گروه فرهنگی مشرق - این فرهنگنامهنویس پیشکسوت درباره زایایی زبان فارسی گفت: زبان فارسی از زایاترین زبانهاست؛ به این علت که زبانی پیوندی است و در آن میتوان با استفاده از پسوند، پیشوند، پیواژه و پیشواژه لغت ساخت. مثلا با «دست» میتوان لغتهای بسیاری مانند «دستاورد»، «دستکاری»، «دستنویس»، «دستگیره» و... ساخت. همینطور با استفاده از «بی»، «با» و... میتوان واژههای بسیاری ساخت.
او ادامه داد: این زبان توانایی ساخت هرگونه لغتی را دارد؛ پس زبان مشکل ندارد. مشکل دو - سه چیز دیگر است. اول اینکه ما خودمحوریم و فقط به سلیقه خودمان توجه میکنیم؛ به همین دلیل چندان به دنبال این نمیرویم که واژه از نظر ساخت و معنی درست است یا نه. فقط به واژههایی میچسبیم که خودمان درست میدانیم و واژههای دیگران را قبول نمیکنیم. فرهنگستان سوم (فرهنگستان کنونی) که روی کار آمد، کل لغتهای فرهنگستان دوم را کنار گذاشت. نمیشود گفت همه واژههای فرهنگستانهای پیشین بیمعناست فقط چون ما از آن آدمها (اعضای فرهنگستانهای قبلی) خوشمان نمیآید. آنها زبانشناس بودند، آقای دکتر کیا آدم کمی نبود. یک عمر روی زبان کار کرده بود. از دم کنار گذاشتن همه چیز فایده ندارد. ما باور خود درباره مسائل دیگر را به مسائل علمی سرایت میدهیم. الآن هم که فرهنگستان لغت میسازد همین کشمکشها و خودمحوریها هست و میبینیم که افراد با هم درباره این موضوع دعوا میکنند.
صدری افشار همچنین اظهار کرد: مسأله دوم این است که ما روی لغتهایی که تازه معمول میشوند بهموقع کار نمیکنیم. سومین موضوع هم این است که باید به جای دور هم نشستن و در جلسات، لغت ساختن، گروهی باشند و نوشتههایی را که در طول سال در مجلهها، کتابها و... منتشر میشوند، بررسی و مفاهیم و لغتهای جدید را جمعآوری کنند تا همه اینها در فرهنگستان بررسی شوند. شاید برای یک لغت سه معادل به کار رفته باشد. فرهنگستان میتواند یکی از آنها را به عنوان لغت نهایی تأیید و اعلام کند. این راه بهتری است چون این لغتها را عدهای مصرف کردهاند. عربها هم همین کار را میکنند. آنها در مراکش، مرکزی برای کل کشورهای عربی دارند که هر سال همین کار را درباره واژههای کتابهای عربی میکند. این موضوع هم امر تازهای نیست. من سال 47 در مقالهای با عنوان «واژهسازی علمی و فنی در کشورهای عربی» که در مجله سخن منتشر شد، به این موضوع پرداختهام. در سمینارها هم این را گفتهام. اما چون کار پرزحمتی است در ایران دنبالش نمیروند.
او درباره این موضوع که در زبان فارسی از واژههای قرضی مثل «تلفن» فعلهای مرکبی مانند «تلفن کردن» ساخته شده، اما به عنوان نمونه در زبان عربی، همین واژه قرضی به صورت «تَلفَنَ و...» صرف شده، گفت: ما هم میتوانستیم این کار را بکنیم، اما محافظهکاری کردهایم. گذشتگان ما با «رقص» که ریشه عربی دارد، همین کار را کردهاند و «رقصیدن» را ساختهاند. در گذشته ایرانیها این کار را میکردهاند. ما ترسیدهایم وگرنه یک شاعر عصر صفوی به نام طرزی افشار فعلهای بسیاری را به این صورت صرف کرده است. مثلا به جای «پلو خوردن» نوشته است «پلاویدن». کسروی هم گفته میتوانیم این کار را از جُک و طنز خارج کنیم و از آن استفاده کنیم. کسروی کجسلیقگیهایی داشته، اما بعضی از کلماتی که پیشنهاد داده مورد استفاده قرار گرفته است. مشکل زبان نیست؛ مشکل روحیه است.
صدری افشار سپس درباره راهکار حل این مسأله اظهار کرد: اولین راه حل این است که از صرف کردن واژههای فرنگی برای ساختن فعل و صفت پرهیز نکنیم. اگر واژهای هست که نباید ترجمه کرد مثل «تلفن»، آن را صرف کنیم و فکر نکنیم با گفتن «تلفنیدن» دنیا به آخر میرسد. ما میتوانستیم این کار را بکنیم اما نکردهایم.
او افزود: راه دیگر اینکه متون را بررسی کنیم و معادلهایی را که مترجمان برای اصطلاحات و واژههای خارجی استفاده کردهاند استخراج کنیم، فرهنگستان آنها را بررسی کند و سالانه گزارش بدهد. راه سوم این است که فرهنگستان توجه کند تا واژه جدیدی در خارج مطرح میشود، برای آن فکری کند. مثلا «وبستر» هر هفته واژههای جدیدی را که وارد زبان انگلیسی شدهاند منتشر میکند. ما میتوانیم از این کار آنها استفاده کنیم و برای واژههایی که به ایران مربوط هستند و ممکن است به ایران بیایند فکری کنیم؛ نه اینکه بگذاریم واژهها وارد زبان شوند بعد بگوییم آن چه را به آن عادت کردهاید رها کنید و چیزی را که ما میگوییم به کار ببرید که امر ممکنی هم نیست.
او ادامه داد: این زبان توانایی ساخت هرگونه لغتی را دارد؛ پس زبان مشکل ندارد. مشکل دو - سه چیز دیگر است. اول اینکه ما خودمحوریم و فقط به سلیقه خودمان توجه میکنیم؛ به همین دلیل چندان به دنبال این نمیرویم که واژه از نظر ساخت و معنی درست است یا نه. فقط به واژههایی میچسبیم که خودمان درست میدانیم و واژههای دیگران را قبول نمیکنیم. فرهنگستان سوم (فرهنگستان کنونی) که روی کار آمد، کل لغتهای فرهنگستان دوم را کنار گذاشت. نمیشود گفت همه واژههای فرهنگستانهای پیشین بیمعناست فقط چون ما از آن آدمها (اعضای فرهنگستانهای قبلی) خوشمان نمیآید. آنها زبانشناس بودند، آقای دکتر کیا آدم کمی نبود. یک عمر روی زبان کار کرده بود. از دم کنار گذاشتن همه چیز فایده ندارد. ما باور خود درباره مسائل دیگر را به مسائل علمی سرایت میدهیم. الآن هم که فرهنگستان لغت میسازد همین کشمکشها و خودمحوریها هست و میبینیم که افراد با هم درباره این موضوع دعوا میکنند.
صدری افشار همچنین اظهار کرد: مسأله دوم این است که ما روی لغتهایی که تازه معمول میشوند بهموقع کار نمیکنیم. سومین موضوع هم این است که باید به جای دور هم نشستن و در جلسات، لغت ساختن، گروهی باشند و نوشتههایی را که در طول سال در مجلهها، کتابها و... منتشر میشوند، بررسی و مفاهیم و لغتهای جدید را جمعآوری کنند تا همه اینها در فرهنگستان بررسی شوند. شاید برای یک لغت سه معادل به کار رفته باشد. فرهنگستان میتواند یکی از آنها را به عنوان لغت نهایی تأیید و اعلام کند. این راه بهتری است چون این لغتها را عدهای مصرف کردهاند. عربها هم همین کار را میکنند. آنها در مراکش، مرکزی برای کل کشورهای عربی دارند که هر سال همین کار را درباره واژههای کتابهای عربی میکند. این موضوع هم امر تازهای نیست. من سال 47 در مقالهای با عنوان «واژهسازی علمی و فنی در کشورهای عربی» که در مجله سخن منتشر شد، به این موضوع پرداختهام. در سمینارها هم این را گفتهام. اما چون کار پرزحمتی است در ایران دنبالش نمیروند.
او درباره این موضوع که در زبان فارسی از واژههای قرضی مثل «تلفن» فعلهای مرکبی مانند «تلفن کردن» ساخته شده، اما به عنوان نمونه در زبان عربی، همین واژه قرضی به صورت «تَلفَنَ و...» صرف شده، گفت: ما هم میتوانستیم این کار را بکنیم، اما محافظهکاری کردهایم. گذشتگان ما با «رقص» که ریشه عربی دارد، همین کار را کردهاند و «رقصیدن» را ساختهاند. در گذشته ایرانیها این کار را میکردهاند. ما ترسیدهایم وگرنه یک شاعر عصر صفوی به نام طرزی افشار فعلهای بسیاری را به این صورت صرف کرده است. مثلا به جای «پلو خوردن» نوشته است «پلاویدن». کسروی هم گفته میتوانیم این کار را از جُک و طنز خارج کنیم و از آن استفاده کنیم. کسروی کجسلیقگیهایی داشته، اما بعضی از کلماتی که پیشنهاد داده مورد استفاده قرار گرفته است. مشکل زبان نیست؛ مشکل روحیه است.
صدری افشار سپس درباره راهکار حل این مسأله اظهار کرد: اولین راه حل این است که از صرف کردن واژههای فرنگی برای ساختن فعل و صفت پرهیز نکنیم. اگر واژهای هست که نباید ترجمه کرد مثل «تلفن»، آن را صرف کنیم و فکر نکنیم با گفتن «تلفنیدن» دنیا به آخر میرسد. ما میتوانستیم این کار را بکنیم اما نکردهایم.
او افزود: راه دیگر اینکه متون را بررسی کنیم و معادلهایی را که مترجمان برای اصطلاحات و واژههای خارجی استفاده کردهاند استخراج کنیم، فرهنگستان آنها را بررسی کند و سالانه گزارش بدهد. راه سوم این است که فرهنگستان توجه کند تا واژه جدیدی در خارج مطرح میشود، برای آن فکری کند. مثلا «وبستر» هر هفته واژههای جدیدی را که وارد زبان انگلیسی شدهاند منتشر میکند. ما میتوانیم از این کار آنها استفاده کنیم و برای واژههایی که به ایران مربوط هستند و ممکن است به ایران بیایند فکری کنیم؛ نه اینکه بگذاریم واژهها وارد زبان شوند بعد بگوییم آن چه را به آن عادت کردهاید رها کنید و چیزی را که ما میگوییم به کار ببرید که امر ممکنی هم نیست.