گروه جنگ نرم مشرق- جنگ غزه و جنايتهاي صهيونيستها که تاکنون به شهادت حدود 2000 فلسطيني انجاميده، این يکي از همان مقاطع مهم است که ميتواند مبنايي براي سنجش استقلال و آزادي رسانههاي جهاني محسوب شود. اين که مطبوعات نامدار جهان چگونه خبرهاي مربوط به اين جنگ نابرابر را پوشش دادند و چطور به مهندسي افکارعمومي جهان پرداختند، مشتي نمونه خروار است که ميتواند مورد داوري قرار گيرد. هرچند بررسي دقيق محتواي رسانههاي غربي همزمان با اين جنگ، نيازمند پروژه پژوهشي مستقلي است؛ اما در اين گزارش، با انتخاب يک هفته از جنگي که تاکنون پنج هفته از آن سپري شده، تلاش شده است صداقت رسانههاي مدعي دفاع از ارزشهاي انساني مورد راستيآزمايي قرار گيرد و اين نکته بررسي شود که جايگاه يکي از خونينترين جنگهاي معاصر جهان در صفحه اول رسانههاي غربي چگونه بوده است.
مــرور صــفــحه اول روزنـــامــههـاي نيويورکتايمز، گاردين، واشنگتنپست، اينديپندنت، بوستون گلوب، يواسايتودي، والاستريت ژورنال و ديلي تلگراف ـ که اصطلاحا مطبوعات جريان اصلي در جهان امروز بهشمار ميروند ـ در بازه زماني بيست و يک تا بيست و هفتم جولاي 2014 (30 تير تا پنجم مرداد 1393) ميتواند بستري باشد براي سنجش اين مدعا که رسانههاي غربي و حقوق بشر طي دوره تجاوز رژيم صهيونيستي به غزه چه نسبتي دارند.
1 ـ روزنامه واشنگتنپست: اين روزنامه آمريکايي در برخي روزهاي هفته انتخاب شده ـ که همزمان با اوجگيري قتلعام مردم فلسطين است ـ تيتر يا عکس اصلي خود را به اين وقايع اختصاص داده، اما جهتگيري محتواي اين مطالب، قابل تامل است.
به عنوان مثال، اين روزنامه در شماره بيست و يک جولاي، تيتر «کشتهشدگان بمباران غزه» را برگزيده و در توضيح اين تيتر نوشته: «حماس مدعي دستگيري يک اسرائيلي شد». در کنار اين تيترها، عکسي از پرتاب راکت قرار گرفته و عکس ديگري، فرار دو جوان ميان ساخت
مانهاي ويران شده را نشان ميدهد. اين ترکيب محتوايي بخوبي بيانگر اين است که واشنگتنپست در اين شماره هرچند تيتر خود را به کشتههاي فلسطيني اختصاص داده، اما در عکس اصلي، هيچ تصويري از شهداي غزه را نشان نميدهد و جاي آن را راکتهايي گرفته که ممکن است جاي ظالم و مظلوم را در ذهن مخاطب عوض کند.
اين همان رويکردي است که در شماره بيست و دوم جولاي هم تکرار شده است. در اين شماره باز هم تيتر يک روزنامه يادشده به غزه اختصاص يافته، اما روي آتشبس تمرکز شده است: «اميد کم به آتشبس در غزه». در زيرتيتر انتخابي هم تنها به آمار 560 کشته فلسطيني در مقابل 27 سرباز کشته شده صهيونيست اشاره شده، بيآن که توضيحي درباره 20 برابر بودن آمار شهداي غزه نسبت به سربازان صهيونيست داشته باشد. عکس اصلي اين روز هم به ماجراي سقوط هواپيماي 17 MH در اکراين اختصاص يافته است. اين روزنامه در روز بيست و سوم جولاي، تيتر سوم خود را به غزه اختصاص داده و از ظرفيت تغيير مسير جنگ غزه سخن گفته، بيآن که اشارهاي به فاجعه انساني در نوار غزه کرده باشد.
واشنگتنپست که کاملا هوشمندانه در تمام تيترهاي مربوط به تجاوز صهيونيستها به نوار غزه، از آوردن واژه Israel پرهيز کرده تا اذهان عمومي تنها متوجه جنگ و خشونت در غزه شود ـ بيآن که منشاء اين تجاوز شناخته شود ـ در شماره بيست و ششم جولاي از موافقت دو طرف با وقفه در جنگ براي ارسال کمکهاي انساندوستانه خبر داده، هرچند هيچ اشارهاي به ممانعت رژيم صهيونيستي از رسيدن کمکهاي برخي کشورهاي منطقه از جمله ايران به غزه نکرده است.
جالب اينجاست واشنگتن پست که بيست و هفتم جولاي مجبور ميشود به نقض آتشبس اشاره کند، باز هم در تيتر اصلي خود هيچ اشارهاي به اسرائيل نکرده و تنها به اين تيتر خنثي و بديهي که «آمار تلفات جنگ غزه بدون آتشبس بالا ميرود»، بسنده کرده است.
2 ـ والاستريت ژورنال: وضع پوشش رسانهاي در روزنامه والاستريت ژورنال طي يک هفته انتخاب شده، دستکمي از واشنگتنپست ندارد.
اين روزنامه آمريکايي نيز بيست و يکم جولاي يعني همان روزي که انتظار ميرفت رسانههاي مدعي استقلال و بيطرفي به فاجعه انساني در محله شجاعيه اشاره کرده و شهادت 120 فلسطيني را در يکشنبه خونين، مورد اشاره خود قرار دهند، تيتر «اسرائيل ـ حماس، برخورد در روز مرگبار» را برگزيده و روشن نيست با کدام استدلال مرگ حدود 20 سرباز اسرائيلي را با شهادت 120 غيرنظام
ي فلسطيني يکي پنداشته و «روز مرگبار» را به هر دو طرف نسبت داده است. جالبتر اينکه اين روزنامه در همان روز، عکس اصلي خود را به جمعآوري اجساد هواپيماي MH17 اختصاص داده و هيچ تصويري از فاجعه غزه ارائه نکرده است.
اين روزنامه در شماره بعدي خود، باز هم تيتر و عکس اصلي خود را به اکراين اختصاص داده و در تيتر دوم صفحه از رايزنيهاي آمريکا براي آتشبس در نوار غزه «در ميان تلفات بالا» خبر داده است و در شمارههاي بعدي خود هم به منع پرواز هواپيماهاي آمريکايي بر فراز اراضي اشغالي و نيز آتشبس کوتاه در اين جنگ اشاره کرده، در حالي که هيچ عکسي از جنايت جنگي در فلسطين اشغالي ندارد.
3 ـ گاردين: اين روزنامه انگليسي پس از ديليتلگراف کمترين تيترها را درباره غزه در صفحه اول خود داشته و به عنوان نمونه، در فرداي خونينترين روز غزه تيتر اصلي خود را به موضوع «ختنه دختران» اختصاص داده است. همين رويکرد در شماره بعدي اين روزنامه نيز ديده ميشود و گاردين در حالي که در شماره بيست و دوم جولاي، حتي به لباس نوه خردسال ملکه انگليس اشاره کرده، هيچ تيتري از غزه را در صفحه يک روزنامه جاي نداده است!
تيتر شماره ديگر گاردين در اين هفته، درباره شرايط مرغداريهاست و عکسي از رقص دختران در صفحه اول روزنامه برجستهشده و در شماره بعدي تنها تيتري کوچک در پايين صفحه درباره تلاش جانکري، وزير امور خارجه آمريکا براي آتشبس در غزه مورد توجه قرار گرفته است. گاردين البته در بيست و چهارم جولاي، برخلاف روزنامههاي قبلي، به موضوع حمله اسرائيل به يکي از مدارس سازمان ملل در غزه پرداخته، هر چند عکس انتخابياش حتي يکي از شهداي فلسطيني را نشان نميدهد و تنها چهره گريان دو کودک در آغوش مادري هراسان را به نمايش گذاشته است.
4ـ ديلي تلگراف: عکسي از يک ورزشکار در کنار تيتري مربوط به هواپيماي سرنگون شده در اکراين، تيتر و عکس اصلي اين روزنامه در روز بيست و يکم جولاي است. جالب اين است که ديلي تلگراف در اين شماره اصلا تيتري از غزه را آن قدر مهم نديده که در صفحه اول خود جاي دهد!
سانسور اخبار غزه و کماهميت جلوه دادن جنايات رخ داده در اين جنگ، تنها يک اتفاق نيست؛ چراکه اين روزنامه حتي در شماره بعدي خود تيتر اصلي را به ضرورت تنبيه «پوتين» در بحران اکراين اختصاص داده و عکس اصلي اين روزنامه هم به خانواده سلطنتي انگلستان تعلق دارد که نوشته: «براي پرنسي که يک گاو نر دارد و سه حيوا
ن آفريقايي، چه بايد خريد»! تيتر شمارههاي بعدي اين روزنامه هم به رشد اقتصادي اتحاديه اروپا، درمان سرطان سينه و سقوط MH17 بدون حتي يک تيتر از غزه اشاره دارد.
شايد کمي تلخ باشد، ولي بايد گفت ديلي تلگراف در همين هفته که اوج قتلعام فلسطينيها بوده، عکس اصلي شماره بيست و سوم جولاي خود را به رد شدن آزمايش دوپينگ اسب سلطنتي اختصاص داده و هيچ يک از عکسهاي صفحه اول به حوادث غزه اشاره نداشت.
5 ـ نيويورک تايمز: اين روزنامه آمريکايي هم بنابر همان استراتژي خبري ساير رسانههاي غربي، مرگبارترين روز غزه را براي «هر دو طرف» در تيتر اصلي خود برجسته ساخته و در توضيح اين تيتر، تلاش رهبران جهان براي آتشبس را مورد تاکيد قرار داده است، بدون آن که در تيتر روشن شود، کدام طرف مرگبارترين روز غزه را رقم زده و چرا تلاش رهبران براي توقف اين جنايتها بهجايي نرسيده است.
در شماره بيستوسوم جولاي، نيويورک تايمز به اين تيتر بسنده کرده که «اسرائيل با انتخاب سختي در جنگ غزه روبهروست» و در تيتر اصلي شماره بعدي «قمار حماس در جنگ» را ريشه مشکلات دانسته است! در همين شماره، نيويورک تايمز از عکسي عاطفي از گريه يکي از بازماندگان قربانيان پرواز MH17 استفاده کرده؛ سوژهاي که هيچگاه براي غزه به کار نبرده است.
جالبتر آن که همين روزنامه در شماره بيست و چهارم جولاي يکي از تيترهاي صفحه اول خود را به ادعاي صهيونيستها درباره استفاده حماس از غيرنظاميان بهعنوان سپر انساني اختصاص داده و همراه با دستگاه تبليغات صهيونيستي به انتقاد از اين روش ادعايي پرداخته است. اين روزنامه هرچند در شمارههاي بيستوششم و بيستوهفتم جولاي، حتي موضوع ضيافت ناهار پاپ را داراي بار اهميت بالا تلقي کرده و بهعنوان عکس اصلي بهکار برده و همچنين به موضوع بحران اکراين پرداخته است، اما هيچتيتري از غزه ندارد.
6ـ روزنامه بوستون گلوب: اين روزنامه در يکي از شمارههاي خود در هفته مورد بررسي، عکس اصلي خود را به ساختمان ويران شدهاي در اراضي اشغالي اختصاص داده است. تيتر مربوط به اين عکس هم به ممنوعيت پرواز هواپيماهاي آمريکايي بر فراز اراضي اشغالي مربوط است.
همين روزنامه در شماره ديگر خود، افزايش تلفات در غزه را در تيتر اصلي برجسته ساخته و عکسي از جوانان فلسطيني ميان ويرانههاي غزه را هم به چاپ رسانده است. در ساير شمارههاي اين روزنامه تيتر و عکسي درباره غزه در صفحه يک به چشم نميخورد.
7 ـ يواسايتودي: اين روزنامه در عکسي شبيه بوستون گلوب، لغو پروازهاي آمريکايي به فلسطين را در تيتر و عکس اصلي خود آورده و سپس در عکسي که فرار فلسطينيان را نشان ميدهد، بدون هرگونه تحليلي نوشته: «اسرائيل در غزه عمليات خود را گسترش داد».
اين روزنامه در شماره بعدي به موضوع جعبه سياه هواپيماي سقوط کرده در اکراين پرداخته و تنها در يکي از تيترهاي کوچک قرار گرفته در ستون صفحه اول، به ايناشاره کرده که آمار کشتهشدگان فلسطيني از مرز 500 نفر گذشته است.
8 ـ اينديپندنت: اين روزنامه هم در شماره بيست و يکم جولاي، عکس اصلي خود را به فرار جوانان فلسطيني در ميانه ويرانههاي غزه اختصاص داده و در تيتر خود به مرگبارترين روز غزه پس از «قتل عام شنيع» اشاره کرده است. اين تندترين تيتر درباره جنايت صهيونيستها عليه مردم غزه در رسانههاي غربي است، هرچند باز هم در تيتر، نامي از اسرئيل به چشم نميخورد!
اين روزنامه در شماره بعد تيتري از غزه ندارد، اما در شماره بيست و سوم جولاي، عکسي از چهره گريان يک مرد فلسطيني منتشر کرده و تيتري حاکي از پايانناپذير بودن درد و رنج شهروندان اسرائيلي و ساکنان غزه را مورد استفاده قرار داده است. در واقع اين روزنامه مانند ديگر رسانههاي بررسي شده در اين گزارش، وقتي تيتري حاکي از نقد به وحشيگريهاي جنگي را مورد استفاده قرار ميدهد، از به کار بردن نام اسرائيل پرهيز دارد، اما وقتي تيتري عاطفي درباره درد و رنج مردم را مورد استفاده قرار ميدهد، شهروندان اسرائيلي بر ساکنان غزه پيشي ميگيرند!
اين روزنامه در شماره بعد خود تيتري از غزه نداشته و تمام صفحه را به معرفي يک شرکت محافظهکار فرارکننده از ماليات اختصاص داده است.
اينديپندنت، بيست و پنجم جولاي، عکسي از سه کودک زخمي در نوار غزه منتشر ميکند که البته تنها يکي از آنها در حال گريه است و عکس، در کل، بار عاطفي زيادي ندارد. در کنار اين عکس تيتر «حتي مدرسه سازمان ملل امن نيست» بهکار رفته و اشارهاي به آمار شهداي فلسطيني بر اثر حمله صهيونيستها به مدرسه سازمان ملل شده است. با وجود اين در تيتر مربوط به اين عکس شما نميتوانيد باز هم واژه اسرائيل را ببينيد و روشن نيست مخاطب اين روزنامه چگونه بايد به اين سوال پاسخ دهد که چرا حتي مدرسه سازمان ملل در غزه امن نيست؟
در يک هفته از جنگ غزه، بخوبي ميتوان به محورهاي استراتژيک اين رسانهها در مهندسي افکارعمومي و جهت دادن به مخاطبان در قبال فاجعه انساني رقم خورده در فلسطين پي برد.الف) در اولين راهبرد رسانهاي، روزنامههاي يادشده در استفاده از تصاوير صفحه اول، از انتشار هرگونه عکسي که نشان دهنده شهداي فلسطيني باشد پرهيز کرده و چهره خونين زخميها را نيز در تصوير بازتاب ندادهاند.
ب) اين رسانهها در تيترها و عکسها از هرگونه اطلاعاتي که حاکي از ضعف ارتش صهيونيستي باشد پرهيز کرده و قدرت مقاومت را ناديده انگاشتهاند.
پ) روزنامههاي بررسي شده، در همه تيترهايي که بار منفي نسبت به بحران غزه داشته، عبارت اسرائيل را حذف کرده و افعال مجهول براي تيترها برگزيدهاند. هدف از اين راهبرد، منحرف کردن اذهان عمومي به سوي نقش مقاومت در اين روند بوده است.
ت) در مقابل، رسانههاي غربي در مطالبي که داراي بار احساسي بوده، از عباراتي چون «شهروندان اسرائيلي» بهره بردهاند تا تحريک احساسات مخاطب را بهسوي دلسوزي براي صهيونيستها جهت دهند.
ث) در تصاوير استفاده شده براي جنگ غزه، از تصوير نظاميان صهيونيست استفاده نشده و تنها بر ويرانهها يا چهرهگريان و ناراحت مردم غالبا بدون آن که نشاني از اسرائيلي و فلسطيني بودن در بر داشته باشد، تمرکز شده است.
ج) در تيترها و گزارشهاي اين رسانهها تلاش شده از دولتمردان غربي، چهرههايي حامي صلح نشان داده شود، هرچند هيچ اشارهاي به موانع پذيرش صلح، ازجمله ضرورت پايان دادن به محاصره غزه نشده است.
چ) تيترهاي به کار رفته براي بحران غزه، عموما به صورت آماري بازتاب يافته و تنها به اعداد و ارقام قربانيان بدون اشاره به علت بالا بودن آمار تلفات اکتفا شده است.
ح) مطبوعات بررسي شده تلاش کردهاند ادعاي استفاده حماس از غيرنظاميان به عنوان سپر انساني را مدام در تيترهاي خود تکرار کنند، حال آن که کمتر اشارهاي به گستردگي تجاوز صهيونيستها شده است.
خ) رسانههاي غربي بررسي شده، اهميت اخبار غزه را کمتر از دوپينگ اسب ملکه انگليس و اعطاي پيراهن يک ورزشکار به کودکان هوادارش دانسته و در بخشي از شمارگان بررسي شده، اصولا تلاش شده بحران غزه پوشش داده نشود.
با وجود بهکارگيري راهبردهاي دهگانه رسانهاي از سوي جبهه خبري وابسته به لابي صهيونيست، براي کم اهميت جلوه دادن يا تحريف واقعيات غزه، آنچه طي روزهاي گذشته در افکار عمومي جهاني رقم خورده،
منفور شدن بيش از پيش رژيم صهيونيستي ميان مردم در کشورهايي است که دولتها و رسانههاي رسميشان متحد تلآويو بهشمار ميروند. همزمان با سانسور شديد اخبار غزه - چنان ه در هشت روزنامه غربي بررسي شد - شبکههاي اجتماعي مملو از مطالبي در محکوميت جنايات صهيونيستها شد و همين امر به انزواي بيشتر صهيونيستها و رسانههاي حاميشان انجاميد.
با اين همه، فارغ از پيامدهاي نقض بيطرفي رسانهها در فرآيند پوشش اخبار غزه، از بررسي موردي تاکتيکهاي اطلاعرساني اين مطبوعات ميتوان به اين مهم پي برد که اصولا ادعاي بيطرفي و استقلال سياسي و ايدئولوژيک رسانهها در غرب تا چه اندازه مضحک و غيرواقعي است و روزنامههايي که شعار دفاع از حقوق بشر سر ميدهند، در بزنگاههايي چون جنگ غزه، چنان سر در برف بيخبري و انفعال فروميبرند که گويي هيچگاه مدافع دموکراسي و ارزشهاي انساني نبودهاند و نميدانند ارزش خبري جان دو هزار انسان بيگناه مهمتر است يا منفي بودن جواب آزمايش دوپينگ اسب ملکه انگليس!