کد خبر 326121
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۰

مگر می‌توان مهدی آذر یزدی بود و دغدغه نسل بالیده کشور را در حساس‌ترین برهه تاریح معاصر نداشت. مگر می‌توان دوستدار عزیزکرده‌های ایرانی بود و از کنار پر تب و تاب ترین حادثه گریبانگیر آنان بی‌تفاوت و بی‌احساس گذشت.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - 18 تیرماه سالگرد درگذشت مهدی آذر یزدی، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران است. وی که سبکي خاص در نظم و نثر داشت، در شعری ارادت خود را با همه تواضع تقديم دلاوراني کرد که در سنين کودکي و نوجواني از کتاب‌هاي پندآموز وی بهره برده بودند.



به جرات می‌توان گفت که چندین نسل از مردمان این سرزمین با آثار آن رادمرد داستان‌سرا، آشنا بودند و «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» او را به یاد دارند. آذریزدی برای کودکان ایران آثار دیگری مانند «قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن»، «گربه ناقلا»، «گربه‌ تنبل»، «مثنوی» (برای بچه‌ها) و «مجموعه‌ قصه‌های ساده» را به یادگار گذاشته است. همچنین آثار بسیار دیگری نیز از این فرزانه روزگار به جا مانده که هنوز منتشر نشده‌اند.

بسياري از اين دست‌نوشته‌ها را اشعار منتشرنشده اين استاد نیکونهاد تشکیل می‌دهند که در اين ميان، ارادت مهدي آذر يزدي به فرهنگ دفاع مقدس و شهيدان حماسه‌ساز مقاومت و ايثار در آن میان بسيار تأثيرگذار است.  

مگر می‌توان مهدی آذر یزدی بود و دغدغه نسل بالیده کشور را در حساس‌ترین برهه تاریح معاصر نداشت. مگر می‌توان دوستدار عزیزکرده‌های ایرانی بود و از کنار پر تب و تاب ترین حادثه گریبانگیر آنان بی‌تفاوت و بی‌احساس گذشت. مگر می‌توان نسلی را دوست نداشت که دوستدارت بودند و با آثارت نشو و نما کردند.

آذر یزدی که سبکي خاص در نظم و نثر داشت، ارادت خود را با همه تواضع تقديم دلاوراني کرده بود که در سنين کودکي و نوجواني از کتاب‌هاي پندآموز حضرت استاد بهره برده بودند. از جمله این دست‌نوشته‌ها شعری است که استاد مهدی آذر یزدی برای شهدای گمنام دفاع مقدس در زمستان ۱۳۷۴ سروده و به پاس حق‌گزاری‌اش از نظرتان می‌گذرد:

مرد آزاده را بسی سهل است / کز همه چیز بگذرد جز نام
از سر جاه و مال برخیزد / جان دهد نیز در ره اسلام
 *
جان عزیز است و دین عزیزتر است / وان‌چه از جان گذشته جانان است
آن که آگاه از شهادت خویش / جان فدا می‌کند، شهید آن است

 *
از شهیدان کریم‌تر کس نیست / در نظرگاه خلق و خالق نیز
بعد از آن هر که نیز در راه است / تا کند جان فدا هموست عزیز
 *
آدمی لیک خوشدل از نام است / بی‌نشان جان سپردن آسان نیست
وان‌که در بند نام نیز نبود / در دلش جز صفای ایمان نیست

 *
گرچه فرجام کار یکسان است / دل مردم به یادگار خوش است
ماندن نام شخص آخر نیز / بر سر لوحه مزار خوش است
 *
ای بسا کار باقیات‌الخیر / در جهان هست بهر ماندن یاد
معبد و مرقد و کتاب و کلام / اثری از حضور بی فریاد

 *
هر کسی نام خویش دارد دوست / نام هر کس نشان بودن اوست
نام نیک است آنچه می‌ماند / یاد نیکو قرین نام نکوست
 *
یاد نام‌آوران به نام کنند / نام اگر نیست، یاد چون باشد
دل ز گمنامی شهید سعید / گرچه سنگ است غرق خون باشد

*
آن که بی‌نام می‌کند ایثار / هست نزدیک‌تر ز قرب اله
ای خوشا در گذشتن از همه چیز / بی‌نشان خالصاً لوجه‌الله
 *
وقت ایثار جان به گمنامی / هست یکسر نشان حق‌جویان
رهروان طریقه اخلاص / وحده‌لا‌شریک‌له گویان

 *
در شگفتم آن چگونه دل است / دل دریافته پیام الست
دل درباخته به عشق وصال / دل پرداخته ز هر چه که هست
 *
یک سر و صدهزار سر همراز / یک تن و صدهزار تن همراه
همه از بی‌نشانی‌اش رنجور / همه از سرفرازی‌اش آگاه

 *
یاد او زنده تا ابد بر جای / نام او رفته پیام او مانده
برتر از هر چه در جهان هستند / درس جانبازی و شرف خوانده
 *
ای شهید بزرگوار که کرد / همتت جان فدای دین و وطن
کشور از توست در امان از خصم / دوست از توست ایمن از دشمن

*
ای رهاکرده هر چه دنیایی است / پدر و مادر و زن و فرزند
رفته تا عرش کبریا تنها / همه با حیرت و تو با لبخند
 *
دم فرو بسته جان گرفته به دست / گشته بی‌نام و بی‌نشان مفقود
از تسلای دوستان محروم / با تولای خالق معبود

*
جان به قربان چون تو قربانی / دل فدای تو باد و همگامان
جان تو در جوار حضرت حق / اجر تو با خدای گمنامان
 *
گر نداری مزار باکی نیست / جای آرامگاه تو دل ماست
تو در مشکلات حل کردی / آنچه در جان ماست، مشکل ماست

*
ما ز روی تو تا ابد خجلیم / که تو واصل شدی و ما به رهیم
گر نداریم پاس همت تو / در دل از شرم خود چگونه رهیم
 *
آفرین بر تو آفرین خدای / ای جوانمرد نام رفته ز یاد
آفرین خدای بر پدری / که تو پرورد و مادری که تو زاد

 *
گرچه گمنام رفتی از دنیا / خود ز نام‌آوران شدی معدود
از من ای نیک‌نام بر تو سلام / از من ای زنده‌یاد بر تو درود

*منبع: خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- محمدباقر شمسی‌پور