یک تاریخ‌دان یهودی با انتقاد از بی‌بی‌سی به دلیل پوشش خبری جهت‌دار از حمله اسرائیل به نوار غزه و حمایت از رژیم اشغال‌گر قدس در این درگیری نابرابر، رژیم صهیونیستی را طرف آغازگر جنگ می‌داند و حملات موشکی حماس را صرفاً پاسخی ناگزیر به سلطه‌جویی ارتش اسرائیل توصیف می‌کند.

گروه بین‌الملل مشرق- پایگاه اینترنتی روزنامه "ایندیپندنت" انگلیس در مقاله‌ای به قلم "آوی شالیم" تاریخدان یهودی پس از اشاره به جهت‌گیری‌های ناعادلانه شبکه خبری بی‌بی‌سی در جنگ نابرابر بین رژیم صهیونیستی و حماس در غزه، بستر تاریخی آغاز تهاجم اخیر اسرائیل و کشتار صدها زن و کودک فلسطینی را شرح می‌دهد.

جنگی که در غزه جریان دارد سومین جنگ به این شکل در شش سال اخیر است. با توجه به عدم تقارن قدرت میان اسرائیل و حماس، "جنگ" برای توصیف مقابله میان این دو، واژه مناسبی نیست. اصطلاح "جنگ نابرابر" نیز نابرابری میان دو طرف را آن گونه که باید توصیف نمی‌کند.

وقتی به این نبرد می‌نگریم، توصیف انجیل از داوود و جالوت به ذهن می‌آید، با این تفاوت که داوود نحیف و آسیب‌پذیر فلسطینی با جالوت تا بن دندان مسلح و سلطه‌جوی اسرائیلی مواجه شده است. همین عدم تقارن، موضوع "توازن" را که در رسانه‌های غربی و به ویژه بی‌بی‌سی به تصویر کشیده می‌شود، با مشکل مواجه می‌کند.

پوشش خبری بی‌بی‌سی هم از طرف حامیان اسرائیل و هم ازطرف حامیان فلسطینی‌ها همواره به جهت‌گیری‌های ناعادلانه متهم شده است. شنوندگان و بینندگان بی‌شماری شکایت می‌کنند که پوشش خبری این شبکه به‌نفع اسرائیل سوگیری داشته است.

رؤسای بی‌بی‌سی می‌گویند حال که شکایت‌ها از هر دو طرف مطرح می‌شود، پس لزوماً جانب توازن رعایت شده است، اما نبود توازن فقط یکی از اتهامات متعددی است که به این شبکه خبری وارد شده است. عدم شرح پیشینه تاریخی درگیری‌های اخیر و در نتیجه توجیه غیر مستقیم اقدامات اسرائیل یکی دیگر از اتهامات مطرح شده علیه بی‌بی‌سی است.

دو هفته پیش حدود پنج هزار نفر مقابل دفتر مرکزی بی‌بی‌سی تجمعی اعتراض‌آمیز برگزار کردند و خواستار پایان سوگیری گزارش‌های این شبکه به‌نفع اسرائیل شدند. این تظاهرات را گروه‌های مختلفی نظیر "کمپین همبستگی با فلسطین"، "جنگ را متوقف کنید"، "کمپین خلع سلاح هسته‌ای" و برخی دیگر ترتیب داده بودند. 45 هزار نفر دیگر هم طوماری اینترنتی را امضا و تصریح کردند که گزارش بی‌بی‌سی از بمباران هوایی غزه توسط اسرائیل "کاملاً پیشینه تاریخی این درگیری را نادیده گرفته" است.

اهمیت پیشینه تاریخی در گزارشی در سال 2006 درباره عملکرد بی‌بی‌سی نیز مورد توجه قرار گرفت، گزارشی که به‌نمایندگی از مدیران بی‌بی‌سی از سوی هیئتی مستقل به‌ریاست "سر کوئنتین توماس" برای ارزیابی پوشش خبری این شبکه تهیه شد. با وجود آن‌که بی‌بی‌سی از اتهام سوگیری نظام‌مند تبرئه شد، اما گزارش توماس "معایبی بزرگ و واضح خصوصاً از لحاظ سانسور در پوشش خبری، تحلیل، پس‌زمینه و دیدگاه" در این شبکه پیدا کرد.

گزارش یادشده متذکر شد که بی‌بی‌سی "اختلافی میان سطح زندگی اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها قائل نیست و سلطه یکی از طرفین و زندگی طرف دیگر تحت اشغال را نادیده می‌گیرد." گزارش همچنین می‌گفت: "با توجه به این نبود تقارن، دغدغه بی‌بی‌سی برای نشان دادن توازن بین دو طرف، تصور برابری دو طرف درگیری را القا می‌کند که حتی اگر غیرتعمدی هم باشد، به هر حال بسیار غلط‌ انداز است.

گزارش برای مقابله با این روند توصیه می‌کرد که بی‌بی‌سی "تلاش‌های هدفمند و نه فقط واکنشی به این گزارش انجام دهد تا پیچیدگی‌های هر دور درگیری، ازجمله اختلاف میان موضع اشغال‌گری و تحت اشغال بودن هر یک از طرفین را تبیین کند.

خبرنگاران بی‌بی‌سی اغلب به کلیشه "واکنش موجه اما بیش از حد شدید" اسرائیل به حملات فلسطینیان متوسل می‌شوند که دولت انگلستان به رسانه‌ها دیکته می‌کند. فشار مدافعان انگلیسی اسرائیل بر مدیران بی‌بی‌سی همچنان موجب خودسانسوری و جلوگیری از انتقاد علیه اسرائیل در این شبکه خبری می‌شود.

این مسئله آخر مسئله‌ای است که تقریباً همه رسانه‌های غربی با آن مواجهند. اسرائیل نه‌تنها با معیارهای نظامی بلکه در قابلیت به‌راه‌انداختن جنگ تبلیغاتی نیز از حماس بسیار قوی‌تر است. گاهی گفته می‌شود تاریخ، همان تبلیغات سیاسی فاتحان است. چون اسرائیل طرف قوی‌تر درگیری است، بهتر هم می‌تواند روایت خود را نه تنها درباره گذشته بلکه درباره زمان حال به رسانه‌های دنیا تحمیل کند. و من به‌عنوان یک تاریخدان اسرائیلی معتقدم که این روایت نقص‌های اساسی دارد.

اسرائیل مثل همیشه ادعا می‌کند که در حال دفاع از خود است و درباره قربانیان هجوم نظامی به غزه نیز تقصیر را به‌گردن بخت بد خودشان می‌اندازد. ولی علت اساسی این جنگ، اشغال 47 ساله سرزمین فلسطینیان توسط اسرائیل است.

درست است که اسرائیل در سال 2005 فکر اشغال غزه را رها کرد. ولی تحت قانون بین‌الملل همچنان قدرت اشغالگر محسوب می‌شود، زیرا هنوز هم دسترسی به این باریکه را ازطریق زمین، دریا و هوا کنترل می‌کند. قدرت اشغالگر به‌لحاظ قانونی متعهد است که از شهروندان در نواحی تحت اشغال حمایت کند؛ اما اسرائیل این مردم را گلوله‌باران می‌کند و می‌کشد.

اسرائیل مدعی است آخرین حمله به غزه واکنشی به حملات موشکی حماس بوده است. ولی برخی واقعیات به‌آسانی دروغ بودن این روایت را اثبات می‌کند، روایتی که اسرائیل را ملتی دوستدار صلح و حماس را یک سازمان تروریستی بی‌رحم متعصب معرفی می‌کند. در سال 2006 حماس پیروز انتخاباتی منصفانه و آزاد شد و دولتی تشکیل داد و در پی آتش‌بسی بلندمدت با اسرائیل بود. اما اسرائیل از مذاکره امتناع کرد.

در سال 2007 حماس و فتح دولت وحدت ملی تشکیل دادند که دستور کار آن همان آتش‌بس بلندمدت با اسرائیل بود. اما اسرائیل این بار هم به جنگ اقتصادی متوسل شد تا این دولت را تضعیف کند و فتح را به کودتایی برای بیرون‌راندن حماس از قدرت تشویق کرد. با این حال، حماس با تصاحب قدرت در غزه با نیروی نظامی در کودتا پیش‌دستی کرد.

پس از آن اسرائیل با نقض آشکار قانون بین‌الملل، محاصره را بر یک میلیون و هشت‌صدهزار ساکن غزه تحمیل کرد که تا امروز هم برقرار است. چند ماه پیش حماس به توافقی مجدد با فتح دست پیدا کرد و یک دولت وحدت ملی دیگر تشکیل شد. این بار بدون حضور حتی یک عضو وابسته به حماس، اما با همان دستور کار قدیمی مذاکره با اسرائیل برای پایان‌دادن نزاع با بین دو طرف. بنیامین نتانیاهو دیوانه‌وار از این دولت انتقاد کرد و نتیجه رأی‌گیری را رأی به تروریسم توصیف کرد. نخست‌وزیر اسرائیل از ربودن سه نوجوان یهودی شهرک‌نشین در کرانه باختری برای تنبیه هواداران حماس در این منطقه استفاده کرد، گرچه حماس هیچ دخالتی در این کار نداشت. حملات موشکی حماس هم پاسخی به این عمل تحریک‌آمیز بود.

تنها چیزی که نتانیاهو و همکاران دست‌راستی او به هیچ وجه نمی‌توانند تحمل کنند، تشکیل یک نهاد رهبری ملی متحد و میانه‌رو در فلسطین است. تضعیف دولت وحدت یکی از اهداف بیان‌نشده تهاجم فعلی به غزه است. متخصصین طراحی توطئه در اسرائیل، پذیرش طرح آتش‌بس مصر توسط تل‌آویو و رد این طرح توسط حماس را در بوق و کرنا کردند، اما حماس تحت هیچ شرایطی نمی‌توانست این طرح را بپذیرد، چرا که در این صورت محاصره وحشیانه نوار غزه سرجای خود باقی می‌ماند.

از همه آن‌چه گفته شد نتیجه‌ای جز این حاصل نمی‌شود که هدف واقعی اسرائیل در حمله وحشیانه به نوار غزه، وادارکردن حماس به تسلیم خفت‌بار بوده است. به‌نظر می‌رسد که هدف نهایی اسرائیل ابداً صلح عادلانه با حماس نیست، بلکه تحمیل دوباره وضع موجود و قطعه‌قطعه کردن فلسطین و تبدیل شدن به یک ارباب امپریالیست برای فلسطینیان است. بنابراین چه انتظاری از بی‌بی‌سی می‌توان داشت؟ پوشش مناسب این درگیری ناعادلانه کار بسیار دشواری است که بی‌بی‌سی نه از می‌خواهد و نه می‌تواند از پس آن بربیاید.