یکی از گزارش‌های اطلاعاتی انگلیس که در نشریه تایمز این کشور به چاپ رسیده نشان می دهد که البغدادی اساساً ساخته دست آمریکا است. این گزارش نشان می دهد که آمریکایی ها در واقع با اختصاص 10 میلیون دلار به کسی که اطلاعات قطعی از ابوبکر البغدادی به دست بیاورد، اعتبار و شهرتی برای وی دست و پا کردند.

گروه بین‌الملل مشرق - سازمان القاعده در عراق در سال 2010 میلادی با کشته شدن ابو ایوب مصری و ابو عمر البغدادی از رهبران جماعت موسوم به "دولت اسلامی در عراق" از این کشور خارج شد و تنها گروه‌های داخلی عراقی که رویکردهای وابسته به القاعده داشتند، در عراق باقی ماندند. اما با این حال در سال 2013 این گروه با تغییر رویکرد،  خود را دولت اسلامی عراق و شام (داعش) نامید و به سمت سوریه یورش برد.
 
"دولت اسلامی" بر پایه های اطلاعاتی و نظامی استوار است وتوان جاسوسی بالایی دارد که حتی از اعتقادات ایدئولوژیک این گروه نیز قوی تر است.

ابراهیم عوض البدری یا ابوبکر البغدادی رهبر این گروه حلقه ارتباطات خود را از داخل تقویت کرده و بر اساس رویکردهای جاسوسی آن را سازماندهی کرده است، این در حالی است که زندگینامه وی نشان می دهد که معلم مذهبی بوده و از فضای اقدامات اطلاعاتی و نظامی دور بوده است. وی صحرای استان الانبار را به عنوان مرکز استقرار خود انتخاب کرده است.

ابوبکر البغدادی مزدور آمریکا

القاعده همواره از عنصر جغرافی استفاده می کند. به نظر می رسد البغدادی صحرای الانبار و گذرگاه های ورودی آن به سوریه را بهترین منطقه برای اقامت خود می داند، علاوه بر اینکه ماهیت مردم شناختی منطقه الانبار و شهر فلوجه نیز همخوانی بیشتری با رویکردهای القاعده دارند.

البغدادی از اشتباهات گذشتگان خود و تجربه های ابو مصعب الزرقاوی استفاده کرد. از رفتارهای وی مشخص است که تحت تاثیر رویکردهای الزرقاوی موسس جنبش التوحید و الجهاد در عراق قرار گرفته است، البته البغدادی خونریزتر از زرقاوی است و در استفاده از گفتمان تحریک آمیز فرقه ای نیز بهتر از وی عمل می‌کند، اما نقطه اشتراک آنها در این است که هر دو بیش از تکیه به اقدامات نظامی بر فعالیت‌های جاسوسی تمرکز دارند. به این ترتیب بیش از اینکه داعش به یک گروه جهادی تبدیل شود، یک موسسه نظامی شده است.

شاید بتوان گفت البغدادی از تجربه های جاسوسی خود در نزد نیروهای آمریکای استفاده کرده است، گزارش‌های موجود نشان می دهد که وی در ابتدا مزدور نیروهای آمریکایی بوده و از وی خواسته شده بود که در یک بازداشتگاه عراقی نفوذ کند تا به مبارزان القاعده نزدیک شود و در آینده در میان آنها نفوذ کند.

یکی از گزارش‌های اطلاعاتی انگلیس که در نشریه تایمز این کشور به چاپ رسیده نشان می دهد که البغدادی اساساً ساخته دست آمریکاست.این گزارش نشان می دهد که آمریکایی ها در واقع با اختصاص 10 میلیون دلار به کسی که اطلاعات قطعی از ابوبکر البغدادی به دست بیاورد، اعتبار و شهرتی برای وی دست و پا کردند.

شاخه القاعده در عراق در سال 2011 به شدت تضعیف شده و به یک شبکه محدود تبدیل شد که در شهر موصل و دیاله و برخی شهرهای استان الانبار حضور داشتند. اما بعد از آغاز ناآرامی‌های سوریه، البغدادی نامه های زیادی را به مبارزان عرب و خارجی ها در سوریه ارسال کرد و تحت عنوان "ویران کردن دیوارها" از آنها خواست تا پشتیبان نیروهای این سازمان در ورود به مبارزه در سوریه باشند . در این زمان عراق شاهد عملیات قاچاق و فرار زندانیان بود که در بخش های گسترده ای از شمال تا جنوب این کشور امتداد پیدا کرد.

البغدادی به دنبال جذب نیروهای عرب خارجی به داخل عراق بود و در همین راستا از گفتمان فرقه‌ای استفاده کرده و با برجسته کردن اقدامات آمریکا بر علیه عراقی‌ها بویژه در منطقه غربی این کشور و بدگویی از دولت عراق و بازداشت های غیر قانونی یا یورش های ناگهانی آنها به منازل مردم، سعی کرد مبارزان خارجی را به داخل عراق بکشاند.



راهبرد دولت اسلامی عراق هدف قرار دادن مراکز امنیتی و دولتی و بمب گذاری وانفجار در بخش های مختلف بود، اما این موضوع تا جایی پیش نرفت که این سازمان بتواند یک امارت را برای خود به دست آورد.

جغرافیای منطقه‌ای که البغدادی و گروهش در آن حضور داشتند و ماهیت مردم شناختی این منطقه در تداخل فرهنگی و اجتماعی با سوریه بویژه در مناطق مرزی باعث شد تا وی به سمت جبهه سوریه کشیده شود، به همین علت جبهه النصره را به رهبری ابو محمد الجولانی تشکیل داد تا استراتژی جدید را برای خود ترسیم کند، استراتژی که اقدامات داعش را از درگیری با دولت عراق به توسعه توان این کشورها در داخل سوریه می‌کشاند تا نقشه‌ و سازمانی جدید تشکیل شود که وی نام آن را دولت اسلامی عراق و شام گذاشت.

این راهبرد البته نیاز به سرزمینی داشت که حاکمیت آن در اختیار داعش باشد. راهکاری که البغدادی برای رفع این مشکل در نظر گرفت، هوشمندانه بود. وی با ایجاد فامیلی‌های نسبی با اهالی شهرها و عشایر در سوریه بیش از عراق خود را به آنها نزدیک‌تر کرد و گروهی را در بخش های مختلف شمال شرق سوریه مستقر کرد تا بتواند در ادامه این نقاط را به هم ارتباط داده و بعد از آن گردان‌هایی را در داخل سوریه تشکیل دهد.

داعش در ادامه قوی‌تر شد و حتی از خود سازمان القاعده نیز پیشی گرفت. این سازمان بقیه گروه‌های وابسته به القاعده را نیز در خود هضم می‌کرد و در راستای راهبرد جدید خود یعنی تسلط بر اراضی سوریه وارد عمل می‌شد. این راهبرد تا جایی پیش رفت که امارت الرقه در سوریه اعلام موجودیت کرد. امارتی که در اختیار داعش قرار داشت و از طریق منطقه دیر الزور به صحرای الانبار ارتباط پیدا می کرد. این امارت از شرق با استان دیاله و سلسله کوه‌های حمرین هم مرز بود.

چارلز لیستر از مرکز مطالعات تروریسم و جنبش‌های شورشی " ای اچ اس جینز" انگلیس  در این زمینه می گوید: دولت اسلامی عراق و شام خود را در مناطق شمال و شرق سوریه به دیگران تحمیل کرد. منطقه ای که شاهد درگیری‌های مسلحانه زیادی بود و این موضوع اجازه می‌داد این گروه بتواند نیروهای جدیدی را جذب کرده و منابع مالی و لوجستیک برای خود فراهم کند و در نهایت دولتی را از شمال سوریه تا عراق برای خود ایجاد کند.

تمرد البغدادی از القاعده

فرماندهی کل سازمان القاعده در روز سوم فوریه سال 2013 اعلام کرد که سازمان دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش ارتباطی با سازمان القاعده ندارد. این بیانیه را موسسه سایت متخصص در زمینه رصد پایگاه های اسلامی منتشر کرد.



خلع البغدادی از سوی ایمن الظواهری و اعلام جبهه اسلامی در سوریه از سوی وی در سپتامبر سال 2013 باعث شد تا نفوذ و "مشروعیت" جهادی داعش در بین گروه های تروریستی کم شود. اما با وجود کاسته شدن از نیروهای داعش که علاوه بر بیانیه القاعده درگیری با ارتش آزاد و دیگر گروه های اسلامی گرای تروریستی نیز عامل دیگر آن بود، بسیاری از مبارزان خارجی به این گروه اضافه می شدند.

شاید علت آن این بود که جبهه اسلامی و تشکیلات القاعده در سوریه از حضور مبارزان خارجی در داخل خود استقبال نمی‌کردند و به این صورت آن را به عنوان یک خدمت مجانی در اختیار داعش قرار دادند. در آغاز سال 2014 میلادی داعش مجبور به عقب نشینی های زیاد در سوریه شد و توافق آتش‌بسی را با گروه‌های جبهه اسلامی و ارتش آزاد در حلب و اعزاز و دیگر مناطق سوریه امضا کرد.

داعش در این مرحله سعی کرد شکست‌ها و عقب‌نشینی های نظامی خود را با انجام ترورها و بمب گذاری های مختلف جبران کند. البغدادی با وجود شکست‌هایی که خورده بود، همچنان به دنبال ایجاد ارتباط بین مناطق مختلفی بود که در اختیار داشت، البته او به دور از درگیری با دولت بشار اسد این رویه را دنبال می‌کرد.

در می سال 2014 الظواهری نامه‌ای به البغدادی نوشت و از وی خواست تا به اوضاع عراق مشغول شود. این نامه به گونه ای تقسیم کار برای القاعده بود که گروه های القاعده در سوریه را به کشتار در این کشور و داعش را به قتل مردم عراق امر می کرد! این نامه در واقع عزل البغدادی و  سازمان آن از سوریه بود و وی را قادر می کرد تا بتواند امارت خود را در فلوجه ایجاد کند الظواهری در پایان نامه خود به جبهه النصره نیز دستور داد تا فورا هر نوع کشتار و تجاوز علیه برادران مجاهد! و سایر مسلمانان را متوقف کرده و به مبارزه با دشمنان اسلام! بپردازند.

بعد از حمله موفق ارتش عراق به صحرای الانبار که از شمال تا شهر موصل و دیاله نیز کشیده می شد، البغدادی در داخل استان الانبار مخفی شد.  وی این شهر را به عنوان پناهگاه خود انتخاب کرد، چرا که اهالی این شهر با دولت مرکزی عراق اختلاف داشتند و شورای جنگی برای مبارزه با دولت ترتیب داده بودند. این موضوع دولت مرکزی عراق را به درد سر انداخت و اقدامات ارتش در داخل شهر فلوجه را متوقف کرد.


استراتژی جدید داعش بر ضد ارتش عراق

با وجود اینکه داعش در تمام مراحل گذشته راهبرد تسلط بر سرزمین را در دستور کار قرار داده بود، بعد از انتخابات پارلمانی در عراق راهبرد خود را تغییر داده و به دنبال فرسایش نیروهای عراقی با عملیات حمله و گریز و اجرای عملیات‌های مانور گونه در بخش‌های مختلف به صورت همزمان است. تسلط آرام بر سرزمین‌ها و ایجاد روزنه های امنیتی در بخش‌های مختلف و نفوذ به دیواره امنیتی بغداد از دیگر راهبردهای داعش در مرحله جدید است.

البغدادی با آزمایش نیروهای نظامی عراق به این نتیجه رسید که دولت عراق بر پایه نیروهای ویژه استوار است و به همین علت منطقه وسیعی را برای اجرای عملیات های خود انتخاب کرده تا به این ترتیب یگان های ویژه را فرسوده و تضعیف کرده و خسارت های زیادی را به آنها وارد کند.


تصویری که وزارت کشور عراق از "ابوبکر البغدادی" منتشر کرد


البغدادی همچنین پناهگاه‌های امنی در کمر بند امنیتی بغداد برای خود ایجاد کرده است، پناهگاه‌هایی که بعضا تنها دهها کیلومتر از شهر دور هستند. مهم ترین آن‌ها شهر ابو غریب در غرب و الطارمیه و الضلوعیه در شمال و الصقلاوی در جنوب بغداد است.

داعش طرح های جدید خود را زمانی به اجرا گذاشته که اوضاع نابسامان امنیتی در کشور وجود دارد و نیروهای امنیتی عراق در درگیری با داعش قدرت مقابله ندارند و نیازمند نیروهای ویژه‌ای می شوند که تعداد آنها هم بیشتر از 4 هزار نفر نیست.

داعش به دنبال نفوذ در کمربند امنیتی بغداد و فشار آوردن بر این شهر و در پی آن ایجاد روزنه‌هایی است تا بتواند حملات شدیدی را علیه اهداف دولتی در این شهر انجام داده و روند فرسایشی دولت را بیشتر کند. داعش در مرحله بعد از استان الانبار به دنبال تسلط کامل بر شهرهایی از حمله دیاله و موصل و صلاح الدین است و سازماندهی آن که مبتنی بر استفاده از گروه‌های کوچک است، نقش مهمی در پیشرفت های اخیر ایفا کرده است.

نرمی در حرکت و آسانی حمل و نقل ازویژگی های مهم گروهک البغدادی است، این گروه ها می توانند درگیری‌ها با نیروهای عراق را چندین بار تغییر داده و در بخش های مختلف جغرافیایی و سطح وسیعی از خاک این کشور درگیری‌ها را دنبال کنند. این گروه همچنین موفق شده اند خودروهای چهار سیلندر و سنگین را از سوریه از طریق گذرگاه های مرزی در داخل صحرا وارد عراق کنند. بخشی از این تجهیزات نیز از طریق شهر الانبار به سمت سلسله جبال حمرین منتقل شده‌اند. گزارش ها نشان می‌دهد که کوه های حمرین می تواند امن ترین مرکز برای نیروهای داعش باشد که در مدت زمان طولانی از آن استفاده کنند.

راهبرد گروه های افراط گرای القاعده در عراق مبتنی بر تضعیف دولت و بی ثباتی در کشور و طولانی کردن درگیری‌ها و به فر
سایش کشاندن دولت عراق است.

چالش بزرگ عراق در تقابل با تروریست ها

به این ترتیب عراق الان با چالش بزرگی مواجه است که شامل مقابله با نیروهای داعش و سایر گروه های القاعده در داخل این کشور است. این در حالی است که احتمال دارد داعش ائتلاف هایی را نیز با برخی گروه‌های فعال و شبه نظامیان مسلح در داخل عراق انجام دهد. ارتش طریقه نقشبندیه و انصار الاسلام می توانند با وجود اختلافاتی که با داعش دارند، گزینه خوبی برای ائتلاف با آن باشند. البته شوراهای انقلابی که اهالی استان الانبار در پی اعتراضات الحویجه در سال 2013 ترتیب داده اند، گسترده ترین این نیروهاست.

عراق برای مقابله با این روند نیازمند حمایت های بین المللی و منطقه ای است. ارزیابی ها نشان می دهد عراق به تنهایی نمی‌تواند با این موج تروریستی مقابله کند. اگر پیامدهای ناامنی‌ها در عراق ادامه پیدا کند، چه بسا این روند به دور از عرصه سوریه نباشد.