افول و سقوط حقیقی وضعیتی است که مجمع روحانیون مبارز به آن دچار شده است؛ وضعیتی که با پشت پا زدن به خاستگاه و هویت انقلابی‌ و هم راستا شدن با اپوزوسیون نظام جمهوری اسلامی شناخته می‌شود.

 گروه سیاسی مشرق- درحالی در این روزها عده‌ای خیالات خود را تحت عنوان افول جامعه روحانیت مبارز بعد از کسالت آیت الله مهدوی کنی و بستری شدن ایشان در بیمارستان مطرح می‌کنند که مجمع روحانیون مبارز - به عنوان پدرخوانده جریان اصلاح‌طلبی - پنج سال پیش در چنین روزهایی با اقدامات خود زمینه‌های سقوط و افول خود را فراهم کرد.

گذشت پنج سال از اتفاقات بعد از انتخابات سال 88، هنوز تلخی‌های آن را از یاد نبرده است. عدم توجه به ساز و کارهای قانونی و مراجع رسمی تفسیر کننده قانون، نزدیک به 8 ماه کشور را دچار فتنه‌ای کرد که در نهایت حضور مردم در نهم دی‌ماه به این اتفاقات خاتمه داد.

در این بین بسیاری از احزاب و جریان های اصلاح‌طلب با طرح ادعای تقلب و همراهی با قانون شکنان، به آتش فتنه دامن زدند. اقدامات مجمع روحانیون مبارز و برخی اعضای آن به عنوان بدنه نخبگانی اصلاح‌طلبان در دامن زدن به دروغ تقلب در انتخابات و اردوکشی خیابانی کم اثر نبود.

با وجود اینکه زمینه‌های طغیان مجمع روحانیون مبارز را باید در دگردیسی‌ و چرخش‌های فکری سالهای قبلِ اعضای این تشکّل جستجو کرد، اما سال 88 و اشتباهات استراتژیک اعضای مجمع روحانیون مبارز عملاً به فرآیند تبدیل این تشکّل به اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی سرعت بخشید.

چرخش‌های فکری اعضای مجمع روحانیون مبارز

مجمع روحانیون مبارز در سال 1367 و در پی انشعاب و خروج برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز از این تشکّل، تأسیس شد. اعضای اصلی تشکیل دهنده مجمع روحانیون در دهه شصت با ویژگی‌های همچون عدالت خواهی، استکبار ستیزی و اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه شناخته می‌شدند که بعد از گذشت یک دهه از تشکیل مجمع روحانیون مبارز و با حمایت‌های اعضای این مجمع از سید محمد خاتمی و سیاست‌هایش در عرصه داخلی و خارجی تمام شعارها و ویژگی‌های مثبت خود را به فراموشی سپردند.

ایفای نقش پدرخواندگی اصلاح‌طلبان در دوران دوم خرداد و عدم موضع گیری مناسب مجمع  در برابر شخصیت‌ها و احزاب منتسب به اصلاحات که احکام، اصول اسلامی و ارزش‌های انقلاب را زیر سئوال می‌بردند، منجر به ایجاد شکاف و فاصله بین این تشکّل و راه و اندیشه امام خمینی در اذهان مردم شد.





اشتباهات مجمع در سال 88

با وجود مواضع و اقدامات مجمع روحانیون در زمان دوم خرداد که حکایت از چرخش و تغییرات فراوان در مواضع این تشکل داشت، اشتباهات مجمع در سال 88 و طرح ادعای تقلب عملاً به فراهم آمدن زمینه‌های سقوط و افول این تشکل منجر شد.

نخستين اشتباه راهبردي مجمع در انتخابات 88

نخستین قدم اشتباه مجمع در انتخابات سال 88، زمینه سازی برای طرح ادعای تقلب و حمایت از تشکیل کمیته صیانت از آرا بود. علی اکبر محتشمی‌پور از اعضای با سابقه مجمع به عنوان رئیس کمیته صیانت از آرا انتخاب می‌شود و سيد محمد موسوی خوئینی‌ها به عنوان مرد خاکستری اصلاحات و دبیر مجمع روحانیون مبارز در بیانیه‌ای اعلام می کند: "اکنون که متاسفانه برگزارکنندگان انتخابات و ناظران منسوب به شورای نگهبان آشکارا و یا در نهان از حامیان رئیس جمهور فعلی هستند، به شدت نگرانی از عدم سلامت انتخابات در میان مردم گسترش یافته است؛ بویژه آنکه رفتارهای این مجموعه، خصوصا رؤسای آنان شبهه برانگیز است.

اشتباه دوم؛ درخواست ابطال انتخابات

اشتباه بعدی مجمع روحانیون بعد از انتخابات و با تنظیم بیانیه‌ای مبنی بر رد کردن نتیجه و درخواست ابطال انتخابات صورت پذیرفت؛ این مجموعه در بیانیه روز 23 خرداد اعلام می‌کند: "مجمع روحانیون مبارز در جلسه‌ای فوق العاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوریت اسلامی نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوق‌های رای، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانه‌تر و منطقی‌تر راه‌کار مناسب است."

مجمع علاوه بر زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات و رأی نهادهای قانونی، از مردم برای حضور در خیابان و راهپیمایی اعتراضی در تاریخ شنبه 30 خرداد دعوت به عمل می‌آورد و این درحالی است که برخی از اعضای مجمع قبل از این در راهپیمایی‌های غیرقانونی شرکت کرده بودند؛ در نهایت بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه که خواستار پایان دادن به اردوکشی خیابانی شدند، مجمع دو ساعت پیش از شروع این راهپیمایی اعلامیه‌ای مبنی بر لغو شدن این راهپیمایی صادر می‌کند.

بیانیه دوم تیرماه مجمع، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی تکرار مواضع شبکه‌های ضد انقلاب بود که در قالب بیانیه توسط مجمع روحانیون مبارز انتشار یافت. مجمع روحانيون مبارز با ناديده گرفتن حمايت و دخالت دولت‌های خارجی در حمايت از تجمعات غیرقانونی و خشونت‌آمیز، این موارد را خودجوش نامیده و می‌نویسد: " [مجمع روحانیون مبارز] بر اين باور است كه با آراي آنان بازي شده و به فهم و شعورشان اهانت شده است و براي دفاع از حيثيت و كيان خود به صورت خودجوش به خيابان‌ها ريخته‌اند تا دردها و تحقيرهاي فروخورده خود را فرياد كنند، چرا اهانت مي‌كنند و اين حركت در كمال وقار و آرامش را به بيگانگان نسبت مي‌دهند و هزاران نفر را در خيابان‌ها و از خانه‌هاي‌شان مي‌ربايند و با رفتاري بسيار زشت و ناپسند آنان را اعم از زن و مرد به نقاط نامعلوم مي‌برند؟"

ادامه اشتباهات؛ عدم مرزبندی و موضع‌گیری صریح

در طول هشت ماه فعالیت فتنه در کشور، مجمع روحانیون مبارز نسبت به هیچ کدام از شعارها و اقدامات انحرافی مثل شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"، "آتش زدن عکس امام خمینی(ره)" ، شعار علیه اصل ولایت فقیه و اهانت به ساحت سيدالشهداء(ع) در روز عاشورا واکنشی نشان نمی‌دهد و بر خواسته‌های قبلی خود اصرار می‌ورزد.

با این وجود بعد از روی کار آمدن دولت جدید، مجمع روحانیون بار دیگر به فعالیت های خود افزوده و سعی می‌کند با تکیه بر شعار هایی مثل وحدت ملی و همدلی و بدون اشاره به اشتباهات گذشته خود و هم طیفانش، آنها را به فراموشی بسپرد.


چه کسانی دچار افول و سقوط شدند؟

افول و سقوط حقیقی وضعیتی است که مجمع روحانیون مبارز به آن دچار شده است؛ وضعیتی که با پشت پا زدن به خاستگاه و هویت انقلابی‌ و هم راستا شدن با اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی شناخته می‌شود.

افول مجمع  از زمانی شروع شد که بیانیه‌ای رسمی در دعوت به راهپیمایی و حضور در خیابان‌ها در 30 خرداد و بعد از بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد صادر شد (مجمع در اقدامی عجیب دو ساعت قبل از شروع تجمع دعوت خود را پس گرفت) و اعضای مجمع در برابر بسیاری از اقدامات و مواضع خلاف قانون و در تضاد با سیره و اصول اندیشه امام خمینی (ره) سکوت پیشه کردند.


آن چیزی که افول و سقوط جریانی را رقم می‌زند نه جابه جایی اشخاص و افراد آن جریان، بلکه فراموش کردن و پشت پا زدن به خاستگاه و هویت یک جریان است که با این اوصاف این مجمع روحانیون مبارز است که با اقدامات و مواضع خود در چند سال اخیر در سراشیبی سقوط و افول قرار گرفته است.