وقتی نگاهی به آمار کشته‌شدگان سوانح جاده‌ای می‌اندازیم و آن را با سوانح هوایی کشورمان مقایسه می‌کنیم، به تفاوت فاحش این دو آمار پی می‌بریم و در کنار آن، به لحاظ میزان برد خبری و موضع‌گیری مسئولین در می‌یابیم که گویی خون عده‌ای رنگین‌تر از دیگران است.

گروه جنگ نرم مشرق- وزارت راه، آمار استفاده از وسایل حمل و نقل جاده‌ای در سفرها برای سال 1393 را بیش از 90درصد اعلام کرده است. به این ترتیب می‌توان به طور میانگین گفت که 90درصد از مخاطبان این متن مانند نگارنده، برای سفرهای خود از اتوبوس و خودروهای شخصی استفاده می‌کنند.

اساسا استفاده از هواپیما مربوط به چند دسته است: افرادی که تمکن مالی برای این نوع سفر را دارند. کسانی که فوریت سفرشان آنان را مجبور به انتخاب هواپیما می‌کند و افرادی که به‌خاطر ماموریت‌های دولتی و خصوصی با هواپیما به سفر فرستاده می‌شوند.

افرادی که از اتوبوس استفاده می‌کنند هر گاه خبر سوختن یا تصادف اتوبوسی را می‌شوند دلشان آشوب می‌شود و خودشان را به راحتی جای قربانیان آن حادثه می‌گذارند. اما همین افراد هنگام روبرو شدن با اخبار سوانح هوایی کمتر احساس می‌کنند که ممکن است روزی جای آنان قرار بگیرند.

آمار تلفات جاده‌ای کشور از 18 هزار نفر عبور می‌کند و این رقم معادل سقوط 60 فروند هواپیمای مسافری با 300 سرنشین است. درصورتیکه اگر یک فروند هواپیما سقوط کند یا دچار سانحه شود با وجود پایین بودن تعداد تلفاتش نسبت به جاده، به سرعت تیتر یک رسانه‌ها می‌شود و تا روزهای متمادی به آن پرداخته می‌شود و مسئولان زیادی زیر سوال می‌روند و در مواردی نیز منجر به استیضاح وزیر راه و برکناری رییس سازمان هواپیمایی شده است. اما در زمینه تصادفات جاده‌ای با وجود گستردگی تعداد سوانح و تلفات چنین رویکردی نه در رسانه‌ها وجود دارد و نه در میان مسئولان.

غرض این که این تبعیض در نحوه اطلاع‌رسانی و واکنش نسبت به وقایع مسئله‌ای است در ابهام. گویا که جان مسافران اتوبوس‌ها و و پرایدها و کسانی که مسیر جاده‌ای را برای مسافرت انتخاب می‌کنند ارزش کمتری برای رسانه‌ها و مدیران مملکتی دارد. آیا کسی فکر نمی‌کند این میلیون‌ها پرایدسوار و اتوبوس‌سواری که در کشور تردد می‌کنند هم شریف‌اند و کارآمد؟

اگر مسئولین و رسانه‌ها اینگونه فکر می‌کنند پس چرا دو خودروساز رقیب! در ایران در کشاکش ساختگی! با نیروی انتظامی برای پلاک شدن و نشدن خودروهایشان هستند. وقتی آمار کشته شدن 2.7 نفر در هر ساعت در سوانح جاده‌ای اعلام می‌شود و اتفاقاتی مانند سوختن اتوبوس اسکانیای اتوبان قم و کشته شدن 44 نفر از هموطنان پیش می‌آید چرا رئیس جمهور دستور لغو استفاده از فلان اتوبوس و لغو تولید خودرویی مانند پراید که کشنده‌ترین خودرو است را نمی‌دهند؟

و مهم‌ترین سوال این است که چرا رسانه‌ها به دلیل پربازدیدتر بودن اخبار سقوط هواپیما نسبت سوانح جاده‌ای، آن را بیشتر پوشش می‌دهند؟ آیا این به دلیل عادی شدن خبر سوانح جاده‌ای برای مخاطبان رسانه‌ها نیست؟ چه کسی مسئولیت این عادی‌سازی را به عهده دارد و چه کسی مسئول است تا پس از گذشت ده‌ها سال از ورود هواپیما به ایران همچنان سوانحش در صدر اخبار بماند و عادی نشود؟