رژیم اشغالگر قدس طی دهههای گذشته بارها و بارها جنایاتی هولناک را در قبال مردم مظلوم فلسطین مرتکب شده و در روزهای اخیر هم با وقاحت تمام همچنان کودکان، نوجوانان، جوانان و مردان و زنان فلسطینی را به شهادت میرساند. سالیان سال است که صهونیست ها در مقاطع مختلف حملات خود را شدیدتر و مردم مظلوم غزه را قتل عام میکنند. تاریخ هیچ گاه این نسل کشی را فراموش نخواهد کرد. این سناریو چیز جدیدی نیست و سال ها است که رژیم اشغالگر قدس در این منطقه به جنایات خود ادامه میدهد و نهاد های حقوق بشری سکوت کرده و دم نمی زنند. انگار که حقوق بشر برای این جنایتکاران تعریف نشده است.
در این بین سینما نیز همچون افراد جامعه نمیتواند نسبت به این جنایات بیتفاوت باشد. سینماگران ایرانی طی سال های گذشته تلاش کردند که بتوانند گوشه ای از مظلومیت مردم فلسطین و غزه را به تصویر بکشند و در این مسیر تمام تلاش خود را کردند تا بتوانند افشاگران یکی از هولناک ترین جنایات تاریخ باشند.
یکی از فلیمسازانی که در این مسیر گام نهاد و نام خود را جاودانه کرد، مرحوم سیف الله داد بود که با ساخت فیلم «بازمانده» در سال 1373 توانست فیلم در خور شان سینمای ایران در ارتباط با موضوع فلسطین بسازد که هنوز بعد از گذشت سالیان متوالی منبع قابل استنادی برای مخاطبان باشد. این فیلم هر سال در روز قدس از رسانه ملی پخش میشود. فیلم های دیگری نیز در ارتباط با موضوع سرزمین فلسطین ساخته شده که در این گزارش مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این گزارش مروری خواهیم کرد بر فیلم هایی که با موضوع فلسطین در سینمای ایران ساخته شده است:
شاید بتوان مسعود کیمیایی را نخستین فیلمسازی دانست که درباره این مساله فیلم ساخته است، کیمیایی در فیلم «سرب» در این مسیر گام نهاد و جز نخستین فیلمسازهایی بود که با این رویکرد فیلم ساخت. «سرب» داستان یک زوج جوان یهودی ایرانی را در اواخر دههٔ ۲۰ خورشیدی روایت میکند که خواهان عزیمت به سرزمینهای اشغالی هستند. این فیلم بیشتر به مناسبات درونی صهیونیسم نظر دارد. این فیلم محصول سال 1367 است.
یکی دیگر از فیلمسازانی که در سال 1369 به سراغ موضوع فلسطین رفت حبیب کاوش بود. «آتش پنهان» نخستین فیلمی است که در ارتباط با مردم فلسطین و مقاومتشان در برابر رژیم صهیونیستی ساخته شد. این فیلم مراحل تولید را بدون كمک دولت و با سرمايه شخصي طی کرد.
مرحوم سیف الله داد در سال 1373 مهمترین اثر سینمایی این سال ها یعنی «بازمانده» را جلوی دوربین برد و برخلاف فیلمهای پیش از خود تمام بازیگرانش خارجی بودند و کل کار هم در سوریه فیلمبرداری شد. داستان این فیلم به سال 1948 بازمیگردد که شهر حیفا در معرض اشغال قرار داشت. «بازمانده» تا به امروز ماندگارترین تلاش سینماگران ایرانی برای تصویر مردن مقاومت اسلامی بودهاست.
«لبنان عشق من» (حسین کاربخش) این فیلم نیز مثل «بازمانده» از بازیگر و لوکیشن خارجی بهره برده است. داستان این فیلم که در آغاز «شعله مقدس» نام داشت، درباره دختری فرانسوی به نام ماری است که عضو صلیب سرخ است و به مجروحان لبنانی کمک میکند و طی یک درگیری توسط اسراییلیها دستگیر میشود. اما با حمله نیروی مقاومت اسلامی به مقر اسراییلیها ماری آزاد میشود و به جبهه مقاومت میپیوندد.
در سال 1367 بود که «قاعده بازی» و «هفت سنگ» به کارگردانی سید عبدالرضا نواب صفوی ساخته شد. این 2 فیلم از دل یک مجموعه تلویزیونی 22 قسمتی (1300دقیقهای) استخراج شدند و در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند.
«قاعده بازی» درباره یک هواپیماربایی توسط گروه مسلح فلسطینی بود که در جریان آن رژیم اشغالگر قدس به جای تلاش برای نجات سرنشینان آن با مرگشان موافقت میکند، در حالیکه یک گروه فلسطینی برای نجات جان آنها اقدام میکند. فیلم «هفت سنگ» هم داستان یک جوان یهودی ضدصهیونیست است که قصد دیدار با رهبر جنبش انتفاضه را دارد، اما موساد او را شناسایی میکند و تحت تعقیب قرار میدهد.
جواد اردکانی کارگردان دیگری بود که در سال 82 فیلمی با این موضوع تولید کرد. این فیلم که داستانش را در محدوده زندگی یک کودک فلسطینی تعریف میکند در بستر انتفاضه میگذرد.
در همان سال محمد درمنش هم ساخت فیلمی با موضوع فلسطین را در دستور کار خود قرار داد. «هیام» داستان زوجی فلسطینی را حکایت میکند که قصد دارند به انگلستان بروند تا در آرامش زندگی کنند، اما در حین حرکت و خروج از جنین، در ایست بازرسی نیروهای اسراییلی از هم جدا میشوند و با حمله گسترده صهیونیستها به اردوگاه جنین مواجه میشوند.
محمدرضا آهنج «زخم زیتون» را با فیلمنامه ای از رضا مقصودی که در آن ماجرای زنی فلسطینی به تصویر کشیده شدهاست که با وجود مخالفت همسرش برای بازگشت به جنگ علیه نیروهای اشغالگر، به طور ناخواسته در جریان جنگ قرار میگیرد و به حقایق جدیدی دست پیدا میکند.
عباس رافعی از دیگر فیلمسازان شناخته شده سینمای ایران است که 2 فیلم متفاوت با موضوع مقاوت مردم فلسطین و لبنان را تولید کرد. در سال 1386 «تولدی دیگر» را به نویسندگی هادی مقدم دوست و عباس رافعی ساخته شد و مانند «بازمانده» هم با بازیگران غیرایرانی و هم خارج از ایران تولید شد. این فیلم که در جشنواره بیست و ششم فجر به نمایش درآمد نخستین همکاری مشترک بخش خصوصی فیلمسازی ایران و لبنان محسوب میشود. سرمایه گذاری فیلم توسط شبکه الکوثر انجام شده و تهیه کننده آن نیز رافعی بوده است.
2 سال بعد رافعی «بیگانگان» را به نويسندگي مشترک خودش و مهدي سجاده چي به سرانجام رساند. رافعي «بيگانگان» را هم به سفارش شبكه الكوثر ساخت. فيلمي كه همه عوامل و بازيگران آن به جز كارگردان، نويسنده، مدير فيلمبرداري و صدابردار عرب هستند. مديريت فيلمبرداري اين فيلم را رضا آذرشهاب، ايراني مقيم آلمان برعهده داشت و تجهيزات را از اين كشور به سوريه آورد.
پرویز شیخ طادی از آن دسته از فیلمسازان سینمای ایران است که دغدغه ویژه ای نسبت به این مساله داشته و با فیلم «شکارچی شنبه» توانسته فیلم متفاوتی را در ارتباط با مساله فلسطین بسازد. «شکارچی شنبه» بر خلاف اغلب فیلمهای ذکر شده در این گزارش فیلمی حادثه محور نیست و بیشتر صورتی ایدئولوژیک در زمینه آشنایی با تفکر صهیونیستها دارد.
جمال شورجه کارگردان دیگری بود که با فیلم «سی و سه روز» به طور مستقیم به تحولات منطقه پرداخت و جنایات اسراییلی ها را فاش کرد. این فیلم جدیترین تلاش سینمای ایران برای تصویر کردن مقاومت 33 روزه حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی محسوب میشود و هنوز بعد از گذشت سال ها از اکراناش، راهی شبکه نمایش خانگی نشده است.
«ریسمانی نزدیک تر از رگ» عنوان فیلم دیگری به کارگردانی مسعود اطیابی است که این فیلم هیچ گاه فرصت اکران در ایران پیدا نکرد اما نزدیک به 2 ماه در لبنان روی پرده رفت و با استقبال مردم این کشور مواجه شد. این فیلم به مقاومت مردم لبنان در برابر رژیم فاسد اسراییل اشاره دارد.
با در نظر گرفتن فعالیتهای انجام شده توسط هنرمندان سینمای ایران در قبال جنایتهای رژیم اشغالگر قدس، انتظار میرود این فعالیتها و واکنشها تداوم داشته و تأثیرگذارتر باشند. در همین راستا چند تن از فیلمسازان سینمای ایران نسبت به عملکرد سینمای ایران در سال های اخیر در خصوص مساله مردم مظلوم فلسطین، نقطه نظرات خود را ارائه دادهاند.
سینما ما باید دغدغه های نظام را در سطح کلان دنبال کند
جمال شورجه کارگردان سینمای ایران که تجربه ساخت فیلم «سی و سه روز» را در کارنامه خود دارد، در خصوص عملکرد سینمای ایران در به تصویر کشیدن جنایات اسراییلی ها به خبرنگار مهر گفت: من فکر می کنم مسائل استراتژیک باید همیشه در دستور کار قرار بگیرد. سوژه هایی که انقلابی هستند باید همیشه وجود داشته باشند. طوری نباشد که با تغییر یک مدیر و چرخش دولت ها انگیزه تولید فیلم با سوژه های این چنینی از بین برود و ما خلا این سوژه ها را در سینمای ایران حس کنیم. پرداخت به این سوژه ها باید همیشگی باشد، سینمای ما که معرفی کنده نظام جمهوری اسلامی است باید در سبد تولیداتش از این قبیل آثار وجود داشته باشد.
وی در ادامه عنوان کرد: برخی بهانه می گیرند که بودجه های لازم برای تولید چنان آثاری در سینمای ایران وجود ندارد، اما مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از نهاد های قدرتمند نظام بودجه های لازم برای تولید این فیلم ها را می پردازد، اگر فیلمنامه ای در خور باشد و ویژگی های لازم را داشته باشد قطعا مورد توجه قرار می گیرد. اما متاسفانه تا امروز نتوانستیم فیلمنامه متفاوت درباره مساله فلسطین را ارائه کنیم.
کارگردان سینمای ایران یادآور شد: کشوری که رییس جمهورش نسبت به این مساله در زمانی که همه کشورها مهر سکوت بر لب زدند، چنین شجاعانه اظهار نظر می کند باید در حوزه فرهنگ صاحب نظر باشد و حرف اول را بزند. مقام معظم رهبری به عنوان قافله سالار این ملت بر روی این مساله تاکید ویژه دارند و ما کدر این زمینه کوتاهی کردیم.
کارگردان فیلم «سی و سه روز» یادآور شد: بودجه سینمای ایران باید صرف تولید چنین فیلم هایی شود که دغدغه نظام را دنبال میکنند. سینما ما باید دغدغه ها و دلی مشغولی های نظام را پوشش دهد.
عده ای نمیخواهند این فیلمها اکران شود
مسعود اطیابی کار گردان فیلم «ریسمانی نزدیک تر از رگ» درباره عملکرد فیلمسازان سینمای ایران نسبت به مساله فلسطین به خبرنگار مهر گفت: سینمای ایران هیچ کاری نکرده است، اگر هم فیلمی تا امروز ساخته شده با حمایت صدا و سیما بوده است. فیلم «بازمانده» به کارگردانی سیف الله داد محصول تلویزیون است و تلاش دولت ها در سال های اخیر بر این بوده است که این فیلم ها دیده نشود و کسی برای تولید آثاری با این مضمون تلاش نمیکند، اگر هم فیلم ساخته میشود از سوی نهادهای دولتی حمایت نمیشود و راهی کمد مسئولان خواهد شد.
اطیابی ادامه داد: من فیلم «ریسمانی نزدیک تر از رگ» را بدون حمایت ساختم. این فیلم در لبنان به صورت گسترده اکران شد و مردم از آن استقبال کردند اما در این جا هیچ کس به من زنگ نزد بیا ببینم که چه فیلمی ساخته ای ؟ اکران این فیلم در ایران هزینه زیادی نداشت و اتفاقی نیفتاد. عده ای هستند که نمیخواهند این فیلم ها در سینمای ایران به اکران عمومی برسد.
الویت ها تغییر کرده است
روح الله سهرابی کارگردان سینمای ایران در خصوص عملکرد سینماگران ایرانی درباره تحولات منطقه به خبرنگار مهر گفت: من فکر می کنم دغدغه مدیران فرهنگی و فیلمسازان عوض شده است و دلشان نمی خواهد در این عرصه وارد شوند. برخی از فیلمسازان که دغدغه داشتند از هدف های خود فاصله گرفتند و به سیمت وس وی دیگری حرکت کردند.
وی ادامه داد: بخش دیگری از این ماجرا به بحث بودجه بر می گردد، هزینه تولید این فیلم ها در سینمای ایران زیاد است و بدون حمایت نهاد ها و ارگان های مختلف اتفاقی نخواهد افتاد.
کارگردان فیلم «خاکستر و برف» یادآور شد: یکی دیگر از دلایل این اتفاق این است که الویت بندی ها تغییر کرده است. فیلمسازان به سراغ ساخت فیلم با موضوع غزه و فلسطین لبنان نمی روند چون الویت های مهمتری نسبت به مضامین دارند.