"ریچارد فالک" با بیان اینکه مدارکی دارد که اثبات می‌کند اسرائیل در حمله به غزه مرتکب جنایات جنگی هولناک و جنایت علیه بشریت شده، گفت: هیچ‌گونه نشانه احترامی از جانب اسرائیل به خواسته‌های جامعه بین‌الملل وجود ندارد.

گروه بین‌الملل مشرق- در حمله اخیر رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم غزه، نکته‌ای که شاید به اندازه ابعاد نظامی و جنایت‌کارانه این حمله توجه مردم جهان را به خود جلب کرد، دست روی دست گذاشتن مجامع بین‌المللی و حمایت مدعیان دفاع از حقوق بشر از اسرائیل بود. اگرچه سازمان ملل خود به هم‌دستی با جنایات اسرائیل و نه تنها سکوت، بلکه عملاً دفاع از رژیم صهیونیستی شهرت پیدا کرده است، اما هنوز هم ناظران و گزارشگران سازمان ملل در جمع‌آوری و ارائه مدارک علیه اسرائیل برای افشای ابعاد گسترده جنایات این رژیم علیه بشریت نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند.

"ریچارد فالک" استاد بازنشسته آمریکایی در رشته حقوق بین‌الملل دانشگاه پرینستون است که اخیراً دوره شش‌ساله خدمتش را به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل درخصوص مسائل حقوق بشری فلسطین به پایان رسانید. وی در مصاحبه با سایت خبری-تحلیلی کانترپانچ و "کن کلیپنشتاین" خبرنگار مستقر در ایالت ویسکانسین آمریکا درباره تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه و نقش حمایت‌های آمریکا در انجام این اقدام خلاف قوانین بین‌الملل شواهد جالب توجهی را ارائه می‌دهد. متن مصاحبه به شرح زیر است.

اگر امکان دارد رابطه سیسی، رئیس‌جمهور کنونی مصر با حماس را تشریح کنید.

دولت سیسی مصمم به از بین بردن اخوان‌المسلمین است و حماس را نیز یک انشعاب از این گروه می‌داند. پس از جهتی، با اسرائیل هم‌جهت است.

آیا بمباران‌های پیاپی هوایی از سوی اسرائیل توانسته موشک‌های پرتابی از غزه را کاهش دهد؟

هیچ شواهدی مبنی بر این مدعا نیست. بااین‌حال، حملات به‌یقین توانسته مرگ‌ومیر و خساراتی به عوامل درگیر در ساخت یا راه‌اندازی و پرتاب موشک‌ها وارد آورد. از طرفی، تاثیر قابل‌تشخیصی در متوقف نمودن حماس یا سایر شبه‌نظامیانی که اقدام به پرتاب این موشک‌ها می‌کنند، به چشم نمی‌خورد؛ مستحضر هستید که این تنها حماس نیست که می‌جنگد، دیگر گروه‌های شبه‌نظامی نیز وجود دارند که برخی از آن‌ها زیرنظر و کنترل حماس نیستند. تنها راه جایگزین به جز استفاده از این موشک‌ها برای مردم بی‌دفاع هم‌چون آن‌هایی‌که در غزه زندگی می‌کنند، دست‌روی‌دست‌گذاشتن و منفعل بودن است. همان‌طورکه می‌بینید این جنگ کاملاً یک‌سویه است؛ و جنگ‌های یک‌طرفه، به نظر بنده، ذاتاً نامشروع و به منزله جنایت علیه بشریت هستند.

ازآن‌جاکه فلسطین به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته نشده است، آیا این بدان معنی است که مشمول حمایت‌ها در چارچوب حقوق بین‌الملل قرار نمی‌گیرد؟

به موجب قطعنامه تصویبی نشست عمومی مجمع سازمان ملل در تاریخ 29 نوامبر سال 2012، فلسطین به عنوان یک کشور عضو غیرناظر سازمان ملل شناخته شد. از بسیاری جهات، این اقدام به دادن جایگاه "کشور بودن" به فلسطین در جامعه بین‌المللی تعبیر می‌شود. به‌طور نمونه، فلسطین به عنوان یک کشور عضو به یونسکو ملحق گردید و به عضویت بیش از 15 معاهده بین‌المللی درآمده که تنها "کشورها" می‌توانند آن‌ها را امضا کنند. به نظر من 130 کشور تا کنون فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند. در این شرایط، فلسطین می‌تواند برای غرامت گرفتن به دادگاه بین‌المللی لاهه مراجعه نماید، اقدامی که اسرائیل و آمریکا اعلام کرده‌اند از دیدشان به‌شدت تحریک‌آمیز است و عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت.

جالب این‌که عملاً گفته آمریکا و اسرائیل این است که از نظر آن‌ها توسل به قانون جنایی بین‌الملل جهت بازپس گرفتن حقوق حقه و عمومی مردم فلسطین پذیرفتنی نیست!

آمریکا چه نقشی در بمباران‌های هوایی علیه غزه ایفا می‌کند؟

آمریکا به‌یقین در این اعمال دست دارد و از لحاظ قانونی نیز، دست‌کم در مقام نظر، متهم شناخته می‌شود، چراکه مهمات ارسالی به اسرائیل نمی‌بایست به جز در موارد مطابق با حقوق بین‌الملل به کار گرفته شود؛ و چنانچه کل این موارد استفاده خلاف حقوق بین‌الملل شناخته شود، آمریکا مسئول است و می‌باید از لحاظ دیپلماتیک به دنبال محکوم و محدود کردن اسرائیل باشد نه این‌که به حمایت‌هایش ادامه دهد.

فراتر از این موضوع، کنگره است که "می‌تواند" کمک‌های نظامی به کشورهای خارجی را در چارچوب حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل محدود نماید. با این وضع، طبق دستورالعمل‌های موجود در قانون آمریکا، سیاست اتخاذی واشنگتن غیرقانونی و غیرقابل قبول است.

در خصوص قانونی بودن محاصره غزه چه می‌گویید؟

محاصره غزه به صراحت نوعی تنبیه همگانی محسوب می‌گردد که به موجب بند 33 کنواسیون چهارم ژنو ممنوع اعلام شده است. در این معاهده آمده که تحت هیچ شرایطی توسل به تنبیه همگانی پذیرفته‌شده نیست. این محاصره که از میانه سال 2007 آغاز شده و هم‌چنان ادامه دارد متوجه همه جمعیت غیرنظامی غزه می‌شود. این موارد شامل اقلام مورد نیاز برای بهداشت، خورد و خوراک و حداقل امکانات لازم برای ادامه حیات می‌گردد. از این جهت، به نظرم اسرائیل به عنوان نیروی اشغال‌گر تحت حقوق بین‌الملل، به جای این محاصره هفت‌ساله مسئولیت دارد تا از جان غیرنظامیان محافظت کند.

در برخی موارد اسرائیل پیش از بمباران ساختمان‌ها اقدام به ارسال هشدار می‌کند. به اعتقاد شما، آیا این عمل تلاشی جدی برای به حداقل رساندن قربانیان غیرنظامی نیست؟

باید هر مورد خاص را به دقت بررسی کرد. برداشت بنده این است که در غزه جایی برای فرار از حملات قریب‌الوقوع نیست. شاید شماری به واسطه این زنگ خطرها جان سالم به در برده باشند، اما برداشت من این است که این هشدارها به‌طور مداوم و جامع داده نمی‌شوند. از این گذشته، در مجموع با توجه به شرایط غزه، مردم این امکان را ندارند که درخواست پناهندگی کنند یا حتی از نقاط خطر به نقاط نسبتاً کم‌خطر نقل مکان نمایند. این موقعیت، غیرمعمول است چراکه در شرایط جنگی، تقریباً همواره راهی برای عبور از مرز و پناهندگی وجود دارد. باز هم می‌گویم، اسرائیل در نقش نیروی اشغال‌گر تعهد دارد که شرایطی فراهم آورد تا جان غیرنظامیان در امان باشد. ازاین‌رو، ممانعت از خروج فلسطینیانی که در غزه زندگی می‌کنند غیرقانونی است. تنها آن‌هایی‌که گذرنامه‌های خارجی دارند، یعنی چیزی حدود 800 فلسطینی که دارای گذرنامه دوگانه‌اند، حق خروج دارند و به آن‌ها اجازه داده می‌شود که از مرز گذشته و وارد سرزمین‌های اشغالی شوند. 150 تن از آنان تابعیت آمریکایی دارند و کنسول‌گری آمریکا چنانچه تمایل داشته باشند، به خروج آن‌ها کمک می‌نماید.

بااین‌وجود، یک میلیون و هفتصد هزار ساکن دیگر غزه، حق پناهنده شدن را ندارند و کسی حتی وضعیت "آوارگی" را هم برای آن‌ها قائل نیست. ازاین‌رو، نمی‌توانند از محدوده آتشی که اسرائیل ایجاد کرده، بگریزند. به‌علاوه، تک‌تک مردم غزه حتی درصورتی‌که قربانی مستقیم یعنی کشته و زخمی نشوند، باز هم تحت وحشت تروریسم، شب و روز می‌گذرانند. این زندگی، به گفته روان‌پزشکان موجب ضربه روحی همگانی به مردم غزه علی‌الخصوص کودکان می‌گردد.

حتی پیش از این تجاوز، جو پرالتهابی بر منطقه حاکم بود. هواپیماهای اسرائیلی دائماً بر فراز غزه به پرواز درمی‌آمدند و هیچ‌وقت معلوم نبود کی این پروازها تبدیل به حمله هوایی خواهد شد. مردم غیرنظامی در غزه همان‌طورکه مستحضرید کاملاً آسیب‌پذیرند، راهی برای مبارزه ندارند و سرنوشتشان تمام و کمال تحت‌الشعاع حملات اسرائیل است و اسرائیلی‌ها هم رحم و شفقتی ندارند.

استدلال قانونی اسرائیل برای به رسمیت نشناختن وضعیت "آوارگی" مردم غزه چیست؟

تاکنون توجیهی برای این سیاست ارائه نکرده‌اند. تنها مرزها را بسته‌اند و جامعه بین‌الملل نیز روی‌هم‌رفته در رسوایی تمام، سکوت اختیار کرده و این وضعیت را همچنان حفظ کرده است.

نقش آمریکا در بی‌نتیجه گذاشتن قطعنامه اخیر سازمان ملل در محکومیت اقدامات خصمانه اسرائیل در غزه چیست؟

آمریکا آمادگی‌اش را برای وتوی هرگونه قطعنامه که انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نشانه رود، اعلام کرده است. این در حالی است که اکثریت اعضای شورای امنیت از تصویب چنین قطعنامه‌ای حمایت کرده‌اند. آن‌چه نهایتاً سازمان ملل انجام داد، صدور بیانیه‌ای مبنی بر درخواست آتش‌بس بود. بااین‌حال این بیانیه از لحاظ قانونی الزام‌آور نبود و به‌هیچ‌وجه اسرائیل را به خاطر اقداماتش محکوم نکرد.

فکر نمی‌کنید باتوجه‌ به تمایل و گرایش طبیعی آمریکا در وتو کردن قطعنامه‌های متفق‌القول شورای امنیت، این شورا می‌بایست از جهاتی مورد اصلاح واقع شود؟

به نظرم چنین اصلاحاتی در راستای عدالت جهانی و اجرای حقوق بین‌الملل ضروری است. بااین‌وجود، این اقدام در شرایط کنونی بسیار غیرعملی می‌آید چراکه بدون توافق جمعی 5 عضو دائم شورای امنیت که هرکدام صاحب حق وتو هستند، ایجاد اصلاحیه در منشور سازمان ملل غیرممکن است. آمریکا و احتمالاً روسیه و چین هر تلاشی که منجر به گرفته شدن حق وتو از آن‌ها شود را خنثی می‌کنند. از این بابت، کمابیش درخصوص ایجاد تغییر در این‌باره به بن‌بست می‌خوریم.

آیا شما موافق تحریم تسلیحاتی علیه اسرائیل هستید؟

بله، کاملاً. این کار به خصوص در این برهه زمانی، اقدام به‌جایی است. اسرائیل مرتباً ضد حقوق بین‌الملل عمل کرده است و هیچ‌گونه نشانه احترامی از جانب اسرائیل به خواسته‌های جامعه بین‌الملل وجود ندارد. بدین‌ترتیب، به نظرم تنها راهی که جهان می‌تواند نشان دهد که درباره حفظ جان مردم بی‌پناه جدی است، این است که تحریم تسلیحاتی علیه اسرائیل وضع نماید.

درست است که صنعت تولید اسلحه اسرائیل بسیار قوی بوده و یکی از ده کشور اول صادرکننده سلاح است و نیز آمریکا و چند کشور غرب اروپا در این شرایط به‌هیچ‌وجه چنین تحریمی را تأیید نمی‌کنند، ولی بااین‌حال دست‌کم یک اقدام نمادین در جهت نامشروع معرفی کردند رفتاری است که اسرائیل می‌کند.

در خصوص آدم‌ربایی و قتل فلسطینیان در سرزمین‌های فلسطینی، آیا دادگاه‌های فلسطینی می‌توانند مجرمان اسرائیلی را محاکمه کنند یا باید صرفاً به دادگاه‌های اسرائیلی دل خوش کنند؟

در این زمان، مجبورند به قدرت قانونی و رسمی دادگاه‌های اسرائیلی تن در دهند، چراکه این جنایات در مناطق استحفاظی اسرائیل انجام شده است. متهمین نیز تحت اختیار اسرائیل هستند و ازاین‌رو اسرائیل به موجب حقوق بین‌الملل اجازه دارد آن‌ها را تحت پیگرد قانونی قرار دهد.

چنانچه به‌درستی به جرم رسیدگی نشود، فرار از مسئولیت قانونی تلقی شده و با خاطیان باید برخورد شود. خاطرتان باشد که این جرم کاملاً در حوزه جنایت شخصی به وقوع پیوسته و چیزی نیست که بتوان نشان داد حکومت اسرائیلی دستور آن‌را صادر کرده است. با این‌حال، مثلاً متهم کردن فلسطینیان به ربودن 3 نوجوان اسرائیلی، مسلماً بخشی از چارچوب وسیع‌تری بود که از پیش سیاست‌های آن چیده شده بود.

آیا ادعاها مبنی بر استفاده حماس از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی صحت دارد؟

شواهد متقنی درباره این قضیه وجود ندارد. برعکس، مستنداتی مبنی بر استفاده اسرائیل از فلسطینیان به عنوان سپر انسانی در تهاجم زمینی سال‌‌های 2008 تا 2009 وجود دارد. حتی اگر فرض کنیم حماس این کار را کرده باشد، باز هم اسرائیل اجازه ندارد مستقیماً غیرنظامیان را هدف قرار دهد، مگراین‌که استدلال بسیار قوی بر لزوم حمله نظامی باشد که با‌توجه به وضعیت کنونی، ابداً چنین نیست.

به اعتقاد شما، آیا اسرائیل مرتکب جنایات جنگی در غزه شده است؟

بی‌شک همین‌طور است. قطعاً ارتکاب جنایات جنگی صورت گرفته است. البته باز هم به رأی رسمی و قانونی برای رسیدن به چنین نتیجه‌ای نیاز است. طبق قانون، هرکس تا وقتی‌که گناهکار شناخته نشده، بی‌گناه است. بااین‌حال، مستنداتی که من از آن آگاهم این مطلب را تأیید می‌کند که در طی عملیات اخیر، جنایات خطیری علیه بشریت و نیز جنایات جنگی صورت‌گرفته است.

از آن‌جا که شرح ماجرا از زبان رسانه‌های غربی غالباً با آدم‌ربایی و قتل سه پسر اسرائیلی آغاز می‌شود و شرایط مهمی از جمله محاصره غزه نادیده گرفته می‌شود، لطفاً شما به پیشینه این بحران اشاره‌ای بکنید.

چنین توجیحاتی از سوی اسرائیل و به نفع اسرائیل مطرح شده است. اسرائیل طرف اشغال‌گر است و مطابق ضوابط بین‌المللی ملزم به محافظت از جمعیت غیرنظامی غزه است. درخصوص آدم‌ربایی 12 ژوئن هم باید گفت، اسرائیلی‌ها می‌توانستند به شیوه‌ای معقول و از نظر قانونی به این اقدام واکنش نشان دهند. درعوض از آن به عنوان دست‌آویزی با هدف نابود کردن حماس به عنوان بازیگر سیاسی حاضر در کرانه باختری استفاده کرده و سیاست ضدحماس را تبدیل به تجاوز علیه ساکنین غزه نمودند. بنابراین واضح بود که از این اقدام به عنوان ابزاری در راستای برنامه سیاسی، بهره‌کشی شده تا اسرائیل بتواند برنامه خود را جهت تسلط بر کرانه غربی و جایی‌که شهرک‌سازی‌ها انجام می‌شود، پیش ببرد.

هدف دیگر، حذف تنها نیروی مقاوم و پابرجای فلسطینی بوده است، چراکه تشکیلات خودگردان که اسماً و نیابتاً فلسطینی‌های کرانه باختری را کنترل می‌کند، با اسرائیل رابطه سازشی و همکاری دارد. به همین جهت، انگیزه خلاصی از حماس که در کرانه باختری نفوذ سیاسی دارد و تنبیه سخت این گروه در غزه، جایی‌که کنترل کارهای حکومتی در دستش است، هدف مهم اسرائیل بوده است.

چرا نتانیاهو پیشنهاد عباس مبنی بر همکاری برای یافتن آدم‌رباها و قاتلین سه جوان اسرائیلی را نپذیرفت؟

این هم بخشی از تحریکات سیاسی نتانیاهو است. آن‌ها از مذاکره مستقیم سر باز می‌زنند که از همان ابتدا عاقلانه نبود. رد کردن مذاکرات به معنی کارگر نبودن دیپلماسی و ضرورت استفاده از راه‌حل درگیری نظامی است. به نظر اسرائیل، "راه‌حل" یعنی تسلط کامل بر بیت‌المقدس و گرفتن همه یا بیش‌تر بخش‌های باارزش کرانه باختری و عملاً الحاق آن‌ها به اسرائیل.

به موجب لایحه کنترل تسلیحات 1976، دولت‌هایی که از آمریکا سلاح دریافت می‌کنند، ملزم به استفاده از آن‌ها درجهت دفاع مشروع از خود هستند. آیا کمک تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل این قانون را زیرپا نمی‌گذارد؟

بله، قطعاً. کاملاً مشخص است که هیچ استدلال قانونی، سیاسی یا اخلاقی وجود ندارد که نشان دهد اسرائیل از این تسلیحات برای دفاع از خود استفاده می‌کند. حماس یا غزه، حمله مسلحانه‌ای علیه اسرائیل صورت نداده است. از دید قانون بین‌المللی، غزه یک کشور خارجی نیست، بلکه یک منطقه تحت اشغال محسوب می‌گردد. اصلاً منطقی نیست که بخواهید علیه منطقه‌ای که طبق حقوق بین‌الملل مسئول اداره‌اش هستید، از خود دفاع کنید.