گروه ورزشی مشرق- جام جهانی فرصتی برای عرض اندام بازیکنانی است که تا پیش از آن کمتر اسم و رسمی برای خود داشتهاند. به طور مثال جیمز رودریگز، مهاجم تیم ملی کلمبیا آنقدر خوب کار کرد که رئال مادرید برای جذب او 80 میلیون یورو به موناکو پرداخت کرد. کیلور ناواس، دروازهبان کارستاریکا، تونی کروس، هافبک آلمان، کلودیو براوو، دروازهبان شیلی و ... هم با نشان دادن تواناییهای خود در جام جهانی به بهترین باشگاههای اروپا پیوستند.
همین اتفاق در جامهای جهانی گذشته هم برای فوتبال ما رخ داده بود. آنجا که مهدی مهدویکیا، علیرضا منصوریان، مهدی پاشازاده و ... به لطف حضور موفق در جام جهانی 1998 و جواد نکونام، آندرانیک تیموریان، مسعود شجاعی و ... از بابت همراهی تیم ملی در جام جهانی 2006 همانند علی دایی، کریم باقری و خداداد عزیزی که قبل از جام جهانی 98 به اروپا رفته بودند، راه فوتبال در قاره سبز را در پیش گرفته و «لژیونر فوتبال ایران» لقب گرفتند.
پس از سوت پایان بازی ایران و بوسنی که به منزله پایان جام جهانی 2014 برای شاگردان کارلوس کیروش بود، خیلی ها تصور کردند نمایش خوب برخی بازیکنان (به اذعان آمار و کارشناسان) مانند مهرداد پولادی، سیدجلال حسینی، آندرانیک تیموریان، اشکان دژاگه، رضا قوچان نژاد و ... باعث خواهد شد در فصل نقل و انتقالات، این بازیکنان از تیمهای مطرح بوندسلیگا، لالیگا و کالچو سر در آورند؛ اما گذشت زمان و مشخص شدن نام تیم های فصل بعد این بازیکنان چیز دیگری را نشان داد که می توان آن را بازگشت به عقب نامید!
اشکان دژاگه بازیکن فصل قبل فولام انگلیس به العربی، تیم پنجم فصل گذشته لیگ قطر که این فصل در لیگ قهرمانان آسیا هم جایی ندارد پیوست (تیمی که خودش ادعا می کند این تیم شهرت و آوازه زیادی دارد و از باشگاههایی است که در خارج قطر هم شناخته شده و گذشته از این هم بسیاری از بازیکنان ایرانی هم در این تیم بازی کردهاند!). رضا قوچاننژاد هم از تیم الکویت سر درآورد؛ تیمی که فصل قبل جواد نکونام اجبارا و به دلیل اختلاف با امیر قلعه نویی در آن حضور داشت. قوچان نژاد در حالی قید حضور در اروپا را زد و به این لیگ ناشناخته آمد که کویت در سطح اول آسیا جایی ندارد. سیدجلال حسینی 32 ساله هم پس از کش و قوس فراوان با الاهلی قطر به توافق رسید. با این که آمار بازیهای خوب مهرداد پولادی در جامجهانی مثل بمب در کشور منفجر میشد؛ اما در خصوص این مدافع هم هنوز اخباری مبنی بر لژیونر شدن به گوش نرسیده و ظاهرا در پرسپولیس ماندنی خواهد شد.
با این وضع بازیکنان خوب ما نه تنها به تیمهای خوب اروپایی ترانسفر نشدند؛ بلکه بازیکنان دو رگه نیز به تیمهای حاشیه خلیجفارس پیوستند که در نوع خود بازگشت به عقب به شمار میرود. به راستی مشکلات و موانع پیش روی بازیکنان مستعد ما چیست؟ دلایل موفقیت تیمهایی چون ژاپن، کره و... در ترانسفر بازیکنان چیست و چرا ما نباید بتوانیم بازیکنان جوان و مستعد را با مدیریتی صحیح در مسیر پیشرفت بیشتر قرار دهیم؟
اعراب لیگ آسان و بدون مالیات دارند
به نظر میرسد ستارهها و بازیکنان مطرح فوتبال کشورمان کوتاهترین و آسانترین مسیر را برای ادامه زندگی ورزشی خود انتخاب میکنند. قرار گرفتن در موقعیتهای عالی نیاز به تحمل دشواریهایی دارد که در شرایط فعلی، بازیکنان ما تصمیم گرفتهاند راه و مسیر آسانتر را انتخاب کنند.
لیگ کشورهای عربی کوتاه مدت است و زیاد پیچیده نیست. پرداختها شفاف و مالیاتها کم است یا اصلا ورزشکاران مالیاتی پرداخت نمیکنند. با این حال حضور ستارههایی چون اشکان و گوچی در تیمهای عربی برای آینده فوتبال ما خوب نیست و نوعی عقب گرد به شمار میرود. بازیکنان ستاره اروپایی در دوران بازنشستگی خود به تیمهای عربی منتقل می شوند و روزهای پایانی عمر فوتبالیشان را در این تیمها میگذرانند؛ اما پیوستن بازیکنانی چون دژاگه و قوچاننژاد در دوران اوج فوتبالی خود به تیمهای عربی اصلا خبر خوشی برای ورزش ما نیست که باید فکری اساسی برای این موضوع کرد. اینها بازیکنان کلیدی تیمملی در جامجهانی بودند و باید بیش از این حرفهای و پخته شوند و سقف آرزوهایشان را کوتاه نکنند و رویاهای دور و درازی را در سر بپرورانند؛ نه این که خیلی راحت حضور در تیمهای عربی را با رقمهای مالی بهتر قبول کنند.
نزول تعداد لژیونرها، عاقبت بیستارگی در جامجهانی است
حمیدرضا صدر در خصوص بازگشت به عقب و لژیونر نشدن بازیکنان ایران نظر جالبی دارد: "مسئله اینجاست بازیکنی که از یک تیم درجه پایین به تیمهای اروپایی میرسد، قطعا باید ویژگیهایی داشته باشد که در میان بازیکنان بزرگ و مطرح جامجهانی عاملی برای دیده شدنش یافته باشد. یکی از این ویژگیها داشتن تکنیک ویژه فردی است که در ستاره شدن بازیکنان تاثیر به سزایی دارد. با این حال عاملی که باعث شده است تیم ایران پس از جام در امر صدور بازیکن به اروپا چندان موفق عمل نکند، واقعیتی است که نشان از بیستارگی تیم ما در جامجهانی دارد."
با این وضع چارهای نداریم جز این که لیگ خودمان را قویتر کنیم و به استعدادهای ذاتی و جوان فوتبالمان بیشتر اهمیت بدهیم. در ایران نیروی انسانی و استعدادهای خدادادی کمی نداریم ما باید آنقدر ستارهسازی کنیم که بتوانیم هم تیمهای عربی حواشی خلیج فارس را تامین کنیم، هم ستارههای جوان و جویای ناممان را به لیگهای معتبر دنیا ترانسفر کنیم.
اشکان و گوچی قربانی بازی تدافعی شدند!
به گزارش مشرق، برخی کارشناسان نظر دیگری دارند. ما در بازی با آرژانتین و با اغماض نیجریه، در فاز دفاعی عملکرد خوبی داشتیم و وقتی تیمی تدافعی بازی کند معلوم است بازی تهاجمی چهرههایی چون دژاگه به چشم نیاید. در ضدحملات اشکان و گوچی نشان دادند که تفاوت سطح فوتبال بازیکنی که در اروپا رشد یافته با سایر بازیکنان چقدر است.
یکی دیگر از دلایلی که بازیکنان ایرانی بازی در لیگهای عربی را به بازی در تیم های دسته دوم یا تیمهای نه چندان مطرح اروپایی ترجیح میدهند به اعتماد به نفس کاذب آنان بر میگردد. اغلب بازیکنان ایرانی دوست دارند در تیمهایی بازی کنند که فیکس باشند. این امر فی نفسه بد نیست؛ اما آنگونه که حافظه ما یاری می کند بازیکنانی مانند مهدوی کیا و هاشمیان با نیمکت نشین شدن میدان را خالی نکردند و با جدیت در تمرینات و دیدارهای دوستانه خود را به سرمربی برای بازی در ترکیب اصلی تحمیل کردند.
شاید سوالی پیش بیاید که دلیل بالارفتن تعداد بازیکنان لژیونر ایرانی در اروپا در سالهای 98 تا 2000 چه بود و چگونه شرایط صدور بازیکن به اروپا در روزهایی که هنوز ادعای داشتن فوتبال حرفهای داشتن را نداشتیم بهتر بود؟ امیر حاج رضایی اینگونه پاسخ می دهد: "در آن دوره ایران از حضور بازیکنانی بهره میبرد که نسل طلایی فوتبال ایران را ساخته بودند و سطح بازی آنها به شکلی بود که کیفیتشان حتی در یک لیگ غیر حرفهای قابل نمایش و ستایش بود اما حالا شرایط به شکلی شده که نه تنها نسل طلایی تازهای در فوتبال ما ساخته نشده، بلکه از منظر کارشناسی هیچ کدام از بازیکنان ما حتی در سطح تیمهای B اروپایی نیز نیستند. بنابراین کاهش تعداد لژیونر و دلیل پسرفت لژیونرهای کشور ما باید بحث کیفیت بازی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد."
به هر حال انچه کاملا واضح و مبرهن به نظر می رسد، اینست که باید مشکلات لیگمان را به حداقل برسانیم و هر سال حداقل 20، 30 بازیکن جوان و پدیده رو کنیم. در فصل گذشته چند بازیکن پدیده داشتیم؟ در فوتبال ما بازیکنان مطرح و مستعد در 28 یا 30 سالگی آن هم در تیمملی کشف و چهره میشوند از این فوتبال چه انتظاری باید داشت؟ باشگاههای ما در حد لیگ محلات تیمداری میکنند که باید این مشکلات اساسی را برای همیشه حل کرد.
همین اتفاق در جامهای جهانی گذشته هم برای فوتبال ما رخ داده بود. آنجا که مهدی مهدویکیا، علیرضا منصوریان، مهدی پاشازاده و ... به لطف حضور موفق در جام جهانی 1998 و جواد نکونام، آندرانیک تیموریان، مسعود شجاعی و ... از بابت همراهی تیم ملی در جام جهانی 2006 همانند علی دایی، کریم باقری و خداداد عزیزی که قبل از جام جهانی 98 به اروپا رفته بودند، راه فوتبال در قاره سبز را در پیش گرفته و «لژیونر فوتبال ایران» لقب گرفتند.
پس از سوت پایان بازی ایران و بوسنی که به منزله پایان جام جهانی 2014 برای شاگردان کارلوس کیروش بود، خیلی ها تصور کردند نمایش خوب برخی بازیکنان (به اذعان آمار و کارشناسان) مانند مهرداد پولادی، سیدجلال حسینی، آندرانیک تیموریان، اشکان دژاگه، رضا قوچان نژاد و ... باعث خواهد شد در فصل نقل و انتقالات، این بازیکنان از تیمهای مطرح بوندسلیگا، لالیگا و کالچو سر در آورند؛ اما گذشت زمان و مشخص شدن نام تیم های فصل بعد این بازیکنان چیز دیگری را نشان داد که می توان آن را بازگشت به عقب نامید!
با این وضع بازیکنان خوب ما نه تنها به تیمهای خوب اروپایی ترانسفر نشدند؛ بلکه بازیکنان دو رگه نیز به تیمهای حاشیه خلیجفارس پیوستند که در نوع خود بازگشت به عقب به شمار میرود. به راستی مشکلات و موانع پیش روی بازیکنان مستعد ما چیست؟ دلایل موفقیت تیمهایی چون ژاپن، کره و... در ترانسفر بازیکنان چیست و چرا ما نباید بتوانیم بازیکنان جوان و مستعد را با مدیریتی صحیح در مسیر پیشرفت بیشتر قرار دهیم؟
اعراب لیگ آسان و بدون مالیات دارند
به نظر میرسد ستارهها و بازیکنان مطرح فوتبال کشورمان کوتاهترین و آسانترین مسیر را برای ادامه زندگی ورزشی خود انتخاب میکنند. قرار گرفتن در موقعیتهای عالی نیاز به تحمل دشواریهایی دارد که در شرایط فعلی، بازیکنان ما تصمیم گرفتهاند راه و مسیر آسانتر را انتخاب کنند.
نزول تعداد لژیونرها، عاقبت بیستارگی در جامجهانی است
حمیدرضا صدر در خصوص بازگشت به عقب و لژیونر نشدن بازیکنان ایران نظر جالبی دارد: "مسئله اینجاست بازیکنی که از یک تیم درجه پایین به تیمهای اروپایی میرسد، قطعا باید ویژگیهایی داشته باشد که در میان بازیکنان بزرگ و مطرح جامجهانی عاملی برای دیده شدنش یافته باشد. یکی از این ویژگیها داشتن تکنیک ویژه فردی است که در ستاره شدن بازیکنان تاثیر به سزایی دارد. با این حال عاملی که باعث شده است تیم ایران پس از جام در امر صدور بازیکن به اروپا چندان موفق عمل نکند، واقعیتی است که نشان از بیستارگی تیم ما در جامجهانی دارد."
با این وضع چارهای نداریم جز این که لیگ خودمان را قویتر کنیم و به استعدادهای ذاتی و جوان فوتبالمان بیشتر اهمیت بدهیم. در ایران نیروی انسانی و استعدادهای خدادادی کمی نداریم ما باید آنقدر ستارهسازی کنیم که بتوانیم هم تیمهای عربی حواشی خلیج فارس را تامین کنیم، هم ستارههای جوان و جویای ناممان را به لیگهای معتبر دنیا ترانسفر کنیم.
اشکان و گوچی قربانی بازی تدافعی شدند!
به گزارش مشرق، برخی کارشناسان نظر دیگری دارند. ما در بازی با آرژانتین و با اغماض نیجریه، در فاز دفاعی عملکرد خوبی داشتیم و وقتی تیمی تدافعی بازی کند معلوم است بازی تهاجمی چهرههایی چون دژاگه به چشم نیاید. در ضدحملات اشکان و گوچی نشان دادند که تفاوت سطح فوتبال بازیکنی که در اروپا رشد یافته با سایر بازیکنان چقدر است.
یکی دیگر از دلایلی که بازیکنان ایرانی بازی در لیگهای عربی را به بازی در تیم های دسته دوم یا تیمهای نه چندان مطرح اروپایی ترجیح میدهند به اعتماد به نفس کاذب آنان بر میگردد. اغلب بازیکنان ایرانی دوست دارند در تیمهایی بازی کنند که فیکس باشند. این امر فی نفسه بد نیست؛ اما آنگونه که حافظه ما یاری می کند بازیکنانی مانند مهدوی کیا و هاشمیان با نیمکت نشین شدن میدان را خالی نکردند و با جدیت در تمرینات و دیدارهای دوستانه خود را به سرمربی برای بازی در ترکیب اصلی تحمیل کردند.
به هر حال انچه کاملا واضح و مبرهن به نظر می رسد، اینست که باید مشکلات لیگمان را به حداقل برسانیم و هر سال حداقل 20، 30 بازیکن جوان و پدیده رو کنیم. در فصل گذشته چند بازیکن پدیده داشتیم؟ در فوتبال ما بازیکنان مطرح و مستعد در 28 یا 30 سالگی آن هم در تیمملی کشف و چهره میشوند از این فوتبال چه انتظاری باید داشت؟ باشگاههای ما در حد لیگ محلات تیمداری میکنند که باید این مشکلات اساسی را برای همیشه حل کرد.