به گزارش گروه اجتماعی مشرق، پسري هستم 22 ساله. خدمت سربازي رفتم و شغل هم دارم. چند ماه عاشق دختري بودم. چند وقت پيش که با او صحبت کردم گفت هيچ علاقه اي به من ندارد ولي من دوستش دارم و نمي توانم فراموشش کنم. زندگي ام به هم ريخته است. از درس و کار افتاده ام. چند جاي ديگر براي خواستگاري رفتم ولي نپسنديدم. چه کار کنم؟
به پسري که به خواستگاري ام آمد، علاقه مند شدم، ولي مادرش راضي به ازدواج ما نشد. از همه نظر شرايط مان مثل هم بود. نمي توانم بدون او به زندگي ادامه دهم و او را فراموش کنم. بعد از گذشت يک ماه، حالم نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. چه کار کنم تا فراموشش کنم؟
دختري هستم ۲۲ ساله. ۴ سال پيش با آقايي ارتباط داشتم. بعد از ۳ سال متوجه شدم ازدواج کرده است. با اين وجود نمي توانم او را فراموش کنم، دارم ديوانه مي شوم. خواهش مي کنم راهنمايي ام کنيد.
دختري ۳۱ ساله هستم. مدتي با پسري ارتباط داشتم اما بعد از اين مدت او از ازدواج با من سر باز زد و با فرد ديگري ازدواج کرد. بسيار کلافه و گوشه گير شده ام. احساس مي کنم به من خيانت شده و از احساسات من سوء استفاده کرده است. اکنون نيز نمي توانم او را فراموش کنم. لطفا راهنمايي ام کنيد؟
جواني 29 ساله هستم. عاشق همکارم شدم. به او پيشنهاد ازدواج دادم. چند ماهي با هم حرف زديم اما بعد از 3 ماه، ناگهان پدرم فوت کرد. او هم به من جواب منفي داد و با فرد ديگري ازدواج کرد. اين روزها اصلا حالم خوب نيست؟ چه کار کنم؟
شکست عشقي مي تواند براي هر فردي ضربه اي بزرگ محسوب شود. اگر عشق به هر دليلي کامياب نشود يکي از غم انگيزترين حادثه ها و اندوهگين ترين تجربه هاي زندگي به وقوع مي پيوندد. هنگامي که يک رابطه عاشقانه از بين مي رود زمان زيادي طول مي کشد تا فرد، دوباره سازگاري نسبي خود را به دست بياورد، در اين مدت عملکرد فرد در زمينه هاي متعدد رواني، اجتماعي و شغلي مختل مي شود و واکنش هاي غيرانطباقي به وجود مي آيد.
خب حالا بايد ببينيم چه طور مي توانيد با اين درد کنار بياييد؟ چه طور مي توانيد ياد بگيريد که به زندگي خود ادامه دهيد؟ اگر شما جزو افرادي باشيد که به هر دليلي در عشق ناکام شده ايد، به احتمال زياد در يکي از اين سه گروه قرار داريد؛
۱ -به تازگي اين تجربه را کسب کرده ايد
۲ -از اين تجربه مدت زيادي مي گذرد
۳ - اکنون ازدواج کرده ايد، اما تلخي يک شکست عشقي همچنان در کام شما مانده است و روي زندگي مشترک کنوني تان تاثير مي گذارد. «سپيده دانايي» در گزارشي به ارائه چند راهکار به اين سه گروه پرداخته است که در ادامه مي خوانيد:
اگر به تازگي شکست عشقي را تجربه کرده ايد
اگر به تازگي ناکامي در عشق را تجربه کرده باشيد، شدت ناراحتي و ميزان هيجانات منفي در شما بسيار شديدتر است و حتي شايد هنوز دچار شوک هستيد و پذيرفتن واقعيت برايتان مشکل است با اين حال بهتر است:
1- واقعيت پايان ارتباط را بپذيريد: مرحله شوک و انکار بعد از قطع هر رابطه اي حتما پيش مي آيد. تنها راه پذيرش موقعيت فعلي، استقامت روي تصميمي است که گرفته ايد، يا پذيرش اتفاقي است که رخ داده. زماني که فرد اطمينان نداشته باشد که رابطه پايان يافته يا نه؛ يا طرف مقابل گاه و بي گاه کدهاي مثبت از خود نشان دهد؛ عشق وارد مرحله سوگواري نمي شود.
وقتي شخص نمي تواند يک رابطه را، حتي به صورت ذهني قطع کند، بايد بررسي کند که اين رابطه برايش چه معنايي دارد و چه چيز اين از دست دادن برايش سخت است. به ياد داشته باشيد که تحليل، ويرانگر عشق است. وقتي فرد به اين سوالات پاسخ مي دهد و شرايط را تحليل مي کند درد فقدان را آسان تر تحمل خواهد کرد.
2- احساسات منفي خود را بپذيريد و بروز دهيد: در وهله اول بايد سوگواري را پذيرفت. به نظر مي رسد چاره اي جز سوگواري و راهي جز گريستن وجود ندارد. آدم ها يک ظرفيت محدود از انرژي رواني دارند و وقتي کسي مي ميرد يا از دست مي رود، سرمايه گذاري عاطفي که روي او کرده اند بايد تا حدي از روي او برداشته شود. اشک هاي هيجاني سوگ، کارکرد عملي دارند و به بدن در تسکين استرس و پاک کردن زهرآگيني هيجان ناشي از سوگ کمک مي کند.
3- ذهن تان را خالي کنيد: گاهي هم پيش مي آيد که ذهن ما آن قدر از وقايع گذشته و اتفاقات پيش آمده، پر است که انگار ظرف ذهن پر شده و در حال لبريز شدن است و مرتب وقايع در ذهن مرور مي شود و نمي توان به موضوع ديگري فکر کرد. بهترين کار در اين زمان نوشتن است. يکي از مهم ترين فوايد نوشتن، اين است که شما وقتي قلم به دست مي گيريد ناگهان احساساتي روي کاغذ مي آيد که خودتان از ديدن آن ها شگفت زده مي شويد و در نتيجه به يک بينش و شناخت عميق تر از خود مي رسيد. وقتي ذهن کاملاً خالي شد، آن کاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.
4- حمايت اجتماعي دريافت کنيد: بعد از يک جدايي سخت، شما به کساني نياز داريد که دوست تان داشته باشند و شما را درک کنند، چنين افرادي مي توانند به شما احساسات خوبي تزريق کنند. سعي کنيد بيشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک مي کنند باشيد، آن ها به شما کمک مي کنند خود را يک فرد ارزشمند بدانيد و بتوانيد زودتر خودتان را پيدا کنيد. همچنين مي توانيد به کارها و علايق شخصي خود بپردازيد تا انرژي و توجه شما معطوف آن ها شود.
اگر پس از گذشت مدت زياد، همچنان درگير شکست عشقي هستيد
اگر از ناکامي شما در عشق مدت زيادي مي گذرد و همچنان دچار احساسات و هيجانات منفي هستيد، طوري که گاهي ساعت ها به معشوق از دست رفته خود فکر مي کنيد و هرازچند گاهي وجودتان پر از اندوه مي شود، خاطرات گذشته تازه مي شود و نااميدي دوباره به جان تان مي افتد، عمل به اين توصيه ها به شما کمک مي کند:
1- مواظب باشيد که عشق به نفرت تبديل نشود: ممکن است بعد از مدت کوتاهي وارد مرحله نفرت شويد. فقط دوست داريد فرياد بزنيد تا احساسات خود را خالي کنيد، به شدت از همه چيز خشمگين هستيد و هر قدر فرآيند جدايي بيشتر طول بکشد، اين خشم بيشتر خواهد شد. هم از خودتان عصباني هستيد هم از او. سعي کنيد کارهاي مثبت انجام دهيد، تا از آن ها انرژي بگيريد، سعي نکنيد نفرت را جايگزين عشق کنيد، چون خود همين نفرت در شما احساسات متناقضي را به وجود مي آورد که برايتان دردسرساز مي شود.
2- خاطرات را دور بريزيد: تمام چيزهايي که ممکن است شما را به ياد معشوق بيندازد دور بريزيد، مثل عکس ها، هديه ها و حتي آهنگ ها و هر چيز ديگر که به او مربوط مي شود.
3- بر ويژگي هاي مثبت خود تمرکز کنيد: در اين برهه به احتمال زياد نظر مثبتي نسبت به خود نداريد و دائم درباره خود منفي صحبت مي کنيد و شايد خود را لايق زندگي ندانيد. ولي بهتر است در گوشه اي بنشينيد و فهرستي از ويژگي هاي مثبت خود تهيه کنيد. با اين کار ديد مثبتي نسبت به خود پيدا مي کنيد و خود را سزاوار دوباره زيستن خواهيد دانست.
4- از پيشگويي خودکام بخش بپرهيزيد: پيشگويي خودکام بخش؛ اين اصطلاح روان شناسي بدين معناست که گاهي مسئله و تفکري واقعيت مي يابد، که فرد انتظار وقوعش را داشته است و به گونه اي رفتار مي کند که باعث اتفاق افتادن آن مي شود. فردي که بگويد:«من هرگز عشقي نخواهم يافت» احتمال وقوع چنين انتظاري افزايش مي يابد؛ زيرا مثلاً کمتر وارد گروه هاي اجتماعي مي شود؛ برخورد ديگران را بيشتر کينه جويانه برداشت مي کند، روابط سردتر با ديگران برقرار مي کند؛ از کوچک ترين رفتاري، براي خود فاجعه مي سازد.
اگر ازدواج کرده ايد اما همچنان ذهن تان درگير گذشته است
اگر در حال حاضر ازدواج کرده ايد اما تلخي عشق نافرجام قبلي خود را همچنان در زندگي تان احساس مي کنيد، بهتر است از اين راهکارها استفاده کنيد؛
1- بدانيد همه چيز را نمي توان فراموش کرد: هر چند همه چيز تمام شده است ولي نبايد انتظار داشته باشيد که همه چيز را فراموش کنيد. به خصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته ايد. به هر صورت، بخشي از آن خاطرات هميشه همراه شما خواهد بود. براي رها شدن از گذشته، بايد ياد بگيريد که ذهن تان را مديريت کنيد و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشيد و از مرور خاطرات گذشته نيزپرهيزکنيد.
2- بدانيد که هرگز عشق کافي نيست: در طول زندگي مشترک کنوني شايد بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و ديگران گفته ايد که اگر ميان من و همسر کنوني ام عشق وجود داشت، چنين مشکلاتي به وجود نمي آمد. اگر چه عشق يکي از ارکان اصلي زندگي مشترک است اما براي اداره و ادامه دادن رابطه کافي نيست.خودتان به مرور مي فهميد که زندگي به چيزهاي ديگري نيز نياز دارد. چيزهايي که احتمالاً در زندگي قبلي تان نبود و براي همين به شکست منجر شد.
3- از مقايسه کردن دوري کنيد: مقايسه کردن مي تواند احساس ناکامي و حسرت را در شما تقويت کند. بسياري از افراد که عشقي نافرجام را تجربه کرده اند، بعد از ازدواج، دائم به مقايسه همسر خود با آن فرد مي پردازند و براساس جهت گيري ذهني مبني بر ضعيف تر بودن همسرشان، دچار حس سرخوردگي مي شوند. اما اين را بايد بدانيد که افراد با هم متفاوت اند. همسرتان را از هيچ لحاظ (شکل، قيافه، وزن، استعداد و...) با آن فرد مقايسه نکنيد، چون هر قدر اين کار را بيشتر انجام دهيد، بيشتر احساس حسرت مي کنيد. واقعيت ديگر اين است که به علت بالا بودن هيجانات در شما، احساس تان به آن فرد بدون نقص و البته کاذب است، پس مقايسه شما اساس واقعي ندارد.
4- ويژگي هاي منحصر به فرد همسرتان را ببينيد: به جاي آن که دائم به چيزهايي فکر کنيد که همسرتان ندارد، روي آن چيزهايي که باعث تمايز همسر کنوني تان مي شود، تمرکز کنيد. بدانيد که هر کسي ويژگي هايي براي دوست داشته شدن دارد. ويژگي هايي را که باعث عشق ورزيدن شما نسبت به همسرتان مي شود دريابيد و آن ها را هميشه مورد تحسين قرار دهيد.
5- مکان هاي دوست داشتني تازه پيدا کنيد: سعي نکنيد با همسرتان به همان رستوران يا پارکي که در گذشته مي رفتيد، سر بزنيد، چون باعث مي شود به جاي اين که حواس تان به همسرتان باشد به ياد گذشته بيفتيد. بهترين کار اين است که محل هاي تفريحي جديدي انتخاب کنيد که تا به حال نرفته ايد. آن جا بيشتر فرصت خواهيد کرد که به همسرتان توجه و سعي کنيد او را دوست داشته باشيد.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان
به پسري که به خواستگاري ام آمد، علاقه مند شدم، ولي مادرش راضي به ازدواج ما نشد. از همه نظر شرايط مان مثل هم بود. نمي توانم بدون او به زندگي ادامه دهم و او را فراموش کنم. بعد از گذشت يک ماه، حالم نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. چه کار کنم تا فراموشش کنم؟
دختري هستم ۲۲ ساله. ۴ سال پيش با آقايي ارتباط داشتم. بعد از ۳ سال متوجه شدم ازدواج کرده است. با اين وجود نمي توانم او را فراموش کنم، دارم ديوانه مي شوم. خواهش مي کنم راهنمايي ام کنيد.
دختري ۳۱ ساله هستم. مدتي با پسري ارتباط داشتم اما بعد از اين مدت او از ازدواج با من سر باز زد و با فرد ديگري ازدواج کرد. بسيار کلافه و گوشه گير شده ام. احساس مي کنم به من خيانت شده و از احساسات من سوء استفاده کرده است. اکنون نيز نمي توانم او را فراموش کنم. لطفا راهنمايي ام کنيد؟
جواني 29 ساله هستم. عاشق همکارم شدم. به او پيشنهاد ازدواج دادم. چند ماهي با هم حرف زديم اما بعد از 3 ماه، ناگهان پدرم فوت کرد. او هم به من جواب منفي داد و با فرد ديگري ازدواج کرد. اين روزها اصلا حالم خوب نيست؟ چه کار کنم؟
شکست عشقي مي تواند براي هر فردي ضربه اي بزرگ محسوب شود. اگر عشق به هر دليلي کامياب نشود يکي از غم انگيزترين حادثه ها و اندوهگين ترين تجربه هاي زندگي به وقوع مي پيوندد. هنگامي که يک رابطه عاشقانه از بين مي رود زمان زيادي طول مي کشد تا فرد، دوباره سازگاري نسبي خود را به دست بياورد، در اين مدت عملکرد فرد در زمينه هاي متعدد رواني، اجتماعي و شغلي مختل مي شود و واکنش هاي غيرانطباقي به وجود مي آيد.
خب حالا بايد ببينيم چه طور مي توانيد با اين درد کنار بياييد؟ چه طور مي توانيد ياد بگيريد که به زندگي خود ادامه دهيد؟ اگر شما جزو افرادي باشيد که به هر دليلي در عشق ناکام شده ايد، به احتمال زياد در يکي از اين سه گروه قرار داريد؛
۱ -به تازگي اين تجربه را کسب کرده ايد
۲ -از اين تجربه مدت زيادي مي گذرد
۳ - اکنون ازدواج کرده ايد، اما تلخي يک شکست عشقي همچنان در کام شما مانده است و روي زندگي مشترک کنوني تان تاثير مي گذارد. «سپيده دانايي» در گزارشي به ارائه چند راهکار به اين سه گروه پرداخته است که در ادامه مي خوانيد:
اگر به تازگي شکست عشقي را تجربه کرده ايد
اگر به تازگي ناکامي در عشق را تجربه کرده باشيد، شدت ناراحتي و ميزان هيجانات منفي در شما بسيار شديدتر است و حتي شايد هنوز دچار شوک هستيد و پذيرفتن واقعيت برايتان مشکل است با اين حال بهتر است:
1- واقعيت پايان ارتباط را بپذيريد: مرحله شوک و انکار بعد از قطع هر رابطه اي حتما پيش مي آيد. تنها راه پذيرش موقعيت فعلي، استقامت روي تصميمي است که گرفته ايد، يا پذيرش اتفاقي است که رخ داده. زماني که فرد اطمينان نداشته باشد که رابطه پايان يافته يا نه؛ يا طرف مقابل گاه و بي گاه کدهاي مثبت از خود نشان دهد؛ عشق وارد مرحله سوگواري نمي شود.
وقتي شخص نمي تواند يک رابطه را، حتي به صورت ذهني قطع کند، بايد بررسي کند که اين رابطه برايش چه معنايي دارد و چه چيز اين از دست دادن برايش سخت است. به ياد داشته باشيد که تحليل، ويرانگر عشق است. وقتي فرد به اين سوالات پاسخ مي دهد و شرايط را تحليل مي کند درد فقدان را آسان تر تحمل خواهد کرد.
2- احساسات منفي خود را بپذيريد و بروز دهيد: در وهله اول بايد سوگواري را پذيرفت. به نظر مي رسد چاره اي جز سوگواري و راهي جز گريستن وجود ندارد. آدم ها يک ظرفيت محدود از انرژي رواني دارند و وقتي کسي مي ميرد يا از دست مي رود، سرمايه گذاري عاطفي که روي او کرده اند بايد تا حدي از روي او برداشته شود. اشک هاي هيجاني سوگ، کارکرد عملي دارند و به بدن در تسکين استرس و پاک کردن زهرآگيني هيجان ناشي از سوگ کمک مي کند.
3- ذهن تان را خالي کنيد: گاهي هم پيش مي آيد که ذهن ما آن قدر از وقايع گذشته و اتفاقات پيش آمده، پر است که انگار ظرف ذهن پر شده و در حال لبريز شدن است و مرتب وقايع در ذهن مرور مي شود و نمي توان به موضوع ديگري فکر کرد. بهترين کار در اين زمان نوشتن است. يکي از مهم ترين فوايد نوشتن، اين است که شما وقتي قلم به دست مي گيريد ناگهان احساساتي روي کاغذ مي آيد که خودتان از ديدن آن ها شگفت زده مي شويد و در نتيجه به يک بينش و شناخت عميق تر از خود مي رسيد. وقتي ذهن کاملاً خالي شد، آن کاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.
4- حمايت اجتماعي دريافت کنيد: بعد از يک جدايي سخت، شما به کساني نياز داريد که دوست تان داشته باشند و شما را درک کنند، چنين افرادي مي توانند به شما احساسات خوبي تزريق کنند. سعي کنيد بيشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک مي کنند باشيد، آن ها به شما کمک مي کنند خود را يک فرد ارزشمند بدانيد و بتوانيد زودتر خودتان را پيدا کنيد. همچنين مي توانيد به کارها و علايق شخصي خود بپردازيد تا انرژي و توجه شما معطوف آن ها شود.
اگر پس از گذشت مدت زياد، همچنان درگير شکست عشقي هستيد
اگر از ناکامي شما در عشق مدت زيادي مي گذرد و همچنان دچار احساسات و هيجانات منفي هستيد، طوري که گاهي ساعت ها به معشوق از دست رفته خود فکر مي کنيد و هرازچند گاهي وجودتان پر از اندوه مي شود، خاطرات گذشته تازه مي شود و نااميدي دوباره به جان تان مي افتد، عمل به اين توصيه ها به شما کمک مي کند:
1- مواظب باشيد که عشق به نفرت تبديل نشود: ممکن است بعد از مدت کوتاهي وارد مرحله نفرت شويد. فقط دوست داريد فرياد بزنيد تا احساسات خود را خالي کنيد، به شدت از همه چيز خشمگين هستيد و هر قدر فرآيند جدايي بيشتر طول بکشد، اين خشم بيشتر خواهد شد. هم از خودتان عصباني هستيد هم از او. سعي کنيد کارهاي مثبت انجام دهيد، تا از آن ها انرژي بگيريد، سعي نکنيد نفرت را جايگزين عشق کنيد، چون خود همين نفرت در شما احساسات متناقضي را به وجود مي آورد که برايتان دردسرساز مي شود.
2- خاطرات را دور بريزيد: تمام چيزهايي که ممکن است شما را به ياد معشوق بيندازد دور بريزيد، مثل عکس ها، هديه ها و حتي آهنگ ها و هر چيز ديگر که به او مربوط مي شود.
3- بر ويژگي هاي مثبت خود تمرکز کنيد: در اين برهه به احتمال زياد نظر مثبتي نسبت به خود نداريد و دائم درباره خود منفي صحبت مي کنيد و شايد خود را لايق زندگي ندانيد. ولي بهتر است در گوشه اي بنشينيد و فهرستي از ويژگي هاي مثبت خود تهيه کنيد. با اين کار ديد مثبتي نسبت به خود پيدا مي کنيد و خود را سزاوار دوباره زيستن خواهيد دانست.
4- از پيشگويي خودکام بخش بپرهيزيد: پيشگويي خودکام بخش؛ اين اصطلاح روان شناسي بدين معناست که گاهي مسئله و تفکري واقعيت مي يابد، که فرد انتظار وقوعش را داشته است و به گونه اي رفتار مي کند که باعث اتفاق افتادن آن مي شود. فردي که بگويد:«من هرگز عشقي نخواهم يافت» احتمال وقوع چنين انتظاري افزايش مي يابد؛ زيرا مثلاً کمتر وارد گروه هاي اجتماعي مي شود؛ برخورد ديگران را بيشتر کينه جويانه برداشت مي کند، روابط سردتر با ديگران برقرار مي کند؛ از کوچک ترين رفتاري، براي خود فاجعه مي سازد.
اگر ازدواج کرده ايد اما همچنان ذهن تان درگير گذشته است
اگر در حال حاضر ازدواج کرده ايد اما تلخي عشق نافرجام قبلي خود را همچنان در زندگي تان احساس مي کنيد، بهتر است از اين راهکارها استفاده کنيد؛
1- بدانيد همه چيز را نمي توان فراموش کرد: هر چند همه چيز تمام شده است ولي نبايد انتظار داشته باشيد که همه چيز را فراموش کنيد. به خصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته ايد. به هر صورت، بخشي از آن خاطرات هميشه همراه شما خواهد بود. براي رها شدن از گذشته، بايد ياد بگيريد که ذهن تان را مديريت کنيد و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشيد و از مرور خاطرات گذشته نيزپرهيزکنيد.
2- بدانيد که هرگز عشق کافي نيست: در طول زندگي مشترک کنوني شايد بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و ديگران گفته ايد که اگر ميان من و همسر کنوني ام عشق وجود داشت، چنين مشکلاتي به وجود نمي آمد. اگر چه عشق يکي از ارکان اصلي زندگي مشترک است اما براي اداره و ادامه دادن رابطه کافي نيست.خودتان به مرور مي فهميد که زندگي به چيزهاي ديگري نيز نياز دارد. چيزهايي که احتمالاً در زندگي قبلي تان نبود و براي همين به شکست منجر شد.
3- از مقايسه کردن دوري کنيد: مقايسه کردن مي تواند احساس ناکامي و حسرت را در شما تقويت کند. بسياري از افراد که عشقي نافرجام را تجربه کرده اند، بعد از ازدواج، دائم به مقايسه همسر خود با آن فرد مي پردازند و براساس جهت گيري ذهني مبني بر ضعيف تر بودن همسرشان، دچار حس سرخوردگي مي شوند. اما اين را بايد بدانيد که افراد با هم متفاوت اند. همسرتان را از هيچ لحاظ (شکل، قيافه، وزن، استعداد و...) با آن فرد مقايسه نکنيد، چون هر قدر اين کار را بيشتر انجام دهيد، بيشتر احساس حسرت مي کنيد. واقعيت ديگر اين است که به علت بالا بودن هيجانات در شما، احساس تان به آن فرد بدون نقص و البته کاذب است، پس مقايسه شما اساس واقعي ندارد.
4- ويژگي هاي منحصر به فرد همسرتان را ببينيد: به جاي آن که دائم به چيزهايي فکر کنيد که همسرتان ندارد، روي آن چيزهايي که باعث تمايز همسر کنوني تان مي شود، تمرکز کنيد. بدانيد که هر کسي ويژگي هايي براي دوست داشته شدن دارد. ويژگي هايي را که باعث عشق ورزيدن شما نسبت به همسرتان مي شود دريابيد و آن ها را هميشه مورد تحسين قرار دهيد.
5- مکان هاي دوست داشتني تازه پيدا کنيد: سعي نکنيد با همسرتان به همان رستوران يا پارکي که در گذشته مي رفتيد، سر بزنيد، چون باعث مي شود به جاي اين که حواس تان به همسرتان باشد به ياد گذشته بيفتيد. بهترين کار اين است که محل هاي تفريحي جديدي انتخاب کنيد که تا به حال نرفته ايد. آن جا بيشتر فرصت خواهيد کرد که به همسرتان توجه و سعي کنيد او را دوست داشته باشيد.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان