کد خبر 330285
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۹

برادرم، پیامت از غزه تلخ‌تر و سنگین‌تر از تمام عکس‌ها و فیلم‌ها و خبرهایی بود که در این مدت از غزه شنیده و دیده بودم و حالا من دیروزم را برایت شرح می‌دهم تا بدانی فردایت را می‌توانم تصور کنم.

به گزارش مشرق، پیام یکی از خبرنگاران در غزه به کل دنیا؛ «دارند همه ما را می‌کشند، دارند همه ما را می‌سوزانند. خواهش می‌کنم کودکان ما را نجات دهید. این وظیفه شماست. خواهش می‌کنم به ما کمک کنید. در منطقه شجاعیه قتل عام است! دعا کنید …».

برادرم، پیامت را شنیدم. تلخ‌تر و سنگین‌تر از تمام عکس‌ها و فیلم‌ها و خبرهایی بود که در این مدت از غزه شنیده و دیده بودم.

و حالا من این پیام را از تهران پایتخت امن ایران اسلامی برای تو که در اوج خون و آتشی مقدس در غزه هستی می‌فرستم. برای تو که بهترین اتفاق دیروزت نجات یک کودک از انفجارهای پیاپی بود؛ آنگاه که پدر و مادر روزه‌اش به خاکستری داغ تبدیل می‌شدند؛ در حالی که بدترین اتفاق امروز شهر من چند درجه گرم‌تر شدن هوا در ماه رمضان است در حالی که بیشتر روز را زیر خنکای کولر خانه یا محل کار می‌گذرانم.

اما برادرم، من در سال ١٣66 هجری شمسی در حالی در همین تهران به دنیا آمدم که مردم شهرم برای در امان ماندن از موشک باران دشمن بعثی در زیرزمین‌ها و پناهگاه‌ها زندگی می‌کردند و این در حالی بود که میدان دفاع ما در برابر هجوم سی و چند کشور جهان کیلومترها با خانه‌هایمان فاصله داشت.

آری برادرم، شهر من نیز جنگ را دیده است. پدرم جنگ را در خطوط رزم دیده و مادرم در بیمارستان‌های مملو از مجروحینی که برخی در میدان رزم و برخی در خانه‌هایشان مورد هجوم دشمنان وحشی قرار گرفته بودند.

مردم من نیز طعم تلخ محاصره را چشیده‌اند. ما نیز پاوه و مریوان و آبادان و خرمشهرمان قتل عام به خود دیده.

برادرم من از نسلی هستم که بسیاری از متولدین معاصرم همچون پاره‌های تن تو در قنداقه پر پر شدند.

دیروزم را برایت شرح کردم تا بدانی فردایت را می‌توانم تصور کنم.

ایمان دارم روزی خواهد آمد که بنویسی: «پیغام یک خبرنگار از غزه به کل دنیا؛ امروز که به لطف خدا فلسطین آباد و آزاد و کریم است به لطف خون‌هایی است که مظلومانه در دفاع از عزت و شرف و دین‌مان ریخته شد.

روزگاری چند مزدورانی غاصب بر این کشور حکومت می‌کردند و نامی جعلی بر این خاک همیشه فلسطین گذاشته بودند. اما خون پاک پدران و مادران و کودکان‌مان باعث شد تا ننگ ابدی بر پیشانی آنها نشیند و به لطف خدا قبله‌ی اول مسلمین از لوث قدم‌های بی‌شرم و کثیف‌شان برای همیشه پاک شود».

ان شاالله

برادرت محمدرضا قنادان‌زاده