اطلاعات موجود از تغییر و تحولات خطرناکی در خصوص ماهیت و نوع نقش موسادی اسرائیل در کردستان سخن می‌گوید، این نقش تنها به تعامل با جنبش‌های کردی محدود نمی‌شود، بلکه اجرای بسیاری از عملیات‌های سری از طریق هدف گرفتن سازمان یافته و منظم مسیحیان و آشوری‌ها و کلدانی‌ها را در برمی‌گرفت تا به این طریق امکان بازگرداندن مناطقی که اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند، آثار باستانی و تاریخی و قدیمی قوم یهود در آنها وجود دارد، فراهم شود و این اقدام پس از تخلیه این امکان از صاحبانشان و خرید آنها و یا ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی یک منطقه خاص تا مجبور به ترک خانه و منطقه خود شوند، صورت می‌گرفت.

گروه بین الملل مشرق - تنها طرفی که از حوادث جاری در عراق بهره می‌برد و برای همه شناخته شده است، بدون تردید تنها و تنها کُردها و کُردها هستند و در این میان باید طرف سومی را به آنها اضافه کرد که محور استراتژیک واشنگتن – تل آویو و شماری از رژیم‌های مرتجع عرب است.

این امر سوالات زیر را در ذهن مطرح می‌کند:

عراق به کدام سو می‌رود؟ آیا آنچه در عراق جریان دارد، توطئه خارجی است که عراق را هدف قرار داده و ایران را با چالشی بزرگ مواجه و زمینه را برای برافروخته شدن آتش در مناطق شمال شرقی عربستان آماده و وحدت و یکپارچگی کویت را تهدید می‌کند تا آتش این خطر که دامن سوریه را گرفته، دامنگیر ترکیه نیز بشود و از آنجا اردن را نیز درگیر خود کند؟

یا اینکه حوادث کنونی جاری در عراق نتیجه تحرکات داخلی با هدف ایجاد تغییر در این کشور تحت عنوان داعش و بازماندگان بعث و نقشبندیه است؟ چرا برخی از عشایر عراق از «ابو بکر البغدادی»، سرکرده گروه تکفیری داعش همچون «خالد بن ولید» به عنوان منجی آنها از دولت «نوری المالکی» استقبال کردند؟ این عشایر به دنبال چه راه خلاص و نجاتی هستند؟ و آیا ممکن است، صیغه مناطق هفت‌گانه یمن و تبدیل نظام این کشور به نظامی فدرالی برای عراق هم در نظر گرفته شده، اما به جای هفت ایالت، سه ایالت دولت کُردستان در شمال، دولت شیعی در جنوب و دولتی سنی در مرکز که مناطقی از شمال شرقی عربستان و همچنین مناطق شرقی سوریه نیز به آن افزوده می‌شود؟

براساس این تقسیم بندی دولتی که در کردستان تشکیل خواهد شد، دولتی شکوفا و پیشرفته در مقابل دولت شیعی متشنج و دولت سنی ضعیف است؟ چرا اسرائیل جدید در شمال عراق توسط کردها دایر خواهد شد؟ و چرا واشنگتن و برخی از اعراب اینگونه القا می‌کنند، تروریسم در عراق نتیجه عدم کارآیی دولت عراق است؟ و ده‌ها سوال دیگر که تلاش می‌شود، در این مطلب به آنها پاسخ داده شود.

پایگاه خبری الجمل در مقاله‌ای تحت عنوان «کردستان مستقل یا اسرائیل جدید در شمال عراق .. نتیجه 5 دهه عشق ممنوع» به قلم «محمد احمد الروسان»، عضو دفتر سیاسی جنبش مردمی اردن به بررسی اهداف نهفته در پس تشکیل دولت مستقل کردستان و تجزیه عراق در پس آن می‌پردازد.



الروسان در این باره می‌نویسد: قضیه کردستان دارای تاثیرات و پیامدهایی است و باید آن را سرآغاز و مقدمه تغییر شکل منطقه و جغرافیای سیاسی آن و حتی سرآغاز نزاع و جنگی سراسری در خاورمیانه دانست که هم اکنون رهبران این منطقه تلاش دارند، با سوء استفاده از تحرکات گروه تکفیری «داعش» و از طریق ائتلاف امنیتی و سیاسی و نظامی‌اشان با این گروه و دیگر طرف‌های منطقه‌ای و بین المللی از جمله رژیم صهیونیستی محقق کنند.

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که عناصر پیشمرگه کردستان همچنان آموزش‌های نظامی کیفی و حرفه‌‌ای خود را در سرزمین‌های اشغالی و تحت نظارت و اشراف عناصر نخبه کماندوی صهیونیستی و در برخی از مناطق سری و محرمانه کوهستانی منطقه کردستان می‌بینند، در حالی‌که برخی از این آموزش‌ها نیز به صورت علنی و آشکار و در مناطقی که همه از آن مطلع و آگاه هستند، به دست کارشناسان امور نظامی اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی می‌ببنند.

این دوره‌های آموزشی نظامی یک دوره‌های ساده که برخی حملات ساده مانند حمله به گشتی‌های نظامی و عملیات محافظت از مناطق و مراکز حکومتی یا فرودگاه‌ها نیست، بلکه دوره‌های آموزشی ویژه‌ای است که شرکت‌های امنیتی و نظامی صهیونیستی آنها را برای نیروهای پیشمرگه می‌گذارند و تمام انواع آمزش‌ها را به این نیروها می‌دهند.

این نیروها در کنار آموزش‌های نظامی ویژه‌ای که می‌بینند و مهمترین آنها تک تیراندازی و انجام ماموریت‌های ویژه است، آموزش‌هایی از حیث برنامه ریزی برای ترور و تشکیل گروه‌های مرگ و نحوه جمع آوری اطلاعات از داخل و کشورهای منطقه مانند ایران و ترکیه و سوریه که در آنها اقلیت‌های کرد زندگی می‌کنند و ارسال آنها چه به داخل اقلیم و چه به خارج آن نیز می‌بینند.



برخی اطلاعات امنیتی تاکید می‌کند که حکومت منطقه کردستان عراق قراردادهایی با شرکت «آنتروپ» صهیونیستی و دیگر شرکت‌های این رژیم که در کشورهای اروپایی از جمله سوئیس به نام‌های دیگر ثبت شده‌اند، نیز قراردادهایی دارد و از جمله آنها می‌توان به دو شرکت «كيودو» و «كلوزيوم» اشاره کرد که موظف به تجهیز فرودگاه بین المللی اربیل و دیگر فرودگاه‌های منطقه کردستان به سیستم‌ها و دستگاه‌های امنیتی حساس و بسیار پیشرفته و با تکنولوژی بالاست.

این درحالی است که رهبران کردستان هر روز قراردادهای جدیدی را در حوزه‌های تخصصی و کارشناسی امنیتی و تکنولوژیکی به ویژه در حوزه مبارزه با تروریسم با شرکت‌های صهیونیستی منعقد می‌کنند.

این اطلاعات امنیتی همچنین تاکید می‌کنند که شرکت‌های امنیتی و نظامی صهیونیستی بر پایگاه‌های نظامی آموزشی منطقه کردستان عراق – چه پایگاه‌های سری و چه علنی -  تحت کلمه رمز (Z ) اشراف و نظارت دارند و همه این اقدامات با هدف آموزش و تشکیل ارتش نظامی حرفه‌ای کردی که با نیروهای خارجی هم پیمان باشد و هدف آن تشکیل دولتی کردی در شمال عراق است، صورت می‌گیرد.

براین اساس می‌توان گفت که ارتش نظامی کردستان بر پایه دیدگاه‌های استراتژیک دستگاه صهیونیستی موساد و به عنوان یکی از شاخه‌های خارجی این دستگاه در منطقه کردستان با هماهنگی با سازمان سیا آمریکا و دستگاه اطلاعات انگلیس موسوم به MI6 شکل گرفته و فعالیت می کند.

این اطلاعات همچنین اظهار می کند که افسر ارتباط بین تل آویو و منطقه کردستان عراق و اشراف بر تحرکات و فعالیت های سیاسی این منطقه و شاخه های نظامی آن «دنی یاتوم»، رئیس سابق دستگاه موساد و برخی از همکاران وی در دستگاه اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی هستند.

اما این اطلاعات به اینجا پایان نمی‌یابد، بلکه منطقه کردستان و رژیم صهیونیستی همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی گسترده‌ای دارندکه مبادله اطلاعات بین اربیل و تل‌آویو را در برمی‌گیرد، چراکه رژیم صهیونیستی به خوبی می‌داند، حفظ جایگاه و نقشش در شمال عراقی که در جوار ترکیه و ایران و سوریه قرار دارد، از چه اهمیتی برخوردار است و مهمتر از آن می‌داند که در این منطقه باید چه نیروهای ویژه‌ای برای جمع آوری اطلاعات تربیت کند، به همین منظور این رژیم یگان‌های ویژه و نخبه‌ای را از میان عناصر پیشمرگه کردستان تشکیل داد که به عنوان نیروهای کماندو دارای توان واکنش و دخالت سریع بوده به می‌توانند ماموریت‌های ویژه را به انجام برسانند و در عمل از آنها در شمال و مرکز و جنوب عراق و حتی کشورهای عربی و همجوار استفاده شده است.

گزارش‌های دستگاه‌های اطلاعاتی منطقه تاکید می‌کند که آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت‌های نامحدودی از کردهای عراق به عمل می‌آورند تا به آنها توان و امکان تسلط کامل بر منطقه کردستان را بدهند و این منطقه را در درجه اول و بیش از هر چیز منطقه‌ای کردنشین و پاک از هرگونه نژاد و طایفه‌ای دیگر کنند و یکی از راه‌های تحقق این هدف بیرون راندن اعراب، آشوری‌ها و ترکمن‌ها از این منطقه و درخواست بقای نظامیان آمریکایی و بازگشت مجدد آنها به آن است.

به این ترتیب می‌توان گفت که آمریکا و رژیم صهیونیستی منطقه کردستان را به منطقه‌ای حفاظت شده برای خود تبدیل کرده‌اند، تا تحرکات کردها در آن از هرگونه گزندی در امان باشد. به این ترتیب درحالی که کردها حدود 16 درصد جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند، اما به لطف حمایت‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی تحرکات سیاسی خود را گسترش داده تا سهم بسزایی در پارلمان عراق از سال 2003 به بعد داشته باشند، تعداد کرسی‌هایی که دو برابر جمعیت آنها به شمار می‌آید.



همچنین آمریکا تمام تلاش خود را به کار می‌برد تا تعداد کردهای بیشتری را جذب ارتش و نیروهای امنیتی و پلیس عراق کند، به گونه‌ای که براساس آمار و ارقام هم اکنون کردها بیش از 51 درصد عناصر این دستگا‌ه‌ها را بدون مبالغه تشکیل می‌دهند.

در مقایسه‌ای سریع میان آنچه جنبش‌های جدایی طلبانه کردها در شمال عراق دست به آن می‌زنند و آنچه اسرائیل دست به آن می‌زند، می‌توان به نتیجه زیر دست یافت:

جنبش‌های جدایی طلبانه کردستان در شمال عراق اقدام به طرد ساکنان محلی و تاسیس دولتی کردی می‌کنند تا به این طریق پیاده کننده نمونه رژیم صهیونیستی دیگری در منطقه باشند که بر تجاوز به حقوق و خاک دیگران متمرکز است و این نقشه‌ای تاریخی و صد در صد صهیونیستی است که صهیونیست‌ها به هر طریق ممکن خواهان پیاده کردن آن هستند و کردها هم اکنون به ابزاری برای تحقق این هدف تبدیل شده‌اند، به ویژه آنکه میان منطق کردها و منطق صهیونیست‌ها تطابق بسیاری نیز مشاهده می‌شود.

آنچه برای رژیم صهیونیستی و آمریکا در کردستان اهمیت دارد، نه خود کردستان که طلای سیاهی است که در این منطقه وجود دارد. در واقع یکی از مهمترین اهدافی که در پس اشغال عراق در سال 2003 توسط آمریکا و براندازی رژیم صدام حسین در این کشور وجود داشت، دستیابی براین منابع نفتی بود.



همچنین اطلاعات موجود از تغییر و تحولات خطرناکی در خصوص ماهیت و نوع نقش موسادی اسرائیل در کردستان سخن می‌گوید، به گونه‌ای که این اطلاعات تاکید می‌کنند، این نقش تنها به تعامل با جنبش‌های کردی محدود نمی‌شود، بلکه اجرای بسیاری از عملیات‌های سری از طریق هدف گرفتن سازمان یافته و منظم مسیحیان و آشوری‌ها و کلدانی‌ها را در برمی‌گرفت تا به این طریق امکان بازگرداندن مناطقی که اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند، آثار باستانی و تاریخی و قدیمی قوم یهود در آنها وجود دارد، به ویژه آثاری که برای این قوم از اهمیت و قداست خاصی برخوردار بود، فراهم شود و این اقدام پس از تخلیه این امکان از صاحبانشان و خرید آنها و یا ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی یک منطقه خاص تا مجبور به ترک خانه و منطقه خود شوند، صورت می‌گرفت.

تمام این اقدامات با موافقت و حمایت حکومت فدرال کردستان و از طریق قرارداد کردی – اسرائیلی صورت می‌گرفت که بازگرداندن یهودیان کرد به مناطق مورد نظر وبیرون راندن مسیسحان و کلدانی‌ها و آشوری‌ها از منطقه با فریب آنها جهت مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکا و استرالیا در برابر چشم پوشی از املاکشان را در بر می‌گرفت. در این میان اگر کسانی سرسختی می‌کردند و تن به ترک خانه و کاشانه خود ندهند، با عملیات ترور و قتل و مهاجرت اجباری وادار به این کار می‌شدند.

طرح‌های فوق الذکر تماما به حمایت کلیساهای مسیحی – صهیونیستی انجام می‌شد تا طرح مورد نظر موساد در مهاجرت دادن داوطلبانه و اجباری مسیحیان در مناطق شمال عراق به اجرا در آید، به خصوص آنکه دیدگاه‌های مسیحی صهیونیستی با دیدگاه‌های خاخام‌ها و جماعت‌های آنها در برخی از مناطق عراق مطابقت داشت، چون آن را در چارچوب مملکت «آرمگدون» ملاحظه می‌کردند که خدا وعده آن را به یهود داده بود و عملیات اسکان مجدد یهودیان کرد در منطقه از طریق طرحی که موساد برای این امر ریخته بود، تنها با هدف بازگشت آنها به مناطق‌اشان در درجه اول و دوم تسلط یهود بر مناطق مقدس از منظر آنها صورت می‌گرفت و همه اینها در چارچوب وعده خدای یهود در حق بازگشت آنها به سرزمین‌ موعودشان دنبال می‌شد.

این اطلاعات موثق همچنین افشا می‌کنند که قضیه کشتار مسیحیان شمال عراق به واسطه گروه‌ها و یگان‌های سری ویژه نیروهای پیشمرگه صورت می‌گرفت که تحت نظر موساد فعالیت می‌کرد تا همانند «گروه‌های مرگی» عمل کنند که سازمان سیا و موساد در اختیار و برآنها نظارت داشتند.

بنابراین این طرحی آمریکایی – صهیونیستی است که با ابزارهای سیاسی – امنیتی – اقتصادی – فرهنگی و اجتماعی کردی و غیر کردی تلاش دارد، به هر طریق ممکن راه به کردستان باز کند و آنها را به جدایی از بغداد ترغیب و وادار کند.

با این حال محور واشنگتن – اسرائیل در تلاش است تا به هر طریق ممکن اسرائیل جدید در شمال عراق شکل گیرد و به واسطه آن امکان ضربه زدن بیش از پیش به محور مقاومت و پیشگیری در منطقه شکل گیرد.