در آیات 5 تا 7 سوره اسراء آمده است؛ فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً (5)
ترجمه
هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند (حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو مىکنند و این وعدهاى است قطعى! (5)
تفسیر
قرآن، براى آن گروهى که فسادگران بنىاسرائیل را سرکوب مىکنند، مصداقى بیان نکرده است. امّادر تفاسیر، آن را به بختالنصّر، طالوت، پادشاهروم، هیتلر و... تطبیق دادهاند، ولى هیچ کدام از آنان، با کلمه مقدّس «بَعثنا» که براى قیامت و بعثت انبیا آمده، و «عباداً لنا» که براى افرادى همچون پیامبران بکار رفته است، سازگار نیست. بنابراین شاید نظر آیه به آیندهاى باشد که هنوز نیامده است.
ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً (6)
ترجمه
سپس شما را بر آنها چیره مىکنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندانى کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرارمىدهیم.(6)
تفسیر
ظاهر آیه این است که پس از فسادگرى و شکست بنىاسرائیل، خداوند دوباره آنان را با سرمایه و فرزندان سروسامان دهد، ولى احتمال دارد مخاطب «رَدَدنا لکم الکرّة»، همان «عباداً لنا اولى بأس» آیه قبل باشد، یعنى به بندگان سلحشور خویش دو لطف داریم: یکى تارومار کردن متجاوزان بنىاسرائیل، و دیگرى به قدرت و حکومت رساندن آنان.
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً (7)
ترجمه
اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مىکنید و اگر بدى کنید باز هم به خود مىکنید و هنگامى که وعده دوم فرا رسد،
(آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مىشود و داخل مسجد (الاقصى) مىشوند همانگونه که بار اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود مىگیرند، در هم مىکوبند.(7)
تفسیر
آنچه در حوادث تاریخى اهمیّت داشته و موجب سازندگى مىشود، عبرتها و درسهاى آن است، نه جزئیات حوادث. ماجراى تارومار شدن مستکبران یهود به دست بندگان مؤمن خدا که در دو آیه اخیر بیان شده، براى این است که بگوید: استکبار و کفر، بىپاسخ نیست. چون همین هدف کلّى و تربیتى مقصود بوده است، لذا آیه به ذکر جزئیات درگیرى و نفرات و سلاح نپرداخته است، مثل داستان حضرت یوسف(ع) که چون هدف تربیتى و عفاف آموزى دارد، خیلى از جزئیّات داستان، حتّى نام زلیخا نیز مطرح نشده است.
گرچه بعضى تفاسیر، استکبار و فساد یهود و قلع و قمع شدن آنان را در دو نوبت، به افرادى در گذشتههاى دور یا نزدیک نسبت دادهاند و مسجدالاقصى در طول چند هزار سال، بارها شاهد حوادث و خاطرات تلخ بوده است، ولى شاید با توجّه به آیات و روایات، باید منتظر تجاوز و استکبار اسرائیل در آینده و ریشه کن شدن آنان از سوى بندگان صالح خدا باشیم.
چنانکه از ظاهر آیه 5 و 6 بر مىآید، که هنوز چنین فساد گستردهاى در زمین از طرف بنىاسرائیل و چنین قلع و قمع مهمى توسط مردان خدا انجام نشده است.
روایات متعدّدى که در ذیل این آیه در تفاسیر آمده است، برخى نابودى یهودیان متجاوز را به قبل از قیام حضرت مهدى (ع) توسط انقلابیون مؤمن دانستهاند، که شمشیرهاى خود را بر دوش نهاده، تا مرز شهادت پیش مىروند و زمینهساز حکومت جهانى حضرت مهدى(ع)مىشوند. و برخى وقوع آن را در زمان ظهور امام زمان(عج) دانسته که متجاوزان یهود، قلع و قمع خواهند شد.
از تفسیر نور
منبع: فارس