کد خبر 327751
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۹

قنبری: من حاضرم کتاب را بدون نظارت دولت برای چاپ بدهم ببینید آیا جوان می خواند یا خیر. همین الان هم برخی از کتاب های دینی ما به چاپ دوم رسیده و می تواند به چاپ سوم هم برسد.

 به گزارش مشرق، سید عباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه جشنواره کتاب دین و پژوهش های برتر در 29 اردیبهشت سال جاری با تأکید برکاهش تولید کتاب های دینی اشاره کرد و گفت: تولید کتاب های دینی نسبت به سال گذشته 50 درصد کاهش یافته است. با توجه به این آمار با "مجید غلامی جلیسه" معاون فرهنگی خانه کتاب، "اکبر قنبری" مدیر انتشارات نگاه معاصر و "محمدحسین غفاری" مدیرعامل انتشارات حکمت درباره چرایی کاهش تولید کتب دینی به گفتگو پرداختیم.
 
*کاهش 50 درصدی کتب دینی را چگونه ارزیابی می کنید؟

 
جلیسه: روند کاهش کتاب های دینی یک روند یکباره نیست. اساسا من طبق آماری که از بانک اطلاعات خانه کتاب ارائه می دهم از سال 84 تا سال 92 کاهش اتفاق افتاده و این چیزی نبوده که یک باره ظرف مدت کوتاهی اتفاق افتاده باشد. ما در سال 1384 بیش از 54000 تیراژ کل کتابمان بوده است که در سال 92 به 26000 رسیده است. می بینیم که این تفاوت به مرور زمان ( البته با نوساناتی) اتفاق افتاده است.
 
تیراژ متوسط همه کتب کاهش پیداکرده است. تیراژ متوسط سال 84 ، 5465 بوده و سال 92 ، 3051 است. قطع به یقین عوامل موثر بر این مسله را نمی توانیم از هم جدا کنیم قطعا عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دینی، مذهبی، همه با هم موجب این کاهش شده اند. همه به صورت یک چرخه دست به دست هم داده اند که تیراژ کتاب یا آثار منتشر در حوزه دین کاهش پیدا کرده اند.
 
مثلا از باب نمونه شمارگان در سال 93 نسبت به 92 در سه ماه اول 10 درصد کاهش داشته، دقیقا قیمت 15 درصد افزایش داشته قطع به یقین وقتی این دو آمار را در کنار هم بگذاریم مشهود است که مقوله اقتصادی در حوزه نشر یک مقوله تاثیرگذار است.
 


ما در پنج دوره جایزه اخیر کتاب فصل نوسانات متعددی در حوزه آثار برگزیده و تشویقی داشته ایم از 90 اثری که ما باید در حوزه کتاب دین برگزیده می شد طی این پنج دوره فقط 29 اثر شناخته شده اند و به عنوان برگزیده های تشویقی حائز رتبه شده اند. خود این 59 خلایی که در سنوات مختلف وجود داشته به طور مثال ما در موضوع سیره در پنج دوره اخیر یک دوره در دوره 23 جایزه برگزیده داشتیم و پنج دوره اخیر از ده اثر که باید برگزیده می شد فقط یک اثر برگزیده شد. این نشان افت کیفی آثار چه در قالب تصحیح چه در قالب تالیف و چه در قالب ترجمه دارد. یعنی نشان می دهد که ما در حوزه دین فقط مشکلات اقتصادی مطرح نبوده بلکه صاحبان اندیشه یا مولفان یا مترجمین ما کیفیت لازم را برای آثارشان در نظر نگرفته اند. آثار خلاقانه و بکر و ارزنده آنگونه که باید تولید نشده و خود این ضعف با یک نگاه آماری به جوایز کتاب سال و کتاب فصل، مشهود است. حتی جوایز دینی مانند جایزه ای که سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه های دیگر یا ارگان های دیگر می دهند. ما شاهد این هستیم لذا عوامل اقتصادی در کنار عوامل تفکری و قطع به یقین عوامل بیرونی و تاثیراتی که شاید بتوان گفت غرب می خواسته بگذارد و فرهنگ و مذهب ما همه دست به دست هم داده اند تا متاسفانه شاهد این باشیم که تعداد آمار کتاب های دینی ما کاهش فاحش 50 درصدی داشته باشد.
 
قنبری: به نظر من، موضوعی که آقای صالحی مطرح کرده اند، درنوع خود، یک نوع انقلاب فرهنگی است. کسی که جرأت این کار را داشته باشد که فرافکنی نکند و به صراحت بگوید، افت داشته ایم، قابل تقدیراست. یکی از مشکلات ما درتحلیل مسایل فرهنگی این است که به جای  این که باپذیرش شکست به تحلیل آن بپردازیم، هیچ وقت اقرار به شکست نمی کردیم؛  بلکه همواره شگرد ما این بوده که  شکست را پیروزی تلقی می کردیم. ما در هیچ حوزه ای فکر نکرده ایم. نه تنها عناوین افت کرده، بلکه  اساسا تیراژ ما نیز پایین آمده است. یعنی اساساً کتاب خوانی ما درهمه ی زمینه ها پایین آمده است واین مساله فقط اختصاص به کتاب های دینی ندارد. تا زمانی که شما فضای فرهنگی را آماده نکنید، آن چیزی هم که می خواهید قطعاً محقق نخواهد شد. وقتی همه فضاهای اندیشیدن را ببندید، دیگر امیدی به فضای دین پژوهی نبایدداشت.
 
ببینید آمار افت کتاب در سال های 84 تا 92 معناردار است و این سالهایی است که گرایش خاص ناکارآمدی بر مدیریت فرهنگی حاکم بود. وقتی ادعا می کنید که من تنها  متولی و آگاه به دین هستم. جامعه شما را به خودتان واگذار می کند؛ می گوید خودت متولی دین هستی؛ خودت تولید کن، خودت هم مصرف کن. این معضل نیازمند بحثی جامعه شناختی است، که مساله را آسیب شناسی کند. در واقع تحقیق باید روی این مسئله باشد نه اینکه خانه کتاب بجای تحقیق درباره دلایل افت تیراژ، صورت مسئله را با سفارش یک پروژه دینی کتابخانه ای پاک کند. خانه کتاب که چنین رسالتی دارد به یک موسسه تحقیقاتی تبدیل شده است. در چنین شرایطی محور بررسی باید در جهت یافتن و حل معضل تیراژ کتاب و در واقع افول تعداد خوانندگان باشد.
 
این موضوع تحت تاثیر چند عامل اساسی است که برخی از آن ها مدیریتی و بخشی دیگر اقتصادی، فرهنگی ویا اجتماعی است.کاری با اقتصاد ندارم در صورتی که اگربخواهم یک مثال بزنم می گویم مصرف کننده کتب علوم انسانی طبقه متوسط شهری است که در عرض این سالها قدرت خریدش پایین آمده. دانشجوی دکترای ما از صبح تا شب کار می کند و نمی تواند امرار معاش کند وپولی نداردکه دیگر کتاب بخرد این دانشجو کتاب را از کجا باید تهیه کند؟
 


 دلیل دیگر این است که فضای مجازی و در کل رسانه های غیر کاغذی جای اصلی کتاب را گرفته است. گفته می شود،نسل جدید کتابخوان نیستند این چندین عامل دارد که یکی از آنها عدم توجه به زیر ساخت های فرهنگی است. برای نمونه نقصان سیستم آموزشی در واپس زدن دانش آموزان در زمینه تحقیق و عدم کارکرد تلویزیون در اشاعه کتاب خوانی را می توان در نظر گرفت. در سریال ها و فیلم های خانوادگی کتاب کوچکترین جایگاهی ندارد و برای پرکردن این خلا صرفا به برنامه سازی در زمینه کتاب آن هم با ادبیات شعاری "مردم کتاب خوب است" بسنده می شود. علاوه بر این در زمینه آموزش، الان ما اساتیدی داریم که استاد تمام هستند اما یک کتاب تألیف یا ترجمه نکرده اند. بنابر این بحران را باید عمیق تر از این نگاه کرد. الان برای دانش آموزان ابتدایی کمک آموزشی می نویسند این یعنی بحران در آموزش! این موضوع به بخشهای دیگر هم سرایت می کند و در تحقیقات نمود می یابد و این دانش آموز همه چیز را تستی و نکته ای یاد می گیرد. ولی کلان بحث اصلا در ذهنش نیست. این دانش آموز در چندین سال معارف می خواند اما وقتی گزینش می رود و یک سوال دینی از آن می پرسند نمی تواند پاسخ بدهد. چرا بعد از 16  سال نباید بتواند جواب بدهد؟ چون آموزشهای ما تاثیرگذار نبوده است. ما همواره می گوییم که چه کار کرده ایم گزارش می دهیم یکبار اعتراف کنیم که نتوانستیم تاثیرگذار باشیم، در خانواده نتوانسته ایم بر روی فرزندانمان تاثیرگذار باشیم. بنابر این انتظار اتفاق خاصی را هم نباید داشته باشیم.
 
نتیجه چنین ناکارآمدی در عرصه کتابخوانی بروز شکافی است که از اینترنت و فضای مجازی و تلویزیون صرفا به عنوان سرگرمی استفاده می شود. در چنین حالتی رسانه و مخاطب در یک چرخه بازتولیدی کتاب را حذف می کنند. موردی که چندی پیش به آن اشاره کردم، یعنی چرخه بازتولیدی مخاطب- رسانه را در نظر می گیریم. یک سویه این چرخه رسانه است  وبه تعبیر دیگر بخشی که نهاد های دولتی در دست دارند. باید دید که در خصوص نیاز های روز و به خصوص در مورد جوانان چه کار زیر بنایی از جانب نهادها انجام شده است. شعار "جوان گرایی" به معنای پیشبرد خام دستانه امور نیست، بلکه پرداختن به معضلات کنونی و به خصوص در مورد جوانان است.
 
غفاری: این مسئله را میمون می دانم که افت انتشار کتب مورد قبول آقایان قرار گرفته و آن را اعلام کرده اند در صورتی که در قبل همیشه می گفتند تیراژ افزایش یافته است که واقعیت این گونه نبود و از همان زمانها ما افت 43 یا 44 درصد را داشتیم و مشخص بود که این روند نزولی طی شده است.
 
تیراژی که آقای جلیسه فرمودند که متوسط 3000 تا است باید عرض کنم که این گونه نیست چرا که کتب درسی هم در این آمار باید لحاظ شده باشد در صورتی که تیراژی که در کشورمان متداول است حدود 1000 هزار تاست مگر کتب خاصی که به ندرت پیش می آید از این تیراژ بالاتر رود. حکمت بیش از 40 سال است که در این حوزه فعالیت می کند، در سال های 57 یا 54 تیراژ کتابهای حکمت به پنج هزار رسید و حتی 10هزار تا بوده و مدت زمانی هم لازم بود که این کتب به فروش بروند مثل الان نبودکه یک سال نیاز باشد. و آن هم با بیم و ترس و با سیستم غلطی که در فروش ما حاکم است و این دوره کوتاه مدت به فروش می رسیدند و این آمار مربوط به دوره ای است که جمعیت ما حدود 35 میلیون نفر بود و سطح سواد و فرهنگ ما قابل قیاس با الان نبود. از لحاظ خروجی که دانشگاه های ما بعد از این سالها داشتندبا یک مقایسه کوچک خیلی مسایل را می تواند برایمان روشن کند.
 
بالاخره انقلابی که انجام شد یک انقلاب دینی بود، یک خاستگاه دینی داشت اما باید ببینیم چه بوده است که آن عطش و آن علاقه در بین جوانان آن نسل وجود داشت که آن خلاء را احساس کردند و به دنبال کتاب می گشتند. ما الان چه کار کرده ایم که جوانان ما هیچ انگیزه ای برای ورق زدن کتاب ندارند. فارغ از مسایل اقتصادی و گرانی و سطح توان خرید مردم باید ببینیم این چه بوده است و برای آن راهکار پیدا کرد. در همین سالها از دهه 70 که به جلو حرکت می کنیم در دهه 70 خیلی نشریات وجود داشت که آدم انگیزه تورق کردن آنها را داشت آیا الان این گونه نشریات وجود دارد؟ این یک شور و نشاطی را به وجود می آورند که انسان در آن یک خلائی را احساس بکند و به کتاب رجوع بکند شما اگر نیاز احساس به کتاب را در فرد ایجاد کردید آن موقع به طور حتم بدانید که این مشکلات حل می شود و افراد به سوی کتاب راه پیدا می کنند و این مساله فقط مختص کتاب دینی نیست بلکه به تمام کتب اختصاص دارد.
 
جوانان متاسفانه علاقه شان که می تواند مربوط به فضای جامعه ما باشد، که یک فضای خموده است که در آن نشاط رخ نداده و وجود ندارد بحث و جدل در آن نیست، آن چیزی که آن نشاط و خلاء را در شما ایجاد بکند و شما آن را احساس بکنید وجود ندارد.من به این مساله که دنیای مجازی وارد شده معتقدم و به نظرم درست است اما باید گفت دنیای مجازی چقدر به کتاب اختصاص دارد؟یعنی بحث دیجیتال و کتب دیجیتال در کشور ما هنوز جا نیفتاده و شاید ما کثرت اطلاعات داشته باشیم اما متاسفانه جوانان ما عمیق نیستند و اصلا این نیاز را احساس نمی کنند و شاید اصلا متوجه آن نباشند که این عمق درآنها وجود ندارد.
 
شما می دانید که بحث دین یک بحث حساسیت برانگیز است. کشور ما فارغ از دیدگاه وزارت ارشاد با قومیت هاو فرقه های مختلفی که وجود دارد بحثی است که باید همه جوانب آن رعایت بشود و ما روی بعضی از محافظه کاری های سیاسی مان آدم هایی که سر پست های حساس گذاشتیم آدم هایی کاردان و عمیق نیستند آدم های سطحی اند، آدم هایی اند که فرهنگ را نمی دانند، فرهنگ را نمی فهمند اندیشه را نمی فهمند و وارد یک چرخه شده ایم و یک دایره امنی برای خودشان درست کردند که هیچ مشکلی به وجود نیاید. بعد می گویند همه چیز خوب است معلوم است که نتیجه اش این خمودی می شود که شما شاهد آن هستید. شما وقتی به زور یک چیز رابه زور می گذارید و آن بحث و جریان که لازم است در آن وجود داشته باشد وجود ندارد این از بدیهی ترین نتایجی است که بر آن حاصل می شود. در بحث دانشگاه هایمان به یک سری کتاب ها که بخصوص بحث دین مطرح می شود که چرا ما در حوزه تعلیم کتاب های شایسته و جالب نداریم این است که مگرما چند نفر آدم جامع الشرایط داریم که بتوانند چنین کتاب هایی را به وجود بیاورند البته منظورم این نیست که آدم های فاضل نداریم اما به نسبت جمعیت و مقایسه دروه هایی که ما داشته ایم بسیار کم است.باید دید آدم ها جایگاه شان چیست که چگونه شرایط را برایشان فراهم بکنید. یک نویسنده فارغ از دغدغه هایش بتواند برای خودش اسبابی فراهم آورد و یک کتاب را به وجود بیاورد. این موسساتی که بودجه های کلان می گیرند و هیچ کس نمی فهمد که این پول ها کجا خرج می شود ثمره شان کجاست؟
 
بودجه سازمان فرهنگی شهرداری تهران یک بودجه ای مساوی بودجه وزارت ارشاد است. ارشاد باید کل کشور را تأمین کند سازمان فرهنگی چکار می کند آیا فقط کارش بیلبورد است؟ جاهایی دیگر هیچ اثری نباید دیده شود؟ آن چیزی که در دنیا دارد اتفاق می افتد. پروژه ها را بورس می کنند و جوانان را برمی دارند می برند و می گویند آقا این امکانات .... شما کتاب را بنویس و .... آن کتاب کتابی می شود که آدم انگیزه ورق زدنش را دارد. اما وقتی کتاب شما سطحی شد کم کم مخاطب انگیزه تورق این کتاب ها را از دست می دهد، بخش عمده از کتب تألیفی ما کار دانشگاه هایمان است. ببینید وضعیت پایان نامه های ما در دانشگاه به چه صورت است اساتید، چقدر برای پایان نامه ها وقت می گذارند دانشجویان چقدر وقت می گذارند؟ همه صوری است و تا وقتی صوری است همه این ها صوری می شود که طبیعی است اگر غیر این بود باید می گفتیم چرا چنین اشکالاتی وجود دارد و سیستم ما هنوز آن را برطرف نکرده است.به هر حال ما آدم هایی که جامع الشرایط باشند و بتوانند کتاب تالیف کنندکه به جامعه عرضه کنند. به نظر من خیلی کم داریم و آنهایی هم که هستند با حق التحریر نمی توانند کتابی دربیاورند که یک سال روی آن کار کنند تا آن را بوجود بیاورد.
 
مسئله دیگر که در فرهنگ به خصوص حوزه دین وجود دارد، بحث نگاه مسئولان به حوزه فرهنگ است آقایان هر وقت که روی کار می آیند می خواهند در همان پروسه ای که خودشان هستند دو یا سه سال ... کار جمع بشود نتایج حاصل بشود که به اسم آنها تمام شود و کار روانه بازار بشود و نتایج در کارنامه آنها ثبت بشود این نتایج هم بدیهی می شود. فرهنگ یک مقوله کلان است یک مقوله بلند مدت است شما هیچ وقت نمی توانید در طول یک یا دو سال فرهنگتان را سر و سامان بدهید هیچ وقت نمی توانید مردمتان را در یک بازه زمانی کوتاه مدت کتابخوان بکنید. این کار ده سال زمان می برد آرام، آرام جایگاه را باید دید، و این طبیعی است که کار درست انجام نمی شود.
 
بحث دیگر محل عرضه کتاب است. این فاجعه است که ما 12000 ناشر داریم در صورتی که ایالات متحده آمریکا با آن عظمت در صنعت نشر و مخاطب 400 ناشر دارد. این یک فاجعه است ومتأسفانه آن را با افتخار می گوییم و هیچ کس هم جلوی آن را نمی گیرد و متاسفانه بدون رعایت ضابطه ها هر روز در صنعت نشر رشد می کنند.
 
ناشرانی داریم که حتی کتاب صوری هم چاپ نمی کنند، تا کی باید این مسئله باشد؟ ما چقدر کتابفروشی اضافه کردیم چقدر محل عرضه کتبمان رامتناسب با این همه ناشر گسترش دادیم؟ آیا فضایی که مردم بتوانند این کتاب ها را ببینند رشد کرده؟ آیا ناشرین ما همراه با کتابفروشی هایمان رشد کرده؟ بدیهی ترین کاری که دولت می تواند انجام بدهد بحث مالیات است. متأسفانه نه مجلس ما نه مسئولان فرهنگی ما دغدغه فرهنگی ندارند. مجلس برای فرهنگ این مملکت چه کار کرده است؟
 
*کیفیت کتاب های دینی و فرهنگی پایین است. چرا؟ آیا گرایش جامعه به دین کم شده است یا اینکه عرضه ضعیف است؟ یا اینکه جامعه دین گریز شده است و ما نتوانسته ایم چیزی تولید کنیم تا جوان و نوجوانمان را تغذیه کنیم. مساله چیست؟

 
جلیسه: در سال 1233 قمری که اولین کتاب ایران به نام "رساله جهادیه" در دوره قاجار چاپ می شود نهضت چاپ کتاب توسط حکومت وقت کلید می خورد. اولین کتاب توسط عباس میرزا و حکومت عباس میرزا چاپ می شود طی یک روندی کار به جایی می رسد که شخصی وابسته به حکومت به نام معتمدالدوله گرجی سرمایه گذاری شخصی می کند و پول هنگفتی را برای چاپ آثار هزینه می کند. در آن دوره ما شاهدیم که آثار عمدتا دینی منتشر می شوند کتبی مانند "زادالمعاد"،"طوفان البوکا" و... با محوریت دینی منتشر می‌شوند. یک مقاله چند وقت پیش تحت عنوان بحث تیراژ کتاب نوشتم و در آن به متوسط تیراژ در دوره قاجار اشاره کردم و گفته ام متوسط تیراژ کتاب 500 نسخه بود، آن موقع جمعیت تهران حدود 100هزار نفر بوده است. تقریبا ما متوسط تیراژ را طبق آمار که بررسی شده 2000 می گیریم، اما با همه این اوصاف با یک جمعیت مثلا 15میلیونی تهران، متوسط 2000 تا نسبت به این جمعیت یک فاجعه است. یعنی به هر نحوی که شما بخواهید این را ضرب و تقسیم کنید چیزی کمتر از فاجعه بدست نمی آید.
 
نکته ای که هست این است که ما اساساً همانطور که من در بحث جشنواره ها گفتم کاهش عجیب و غریبی داریم، آثار فاخر در حوزه دین آنگونه که باید تولید نمی شود کیفیت آثاری که نوشته می شود بسیار پایین است یعنی ما آثار ارزشمند را کم می بینیم در عین حال عرضه ضعیفی هم داریم یعنی فقط بحث کیفیت مطرح نیست، یک بحث، بحث کیفیت است که ما متاسفانه به جهت نگاه بازاری که بسیاری از ناشرین بسیاری از ناشرین حوزه دین دارند (آنطور که ناشران مثلا حوزه آموزشی دارند)، کاملا بازاری برنامه ریزی می کنند. ما این مسأله را عیناً در حوزه دین هم شاهد هستیم.
 
ما می بینیم که مثلا یک ناشر دینی ما در قم یا در تهران اولین کتبی که برای انتشار برنامه ریزی می کند با نگاه بازار است که آیا خریدار چه می خواهد؟ یعنی مبنای انتخاب برای چاپ اثر فروش بازاراست و پیش نمی آید که شما ناشری را پیدا بکنید که تفکر رسیدن به یک هدفی را به غیر از اقتصاد داشته باشد. یعنی دغدغه فرهنگ، دین، تشیع، دغدغه جوان، نوجوان و... را داشته باشد اولین انگیزه برای بسیاری از ناشران ما این است که نگاه می کنند که در چاپ این اثر آیا صرفه اقتصادی وجود دارد، به تعبیری آیا بازار آن را می طلبد یا نه؟ بعد از انتخاب اثر کوتاهترین راه را هم برای رسیدن به آن انتخاب می کنند. به عنوان مثال از چیزهایی که خیلی در بین ناشرین کتب دینی شایع است، انتشار برگزیدگان، تلخیص ها، خلاصه ها و آثاری از این دست است، به عنوان نمونه می آیند ادعیه ماه رجب را از مفاتیح الجنان برمی‌دارند و منتشر می کنند چیزی تولید نمی کنند به نوعی کتاب سازی می کنند. خود این مقوله کتاب‌سازی در طیف ناشران دولتی ما شاید از ناشران موضوعات دینی به مراتب بیشتر باشد چرا؟چون یک بخشی از جامعه هدف این ناشران عوام هستند و آن نگاه تخصصی که ناشر کتاب پزشکی دارد یا ناشر کتاب فلسفی دارد یا ناشر کتاب دانشگاهی دارد، وجود ندارد و به نوعی سطحی گرایی را ترجیح می‌دهند.
 
ما شاهد این مساله بخصوص در سال های گذشته بودیم ، آثار کم مایه ای در موضوعات دینی منتشر می شود که حتی بسیاری از این آثار واقعا هیچ حرفی برای گفتن نداشتند فقط تولید یک اثر به حساب می‌آمدند و هیچ هدفی پشت اینها نبود و به هیچ نتیجه ای هم منتهی نمی شد با این اوضاع و با این راه کوتاهی که خیلی برای رسیدن به هدفشان انتخاب می کنند بر نوع عرضه و کیفیت عرضه هم تاثیر می گذارد. ما شاهد این مساله هستیم که الان در سطح دنیا مسیحیت  در تبلیغ دین خودشان در چاپ کتاب انجیل با کیفیت ترین کاغذ، با کیفیت ترین صفحه آرایی، جلدسازی و چاپ، به نوعی ارائه فاخر دینی را انجام می دهد حتی پا را فراتر می گذارد و درتوزیع خودش سعی می کند جلوتر باشد و با استفاده ازمتد های جدید و نو و روانشناسانه عرضه را انجام می دهد. در کشورهای اهل سنت برای انتشار آثار اصلی و امهات خودشان انواع و اقسام، طیبه های چاپ را دارند در انواع قطع ها و انواع شکل ها و انواع روش های ارائه را به کار می برند و باهمه این اوصاف با قیمت مناسب عرضه می کنند.
 
متاسفانه ناشران دینی ما دچار یک نوع یکنواختی و سطحی نگری در ارائه آثارشان هستند عدم اهتمام شان به عرضه جدید آثار، سبک های جدید و استفاده نکردن ازتکنیک های هنری برای ارائه بهتر و همچنین توزیع ضعیف همه این مسائل عواملی هستند که منتج به این می شود که جامعه اقبال آنچنانی به استفاده از این آثار نداشته باشد.
 


رادیوی ما، تلویزیون ما و مطبوعات ما هم در ارائه و پررنگ کردن این آثار در سطح جامع ضعیف عمل می کنند.سهم کتاب در تلویزیون بسیار ناچیز است سهم کتاب در مطبوعات شاید نهایتا یک صفحه باشد سهم کتاب در رادیو بسیار بسیار کم است ما علیرغم اینکه مثلا در سالهای اخیر رادیو کتاب را داریم. الان وقتی شما آمار بگیرید چند نفر از این رادیو دارند استفاده می کنند. این رادیو چه جذابیتهایی دارد؟ چه اقشاری را توانسته به خودش جذب بکند. متاسفانه می بینید حتی در آن سطح هم نتوانسته ایم موفق باشیم. و عرضه موفقی از آثارمان داشته باشیم.
 
من اعتقادم  این است که به طور مثال حوزه های علمیه ما، آموزش و پرورش و دانشگاههای ما به عنوان بنیان های اصلی برنامه ریزی برای ارائه آثار دینی که متاسفانه ضعیف عمل کردنده اند. یک زمانی نهضت راه اندازی کتابخانه در مدارس،مساجد،و دانشگاه های ما در اولویت بود متأسفانه الان شاهد این امر نیستیم و اگر هم باشد، به طور مثال نهاد کتابخانه های عمومی با تزریق یک گرایش خاص سیاسی آثار را در کتابخانه تزریق می کند و یا هیات خرید کتاب وزارت ارشاد با یک گرایش سیاسی اینها را تزریق کرده که متاسفانه ما به جهت سیاست زدگی فراوان و استفاده ابزاری از سیاست این اتفاق که نباید در حوزه دین می افتاد را شاهدیم. حوزه دین را باید با یک زبان اخلاقی با یک زبان عملی ونه با زبان سیاسی عرضه کرد ارائه سیاسی دین و سیاست زدگی در ارائه آثار دینی یکی از عوامل بوده که متاسفانه جامعه ما را از استفاده آثار فاخر دینی و ارزشمند دور کرده است. که این آثار می توانسته تاثیر عمیق بر اذهان نسل جوان بگذارد. من مطالعه ام را از کتابخانه مدرسه آغاز با کتابخانه مسجد ادامه و با کتابخانه دانشگاه و حوزه تقویت کردم اما متاسفانه الان این پروسه آموزشی در سطح جامعه وجود ندارد.
 
قنبری: البته در رابطه حرفه نشر نیز کاستی هایی وجود دارد. غالب ناشران کتابی را که منتشر می کنند نمی خوانند و اصولاً کتاب خوان نیستند.  اگر قرار باشد ناشر کتاب را نخواند فرق آن با دفتر فنی چیست؟ سیستم توزیع کتاب را نمی شناسد کتابفروش هم همینطور. نتیجه چنین سیستمی، مخاطب را بدون راهنما رها می کند. افزون بر این ناشران، به خصوص ناشران مذهبی، به لحاظ اصول فنی که مخاطب را جذب می کند، سر رشته ای ندارند. بدیهی است که شناخت رنگ، نوع کاغذ، حروف چینی و صفحه آرایی و.... در عرصه تولید کتاب فعلی جایگاهی ندارد.
 
 کار در این جا به پایان نمی رسد؛ بدیهی است، تولید کتاب دینی مبتنی بر این است که کارشناس و متخصص دینی داشته باشیم. به علاوه، به همان اندازه که نویسنده سطح سواد بالایی داشته باشد ناظر و ارزیاب آن هم باید کارشناس باشد. ارزیاب ما نیز در وزارت ارشاد کتاب را نمی شناسد. چرا؟ چون ارزیابی کتاب فقط سانسور کتاب نیست.
 
در زمینه کتب دینی ، اینکه دین راچه می دانیم خودش یک مسأله است. آیا دین فقط شریعت است یا اعتقادات و اخلاق و تجربه دینی هم ساحاتی ازدین است. ناشری که کتاب دینی چاپ می کند فکر می کند که کارناشر دینی، فقط چاپ کتاب دعا و مفاتیح الجنان است پس به خودش اجازه می دهد که کتاب مفاتیح را در تیراژ وسیع چاپ کند و بعد به یک نهاد بفروشد. الان این سوال مطرح است که آیا کتاب فاخر دینی منتشر شده است یا خیر؟ پاسخ من منفی است با وجود اینکه میلیاردها تومان پول خرج شده است اما کتاب دینی فاخر در دهه اخیر تولید نشده است. زبان دین باید زبان اخلاق باشد مانند آن چه که در سیره ائمه وجود دارد.وقتی زبان دین، زبانی تند باشد و صرفا به برداشت های سلیقه ای باشد چیزی از اصل آن باقی نمی ماند.  ساحت دیگر دین اعتقادات آن است. یک ساحت اخلاق و یک ساحت تجربه دینی است ما از دین فقط  ساحت شریعت را در نظر می گیریم.
 
اما آیا اخلاق، اعتقادات و تجربه دینی هم جز دین اند؟ اگر کتابی در مورد تجربه دینی نوشته شود آیا کتاب دینی نیست ؟ اگر در زمینه اخلاق نوشته شود چه؟  آیا اخلاق  را جدای از  دین بایدتلقی کرد.به نظر من یک تجدید نظر اساسی در این زمینه ها هم باید انجام دهیم. تک بعدی نگریستن به دین نتیجه ای جز دلزدگی نخواهد داشت. اگر بگویید دین همین بود که اجرا کردیم و لاغیر، پس دیگر جای بحثی باقی نمی ماند تا اینکه حتی کتابی منتشر شود. جان کلام آنکه خروجی چنین ارزیابی از دین به ادعیه و شعائر بسنده می کند و ارزش های اصیل اخلاقی که می تواند دینی باشد را حذف می کند.
 
البته در زمینه ی خرید کتاب در نهادها نیز سو مدیریت وجود دارد. برخی از ناشران از جاههای متعددی امکانات می گیرند اما نتیجه کار این است که مخاطب ندارند. وزارت ارشاد هم گاهی از برخی نویسندگان تیراژی نزدیک سه هزار نسخه می خرید. این عدم تناسب لطمه می زند. در هر چیزی باید عدالت بورزیم وقتی این اصل را زیر پا می گذاریم مشکلات زیادی درست می شود. در چنین شرایط تبعیضی، برخی ناشران اگر کتاب دینی منتشر می کنند تنها به دلیل تعهد به دین است؛ فارغ از این که یک نهاد دولتی بخرد یا نخرد.   
 
نهادکتابخانه های عمومی 3 هزار کتابخانه دارد. شهرداری هم امکانات زیادی دارد اینها باید کتابهای مناسب را بخرند و کتابخانه های عمومی راتجهیز کنند.معادله شگرف سه هزار کتابخانه ی عمومی ، هفت هزار ناشر و در نتیجه تیراژ هزار تایی کتاب زمانی عادی می شود که دو عامل پنهان زیر ساخت و مدیریت به آن افزوده شود.
 
 در پایان می توان گفت که پایین آمدن تیراژ کتب، به خصوص دینی، دلایلی دارد که در سو مدیریت گذشته تشدید شده است. این دلایل ناظر به ساحت های آموزشی در سطح مدارس و دانشگاه ها و سیاست گذاری در رسانه و فرهنگ است. عدم رویکرد جامعه به دین و برداشت های شخصی از دین به نوعی از تولید کتب مذهبی انجامیده که حتی کارکرد دینی هم  ندارد. این خلأ های ذکر شده در زمینه زیر ساخت های فرهنگی با یک دوره سو مدیریت تبدیل به یک بحران شده است.
 
برای برون رفت از این شرایط، دو موضع همزمان بایداتخاذ کرد: نخست تدابیر مدیریتی کوتاه مدت در سطح نهاد های وابسته به کتاب برای حل بحران و در مرحله بلند مدت تغییر سیاست گذاری آموزشی و فرهنگی است. گام اول می تواند منعطف کردن تحقیقات به مسائل زیر بنایی تولید کتاب باشد.
 
غفاری:انتشارات امیرکبیر برای خودش اسطوره ای بود ببینید الان در حوزه دینی چه وضعیتی دارد.بخش خصوصی چگونه می تواند به حیات خودش ادامه دهد بدون این که به بازار نگاه کند.ناشر می تواندخلاء ها را نیاز سنجی کندو بعد سازمان های دولتی 5 درصداز در آمدشان برای کار فرهنگی صرف می کنند. متاسفانه مجلسی ها با وجود احترامی که برایشان قائل هستم کار فرهنگی را درک نمی کنند. اگر می خواهیم جامعه دینی شکوفا شود باید زیربنای آن که اخلاق است را درست کنیم در غیر این صورت جریان هایی مانند داعش بوجود می آید.
 



ما هزینه محدودی را صرف کتاب می کنیم از تایپ گرفته تا صفحه آرایی. ما می توانیم کار را به ویراستارهای قوی بدهیم تا سطحش بالا برود اما این هزینه را نداریم. می توان پروژه‌های مختلفی قوی را تعریف کرد اما بودجه اش را نداریم.ما الان به عنوان ناشری که دایره المعارف تشیع را تولید کردیم دغدغه بازار نداریم اما بدین معنی نیست که نگاه به بازار نداریم. ما اکنون در بخش رساله هایی که برای کتاب قبول می کنیم سالی 3 اثر قبول می کنیم مگر اینکه مرتبط به چهره معروفی باشد چون مردم آنقدر کار ضعیف دیده اند که اعتمادشان سلب شده است.
 
خیلی دلمان می خواهد کارهای بهتری بکنیم اما محدودیتی های وجود دارد و اگر قیمت یک کتاب زیاد بالاتر رود تبدیل به یک کتاب تزئینی می شود. مشکلات در این حوزه آن قدر ریشه ای است که نیاز به بررسی بسیاری دارد.ما 150 ناشر حرفه ای داریم که شاید در حدود 40 ناشر آن قوی باشند. سایر ناشران حرفه ای نیستند. هر کدام از این ناشران با برخی از ناشران دولتی قابل مقایسه نیستند. برخی از نهادها و یا ناشران دولتی علی رغم بودجه ای که به مولف می دهند باز هم اثر کیفیت خوبی ندارد و کار بدی تولید می شود یا از سوی دیگر آنقدر کتاب بد توزیع می شود یا مسئول سازمان عوض می شود و بعد به توزیع یک کتابی اعتقاد ندارد.این برخوردها روی کار ناشرانی مانند ما تاثیر می گذارد چون ما هم باید به نویسنده به همان میزان پول بدهیم چون مولف هم مجبور به گذران زندگی است.
 
* آیا کتاب دینی می تواند پاسخ گوی نیاز جوان امروز باشد؟
 
قنبری: بله من حاضرم کتاب را بدون نظارت دولت برای چاپ بدهم ببینید آیا جوان می خواند یا خیر. همین الان هم برخی از کتاب های دینی ما به چاپ دوم رسیده و می تواند به چاپ سوم هم برسد. بنابراین امکان دارد و می تواند واقع باشد.  دین لزوما آن چیزی نیست که ما می فهمیم. دین ظرفیت هایی دارد که باید آن را به منصه ظهور رساند. باید حلقه های گمشده را پیدا کنیم. ما در برخی مفاهیم مانند معنای زندگی و نوع دوستی کتاب نداریم و باید در این زمینه ها وارد شویم.
منبع: مهر