به گزارش گروه فرهنگی مشرق ـ پس از جشنواره سی و دوم فیلم فجر اخباری به گوش رسید که بهترین فیلم مردمی جشنواره در اکران عید فطر به نمایش درخواهد آمد اما در چند روز گذشته خبر لغو اکران شیار در عید فطر ظن عدم تابعیت از سلیقه مردمی توسط مدیران فرهنگی را برانگیخت اما دیروز خبر رسید که قرارداد اکران فیلم «شیار 143» در آبان ماه 1393 قطعی شده است یعنی با چند دستاندازی استراتژیک بهترین اکران نصیب فیلم بیارزشی همچون «فرشتهها باهم میآیند» میشود و از سوی دیگر بدترین اکران ممکن در آبان ماه به شیار 143 تعلق گرفته است. واقعا حیران میمانیم! آیا عزم جهادی مدیران فرهنگی در شیوه اکران شیار 143 متجلی است؟ حیرتزدهایم از اینکه بهترین فیلم جشنواره از نگاه مردم در زمانی کاملا مرده اکران میشود. به همین بهانه با تهیهکننده شیار 143 به گفتوگو نشستیم تا بازتابدهنده رنجهای او از تولید تا اکران باشیم.
جناب آقای قاسمی! الان در شرایطی که فیلم شما بهترین فیلم از نگاه مردم در جشنواره فیلم فجر گذشته بوده و جایزه ویژه این بخش را دریافت کرده دوباره فضایی شبیه قبل از جشنواره در مقطعی که فیلم توسط هیات انتخاب برگزیده نشد، پیش آمده و فیلم شما هماکنون مثل طفلی سرگردان سرگروه سینمایی ندارد، در صورتی که فیلمهایی که در رقابت فجر هیچ عنوانی را در جشنواره کسب نکردند در بهترین شرایط اکران شدند. گویا موج بیمهریهای سینمایی در نگاه کلان مدیریتی وجود دارد و همچنان دامن شیار 143 را رها نمیکند.
اجازه بدهید از قبل از تولید فیلم شروع کنم و حقایقی را با شما در میان بگذارم که در هیاهوی مورد توجه قرار گرفتن فیلم پنهان شد. اتفاقاتی که حول فیلم شیار143 رخ داد نیاز به توضیح مبسوط دارد. دامنه بیمهریها به زمانی بازمیگردد که ما قصد داشتیم پروانه ساخت بگیریم. زمان و پروسه بسیار طولانی برای دریافت پروانه ساخت، صرف شد که بسیار تعجبآور بود. حتی 4 صفحه تعهد از ما گرفتند که مواردی را در فیلم لحاظ کنیم و واقعیت این است که مجبور شدیم برای اینکه به متن فیلم صدمهای وارد نشود در برابر این همه جرح و تعدیل نظارتی، بیاخلاقی کنیم و به هیچکدام عمل نکنیم. این اتفاقات ناخوشایند همچنان در مرحله تولید هم ادامه داشت مثل بدقولیهایی که فارابی انجام داد. چون فارابی متعهد شده بود به ما کمک کند اما هیچ کمکی به فیلم شیار 143 نشد. وقتی به ما گفتند کار را شروع کنید با توجه به اینکه ما در بخش خصوصی فعالیت میکردیم، قطعا امکاناتی که تهیهکنندگان دولتی در اختیار دارند را نداشتیم و باید تمام هزینهها را خودمان پرداخت میکردیم. در این میان وقتی سازمانی به ما تعهداتی میدهد ما هم براساس آن تعهدات، برنامهریزی میکنیم. بههر حال دستور وزیر در این باره صادر شده بود و بنیاد فارابی موظف به کمک شده و تعهد کمک داده بود و از ما خواسته بود که کار را شروع کنیم. وسط کار که رسیدیم وزیر عوض شد و مسؤول وقت بنیاد فارابی گفت کمکها و تعهدات در دولت جدید ادامه نخواهد یافت ولی ما اطلاع داشتیم که در آن زمان پرداختهایی به پروژههای دیگر صورت گرفته است. نمیدانم چطور این مساله قابل توجیه است. آیا پرداختهای این افراد خیلی قبلتر از ما بود؟ نمیدانم ولی این کار را با ما کردند که در نتیجه این عدم تعهد به وعده، همکار تهیهکننده بنده مجبور شد تن به مستاجری دهد و برای ادامه تولید فیلم منزل خود را بفروشد. تعهد ندادن خیلی بهتر از این است که ناگهان زیر همه چیز بزنید چون حداقل از ابتدا در برنامهریزی کار، روی تعهدات و کمکهای کسی حساب باز نمیکنید. به هرحال این پروسه همچنان ادامه داشت تا زمانی که ما به جشنواره نزدیک شدیم.
یعنی تعهداتی که به شما داده شده بود محقق نشد و در پروسه تولید با خسران از طرف دولتیها مواجه شدید؟ در همان زمان حوزه هنری که در مقابل ارشاد وقت ایستاده بود و دایه مهربانتر از مادر تولید آثار ارزشی بود، پیشنهاد کمکی به شما برای جبران هزینههای تولید فیلم نکرد؟
تمایلی به همکاری با سازمانها و نهادها ندارم ولی برای این کار به دلیل مشکلی که برای ما ایجاد شد به همه نهادهای دستاندرکار تولید مراجعه کردیم.
چه نهادهایی؟
بسیاری از نهادها که میتوانم نام آنها را به همراه نامههایی که برایشان ارسال کردیم به دفتر روزنامه «وطن امروز» ارسال کنم.
یعنی دقیقا همان مدیران فرهنگی و غیر فرهنگی که بعدا از شما در نوبتهای متمادی تقدیر کردند و سر گرفتن عکس با فیلم شیار 143 و سازندگانش رقابتی بزرگ شکل گرفته بود؟
ببینید! من به بیشتر ارگانهایی که به سینما مربوط میشود مراجعه کردم. فکر نمیکنم ارگان مرتبطی وجود داشته باشد که من برای آنها نامه مبتنی بر درخواست کمک ارسال نکرده باشم.
برای شخص آقای مؤمنی و خاموشی هم نامه ارسال کردید؟
برای بخش سینمایی حوزه هنری نامه درخواست حمایت و کمک ارسال کردم. در مجموع من نزدیک به 50 نامه نوشتم که برخی نهادها سینمایی بودند و برخی نهادها هم سینمایی نبودند اما نحوه عملکردشان به گونهای بود که احتمال میدادم بتوانند کمک کنند که البته پاسخ درخوری دریافت نکردم و در دریافت کمک از هیچکدام از نهادها موفق نبودیم. البته همانطور که عرض کردم من تمام این تلاشها و نامهنگاریها را از اواسط تولید فیلم که بنیاد فارابی ما را ناامید کرد شروع کردم اما همین جا باید از مسؤولان مس سرچشمه تشکر کنم که از لحاظ لجستیک به ما یاری رساندند و حداقل با ما دیالوگ فرهنگی رد و بدل میکردند. من بارها گفتهام یک قدم آنها برابر با صد قدم ارگانهای مرتبط سینماست زیرا آنها وظیفهای نداشتند که حتی همین کمک را بکنند.
از میان این همه درخواست و حدود 50 نامهای که به ارگانهای مرتبط نوشتید جوابی برای کمک در پروسه تولید هم دریافت کردید؟
خیلی از نهادها اصلا جوابی به ما ندادند. درباره حوزه هنری در درجه اول فیلمنامه را تایید نکردند (همان چیزی که در بنیاد روایت هم اتفاق افتاد). در ایران یک سیستم زنجیرهای وجود دارد که متأسفانه افرادی که در یک شورا هستند در 10 شورای دیگر هم عضو هستند! مثلا فردی که در شورای پروانه ساخت حضور داشت، همان فرد در شورای حمایت و در شورای بنیاد فارابی و در 2 شورای دیگر از جمله بنیاد روایت هم حضور داشت! نمیخواهم کلمه «مافیا» را به زبان بیاورم پس بگذارید بگویم از این «سیستم زنجیرهواری» که وجود دارد، متعجبم. بخش سینمایی حوزه هنری گفتند: «اگر اصرار به ساختن فیلم بلند دارید ما پس از اتمام ساخت آن، درباره فیلم قضاوت خواهیم کرد».
آیا این اتفاق افتاد؟ یعنی پس از پایان ساخت درباره آن نظر دادند؟
بله! این اتفاق از طریق آقای حمزهزاده افتاد. یعنی بعد از جشنواره آقای حمزهزاده پیگیری کردند.
سایر ارگانهایی که برای درخواست کمک به آنها مراجعه کردید را میتوانید نام ببرید. البته ما کاری به سیاسیون نداریم. ارگانهایی که امکان ساخت تولیدات سینمایی را داشتند. مثلا آیا به دفتر آقای شرفالدین، رئیس انجمن فیلم دفاع مقدس و انقلاب مراجعه کردید؟
بله! آنها هم مثل بقیه یا جوابی نمیدادند یا اینکه موکول میکردند به پس از اتمام ساخت فیلم.
شهرداری چطور؟
در آن زمان ما با آقای خوراکیان در شهرداری صحبت کردیم. چون در گذشته فیلمی با موضوع شیار 143 هم ساخته بودند ولی درباره فیلم ما گفتند چون فیلم شما در تهران جریان ندارد امکان کمک شهرداری نیست. البته شرایط اقتصادی کشور هم مناسب نبود ولی در همان زمان میدیدم که فیلمهایی با بودجه دولتی در حال تولید است که هزینه تولیدشان بسیار بیشتر از فیلم ماست. به هرحال مشکل ما تا حدودی با فروش منزل همکارم (تهیهکننده دیگر فیلم) حل شد. پس از تکمیل فیلم که نزدیک جشنواره فیلم فجر هم بود آقای حمزهزاده از طرف حوزه هنری پیگیر شدند که فیلم را ببینند. قرار بود اتفاقاتی بیفتد و حمایتهایی از فیلم به عمل آید. البته آقای حمزهزاده حسننیت داشتند و دستور دادند حتما از این فیلم حمایت شود و ما نزد آقای جهان بیگلری فرستاده شدیم. آقای بیگلری شورایی داشتند که این شورا برآوردی از فیلم انجام داده بودند و قصد شراکت در فیلم را داشتند اما برآوردی که از لحاظ رقم ریالی برای فیلم انجام دادند حتی به اندازه یکسوم هزینهای نبود که ما برای فیلم متحمل شدیم. البته برای من هم بسیار جای تعجب داشت که آیا حوزه هنری میتواند تا این اندازه فیلمهایش را ارزان بسازد یا اینکه فقط درباره این فیلم، چنین برآوردی داشته است؟! آن هم برای فیلمی جنگی که در شهرستان و وسط تابستان و در ماه مبارک رمضان تولید شده بود. فیلمی که خارج از لوکیشنهای آپارتمانی و فضای شهری تولید شده بود. به هرترتیب بهرغم پیگیریهایی که از طرف آقای حمزهزاده انجام شد باز به سرانجام نرسیدیم و به این نتیجه رسیدیم که بهتر است وارد این بحث شراکت نشویم. اینجا باید از جناب حمزهزاده تشکر کنم، او مردی است که واقعا دغدغه فرهنگ را دارد.
ولی بعد از جشنواره فیلم فجر شنیدیم که فیلم شما توسط حوزه هنری خریداری شده است.
اصلاً به این شکل نبود. البته آقای حمزهزاده خیلی پیگیر فیلم بودند ولی به خاطر مشکلاتی که در سطوح پایینتر بود دست ایشان هم بسته بود و ما هم از خیر شراکت گذشتیم. در جشنواره هم ما تا حدی متوجه شده بودیم که قرار است این فیلم پذیرفته نشود، علت آن را هم نمیدانستیم. بههر حال اسم فیلم ما در لیست اول و دوم جشنواره نبود. ما از طریق آقای ایوبی پیگیری کردیم ولی در نهایت هم ایشان و هم ما باید به نظر هیات انتخاب احترام میگذاشتیم. بههر حال چیزی به اسم دموکراسی وجود دارد! به قول یکی از دوستان که میگفت قطعا دموکراسی چیز خوبی است اما افرادی که قرار است دموکرات باشند چه کسانی هستند؟
حالا بحث عدم پذیرش در بخش مسابقه جشنواره را تشریح بفرمایید، با صراحت بگویید برای دیده شدن فیلم در جشنواره چه رنجی کشیدید؟
بههر حال باز هم به سلیقه هیات انتخاب احترام میگذاشتیم. یکی از دوستان میخواست دموکراسی را تجربه کند و در خانه خودش همراه با جمعی از بستگان رأیگیری برپا میکند که برای ناهار چه بخورند. در آن روز توافق میشود که پفک بخورند. چون تعداد بچهها و کسانی که فهم کمتری داشتند نسبت به بزرگترها بیشتر بود. شاید در این هیات انتخاب هم همین ماجرا وجود داشته!
ما پیگیریهای خودمان را ادامه دادیم تا فیلم دیده شود. اولین جلسه را با آقای جعفریجلوه در فارابی برگزار کردیم تا فیلم را ببینند.
در آن زمان میدانستید که فیلم انتخاب نخواهد شد؟
ما میدانستیم که قرار است انتخاب نکنند. مطمئن بودیم. حتی به ما گفته بودند اصلا این فیلم شاید دیده هم نشده است. بههر حال فیلم را در حضور آقای جلوه، آقای مسعود شاهی و...نمایش دادیم. پس از نمایش فیلم، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند، تا حدی که حتی تا ساعتی پس از پایان فیلم هم با حالتی متاثر با یکدیگر صحبت میکردیم. همانجا آقای جعفریجلوه قول دادند که جهت حضور در جشنواره پیگیری میکنند. من هم تصمیم گرفتم همین کار را برای اصحاب رسانه انجام دهم تا فیلم را ببینند. ما هم از منتقدان و اهالی رسانه برای تماشای فیلم دعوت کردیم و هیچ مرزبندی هم در این زمینه صورت نگرفت. چون نه ما و نه خود فیلم اهل این مرزبندیها نیستیم. همانطور که شهدا و قهرمانان این کشور همینطور هستند. در اینجا باید از اهالی رسانه و منتقدان بویژه از آقای هوشنگ گلمکانی که زحمت کشیدند تشکر کنم، همینطور از خانم سحر عصرآزاد، آقای کثیریان، صلحجو، مستغاثی، علی علایی، نیما حسنینسب و جناب جلالی فخر و دیگر منتقدان عزیز. ما از هنرمندان هم جهت تماشای فیلم دعوت کردیم مثل آقای رحماندوست، هجری و... . همچنین از اهالی رسانه که به ما کمک کردند تشکر میکنم. به لطف خدا همه فیلم را پسندیدند بنابراین همین افراد مبلغ فیلم شدند و پیگیری میکردند. از طرفی باید بگویم از بین تمام مدیران، آقای حمزهزاده هم خیلی پیگیر بودند. در نهایت براساس این نظراتی که اهالی رسانه و منتقدان بعد از تماشای فیلم داشتند، دبیر جشنواره و آقای ایوبی فیلم را میبینند و این منجر به ورود فیلم آن هم در آخرین لحظات به جشنواره میشود. در همان زمان مباحثی مطرح بود که میگفتند احتمالا فیلم شما را در جشنواره هو خواهند کرد!
چه کسی این عقیده را داشت؟
یکی از دستاندرکاران جشنواره که اسمشان را نمیبرم. یک مطلب بسیار ناخوشایندی را هم عنوان کردند که من بشدت اعتراض کردم. میگفتند: «شما با اهالی رسانه و منتقدان و هنرمندان، زد و بند کردهاید تا فیلم به جشنواره راه یابد!» این واقعا توهین بزرگی هم به فیلم و هم به همه این بزرگواران بود که واقعا خیلی ناراحت شدم. بعد میگفتند: «حالا شما نتیجه این زد و بندها را در برج میلاد خواهید دید! زمانی که فیلم شما هو میشود.» قبل از اینکه فیلم در برج میلاد به نمایش درآید در سینماها اکران شد و بازخوردهای خوبی داشتیم که دلگرمیهای زیادی به ما داده بود اما سینمای متخصصان هنوز باقی مانده بود. قرار بود در روز پنجم جشنواره در این سینما هم به اکران درآید.
خودتان از آقای حاتمیکیا دعوت کرده بودید؟
نه، من اصلا از حضور ایشان در سالن خبر نداشتم. در نشست متوجه حضور ایشان شدم. استرس زیادی برای ما هنگام پخش فیلم در روز پنجم وجود داشت.
چرا؟ چون میترسیدید فیلم را هو کنند؟
نه! من به فیلم خودم و کاری که انجام داده بودم مطمئن بودم.
این استرس را به خانم آبیار هم منتقل کرده بودید؟
نه! من در بحرانهایی که برای فیلم ایجاد میشد سعی میکردم عوامل فیلم را درگیر نکنم تا نگرانی به آنها منتقل نشود البته خانم آبیار در جریان مسائل بودند. استرس و نگرانی داشتم، مثلا میترسیدم فیلم بد پخش شود.
پس بیشتر از کارشکنیهای احتمالی در حین پخش فیلم در برج میلاد میترسیدید.
این فیلم قبلا امتحان خود را با دیدن اهالی رسانه، منتقدان و مردم پس داده بود اما در آن روز قرار بود متخصصان در آن طیف گسترده فیلم را ببینند. سالن کاملا پر بود. من به حدی استرس داشتم که پس از معرفی عوامل از سالن خارج شدم و تا پایان پخش فیلم، همان بیرون ماندم تا اگر صدا و تصویر مشکلی پیدا کرد بتوانم سریعا خود را به اتاق آپارات و پخش برسانم. بههر حال استرسهای شخصی خودم بود. در دقایق آخر فیلم، وارد سالن شدم. از جو کلی فیلم مشخص بود چه اتفاقی افتاده است. موسیقی متن به همراه صدای گریه حاضران در سالن پخش میشد. پس از پایان فیلم، تشویق طولانی، آن هم دو مرتبه انجام شد. هر کسی که ما را میشناخت تشکر میکرد و فضای بسیار خوبی بود. بههر حال به سمت سالن نشست رفتیم که آن هم مملو از جمعیت بود و من آقای حاتمیکیا را در آنجا دیدم و فهمیدم ایشان هم حضور داشتند. در همانجا یکی از خبرنگاران به من خبر داد که آقای حاتمیکیا فیلم «چ» را به «شیار143» تقدیم کردهاند که این عمل نشان از دغدغهمندی ایشان دارد.
بعد از اکران با شخصی که گفته بود این فیلم هو خواهد شد روبهرو شدید؟
با خیلی از این دوستان چشم توی چشم شدم. به هرحال جوایز و اتفاقاتی که در جشنواره افتاد ما را خیلی خوشحال کرد که فیلم چنین موفقیتی به دست آورده است. در کنار این موضوع ما آرای مردمی را هم بررسی میکردیم که نشان میداد ما در صدر آرا بودیم. در روز پایانی تقریبا 1ر0 درصد نسبت به فیلم قبلی بالاتر بودیم. از طرف یکی از بازرسان خانه سینما با من تماس گرفته شد که گفتند: «آرای مردمی فیلم شما بالاتر است و ما دو فیلمی که آرای نزدیک به هم دارند را منتخب مردم اعلام میکنیم اما این را هم اعلام میکنیم که شما بالاتر بودهاید». البته برخی شایعه ساخته بودند که ارگانهایی به صورت عمده برای فیلم بلیت تهیه کردهاند که کاملا مطلب اشتباهی بود زیرا بیش از 80 درصد بلیتها قبل از جشنواره به صورت گروهی و اینترنتی پیشفروش شده بود و درصدی از آن باقی مانده بود که به علت ازدحام و استقبال مخاطب حداقل درباره فیلم شیار143 باید در سینما فروخته میشد و تنها سانسهای فوقالعاده به صورت عمده فروخته میشد که این سانسها نیز رایگیری نداشت. من نمیگویم خانه سینما دروغ میگوید. شاید چنین مسالهای رخ داده باشد اما درباره فیلم ما صدق نمیکند. اصلا اگر قرار بود فیلم شیار143 چنین حمایتهایی داشته باشد که این بلاها سرش نمیآمد و از طرفی به جای اینکه ما معترض باشیم که وقتی فیلم شیار143 که یک درصد بالاتر از فیلم قبل از خود بوده چگونه ناگهان اعلام میشود 1ر0 درصد بالاتر است؛ جالبتر آنکه کارگردان فیلم قبل از شیار143 که خانه سینما به علت کمتر بودن امتیاز فیلمش در آرای مردمی نسبت به فیلم شیار143، با اجازه گرفتن از ما به او هم سیمرغ بهترین فیلم آرای مردمی را میدهند روی سن رفته و اعتراضاتی هم میکند. حتی شایعاتی مطرح کردهاند که حدود 150 تا 300 موتورسوار با شمایل خاصی که وابسته به نهاد خاصی بودند آمدهاند در سینماها به ضرر آن فیلم رای دادهاند و... اینها شایعاتی است که واقعا ارزش بحث کردن هم ندارد.
جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم به فیلم شما رسید. همه متولیانی که در پروسه تولید شما را تنها گذاشته بودند پس از اتمام کار باز هم نگفتند که حالا پس از اینکه با آن همه مصیبت و از جیب خودتان این فیلم را تولید کردهاید تولید و اکران فیلم را حمایت کنند.
برخی مسؤولانی که فیلم را دیده بودند یادداشتهایی هم در رسانهها منتشر کردند که شامل وزرا و برخی از مسؤولان تلویزیون و مسؤولان شهرداری و... بودند ولی به هرحال به لطف خدا ما در جشنواره 3 سیمرغ گرفتیم؛ سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم، سیمرغ ویژه هیات داوران برای کارگردانی و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن. در کنار آن در بخش تجلی اراده ملی تقریبا نیمی از عناوین را گرفتیم. از آن به بعد درخواستها برای اکران محدود فیلم شروع شد. ما به برخی درخواستها لبیک گفتیم و تقدیرها شروع شد. بیش از 40 تقدیر از این فیلم انجام شد. ارگانهای مردم نهاد تا دولتی تا سازمانها و... اما توفیق اصلی فیلم این بود که قهرمانی که پیرامون مردم بود را به آنها نشان داده بود و گواه این ماجرا این بود که هر جا شیار143 به نمایش درمیآمد از مادران شهدا در آن محل تقدیر میشد.
منظورتان این است که بیشتر تقدیرهایی که انجام میشد بهخاطر خود فیلم نبود بلکه قصدشان تهیه رزومه کاری بود؟ شما گفتید که آقای حمزهزاده از فیلم حمایت میکرد پس چرا پخش را به حوزه ندادید؟
اتفاقا آقای حمزهزاده از جمله افرادی بود که برای پخش پیگیری میکرد اما با توجه به بررسیهایی که ما انجام دادیم «فیلمیران» را به عنوان پخشکننده انتخاب کردیم.
پس حوزه هنری برای پخش فیلم تقاضا داده بود و شما نپذیرفتید، چرا؟
ببینید! بحث پخش و اکران بسیار متفاوت از تولید است، من تخصصی درباره پخش ندارم و در عین حال تقریبا تمام پخشکنندگان مطرح فیلم در ایران درخواست پخش فیلم شیار143 را داشتند و خب! من باید یکی از آنان را براساس شرایط فیلم میپذیرفتم. اولین زمانی که ما برای پخش فیلم پیشنهاد دادیم عید نوروز بود که گفتند برای عید نوروز فیلمهای دیگری از قبل تعیین شده است. قرار شد اکران عید فطر را بگیریم. از طرف مسؤولان مرتبط و از طرف پخشکننده اطمینان داده شد که اکران عید فطر به فیلم «شیار143» تعلق خواهد گرفت. 2 هفته مانده به زمانی که قرار بود اکران عیدفطر قراردادش بسته شود، تمام پیگیریهای ما به در بسته خورد. دیدم تمام قراردادها بسته شدهاند. هرچند نه به صورت رسمی ولی شفاهی مشخص شده بودند. جای تعجب بود که اصلا در این 2 هفته نمیتوانستم هیچ یک از مسؤولان را پیدا کنم. منظورم همان مسؤولان مرتبط با اکران سینماها است. تا اینکه رسما اسامی اکران عید فطر را اعلام کردند. میخواهم به همین مسؤولان اعلام کنم شما از ما تقدیر کردید، خیلی ممنون اما حیات این فیلم در اکران آن است، اگر اکران مناسبی نداشته باشد در واقع این فیلم و جریان فیلمسازی با این موضوعات را نابود کردهاید. من تهیهکنندهای هستم که از بخش خصوصی وارد سینما شدهام و با این اکران نامناسب ضربه سختی خواهم خورد.
در کن چه اتفاقی برای فیلم افتاد؟
در جشنواره کن اکرانی داشتیم برای برخی از مدیران و نمایندگان برخی فستیوالها و کمپانیهای خرید. من رصد میکردم و میدیدم که در زمان پخش بسیاری از فیلمها سالنها کاملا خالی بود یا از نیمههای فیلم خالی میشد. زمان اکران فیلم «شیار143» دقیقا زمانی بود که یکساعت بعد از آن فیلمهای اصلی فرش قرمز اکران میشد. یعنی روز پنجم بازار کن، ساعت 6 اکران فیلم ما بود و ساعت 7 نمایشهای اصلی فرش قرمز آغاز میشد. در آن شرایط نماینده فستیوالهایی مثل هاوایی از آمریکا یا کمپانیهای خرید و فستیوالهایی از ترکیه، کرهجنوبی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و... حضور داشتند. برخی دوستان مثل آقای افخمی و همسر محترمشان هم بودند که بسیار فیلم را تحسین کردند. آقای رزاقکریمی، آقای قاسمخان از مرکز گسترش هم بودند که لطف کرده و در ترجمه و گفتوگو با این مخاطبان پس از اتمام نمایش فیلم به ما هم کمک میکردند. در واقع ما با یک فیلمی که درباره دفاع مقدس بود توانستیم مرزها را بشکنیم ولی داخل ایران چرا باید این بیمهریها صورت بگیرد؟ فیلم را برای ایرانیهای مقیم پاریس هم نشان دادم. بازخوردها شگفتانگیز بود. از طرفی حضرت آقا هم به فیلم لطف داشتند. من نمیخواهم از نام و جایگاه مقام معظم رهبری مد ظله العالی سوء استفاده کنم ولی واقعا سوال من از مسؤولان این است که کجایید؟ چه میکنید؟ چرا میخواهید ما له شویم؟ اگر من کار اشتباهی انجام دادهام این فیلم را از من جدا بدانید. این برخوردها را انجام ندهید. نگذارید افرادی که در بخش خصوصی فعالیت میکنند و براساس دغدغههایی در این زمینهها فیلم میسازند نابود شوند و از بین بروند.
به نظر شما چرا این اتفاق برای شما میافتد؟ آیا صرفا به دلیل مستقل عمل کردن است یا انتخاب یک موضوع ملی یا شاید هم در دولت کنونی مثل دولت اصلاحات، دوران فیلم ساختن برای مادران شهدا به پایان رسیده است؟
این دوران نگذشته است. این حرف را باید مردم بزنند و دیدید که حرف مردم چه بود، استقبال از شیار 143 در ایام جشنواره فیلم فجر استقبال از یک فیلم نبود، استقبال از ارزشهای اعتقادی، ملی و میهنی بود، احترام به رنج مادران شهدا بود... احترام به.... .
خبر دارم تهیهکننده پرنفوذی که ژست ارزشی دارد و مدعی است سوار قطار انقلاب است و صرفا با پول حوزه و شهرداری فیلم میسازد و خودش را متولی فیلم درباره ارزشها میداند درباره اکران فیلم شما خیلی دستاندازی کرد تا فیلم فرزند دلبندش اکران شود؟
موضوع متفاوتتر از این مسائل است. کسی که درباره تقدیر از فیلم من یادداشت هم نوشته و ارسال کرده و ارگانی که او مدیریت آن را برعهده دارد خود دستاندرکار اکران نیز هست در این بزنگاهی که من تلاش میکنم فیلم در اکران عید فطر جای بگیرد حتی جواب تلفن مرا نمیدهد، واقعا جای حیرت و تعجب است. متأسفانه سینما بسیار به سمت روابط رفته است. من عضو تازهوارد این سینما هستم. سالها مستند کار کردهام و به این موضوع افتخار هم میکنم. تازه هم وارد فضای داستانی و سینمای بلند شدهام ولی میخواهم بگویم پدرخواندههای زیادی در سینما هستند. ببینید! برای فلان فیلم از همین الان مشخص کردهاند که 5 ماه اکران خواهد داشت اما «شیار 143» براساس چه موازینی نمیتواند اصلا اکران داشته باشد، معلوم نیست چه قانونی وضع شده؟ من اصلا اهل حسادت نیستم. فقط میگویم چرا «شیار143» حق اکران ندارد؟ مردم از این فیلم استقبال کرده و میکنند اما من باید بتوانم سالنی برای نمایش فیلم برای این مخاطبان داشته باشم. میگویند فیلمت را آزاد اکران کن. وقتی من سالن ندارم چطور میتوانم آزاد اکران کنم؟ آزاد اکران کردن یعنی 2 هفته محدود. این فیلم با چنین استقبال مردمی، نیاز به چند سالن سینما دارد؟ آیا واقعا لیاقت «شیار 143» بهترین فیلم مردمی جشنواره، فقط 2 هفته اکران است؟ من به همکاران و فیلمهای دیگر هم احترام میگذارم ولی به نظرم طولانیترین اکران باید به این فیلم تعلق گیرد به جهت موضوع، تأثیر و استقبالی که از آن شده است.
پس شما نمیخواهید اکران بدون سرگروه را قبول کنید؟
میدانید این به چه معناست؟ یعنی این فیلم دیده نشود. من در درجه اول به خاطر موضوع ارزشمند فیلم و در درجه دوم بهخاطر مسائل مالی، نمیگذارم این اتفاق رخ دهد.
اکران بعدی که فکر میکنید بتوانید بگیرید چه زمانی است؟
تمام تلاشم را میکنم ولی جواب این سوال دست من نیست. دیروز با خودم فکر میکردم شاید قصد دارند مرا به نقطهای برسانند که تن به هر اکرانی بدهم ولی من باید مقاومت کنم. از مسؤولان خواهش میکنم این کار را با این فیلم نکنند. به ارگانها هم عرض میکنم این فیلم تنهاست و پشتوانه آن خدا و مردم بودند.
یعنی هیچکدام از ارگانها و رسانههایی که با شما عکس یادگاری انداختهاند نمیتوانند کاری برایتان انجام دهند؟
به همه این دوستان محترم عرض میکنم بهترین کمک به این فیلم کمک به اکران مناسب آن است و لاغیر.
منبع: روزنامه وطن امروز
******
جناب آقای قاسمی! الان در شرایطی که فیلم شما بهترین فیلم از نگاه مردم در جشنواره فیلم فجر گذشته بوده و جایزه ویژه این بخش را دریافت کرده دوباره فضایی شبیه قبل از جشنواره در مقطعی که فیلم توسط هیات انتخاب برگزیده نشد، پیش آمده و فیلم شما هماکنون مثل طفلی سرگردان سرگروه سینمایی ندارد، در صورتی که فیلمهایی که در رقابت فجر هیچ عنوانی را در جشنواره کسب نکردند در بهترین شرایط اکران شدند. گویا موج بیمهریهای سینمایی در نگاه کلان مدیریتی وجود دارد و همچنان دامن شیار 143 را رها نمیکند.
اجازه بدهید از قبل از تولید فیلم شروع کنم و حقایقی را با شما در میان بگذارم که در هیاهوی مورد توجه قرار گرفتن فیلم پنهان شد. اتفاقاتی که حول فیلم شیار143 رخ داد نیاز به توضیح مبسوط دارد. دامنه بیمهریها به زمانی بازمیگردد که ما قصد داشتیم پروانه ساخت بگیریم. زمان و پروسه بسیار طولانی برای دریافت پروانه ساخت، صرف شد که بسیار تعجبآور بود. حتی 4 صفحه تعهد از ما گرفتند که مواردی را در فیلم لحاظ کنیم و واقعیت این است که مجبور شدیم برای اینکه به متن فیلم صدمهای وارد نشود در برابر این همه جرح و تعدیل نظارتی، بیاخلاقی کنیم و به هیچکدام عمل نکنیم. این اتفاقات ناخوشایند همچنان در مرحله تولید هم ادامه داشت مثل بدقولیهایی که فارابی انجام داد. چون فارابی متعهد شده بود به ما کمک کند اما هیچ کمکی به فیلم شیار 143 نشد. وقتی به ما گفتند کار را شروع کنید با توجه به اینکه ما در بخش خصوصی فعالیت میکردیم، قطعا امکاناتی که تهیهکنندگان دولتی در اختیار دارند را نداشتیم و باید تمام هزینهها را خودمان پرداخت میکردیم. در این میان وقتی سازمانی به ما تعهداتی میدهد ما هم براساس آن تعهدات، برنامهریزی میکنیم. بههر حال دستور وزیر در این باره صادر شده بود و بنیاد فارابی موظف به کمک شده و تعهد کمک داده بود و از ما خواسته بود که کار را شروع کنیم. وسط کار که رسیدیم وزیر عوض شد و مسؤول وقت بنیاد فارابی گفت کمکها و تعهدات در دولت جدید ادامه نخواهد یافت ولی ما اطلاع داشتیم که در آن زمان پرداختهایی به پروژههای دیگر صورت گرفته است. نمیدانم چطور این مساله قابل توجیه است. آیا پرداختهای این افراد خیلی قبلتر از ما بود؟ نمیدانم ولی این کار را با ما کردند که در نتیجه این عدم تعهد به وعده، همکار تهیهکننده بنده مجبور شد تن به مستاجری دهد و برای ادامه تولید فیلم منزل خود را بفروشد. تعهد ندادن خیلی بهتر از این است که ناگهان زیر همه چیز بزنید چون حداقل از ابتدا در برنامهریزی کار، روی تعهدات و کمکهای کسی حساب باز نمیکنید. به هرحال این پروسه همچنان ادامه داشت تا زمانی که ما به جشنواره نزدیک شدیم.
یعنی تعهداتی که به شما داده شده بود محقق نشد و در پروسه تولید با خسران از طرف دولتیها مواجه شدید؟ در همان زمان حوزه هنری که در مقابل ارشاد وقت ایستاده بود و دایه مهربانتر از مادر تولید آثار ارزشی بود، پیشنهاد کمکی به شما برای جبران هزینههای تولید فیلم نکرد؟
تمایلی به همکاری با سازمانها و نهادها ندارم ولی برای این کار به دلیل مشکلی که برای ما ایجاد شد به همه نهادهای دستاندرکار تولید مراجعه کردیم.
چه نهادهایی؟
بسیاری از نهادها که میتوانم نام آنها را به همراه نامههایی که برایشان ارسال کردیم به دفتر روزنامه «وطن امروز» ارسال کنم.
یعنی دقیقا همان مدیران فرهنگی و غیر فرهنگی که بعدا از شما در نوبتهای متمادی تقدیر کردند و سر گرفتن عکس با فیلم شیار 143 و سازندگانش رقابتی بزرگ شکل گرفته بود؟
ببینید! من به بیشتر ارگانهایی که به سینما مربوط میشود مراجعه کردم. فکر نمیکنم ارگان مرتبطی وجود داشته باشد که من برای آنها نامه مبتنی بر درخواست کمک ارسال نکرده باشم.
برای شخص آقای مؤمنی و خاموشی هم نامه ارسال کردید؟
برای بخش سینمایی حوزه هنری نامه درخواست حمایت و کمک ارسال کردم. در مجموع من نزدیک به 50 نامه نوشتم که برخی نهادها سینمایی بودند و برخی نهادها هم سینمایی نبودند اما نحوه عملکردشان به گونهای بود که احتمال میدادم بتوانند کمک کنند که البته پاسخ درخوری دریافت نکردم و در دریافت کمک از هیچکدام از نهادها موفق نبودیم. البته همانطور که عرض کردم من تمام این تلاشها و نامهنگاریها را از اواسط تولید فیلم که بنیاد فارابی ما را ناامید کرد شروع کردم اما همین جا باید از مسؤولان مس سرچشمه تشکر کنم که از لحاظ لجستیک به ما یاری رساندند و حداقل با ما دیالوگ فرهنگی رد و بدل میکردند. من بارها گفتهام یک قدم آنها برابر با صد قدم ارگانهای مرتبط سینماست زیرا آنها وظیفهای نداشتند که حتی همین کمک را بکنند.
از میان این همه درخواست و حدود 50 نامهای که به ارگانهای مرتبط نوشتید جوابی برای کمک در پروسه تولید هم دریافت کردید؟
خیلی از نهادها اصلا جوابی به ما ندادند. درباره حوزه هنری در درجه اول فیلمنامه را تایید نکردند (همان چیزی که در بنیاد روایت هم اتفاق افتاد). در ایران یک سیستم زنجیرهای وجود دارد که متأسفانه افرادی که در یک شورا هستند در 10 شورای دیگر هم عضو هستند! مثلا فردی که در شورای پروانه ساخت حضور داشت، همان فرد در شورای حمایت و در شورای بنیاد فارابی و در 2 شورای دیگر از جمله بنیاد روایت هم حضور داشت! نمیخواهم کلمه «مافیا» را به زبان بیاورم پس بگذارید بگویم از این «سیستم زنجیرهواری» که وجود دارد، متعجبم. بخش سینمایی حوزه هنری گفتند: «اگر اصرار به ساختن فیلم بلند دارید ما پس از اتمام ساخت آن، درباره فیلم قضاوت خواهیم کرد».
بله! این اتفاق از طریق آقای حمزهزاده افتاد. یعنی بعد از جشنواره آقای حمزهزاده پیگیری کردند.
سایر ارگانهایی که برای درخواست کمک به آنها مراجعه کردید را میتوانید نام ببرید. البته ما کاری به سیاسیون نداریم. ارگانهایی که امکان ساخت تولیدات سینمایی را داشتند. مثلا آیا به دفتر آقای شرفالدین، رئیس انجمن فیلم دفاع مقدس و انقلاب مراجعه کردید؟
بله! آنها هم مثل بقیه یا جوابی نمیدادند یا اینکه موکول میکردند به پس از اتمام ساخت فیلم.
شهرداری چطور؟
در آن زمان ما با آقای خوراکیان در شهرداری صحبت کردیم. چون در گذشته فیلمی با موضوع شیار 143 هم ساخته بودند ولی درباره فیلم ما گفتند چون فیلم شما در تهران جریان ندارد امکان کمک شهرداری نیست. البته شرایط اقتصادی کشور هم مناسب نبود ولی در همان زمان میدیدم که فیلمهایی با بودجه دولتی در حال تولید است که هزینه تولیدشان بسیار بیشتر از فیلم ماست. به هرحال مشکل ما تا حدودی با فروش منزل همکارم (تهیهکننده دیگر فیلم) حل شد. پس از تکمیل فیلم که نزدیک جشنواره فیلم فجر هم بود آقای حمزهزاده از طرف حوزه هنری پیگیر شدند که فیلم را ببینند. قرار بود اتفاقاتی بیفتد و حمایتهایی از فیلم به عمل آید. البته آقای حمزهزاده حسننیت داشتند و دستور دادند حتما از این فیلم حمایت شود و ما نزد آقای جهان بیگلری فرستاده شدیم. آقای بیگلری شورایی داشتند که این شورا برآوردی از فیلم انجام داده بودند و قصد شراکت در فیلم را داشتند اما برآوردی که از لحاظ رقم ریالی برای فیلم انجام دادند حتی به اندازه یکسوم هزینهای نبود که ما برای فیلم متحمل شدیم. البته برای من هم بسیار جای تعجب داشت که آیا حوزه هنری میتواند تا این اندازه فیلمهایش را ارزان بسازد یا اینکه فقط درباره این فیلم، چنین برآوردی داشته است؟! آن هم برای فیلمی جنگی که در شهرستان و وسط تابستان و در ماه مبارک رمضان تولید شده بود. فیلمی که خارج از لوکیشنهای آپارتمانی و فضای شهری تولید شده بود. به هرترتیب بهرغم پیگیریهایی که از طرف آقای حمزهزاده انجام شد باز به سرانجام نرسیدیم و به این نتیجه رسیدیم که بهتر است وارد این بحث شراکت نشویم. اینجا باید از جناب حمزهزاده تشکر کنم، او مردی است که واقعا دغدغه فرهنگ را دارد.
ولی بعد از جشنواره فیلم فجر شنیدیم که فیلم شما توسط حوزه هنری خریداری شده است.
اصلاً به این شکل نبود. البته آقای حمزهزاده خیلی پیگیر فیلم بودند ولی به خاطر مشکلاتی که در سطوح پایینتر بود دست ایشان هم بسته بود و ما هم از خیر شراکت گذشتیم. در جشنواره هم ما تا حدی متوجه شده بودیم که قرار است این فیلم پذیرفته نشود، علت آن را هم نمیدانستیم. بههر حال اسم فیلم ما در لیست اول و دوم جشنواره نبود. ما از طریق آقای ایوبی پیگیری کردیم ولی در نهایت هم ایشان و هم ما باید به نظر هیات انتخاب احترام میگذاشتیم. بههر حال چیزی به اسم دموکراسی وجود دارد! به قول یکی از دوستان که میگفت قطعا دموکراسی چیز خوبی است اما افرادی که قرار است دموکرات باشند چه کسانی هستند؟
حالا بحث عدم پذیرش در بخش مسابقه جشنواره را تشریح بفرمایید، با صراحت بگویید برای دیده شدن فیلم در جشنواره چه رنجی کشیدید؟
بههر حال باز هم به سلیقه هیات انتخاب احترام میگذاشتیم. یکی از دوستان میخواست دموکراسی را تجربه کند و در خانه خودش همراه با جمعی از بستگان رأیگیری برپا میکند که برای ناهار چه بخورند. در آن روز توافق میشود که پفک بخورند. چون تعداد بچهها و کسانی که فهم کمتری داشتند نسبت به بزرگترها بیشتر بود. شاید در این هیات انتخاب هم همین ماجرا وجود داشته!
ما پیگیریهای خودمان را ادامه دادیم تا فیلم دیده شود. اولین جلسه را با آقای جعفریجلوه در فارابی برگزار کردیم تا فیلم را ببینند.
در آن زمان میدانستید که فیلم انتخاب نخواهد شد؟
ما میدانستیم که قرار است انتخاب نکنند. مطمئن بودیم. حتی به ما گفته بودند اصلا این فیلم شاید دیده هم نشده است. بههر حال فیلم را در حضور آقای جلوه، آقای مسعود شاهی و...نمایش دادیم. پس از نمایش فیلم، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند، تا حدی که حتی تا ساعتی پس از پایان فیلم هم با حالتی متاثر با یکدیگر صحبت میکردیم. همانجا آقای جعفریجلوه قول دادند که جهت حضور در جشنواره پیگیری میکنند. من هم تصمیم گرفتم همین کار را برای اصحاب رسانه انجام دهم تا فیلم را ببینند. ما هم از منتقدان و اهالی رسانه برای تماشای فیلم دعوت کردیم و هیچ مرزبندی هم در این زمینه صورت نگرفت. چون نه ما و نه خود فیلم اهل این مرزبندیها نیستیم. همانطور که شهدا و قهرمانان این کشور همینطور هستند. در اینجا باید از اهالی رسانه و منتقدان بویژه از آقای هوشنگ گلمکانی که زحمت کشیدند تشکر کنم، همینطور از خانم سحر عصرآزاد، آقای کثیریان، صلحجو، مستغاثی، علی علایی، نیما حسنینسب و جناب جلالی فخر و دیگر منتقدان عزیز. ما از هنرمندان هم جهت تماشای فیلم دعوت کردیم مثل آقای رحماندوست، هجری و... . همچنین از اهالی رسانه که به ما کمک کردند تشکر میکنم. به لطف خدا همه فیلم را پسندیدند بنابراین همین افراد مبلغ فیلم شدند و پیگیری میکردند. از طرفی باید بگویم از بین تمام مدیران، آقای حمزهزاده هم خیلی پیگیر بودند. در نهایت براساس این نظراتی که اهالی رسانه و منتقدان بعد از تماشای فیلم داشتند، دبیر جشنواره و آقای ایوبی فیلم را میبینند و این منجر به ورود فیلم آن هم در آخرین لحظات به جشنواره میشود. در همان زمان مباحثی مطرح بود که میگفتند احتمالا فیلم شما را در جشنواره هو خواهند کرد!
چه کسی این عقیده را داشت؟
یکی از دستاندرکاران جشنواره که اسمشان را نمیبرم. یک مطلب بسیار ناخوشایندی را هم عنوان کردند که من بشدت اعتراض کردم. میگفتند: «شما با اهالی رسانه و منتقدان و هنرمندان، زد و بند کردهاید تا فیلم به جشنواره راه یابد!» این واقعا توهین بزرگی هم به فیلم و هم به همه این بزرگواران بود که واقعا خیلی ناراحت شدم. بعد میگفتند: «حالا شما نتیجه این زد و بندها را در برج میلاد خواهید دید! زمانی که فیلم شما هو میشود.» قبل از اینکه فیلم در برج میلاد به نمایش درآید در سینماها اکران شد و بازخوردهای خوبی داشتیم که دلگرمیهای زیادی به ما داده بود اما سینمای متخصصان هنوز باقی مانده بود. قرار بود در روز پنجم جشنواره در این سینما هم به اکران درآید.
خودتان از آقای حاتمیکیا دعوت کرده بودید؟
نه، من اصلا از حضور ایشان در سالن خبر نداشتم. در نشست متوجه حضور ایشان شدم. استرس زیادی برای ما هنگام پخش فیلم در روز پنجم وجود داشت.
چرا؟ چون میترسیدید فیلم را هو کنند؟
نه! من به فیلم خودم و کاری که انجام داده بودم مطمئن بودم.
این استرس را به خانم آبیار هم منتقل کرده بودید؟
نه! من در بحرانهایی که برای فیلم ایجاد میشد سعی میکردم عوامل فیلم را درگیر نکنم تا نگرانی به آنها منتقل نشود البته خانم آبیار در جریان مسائل بودند. استرس و نگرانی داشتم، مثلا میترسیدم فیلم بد پخش شود.
پس بیشتر از کارشکنیهای احتمالی در حین پخش فیلم در برج میلاد میترسیدید.
این فیلم قبلا امتحان خود را با دیدن اهالی رسانه، منتقدان و مردم پس داده بود اما در آن روز قرار بود متخصصان در آن طیف گسترده فیلم را ببینند. سالن کاملا پر بود. من به حدی استرس داشتم که پس از معرفی عوامل از سالن خارج شدم و تا پایان پخش فیلم، همان بیرون ماندم تا اگر صدا و تصویر مشکلی پیدا کرد بتوانم سریعا خود را به اتاق آپارات و پخش برسانم. بههر حال استرسهای شخصی خودم بود. در دقایق آخر فیلم، وارد سالن شدم. از جو کلی فیلم مشخص بود چه اتفاقی افتاده است. موسیقی متن به همراه صدای گریه حاضران در سالن پخش میشد. پس از پایان فیلم، تشویق طولانی، آن هم دو مرتبه انجام شد. هر کسی که ما را میشناخت تشکر میکرد و فضای بسیار خوبی بود. بههر حال به سمت سالن نشست رفتیم که آن هم مملو از جمعیت بود و من آقای حاتمیکیا را در آنجا دیدم و فهمیدم ایشان هم حضور داشتند. در همانجا یکی از خبرنگاران به من خبر داد که آقای حاتمیکیا فیلم «چ» را به «شیار143» تقدیم کردهاند که این عمل نشان از دغدغهمندی ایشان دارد.
بعد از اکران با شخصی که گفته بود این فیلم هو خواهد شد روبهرو شدید؟
با خیلی از این دوستان چشم توی چشم شدم. به هرحال جوایز و اتفاقاتی که در جشنواره افتاد ما را خیلی خوشحال کرد که فیلم چنین موفقیتی به دست آورده است. در کنار این موضوع ما آرای مردمی را هم بررسی میکردیم که نشان میداد ما در صدر آرا بودیم. در روز پایانی تقریبا 1ر0 درصد نسبت به فیلم قبلی بالاتر بودیم. از طرف یکی از بازرسان خانه سینما با من تماس گرفته شد که گفتند: «آرای مردمی فیلم شما بالاتر است و ما دو فیلمی که آرای نزدیک به هم دارند را منتخب مردم اعلام میکنیم اما این را هم اعلام میکنیم که شما بالاتر بودهاید». البته برخی شایعه ساخته بودند که ارگانهایی به صورت عمده برای فیلم بلیت تهیه کردهاند که کاملا مطلب اشتباهی بود زیرا بیش از 80 درصد بلیتها قبل از جشنواره به صورت گروهی و اینترنتی پیشفروش شده بود و درصدی از آن باقی مانده بود که به علت ازدحام و استقبال مخاطب حداقل درباره فیلم شیار143 باید در سینما فروخته میشد و تنها سانسهای فوقالعاده به صورت عمده فروخته میشد که این سانسها نیز رایگیری نداشت. من نمیگویم خانه سینما دروغ میگوید. شاید چنین مسالهای رخ داده باشد اما درباره فیلم ما صدق نمیکند. اصلا اگر قرار بود فیلم شیار143 چنین حمایتهایی داشته باشد که این بلاها سرش نمیآمد و از طرفی به جای اینکه ما معترض باشیم که وقتی فیلم شیار143 که یک درصد بالاتر از فیلم قبل از خود بوده چگونه ناگهان اعلام میشود 1ر0 درصد بالاتر است؛ جالبتر آنکه کارگردان فیلم قبل از شیار143 که خانه سینما به علت کمتر بودن امتیاز فیلمش در آرای مردمی نسبت به فیلم شیار143، با اجازه گرفتن از ما به او هم سیمرغ بهترین فیلم آرای مردمی را میدهند روی سن رفته و اعتراضاتی هم میکند. حتی شایعاتی مطرح کردهاند که حدود 150 تا 300 موتورسوار با شمایل خاصی که وابسته به نهاد خاصی بودند آمدهاند در سینماها به ضرر آن فیلم رای دادهاند و... اینها شایعاتی است که واقعا ارزش بحث کردن هم ندارد.
جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم به فیلم شما رسید. همه متولیانی که در پروسه تولید شما را تنها گذاشته بودند پس از اتمام کار باز هم نگفتند که حالا پس از اینکه با آن همه مصیبت و از جیب خودتان این فیلم را تولید کردهاید تولید و اکران فیلم را حمایت کنند.
برخی مسؤولانی که فیلم را دیده بودند یادداشتهایی هم در رسانهها منتشر کردند که شامل وزرا و برخی از مسؤولان تلویزیون و مسؤولان شهرداری و... بودند ولی به هرحال به لطف خدا ما در جشنواره 3 سیمرغ گرفتیم؛ سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم، سیمرغ ویژه هیات داوران برای کارگردانی و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن. در کنار آن در بخش تجلی اراده ملی تقریبا نیمی از عناوین را گرفتیم. از آن به بعد درخواستها برای اکران محدود فیلم شروع شد. ما به برخی درخواستها لبیک گفتیم و تقدیرها شروع شد. بیش از 40 تقدیر از این فیلم انجام شد. ارگانهای مردم نهاد تا دولتی تا سازمانها و... اما توفیق اصلی فیلم این بود که قهرمانی که پیرامون مردم بود را به آنها نشان داده بود و گواه این ماجرا این بود که هر جا شیار143 به نمایش درمیآمد از مادران شهدا در آن محل تقدیر میشد.
منظورتان این است که بیشتر تقدیرهایی که انجام میشد بهخاطر خود فیلم نبود بلکه قصدشان تهیه رزومه کاری بود؟ شما گفتید که آقای حمزهزاده از فیلم حمایت میکرد پس چرا پخش را به حوزه ندادید؟
اتفاقا آقای حمزهزاده از جمله افرادی بود که برای پخش پیگیری میکرد اما با توجه به بررسیهایی که ما انجام دادیم «فیلمیران» را به عنوان پخشکننده انتخاب کردیم.
پس حوزه هنری برای پخش فیلم تقاضا داده بود و شما نپذیرفتید، چرا؟
ببینید! بحث پخش و اکران بسیار متفاوت از تولید است، من تخصصی درباره پخش ندارم و در عین حال تقریبا تمام پخشکنندگان مطرح فیلم در ایران درخواست پخش فیلم شیار143 را داشتند و خب! من باید یکی از آنان را براساس شرایط فیلم میپذیرفتم. اولین زمانی که ما برای پخش فیلم پیشنهاد دادیم عید نوروز بود که گفتند برای عید نوروز فیلمهای دیگری از قبل تعیین شده است. قرار شد اکران عید فطر را بگیریم. از طرف مسؤولان مرتبط و از طرف پخشکننده اطمینان داده شد که اکران عید فطر به فیلم «شیار143» تعلق خواهد گرفت. 2 هفته مانده به زمانی که قرار بود اکران عیدفطر قراردادش بسته شود، تمام پیگیریهای ما به در بسته خورد. دیدم تمام قراردادها بسته شدهاند. هرچند نه به صورت رسمی ولی شفاهی مشخص شده بودند. جای تعجب بود که اصلا در این 2 هفته نمیتوانستم هیچ یک از مسؤولان را پیدا کنم. منظورم همان مسؤولان مرتبط با اکران سینماها است. تا اینکه رسما اسامی اکران عید فطر را اعلام کردند. میخواهم به همین مسؤولان اعلام کنم شما از ما تقدیر کردید، خیلی ممنون اما حیات این فیلم در اکران آن است، اگر اکران مناسبی نداشته باشد در واقع این فیلم و جریان فیلمسازی با این موضوعات را نابود کردهاید. من تهیهکنندهای هستم که از بخش خصوصی وارد سینما شدهام و با این اکران نامناسب ضربه سختی خواهم خورد.
در کن چه اتفاقی برای فیلم افتاد؟
در جشنواره کن اکرانی داشتیم برای برخی از مدیران و نمایندگان برخی فستیوالها و کمپانیهای خرید. من رصد میکردم و میدیدم که در زمان پخش بسیاری از فیلمها سالنها کاملا خالی بود یا از نیمههای فیلم خالی میشد. زمان اکران فیلم «شیار143» دقیقا زمانی بود که یکساعت بعد از آن فیلمهای اصلی فرش قرمز اکران میشد. یعنی روز پنجم بازار کن، ساعت 6 اکران فیلم ما بود و ساعت 7 نمایشهای اصلی فرش قرمز آغاز میشد. در آن شرایط نماینده فستیوالهایی مثل هاوایی از آمریکا یا کمپانیهای خرید و فستیوالهایی از ترکیه، کرهجنوبی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و... حضور داشتند. برخی دوستان مثل آقای افخمی و همسر محترمشان هم بودند که بسیار فیلم را تحسین کردند. آقای رزاقکریمی، آقای قاسمخان از مرکز گسترش هم بودند که لطف کرده و در ترجمه و گفتوگو با این مخاطبان پس از اتمام نمایش فیلم به ما هم کمک میکردند. در واقع ما با یک فیلمی که درباره دفاع مقدس بود توانستیم مرزها را بشکنیم ولی داخل ایران چرا باید این بیمهریها صورت بگیرد؟ فیلم را برای ایرانیهای مقیم پاریس هم نشان دادم. بازخوردها شگفتانگیز بود. از طرفی حضرت آقا هم به فیلم لطف داشتند. من نمیخواهم از نام و جایگاه مقام معظم رهبری مد ظله العالی سوء استفاده کنم ولی واقعا سوال من از مسؤولان این است که کجایید؟ چه میکنید؟ چرا میخواهید ما له شویم؟ اگر من کار اشتباهی انجام دادهام این فیلم را از من جدا بدانید. این برخوردها را انجام ندهید. نگذارید افرادی که در بخش خصوصی فعالیت میکنند و براساس دغدغههایی در این زمینهها فیلم میسازند نابود شوند و از بین بروند.
به نظر شما چرا این اتفاق برای شما میافتد؟ آیا صرفا به دلیل مستقل عمل کردن است یا انتخاب یک موضوع ملی یا شاید هم در دولت کنونی مثل دولت اصلاحات، دوران فیلم ساختن برای مادران شهدا به پایان رسیده است؟
این دوران نگذشته است. این حرف را باید مردم بزنند و دیدید که حرف مردم چه بود، استقبال از شیار 143 در ایام جشنواره فیلم فجر استقبال از یک فیلم نبود، استقبال از ارزشهای اعتقادی، ملی و میهنی بود، احترام به رنج مادران شهدا بود... احترام به.... .
خبر دارم تهیهکننده پرنفوذی که ژست ارزشی دارد و مدعی است سوار قطار انقلاب است و صرفا با پول حوزه و شهرداری فیلم میسازد و خودش را متولی فیلم درباره ارزشها میداند درباره اکران فیلم شما خیلی دستاندازی کرد تا فیلم فرزند دلبندش اکران شود؟
موضوع متفاوتتر از این مسائل است. کسی که درباره تقدیر از فیلم من یادداشت هم نوشته و ارسال کرده و ارگانی که او مدیریت آن را برعهده دارد خود دستاندرکار اکران نیز هست در این بزنگاهی که من تلاش میکنم فیلم در اکران عید فطر جای بگیرد حتی جواب تلفن مرا نمیدهد، واقعا جای حیرت و تعجب است. متأسفانه سینما بسیار به سمت روابط رفته است. من عضو تازهوارد این سینما هستم. سالها مستند کار کردهام و به این موضوع افتخار هم میکنم. تازه هم وارد فضای داستانی و سینمای بلند شدهام ولی میخواهم بگویم پدرخواندههای زیادی در سینما هستند. ببینید! برای فلان فیلم از همین الان مشخص کردهاند که 5 ماه اکران خواهد داشت اما «شیار 143» براساس چه موازینی نمیتواند اصلا اکران داشته باشد، معلوم نیست چه قانونی وضع شده؟ من اصلا اهل حسادت نیستم. فقط میگویم چرا «شیار143» حق اکران ندارد؟ مردم از این فیلم استقبال کرده و میکنند اما من باید بتوانم سالنی برای نمایش فیلم برای این مخاطبان داشته باشم. میگویند فیلمت را آزاد اکران کن. وقتی من سالن ندارم چطور میتوانم آزاد اکران کنم؟ آزاد اکران کردن یعنی 2 هفته محدود. این فیلم با چنین استقبال مردمی، نیاز به چند سالن سینما دارد؟ آیا واقعا لیاقت «شیار 143» بهترین فیلم مردمی جشنواره، فقط 2 هفته اکران است؟ من به همکاران و فیلمهای دیگر هم احترام میگذارم ولی به نظرم طولانیترین اکران باید به این فیلم تعلق گیرد به جهت موضوع، تأثیر و استقبالی که از آن شده است.
پس شما نمیخواهید اکران بدون سرگروه را قبول کنید؟
میدانید این به چه معناست؟ یعنی این فیلم دیده نشود. من در درجه اول به خاطر موضوع ارزشمند فیلم و در درجه دوم بهخاطر مسائل مالی، نمیگذارم این اتفاق رخ دهد.
اکران بعدی که فکر میکنید بتوانید بگیرید چه زمانی است؟
تمام تلاشم را میکنم ولی جواب این سوال دست من نیست. دیروز با خودم فکر میکردم شاید قصد دارند مرا به نقطهای برسانند که تن به هر اکرانی بدهم ولی من باید مقاومت کنم. از مسؤولان خواهش میکنم این کار را با این فیلم نکنند. به ارگانها هم عرض میکنم این فیلم تنهاست و پشتوانه آن خدا و مردم بودند.
یعنی هیچکدام از ارگانها و رسانههایی که با شما عکس یادگاری انداختهاند نمیتوانند کاری برایتان انجام دهند؟
به همه این دوستان محترم عرض میکنم بهترین کمک به این فیلم کمک به اکران مناسب آن است و لاغیر.
منبع: روزنامه وطن امروز