گروه فرهنگي مشرق- اگر يک ارزيابي سر انگشتي از توليدات تاريخي و مذهبي سيما داشته باشيم قطعا يکي از بالاترين نمره ها به داوود ميرباقري ميرسد. سريال امام علي (ع) را ميتوان يک استاندارد جديد در ساخت سريالهاي مذهبي دانست. اگر چه در زمينه آثار تاريخي چند سريال در سالهاي دهه 60 ساخته شده بودند که هر يک در نوع خود در توليدات تلويزيوني ايران کم نظير بودند؛ با اين همه باز هم سريال امامعلي(ع) توانست و موفقيت و مقبوليتي بدست بياورد که آثار ديگر بعد از آن هم از اين مقبوليت محروم بودند.
عناصر موفقيت ميرباقري در اين سريال را بايد در چند محور ديد؛ مهم بودن قصه که با تاريخ، عواطف و اعتقادات مردم ايران و در عين حال شخصيتها و بازيهاي تراز اول که پس از سالها در اذهان مردم ايران هنوز باقي هستند.
اما درباره مختارنامه اندکي ماجرا متفاوت است.در ابتدا بايد ديد که مختار نامه در چه شرايطي در تلويزيون ايران به نمايش در آمده است.مختارنامه درست در شرايطي به نمايش در ميآيد که تقريبا مدتها است صدا و سيما در زمينه سريال سازي نتوانسته تا سريالي درجه يک به نمايش بگذارد. با وجودي که سريال يوسف مخاطبان فراواني را جذب کرد اما از نظر کيفي با يک سريال درجه يک فاصله داشت و ميان پايان گرفتن سريال يوسف به عنوان يک پروژه بزرگ و آغاز مختارنامه با سريالهاي روتين اجتماعي که به صورت سري در شبکههاي مختلف سيما توليد ميشود پر شده بود. سريالهايي با مضمون هاي شبيه به هم که گرههاي آنها يا اختلافات خانوادگي است يا اختلاف ميان دو يا چند خانواده است و تنها بهانه اين اختلافها با هم متفاوت هستند البته اين در صورتياست که سريالهاي پليسي را ناديده بگيريم. در چنين شرايطي مختارنامه مي بايست به صورت عادي مورد توجه قرار ميگرفت اگر چه تا مدتي به دليل همزماني با پخش يک سريال کمدي دست چندم آنچنان که ميبايست مورد توجه قرار نگرفت اما بالاخره وضعيت به نفع مختارنامه تغيير کرد و به نظر ميآيد که اين سريال گرفت. با اين حال مختارنامه با سريال امامعلي(ع) تفاوتهاي جدي دارد و در عين داشتن شباهت اين سريال مخاطبان خود را از به شيوههاي ديگري جذب ميکند. اگر بازيهاي چشم گير فتحي، ارجمند و شريفينيا و چند شخصيت ديگر در سريال امامعلي(ع) را از پايههاي موفقيت آن سريال محسوب کنيم به طوريکه حتي بازيگر نقشهايي مانند مروان و اشعث هم دست کمي از نقشهاي اصلي نداشتند در مختارنامه ديگر خبري از اين بازيهاي درخشان نيست. تنها بازي فرهاد اصلاني است که با بازيهاي سريال امامعلي(ع) قابل مقايسه است و حتي بازيگر نقش اول سريال هم نتوانسته توفيقي در به نمايش گذاشتن سکانسهاي تاثير گذار داشته باشد. بازي کم انعطاف و کم عمق عرب نيا و عدم توانايي او براي قرار گرفتن در موقعيتهاي متضاد و متفاوت حسي و عاطفي نقش مختار را با توفيق کمي مواجه کرده است. از نقش اول که بگذريم حتي بازيگران نقش زنان هم که معمولا ميرباقري در اثارش گاه مانند سريال "معصوميت از دست رفته" به صورت افراطي به آنها ميپرداخت هم نتوانستهاند جايگاهي را که بازيگري همچون ويشکا آسايش در نقش قطامه در سريال امام علي(ع) بدست آورد بازيگر نقش ناريه، جاريه به همراه هم باز هم در حد و اندازه قطامه نيستند. تنها بازيگراني که توانسته اند از حد تيپ به شخصيت ارتقاء يابند، همان طور که اشاره شد؛ فرهاد اصلاني در نقش ابن مرجانه و رضا کيانيان در نقش عبدالله بن زبير هستند و نقشهايي مانند کيان با بازي رضا رويگري و حتي خود مختار با بازيهاي فرعي سريال امام علي(ع) برابري نميکنند.
از نظر داستان نيز مختارنامه ظرفيتهاي کمي نسبت به سريال امام علي دارد. در بخشهايي اساسا فضا سازي داستاني فراموش شده و بخشهايي بيشتر به بازسازي تاريخي شباهت پيدا ميکند. اگر چه قسمتهايي از سريال خصوصا در بخشهايي که برادران زبير در آن حضور دارند و چالشهاي ميان آنها و مختار بالا ميگيرد حس شکلگرفتن يک درام قابل قبول را در مخاطب زنده ميکند؛ اما همچنان اين روند عقيم مانده و کارگردان سرسري با فضاي دراماتيک داستانش برخورد ميکند و شخصيتهايش را به سرعت با داستانشان رها ميکند و از آنها ميگذرد. البته به نظر ميآيد اين وضعيت به دليل تعدد شخصيتها و عدم وجود شخصيت اصلي پوشش دهنده بوجود ميآيد.
به هر حال مختارنامه نسبت به بسياري از توليدات بي محتوا و تکراري که در غياب نظارت کيفي در صدا و سيما توليد ميشود؛ قابل تامل است؛ اما قطعا از کارگرداني که ميتواند سريال امامعلي(ع) بسازد نبايد کيفيت مختارنامه را قبول کرد.
مختارنامه نسبت به بسياري از توليدات بي محتوا و تکراري که در غياب نظارت کيفي در صدا و سيما توليد ميشود؛ قابل تامل است؛ اما قطعا از کارگرداني که ميتواند سريال امامعلي(ع) بسازد نبايد کيفيت مختارنامه را قبول کرد.