وقتی پدر و مادرها مجبورند صبح تا شب بدوند تا بتوانند حداقل ها را تامین کنند و مجبورند فرزند دلبندشان را به مهد بسپرند، هنگامی احساسات و عواطف در اثر ارتقا بیش از اندازه پول و مادیات رنگ باخته و افزایش جمعیت، کوچک شدن منازل، کاسته شدن تعداد فرزندان و عواملی از این دست موجب رونق گرفتن خانه های سالمندان شده، آیا توقع زیادی است که از نهاد مسئولی چون بهزیستی، نظارت سفت و سخت بطلبیم؟

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، چه بخواهیم و چه در صدد ردش برآییم، نشانه های زشت دنیای ماشینی به سرعت در جامعه مان در حال رشد هستند؛ نشانه‌هایی تاسف بار که جا دارد به سرعت در مقابل تکثیرشان واکنش نشان دهیم اما خلاف آن را مشاهده می‌کنیم.

طی روزهای گذشته، انتشار ویدئویی از کودک آزاری در مهدکودکی در کشورمان سر و صدای بسیاری به پا کرد و موجی از نگرانی، به ویژه برای پدران و مادران شاغل بوجود آورد.

این فیلم (که به انتهای متن پیوست شده است) به قدری دلخراش و ناراحت کننده بود که به سرعت در برخی رسانه های فارسی زبان جهانی بازنشر یافت و موجبات نگرانی فراگیرتری را فراهم آورد، حال آنکه معلوم نبود رویداد در کدام نقطه از کشورمان به ثبت رسیده، مربوط به چه زمانی است و چندین و چند سوال مشابه دیگر.

آن گونه که از شواهد و قرائن پیدا بود، فردی پنهانی از غذادادن یکی از مربیان مهد به کودکی خردسال فیلم تهیه کرده تا شاید به این روش نشان دهد که چگونه می‌توان با سنگدلی هرچه تمام تر، کودکی را میان پاها مهار کرد تا نتواند بگریزد و بعد با کتک زدن و گرفتن بینی مجبورش کرد غذا خورده یا آنچه در دهنش می‌ریزند را همراه با گریه مداوم ببلعد!

ناگفته پیداست چنین صحنه‌ای آه از نهاد هر پدر و مادری در خواهد آورد اما ظاهرا مربی مهد اینقدر این کار زشت را هر روز تکرار کرده که به این حد بسنده نکرده و حتی از کوبیدن مشت بر سر و سینه کودک و بلند کردنش با گرفتن موی سر هم دریغ ندارد؛ از اینجای کار به بعد ما می‌مانیم و موجی از نفرت و انبوهی از سوالات بی پاسخ.

البته این سوالات امروز پاسخ یافتند؛ رویداد کمتر از یک هفته پیش در مهدکودکی در اردبیل، توسط یکی از مربیان آن مهد به تصویر در آمده و آن گونه که مسئولان بهزیستی استان خبر داده اند، مهد تعطیل شده و خاطیان به مراجع قضایی ارجاع داده شدند و جز پدر و مادر برخی کودکان، مسئولان بهزیستی نیز از ایشان شکایت کرده‌اند.

به نظر مشکل، ولو بسیار تلخ بود و فراموش ناشدنی، در آستانه فرجام یافتن و حل و فصل قرار گرفته است، اما این نگاه، جز خوش بینی محض به ماجرا، چیز دیگری نیست. به این بخش از سخنان خانم احمدیان، مدیرکل بهزیستی استان اردبیل درباره این رویداد دقت کنید تا ماجرا بهتر دستتان بیاید:

«ساعت 12 ظهر همان روز بلافاصله اکیپ‌های کارشناسی به مهد کودک ستایش اعزام شدند و مدیر مهد به همراه مربی و خدمه مهد دعوت شده و از آنها توضیحاتی در این زمینه خواسته شده است که این موضوع در قالب کار گروه‌های بررسی جزو اولویت‌های کاری ما قرار گرفت و ما بلافاصله موضوع را به صورت کتبی به ریاست سازمان و مسئولان استانی اعلام کرده و خواستار تعیین تکلیف در این زمینه شدیم.»

آنچه واضح است، اعلام موضوعی تا این اندازه بدیهی به ریاست سازمان، آن هم از ریاست بهزیستی استان که سمت «مدیرکل» را یدک می‌کشد، نشان می‌دهد که نه تنها نظارت بر مهدهای کودک تا چه اندازه سست است، بلکه ثابت می‌کند اصولا مدیران عالی رتبه این سازمان، نه تنها به قوانین و وظایف محوله به درستی آگاه نیستند، بلکه به نوعی منتظرند تا مساله‌ای رخ دهد و بعد از آن به دنبال راه حل بگردند.

این ماجرا شاید بهترین مثال برای نشان دادن فراموش شدن نقش نظارتی مسئولان بر مجموعه هایی باشد که می‌بایست تحت نظارت ایشان فعالیت کنند، ولی از این مثال تلخ تر و جانسوز تر هم هست.

جنایتی که روزنامه شهروند از وقوع آن در شمال کشور خبر داده، از نمونه‌های تلخ تری است که عدم نظارت پدیدار می‌سازد. اینکه دو پرستار در خانه سالمندان از صدا شدن شبانه توسط پیرمرد به ستوه بیایند و غافل از دوربین های مداربسته، تلاش کنند با کتک زدن پیرمرد را ساکت کنند، نمونه دردناکی از قتل است که باور کنید شاید بهترین استقرا برای اثبات خشونت های پنهان فراوان در این مجموعه ها با افراد بی پناه باشد.

انگار چه بخواهیم و چه به هزار روش برای ردش متوسل شویم، نشانه‌های زشت دنیای ماشینی به سرعت در جامعه مان در حال رشد هستند و ما به جای قدرتمند تر کردن رویکردهای نظارتی برای کاستن اثرات شوم این زندگی های همیشه کاری، در خواب طولانی به سر می‌بریم.

وقتی پدر و مادرها مجبورند صبح تا شب بدوند تا بتوانند حداقل ها را تامین کنند و مجبورند فرزند دلبندشان را به مهد بسپرند، هنگامی احساسات و عواطف در اثر ارتقا بیش از اندازه پول و مادیات رنگ باخته و افزایش جمعیت، کوچک شدن منازل، کاسته شدن تعداد فرزندان و عواملی از این دست موجب رونق گرفتن خانه های سالمندان شده، آیا توقع زیادی است که از نهاد مسئولی چون بهزیستی، نظارت سفت و سخت بطلبیم؟

آیا زیاده خواهی است که انتظار داشته باشیم نه تنها مدیران این نهاد با قوانین و مقررات آشنایی کامل داشته باشند، بلکه آنگونه این مسائل را به زیرمجموعه ها گوشزد کنند که هر کسی جرات نکند هر کاری دلشان خواست، با ناتوانان تحت امر انجام دهد؟

براستی چرا در حاشیه اعلام مقابله با افراد خاطی در مهدی که فیلم آن منتشر شد، به ویژه حالا که رئیس کل سازمان بهزیستی و همه مدیران عالی رتبه در جریان امر قرار گرفته‌اند، راه‌های نظارتی را بازگو نکرده و با خط و نشان کشیدن برای خاطیان، خودی نشان ندهیم؟!

هشدار: این فیلم حاوی تصاویری به شدت دردناک و آزار دهنده است


مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: تابناک