مشخص است که درگیریهایی بین عقاید مختلف به وجود آمده و دیگر جایی برای حضور ارتش‌های حرفه‌ای به روش غربی نیست. از تحولات عراق مشخص شده که این ارتش ها [ی اعتقادی] توانایی‌های خوبی دارند. از تحولات سوریه نیز چنین بر می آید که این ارتش اعتقادی! چطور می‌تواند سه سال بدون خستگی و ملالت مبارزه کند و حمله های دشمن را مهار کرده و پیروزی‌هایی برای خود به دست آورد.

گروه بین‌الملل مشرق - ناصر قندیل تحلیلگر مسایل منطقه‌ای در مقاله‌ای در روزنامه الاخبار به بررسی ابعاد تحولات پیرامونی منطقه اشاره کرده و نوشت که پیگیری کنندگان تحولات منطقه نمی توانند تنها بخشی از این تحولات را بررسی کنند. وی با انتقاد از معیارهای دوگانه در زمینه تحولات منطقه نوشت که نمی‌شود فقط مسایل مربوط به شکست پیشمرگ های کرد در ورود به موصل و سهولت تهدید اربیل از سوی داعش متمرکز شد، این در حالی است که داعش پیشتر تقریبا یک سوم جغرافیای عراق را تقریبا بدون درگیری اشغال کرده است، اما بقیه تحولات منطقه‌ای بویژه در قلمون لبنان را نادیده گرفت.



منطقه ای که در آن عناصر داعش که مدتی پیش از وابستگان جبهه النصره بودند، بعد از شکست مجبور به عزیمت به سمت عرسال لبنان شدند. آن‌ها سعی کردند این عقب‌نشینی را به صورت قهرمانانه ای نشان دهند، به همین علت درگیری‌هایی در اطراف عرسال ایجاد شد، اما باز هم صدها تن از مبارزان داعش مجبور شدند از مقابل ارتش لبنان فرار کنند. آن ها تعدادی از عناصر ارتش را ربوده و سعی کردند آن را به عنوان پوششی برای عقب نشینی خود حفظ کنند.

دیروز نیز یکی از مهم ترین تحولات مبارزات بر ضد داعش صورت گرفت و خطوط دفاعی داعش و النصره و جبهه اسلامی در منطقه غوطه شرقی دمشق از بین رفت.
این منطقه شامل منطقه راهبردی الملیحه در ریف دمشق بود. ارتش سوریه وارد این شهر شد و توانست راههای ارتباطی عناصر داعش و النصره را قطع کند.

قندیل می افزاید: در مقایسه بین دو وجه تحولات منطقه ای رویکردی واقعی از ماهیت موازنه های منطقه ای به دست می‌آید، بویژه اینکه ما می‌دانیم که اگر گروه‌های اهل حق وابسته به فرماندهی حزب الله لبنان و پشتیبانی های جنگنده های سوریه نبود، ممانعت از پیشروی های داعش به سمت بغداد غیر ممکن بود.

مشخص است که درگیریهایی بین عقاید مختلف به وجود آمده و دیگر جایی برای حضور ارتش‌های حرفه‌ای به روش غربی نیست. از تحولات عراق مشخص شده که این ارتش ها [ی اعتقادی] توانایی‌های خوبی دارند. از تحولات سوریه نیز چنین بر می آید که این ارتش اعتقادی! چطور می‌تواند سه سال بدون خستگی و ملالت مبارزه کند و حمله های دشمن را مهار کرده و پیروزی‌هایی برای خود به دست آورد.

جنگ‌های منطقه ای مانند جنگ غزه و  موصل و اربیل و الملیحه و قلمون جنگ هایی است که کسانی در آن پیروز می شوند که بیشترین تعهد را به سرزمین ها دارند و آمادگی بیشتری برای دادن جان در دفاع از سرزمینشان دارند. البته در اینجا نباید نقش تسلیحات جنگی و علوم نظامی و سلاح و تجهیزات پیشرفته را نادیده گرفت.



این همان جمع بندی ابداع گرایانه ای بود که مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه از خود نشان داد. به همین علت بود که عناصر مقاومت بر داعش پیروز شدند، چرا که متعلق به سرزمینی بودند که عناصر داعش همواره از آن غریبه هستند.

از سوی دیگر آنها تاریخ و فرهنگی دارند که عناصر داعش از آن بی بهره اند و در مرحله سوم کشور آنها نمونه شگفت آوری از همزیستی مسالمت آمیز و آرام بین ادیان و فرهنگ‌ها و تمدن های مختلف است، آنها همواره به دنبال کمک به مظلوم و استرداد حق آن از ظالم هستند. حاکمیت آنها نیز به علت غنمیت ها و غارت مردم و به اسارت در آوردن آنها و وحشی گری نیست.

در مقام مقایسه باید گفت که تسلیم شدن در برابر حوادث، زیاد طول نخواهد کشید. البته پیروزی بر محور داعش نیز جز با ایجاد محوری منطقه ای از مقاومت به پایتختی سوریه امکان پذیر نخواهد بود.