و علامت آمادگی ظهور نیستند. یک دسته از افراد ظلمگریز، معلول جوّ و موج هستند که ثمری هم ندارد. دستۀ دوم ظالمانی هستند که گاهی حقشان گرفته میشود و حالا برای حق خود فریاد میکنند که پس امام زمان کی میآید تا حق را به حقدار برساند؟ جواب این است که امام زمان برای این قبیل حقطلبیها نمیآید. این فریاد «حقطلبی» نیست، بلکه صرف حقّ خود را طلبیدن است.
خیلیها که دم از حق و عدالت میزنند، در واقع دنبال حق «خود»شان هستند، نه اینکه دلشان برای حق و عدالت سوخته باشد. آنها تا جایی از حق و عدالت صحبت میکنند و حاضرند برایش مایه بگذارند، که حق و منفعت خودشان در میان باشد.
«حقوق بشر» در غرب دنبال تقویت خودخواهی است، نه اعطای حقوق
در غرب وقتی دم از حقوق بشر زده میشود، غرض و نتیجه، تقویت خودخواهیهای انسانها است نه تأمین حقوق انسانها. حضرت امام(ره) در فرمایشی به خوبی به تفاوت حقطلبی و حقخودطلبی اشاره میفرمایند:
بايد اشخاصى كه مىخواهند صحبت كنند ببينند كه آيا حق را مىخواهند براى حق؟ بزرگتر چيزى كه انسان اگر آن را داشته باشد كمال بزرگ دارد اين است كه حق را براى حق بخواهد. از حق خوشش بيايد براى اينكه حق است. و از باطل متنفر باشد براى اينكه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، بر نفس خودش اين مالكيت را داشته باشد كه آن حق را تعريف [تمجید] كند. و اگر باطل از فرزندش يا دوستانش وجود پيدا كرد، اين مالكيت را داشته باشد كه از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر كند. كسانى كه حق را براى حق میخواهند اندكند، بسيار اندك. كسانى كه باطل را براى باطل بودنش بُغض دارند و تنفر از آن دارند اندكند، و بسيار اندك. انسان خودش هم نمىتواند بفهمد كه چه كاره است. [صحیفه امام، ج 14، ص 145]حضرت آیت الله بهجت(ره) نیز در کلامی به تفاوت کسی که منتظر رسیدن به حق و نیاز خود است، و منتظر حقیقی که منتظر برپایی حق است اشاره فرمودهاند:
... اشخاصی را میخواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!» [در محضر بهجت، ج 2، حکایت 276]
چهارمین منظر عامیانه: نعمت،ها بیدلیل فراوان میشوند!
تصور عوامانۀ دیگری که به مفاهیم مهدویت وجود دارد مربوط به این حقیقت است که پس از ظهور، نعمت فراوان و برکات نازل خواهند شد، مریضها شفا مییابند، رعیت خانهدار میشوند، امنیت کامل حکمفرما و خلاصه همۀ امور سامان میگیرد. همۀ این گزارهها درست و مطابق با روایات ظهور است (7) اما اگر منظر ما به این وقایع، عامیانه باشد نهایتاً کار به تلقیهای نادرستی خواهد کشید.
اگر انتظار ما برای ظهور و تشریففرمایی حضرت، صرفاً به این دلیل باشد که مشکلات شخصیمان حل شود، معلوم است که چنین انتظاری بسیار سطحی و عامیانه خواهد بود. اگرچه حضرت حجت (عج) طبق برخی روایات حتی در دوران غیبت نیز گرفتاریهای مؤمنان را برطرف میکنند و آنها را مورد عنایت و تفقد قرار میدهند، (8) اما درخواست فرج تنها برای رفع چنین مشکلاتی، سطحی انگاشتن انقلاب عظیم آن حضرت است.
بله، اگر بدانیم رفع مشکلات معیشتی ما در گرو رفع مشکلات کلانی است که عالم گرفتار آن است و بنا است منجی عالم این گرفتاریها را بهصورت ریشهای اصلاح فرمایند، به نگاه عمیقتری رسیدهایم. اما اساساً هدف کلیدی ظهور رفع مشکلات خرد و کلان جامعه نیست. رفع این مشکلات، تنها مقدمهای برای نائل آمدن به اهداف بالاتر انسانی و معنوی است.
برطرف شدن سختیهای زندگی مقدماتی دارد، که اهمّ آنها برچیده شدن بساط کفر است (که همیشه بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم موجد ظلم میگردد). البته برطرف شدن مشکلات معیشت و معاش مردم، مقدمهای برای رسیدن به اهداف مهمتر خواهد بود، مانند فراغت بندگان خدا برای عبودیت پروردگار و کسب کمالات معنوی.
اساساً حتی بعد از ظهور، همۀ مشکلات برطرف نمیشوند
ضمن آنکه باید بدانیم اساساً پس از ظهور، تمامی مشکلات برطرف نخواهند شد و برخی از مشکلات و حتی مظلومیتهای حضرت باقی میماند. حضرت امام(ره) در اینباره اشارۀ روشنی دارند:
و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه همه چيز سرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب ـ سلام الله عليه ـ هم كه ايشان با تمام قدرت مىخواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمىشود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همانها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مىكنند. و در روايات، قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مىكنند. [صحیفه امام، ج 19، ص 303]
هرچند دوران طلایی و زیبای ظهور با وضعیتی که امروزه انسانها تجربه میکنند، بسیار متفاوت است، امّا این تصور که در آن وقت دنیا، بهشت خواهد شد، یک تصور عامیانه است. تا دنیا باقی است، سختیها و مشکلات دنیا نیز بیش و کم، وجود خواهند داشت. خالق انسان مؤکداً خبر داده است:
ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَدٍ. [بلد/ 4] (9)و از امیر مؤمنان(ع) نقل است که فرمود:
دنیا خانۀ سختیها و محنتهاست؛ الدُّنْيَا دَارُ الْمِحَنِ. (10)
ضرورت تحلیل گزارههای مربوط به ظهور
وقتی تحلیل عمیقی به احادیث رایج وجود نداشته باشد، ممکن است در برداشتهای نادرستی از آنها شکل بگیرد. باید با بهرهگیری از معارف دینی به تفسیر آنها پرداخت.
ویژگیهای مطرح شده دربارۀ ظهور، تنها بخشهایی از آن کوه باعظمتی است که از زیر آب دریا بیرون آمده و به صورت جزیرهای خودنمایی کرده است. ما نباید فقط به همین گوشۀ خارجشده از آب نگاه کنیم. بلکه باید غواصی کرده و به کمک معارف دینی، با مختصات آن کوه که قرار است تماماً از آب بیرون آید، آشنا شویم.
پانوشتها:
------------------------------
(1) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود:
لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّى تَمْتَلِئَ الأرْضُ ظُلْماً وَ عُدْواناً ، ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِن عِتْرَتِي فَيَمْلَؤُها قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئتْ ظُلْماً وَ عُدْواناً؛ قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه زمین از ظلم و دشمنی پر شود، آنگاه مردی از نسل من خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند همانگونه که از ظلم و دشمنی پر شده بود. کنز العمال، حدیث 38691 و میزان الحکمه، حدیث 1276همچنین از امام صادق(ع) اینچنین نقل است:
...الَّذِی یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ کسی که زمین را از عدل پر میکند، همانطور که از ظلم و جور پرخواهد شد.» الکافی، ج 1، ص 341
(2) نقل است که امیر المؤمنین ع هنگامی که مردم میخواستند با او بیعت کنند، فرمود:
دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی.... نهجالبلاغه، خطبه 92؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 434؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 193
(3) نقل است که امام سجاد (ع) فرمود:
المُؤمِنُ ... لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً؛ مؤمن، کار خیر را نه به دلیل ریا انجام میدهد و نه به خاطر حیاء ترک میکند. الكافي، ج 2، ص 231همچنین در کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق آمده است:
مؤمنان به یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام اسحاق در کوفه مراجعه میکردند و مسائل دینی را از او میپرسیدند. او برای پرهیز از شهرت، تدبیری اندیشید تا کمتر به او مراجعه شود. اسحاق در همان سال به حج رفت و با برخورد سرد امام صادق(ع) مواجه شد. وقتی علت را پرسید حضرت به نادرستی کار او در پراکندن مردم از اطراف خود اشاره فرمود؛ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي. فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ: لَيْسَ هُوَ هَاهُنَا. قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع، فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ.... شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص 146
(4) امیر المؤمنین علی(ع) خطاب به مردان کوفه فرمود:
خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پُرخون، و سینهام از خشم شما مالامال! کاسههای غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشاندید؛ قَاتَلَکُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِی قَیْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِی غَیْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِی نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاسا. کافی، ج 5، ص 4 ـ نهج البلاغه، خطبه 27
(5) طبق حدیث منقول از امام باقر (ع)، بعداز ظهور قائم (عج) عدهای اعتراض خواهند کرد که ایشان پسر پیغمبر نیست؛ مگر میشود پسر پیغمبر اینقدر با شدت رفتار کند؟ امام باقر(ع):
...حَتّی یَقُولَ کَثیرٌ مِنَ النّاس: لَيْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَوْ كَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ .... غیبت نعمانی، باب 13، حدیث 113
همچنین از امام صادق (ع) در مورد حضرت حجت (ع) نقل است که فرمودند:
زمین را از عدل و داد پر میکند همانگونه که از ظلم و جور پرشده است، و بهقدری از ظالمان میکشد که برخی جاهلان میگویند: اگر او از فرزندان محمد(ص) بود، رحم میکرد و اینقدر با شدت نبود؛ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ يَقْتُلُ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ لَوْ كَانَ هَذَا مِنْ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ» غیبت طوسی، ص 188و نیز از امام باقر (ع) که اینچنین فرمود:
فَبَيْنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ قَدْ حَكَمَ بِبَعْضِ الْأَحْكَامِ وَ تَكَلَّمَ بِبَعْضِ السُّنَنِ إِذْ خَرَجَتْ خَارِجَةٌ مِنَ الْمَسْجِدِ يُرِيدُونَ الْخُرُوجَ عَلَيْهِ فَيَقُولُ لِأَصْحَابِهِ انْطَلِقُوا فَيَلْحَقُونَهُمْ فِي التَّمَّارِينِ فَيَأْتُونَهُ بِهِمْ أَسْرَى فَيَأْمُرُ بِهِمْ فَيُذْبَحُونَ؛ هنگامی که حضرت مهدی (ع) برخی احکام را اجرا کند و برخی از سنتها را بازگو نماید، گروهی از مسجد خارج میشوند و قصد خروج و قیام بر علیه حضرت دارند. پس حضرت دستور میدهد آنها را اسیر کرده و گردن بزنند.» تفسیر عیاشی، ج 2، ص 56
(6) سورۀ نصر پیش از فتح مکه نازل شده است و آیۀ مذکور، مژده فراگیر شدن اسلام و گرویدن مردم به اسلام را میدهد. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به تفسیر المیزان، ذیل همین سوره.
(7) نقل است که رسول الله (ص) فرمود:
...پس در آنهنگام مهدی من زمین را از عدل و داد پر میکند و از آسمان بارانی میبارد که زمین گیاهان خود را میرویاند و امت من در ولایت او چندان نعمت و رفاه خواهند داشت که قبل از آن هیچگاه مانند آن نبوده باشد؛ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ مَطَراً تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ تُنْعِمُ أُمَّتِي فِي وِلَايَتِهِ نِعْمَةً لَمْ تُنْعِمْ بِمِثْلِهَا قَطُّ» (ملاحم، سید بن طاووس، ص 139در روایت دیگر آمده است:
امت من در زمان او(مهدی) چنان زندگی خواهند داشت که قبل از آن، هیچگاه مانند آن زندگی نکرده باشند؛ وَ تَعِيشُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ عَيْشاً لَمْ تَعِشْهُ قَبْلَ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ قَطُّ» ملاحم، سید بن طاووس، ص 165.همچنین بنابر روایات، فقر در جامعۀ مهدوی ریشهکن میشود تا جایی که دارندۀ زکات، نیازمندی پیدا نمیکند که زکات او را قبول کند. از امام صادق(ع) نقل است:
وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ زَكَاتَهُ فَلَا يَجِدُ أَحَداً يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ. اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ ارشاد مفید، ج2، ص381. برای دیدن روایات مربوطه نگاه کنید به: نجم الدین طبسی، نشانههایی از دولت موعود، بوستان کتاب، 1385، ص252، ذیل عنوان: «ریشهکن شدن فقر از جامعه») در خصوص امنیت کامل و گسترده در آن زمان نیز روایات بسیار زیبایی در این زمینه وجود دارد که تعدادی از آنها در فصل سوم کتاب «نشانههایی از دولت موعود» که به آن اشاره شد، با عنوان «امنیت» آمده است.
روایات دیگری که به تفصیل و زیبایی، نعمتهای فراوان دوران حضرت را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمردهاند در کتابهای مربوطه آمده است. از آن جمله نگا. نجم الدین طبسی، نشانههایی از دولت موعود، بوستان کتاب، 1385. در بخش سوم احادیث مربوط به شکوفایی دانش و صنعت، رشد معنویت و اخلاق، امنیت، شکوفایی اقتصادی و رفاه اجتماعی، بهداشت و درمان، طبقهبندی و توضیح داده شده است. همچنین نگا. سید محمدکاظم قزوینی موسوی(ره)، «امام مهدی(ع) از تولد تا بعد از ظهور»، ترجمۀ لطیف راشدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، فصل 21
(8) در کتاب احتجاج طبرسی، در ضمن توقیعی که از امام زمان(عج) به شیخ مفید(ره) فرستاده شده است آمده است:
... فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِی أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثِیرٌ مِنْکُمْ إِلَی مَا کَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ.
ما از اخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمیماند. ما از لغزشهایی که از برخی شیعیان سر میزند از وقتی که بسیاری از آنان میل به بعضی از کارهای ناشایستهای نمودهاند که نیکان گذشته از آنان احتراز مینمودند و پیمانی که از آنان برای توجّه به خداوند و دوری از زشتیها گرفته شده و آن را پشت سر انداختهاند اطّلاع داریم، گویا آنان نمیدانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو میآورد و دشمنانتان، شما را از میان میبردند. احتجاج طبرسی، ج 2، ص 497
(9) در آیۀ دیگری نیز خداوند متعال حرکت انسان به سوی خودش را توأم با سختی و رنج میداند و میفرماید:
اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى كرد؛ يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ» [انشقاق/ 6].در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است:
‹كدح› (بر وزن مدح) به معنى تلاش و كوششى است كه با رنج و تعب همراه باشد، و در جسم و جان اثر بگذارد ... اين آيه اشاره به يك اصل اساسى در حيات همه انسانها است، كه همواره زندگى آميخته با زحمت و رنج و تعب است. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 300
(10) غرر الحکم، حدیث 2239. همچنین از امیرالمؤمنین در توصیف دنیا نقل است که فرمودند:
سرایی است پوشیده از بلا و گرفتاری؛ دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَه» نهجالبلاغه، خطبه 266.و نیز فرمودند:
دنیا آکنده از مصیبتها و پیشآمدهای ناگوار است؛ الدُّنْيَا مَلِيئَةٌ بِالْمَصَائِبِ طَارِقَةٌ بِالْفَجَائِعِ وَ النَّوَائِب. غرر الحکم، حدیث 2241