تیم ملی فوتبال آلمان موفق شد با گل دیرهنگام گوتزه مقابل آرژانتین به پیروزی برسد، در نگاهی سطحی ممکن است اینگونه تفسیر کنید که دو تیم خود را برای رسیدن به مرحله ضربان پنالتی آماده می کردند که ناگهان یک جوان آلمانی گل زد، اما هیچ کدام از تعویضها و تغییرات تاکتیکی از سوی یواخیم لو، ارتباطی به ضربات پنالتی نداشت.

به گزارش مشرق - لو به خوبی می‌دانست که آرژانتین در وقتهای اضافی توان رعایت مو به موی نکات تاکتیکی را ندارد، او منتظر گلزنی بازیکنانش بود و البته کم کم دیر می شد و حوصله اش سر می‌رفت تا این که گوتزه خیال همه را راحت کرد، این یک بازی از قبل طراحی شده نبود اما وقتی جنگ، جنگ خرد و عشق باشد، می‌شود خیلی چیزها را پیش بینی کرد.
تعجب نکنید، تعصب آلمان هم از جنس خرد بود نه عشق و این اصلا معنی بدی ندارد، آلمان چنین تعصبی را به تعصب آرژانتینی ترجیح میدهد، تعصبی که می شد در صورت شواین اشتایگر دید و از آن لذت برد.
باید قبول کرد که فوتبال هرگز از دل فقر بیرون نمی آید، لااقل خیلی سخت چنین ماجرایی باز هم تکرار می شود، فرض کنید در 10 سال آینده 10 ابرستاره دنیای فوتبال از دل فقر آمریکای جنوبی به فوتبال اروپا معرفی شوند، از همین حالا می شود از داشتن این 10 ستاره صرف نظر کرد و به جای آن به بیش از 3 هزار نوجوان در حال آموزش در آکادمی های فوق مدرن فوتبال آلمان دل بست، می شود به بیش از 6 هزار بازیکن جوان و فوق خلاق پرورش یافته در آکادمی لاماسیای بارسلونا توجه کرد که نه فقیرند و نه سوء تغذیه دارند، اتفاقا زیر نظر متخصص تغذیه، روان شناس کودک و بهترین مربیان و معلمان فوتبال تعلیم می‌بینند و رشد می‌کنند.



بدون تردید، قهرمان جام جهانی 2014 برزیل با یک طراحی هوشمند به جام رسید و جشن گرفت، قهرمانی آلمان هرگز تصادفی نبود چرا که با سلاحی به نام خرد وارد میدان شد.
به گوتزه توجه کنید، جوان 22 ساله ای که در مدرن ترین آکادمی فوتبال آلمان رشد کرده و همیشه ثروتمند بوده است، این چیز بدی برای فوتبال نیست و دوران دلسوزی برای ستارگانی که روزگاری سوء تغذیه داشته اند دیگر گذشته است. پلاتینی میهمان بلاتر در ماراکانا بود اما برای خبرنگاران ورزشی اروپایی او مالک اصلی فوتبال است نه بلاتر.
وقتی آلمان به آرژانتین گل زد، احساس کردم می شود در فضایی مملو از خرد و مهندسی ذهن، از فوتبال لذت برد، پاس رویایی شورله هنوز در خاطرم هست، او مثل یک الهه ندوید، شورله مثل خودش بود، مثل یک بازیکن فوتبال معمولی که یاد گرفته درست تصمیم بگیرد و وظیفه اش را به درستی انجام دهد.



کارگردان تلویزیونی هر چند دقیقه یک بار از دوربین مداربسته خارج از استادیوم مدد می گرفت و تندیس سنت کریستوبال را در حالی که گویا خورشید را در آغوش گرفته به تصویر می کشید، نیازی به این کار نبود، آلمان روی زمین بازی می کرد و کاری به آسمان نداشت.
(به قلم بارنی رونی - گاردین)