کد خبر 317451
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۳

این روزها کم تر کسی است که موسی فردی را نشناسد و تقریبا اکثر رسانه های کشوری حداقل یک بار از وی به نیکی یاد کرده اند. معلمی که شعله های مهر ورزی او در دل تمام دانش آموزان ایران زبانه می کشد.

به گزارش مشرق، موسی فردی معلم شهرستان گرمی واقع در استان اردبیل است. که به عنوان نماد مهر و عاطفه، قهرمان ملی، معلم تاثیر گذار، معلم فداکار و... از او یاد می شود.

این قهرمان که با غلبه بر خواسته های شخصی از خود محوری بیرون آمده و زندگی اش را در راه دگر خواهی صرف می کند کارهایش آنقدر از دل بر می آید که لاجرم بر دل می نشیند. او در اردیبهشت 93 چندین و چند مصاحبه مفصل تلویزیونی و رادیویی داشته است و این مصاحبه ها باعث شده این معلم تاثیر  محبتش تا عمق وجود همه وجدان های بیدار رسوخ کند.

به گفته خودش دانش آموزان و اولیا آنها هر روز به او زنگ می زنند و ابراز احساس می کنند، آقای فردی می گوید این ابراز احساس ها برایم بهترین پاداش است.

دغدغه این روزهای اسطوره اما، "بهار شیردل" است، بهاری  که بیماری سرطان بهار وجودش را نرم نرمک به پاییز تبدیل می کند. بهار شیر دل دانش آموز سرطانی از زاهدان است که آقای فردی را در تلویزیون می بیند و رابطه عاطفی نسبت به او در دلش ایجاد می شود و در میان احساسات پاک کودکانه اش تصور می کند که آقای فردی با این همه محبتش پیش هر کودکی که  می رود او حتماً خوب می شود.



آقای فردی در مورد بهار می گوید بهار دانش آموزی مستعد است و به نقل از مادرش می گوید که خیلی هم بازیگوش است اما بیماری بهار دیگر مجال بازیگوشی را از او ربوده است.

آقای فردی در جواب این سوال که بهار رابطه با درسش با وجود این بیماری چه می کند بغض می کند و شکسته شکسته می گوید بهار به علت بیماری نمی تواند سر کلاس بنشیند.

اسطوره مهر و عاطفه با گریه می گوید که بهار از پدر و مادرش می خواهد که با من تماس بگیرند و رابطه تلفنی میان من و بهار برقرار می شود و بهار جملات شیرین و معصومانه ی کودکانه اش را مانند شاپرک برایم به پرواز در می آورد و من غرق می شوم در این همه احساس او بهار به این معلم می گوید که آرزوی من دیدن شماست.



این معلم قهرمان بی درنگ بدون در نظر گرفتن مسافت 2300 کیلومتری تا زاهدان در صدد اجرای خواسته بهار بر می آید و به خاطر غافلگیر کردن بهار زمان دقیق سفرش را به او اطلاع نمی دهد و به تهران می رود تا عازم زاهدان شود در تهران دوباره به بهار زنگ می زند که بهار جان الان دارم برای پرواز زاهدان اقدام می‌کنم گویا در این مدت کوتاه بهار حالش نا مساعد می شود و به بیمارستان تهران منتقل می شود.

اسطوره مهر و عاطفه سفر به زاهدان را کنسل می کند و قرار می شود این دیدار در تهران به انجام برسد.

این بخش را از زبان خودش بشنویم. بهار می گوید: وقتی آقای فردی گفت در تهران هستم و هر دقیقه ایی که لحظه دیدارمان نزدیک تر می شود به همان میزان هیجانم بالاتر می رود، دوست داشتم مهربان ترین معلم کشورم  را از نزدیک ببینم.

قلب کوچک بهار با هر چه نزدیک تر شدن این ملاقات تندتر و تندتر می زند و بالاخره این اسطوره از راه می رسد و بهار آن کودک پر شوری که حالا بیماری امانش را بریده است مانند پرنده ایی به آغوش این معلم فداکار می پرد.

مادرش می گوید بعد از بیماری اولین باری است که بهار را اینقدر  خوشحال و امیدوار می بینم حالا دیگر بهار به آرزویش رسیده است و دارد با معلم مهربانش حرف می زند و برایش از عروسک هایش می گوید و از بازی هایش تعریف می کند و معلم مشتاقانه به بهار گوش می دهد، کادویی که اسطوره مهر برای بهار خریده بود گردنبند طلایی بود که نام بهار بر آن حک شده بود، آن را به بهار تقدیم می کند و خوشحالی بهار دو چندان می شود.

آقای فردی از تمام مردم شریف ایران تقاضا می کند که بهار را در یابند تا این کودک ایرانی به دلیل مشکل مالی صدمه نبیند.

از آقای فردی در مورد بنیاد حمایت از دانش آموزان نیازمند که دارد تاسیس می کند سوال کردیم و در این زمینه گفت: من در این بنیاد که آیت الله حسن عاملی امام جمعه محترم استان اردبیل و آقای احد بیوته هنرمند محبوب و برجسته استان اردبیل نیز از آن حمایت می کنند قصد دارم تمام دانش آموزانی چون بهار، آرامش خیال داشته باشند و امیدشان را از دست ندهند این بنیاد قرار است تمام دانش آموزان نیازمند را زیر بال مهربانی اش بگیرد.

در پایان ضمن ارج نهادن به این کار ارزشمند آقای فردی، برای بهار شیر دل آرزوی شفا عاجل می کنیم و از مسئولان محترم استان سیستان و بلوچستان انتظار می رود به کمک بهار بشتابند و از این کار ارزشمند آقای فردی تجلیل کنند.

منبع: فرارو