کد خبر 337760
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۳

درگیر شدن جامعه با فیلم‌های میرکریمی نیاز به زمان دارد. مشکل سینماست دیگر. فیلم‌های او شوک وارد می‌کند به سینما و سینما طاقت این شوک را ندارد.

به گزارش مشرق، صف بندی موافقان و مخالفان امروز با نزدیک شدن به پایان دوران اکران این فیلم، در حال جدی‌تر شدن است. اما اجماع همه موافقان و مخالفان «امروز»، بر یک چیز در حال شکل گیری است. اینکه «امروز» فیلم مهمی است. خرق عادت میرکریمی در مسیر فیلمسازی‌اش در مدت اکران فیلم، موجب به راه افتادن بحث‌ها و جدل‌های متفاوتی شده است.دکتر ابراهیم فیاض، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه در یادداشتی شفاهی درباره «امروز» حرف‌های قابل‌توجهی زده است.

اولین باری که  میرکریمی را دیدم به همراه جمعی از سینماگران در سد چادگان برای همایشی جمع شده بودیم. سال 84 بود و «خیلی دور خیلی نزدیک» تازه اکران شده بود. خیلی برایم جالب بود که آنجا همه سینماگران مطرح بودند و به میرکریمی تبریک می‌گفتند که چه فیلم ساخته‌ای. اما میرکریمی کاملا متواضع و سنگین و رنگین بود. این خصوصیت میرکریمی به شدت من را جذب کرد.این آدم بیشتر با خودش است. مثل شاعری که در خودش شعر می‌گوید. و در عین حال فیلسوفانه فیلم می‌سازد. هم شاعرانه و هم فیلسوفانه. دو سال فکر می‌کند تا یک ایده را به طرح تبدیل کند و فیلمنامه‌اش کند.خیلی فکر می‌کند و می‌نویسد. همیشه هم ده‌ها ایده و متن دارد.

مسله اول میرکریمی نوشتن فیلمنامه است و در این نوشتن و ایده‌پردازی حسابی وسواس و دقت دارد. همان روزهایی که در فکر «یه حبه قند» بود ما با هم به یک کارگاه مستندسازی برای طلاب در مشهد رفته بودیم. یادم می‌آید شب آخری که قرار بود برگردیم در هتل بودیم و داشتیم آماده می‌شدیم که برویم فردوگاه، میرکریمی نشسته بود و با یک حرصی فیلمنامه «یه حبه نقد» را برای من تعریف می‌کرد.هنوز یک سال به شروع ساخت فیلم مانده بود. اما با چنان حرصی تعریف می‌کرد که من دائم می‌گفتم بلند شو برویم به هواپیما نمی‌رسیم و او هم دائم می‌گفت گوش کن، این تیکه را گوش کن ببین چه می‌شود...

میرکریمی در سینمایش به شدت خلاق است.از تئاتر کم استفاده نمی‌کند. اهل مطالعه هست. در شعر و ادبیات دستی دارد. پرمطالعه است، پرفکر است، پر هیجان است و ابایی از استفاده از اندیشه های دیگران ندارد. هیچ وقت ندیدم که در مقابل کسی تکبر کند یا به تفکرش این‌قدری مطمئن باشد که کسی را راه ندهد.

در اولین اکران خصوص «یه حبه قند» وقتی اکران فیلم تمام شد و همه بیرون آمدیم، همه عوامل فیلم هم بودند، از فیلم تعریف کردم و او جلوی چشم همه برگشت و گفت: همه ‌اش تو بودی، همه‌اش برای توست. من کار زیادی هم برای فیلم نکرده بودم، یعنی ما فقط از لحاظ اندیشه‌ای با هم صحبت کرده‌ بودیم.اما او اینجوری صحبت می‌کرد.

این یعنی تکبر ندارد و با همه هم سعی می‌کند دوست باشد، با همه خوب باشد، دوست دارد به کار اصلی اش برسد. اصلا حاشیه ندارد، البته که خیلی مواقع هم متاثر می‌شود. جامعه که فیلم‌هایش را درک نمی‌کند کلافه می‌شود. سر یه «حبه قند» وقتی فیلم هنوز اکران نشده بود خیلی فشار روی او بود و حتی از سمت خود حوزه هنری هم می‌گفتند که نکند فیلم نفروشد من به او می گفتم که آرام باش وقتی فیلم اکران شود می‌بینی که چه خواهد شد. سر «امروز» هم این اتفاق افتاد. درگیر شدن جامعه با فیلم‌های او نیاز به زمان دارد. مشکلِ سینماست دیگر. فیلم‌های او شوک وارد می‌کند به سینما و سینما طاقت این شوک را ندارد. سینما روتین جلو می‌رود، گیشه‌ای و تجاری است و میرکریمی با فیلم‌هایش در واقع دارد به این سینما شوک وارد می‌کندو معمولا هم فیلم‌هایش یا بایکوت می‌شود و یا یک عده شروع می‌کنند به موضع‌گیری‌های عجیب غریب.

در جشنواره هم سر «امروز» این اتفاق افتاد. منتقدین فیلم را ندید. فیلم را در جشنواره صراحتا بایکوت کرده اند. نه این دولت که همه دولت ها  و این نشان می‌دهد که سینما طاقت این حرفها را ندارد.

زمانی من به او می‌گفتم که اگر فیلم های تو در روسیه، فرانسه، آلمان و... اکران شود غوغایی برپا می‌کند. خودش هم باورش نمی‌شد تا در مسکو 2000 منتقد به افتخار فیلمش ایستادند. من روی فرهنگ‌ کشورهای مختلف کار کرده‌ام. ذائقه آنها را می‌شناسم. سر همین فیلم «امروز» هم به او گفتم که در فرانسه از فیلمت به شدت استقبال می‌شود. این سبک نقد اجتماعی، نقد با سکوت و بدون خشونت زبانی و کلامی، در مقابل نقد با شلوغ‌کاری و حرف زدن در فرانسه به شدت پرطرفدار است.

«امروز» سبک جدیدی از نقد اجتماعی است که با نوعی عرفان فردی و نه عرفان اجتماعی جامعه را نقد می‌کند. و این در واقع یک بحث بسیار عمیقی است که می‌تواند ابعاد فلسفی متفاوتی ایجاد کند.در دنیای امروز «نقد در سکوت» خیلی پسندیده می‌شود. یعنی پست مدرنیسمی که از شرق می‌رود بیشتر بر مبنای سکوت، گوش کردن و حرف نزدن پایه‌ریزی شده است برخلاف مدرنیسم چپ و راست که هم لیبرالیسم و هم سوسیالیسم بر مبنای برهم زدن و نمایش بود و سر آخر هم به دنیای بازی‌ها رسیدند، امروز دنیای سکوت است.صلح طلبی همراه با سکوت و این بحث‌ها بحث‌های جدیدی است. من حدس می‌زنم که در ژاپن و چین و حتی در پاکستان به شدت از این فیلم استقبال می‌شود و به نظرم فیلم فروش بدی در از خارج از کشور ندارد.

اگر از بعد اسلامی بخواهیم نگاه کنیم، «امروز» به شخصیت ایثارگرانه امام علی(ع) که بیشترین کار را می‌کند و بیشترین سکوت را دارد و بیشتر از همه به او حمله می‌شود نزدیک است. این  اتفاق به نظرم می‌تواند به شدت سریال‌ساز باشد. چون همان‌طور که می‌دانید سینمای تالیفی، چون یک سینمای بینانگذار است، سینمای سریال‌ساز و صداوسیماساز است و به نظرم هر چه قدر هم برویم، تلویزیون هم بیشتر در این فضا درگیر خواهد شد. در مورد بقیه فیلم‌های میرکریمی هم همین اتفاق افتاد. این فیلم‌ها به اندازه‌ای در جامعه‌ نفوذ پیدا کرده‌اند که مثلا «به همین سادگی» و «خیلی دور خیلی نزدیک» امروز تبدیل به ضرب المثل شده‌اند و وارد جریان ادبیات عامه شده‌اند.

فکر می‌کنم همین اتفاق به زودی برای «امروز» هم رخ می‌دهد. چیز نا‌آشنایی برای ما نیست. «امروز» کلمه فلسفی «دم را غنمیت بشمار»، «کار را غنمیت بشمار» است.یعنی فیلم یک ساختار فلسفی دارد و در عین حال برای همه آشنا و عادی است. ما در «امروز» از تکثر قهرمان‌های « یک حبه قند» به یک قهرمان عادی می‌رسیم که همه آن را می‌شناسیم.

خلاقیت مرکریمی بالبداهه نیست، با مطالعه و مداقه و تنهایی زیاد به دست آمده است و این آرامشی که دارد مدیون این تنهایی اوست. میرکریمی آدم متفکری است، اما مساله اینجاست که این تفکر با خلاقیت ویژه‌ای گره خورده است و وقتی این تفکر به خلاقیت می‌رسد عمقی اندیشمندانه پیدا می‌کند. میرکریمی با خلاقیتش می‌تواند بالاترین مفاهم فلسفی را در قالب شخصیت‌های سینمایی ساده بیان کند.کار میرکریمی چنین ساختاری دارد. متن های او به شدت عمق دارد و به همین دلیل وقتی به خلاقیت می‌رسد می‌تواند ارتباط برقرار کند.

به این ترتیب است که این قدر مفاهیمِ پشت شخصیت‌های سینمایی مرکریمی قوی است که هر بازیگری با بازی در فیلم‌های او به یک ارتقای اجتماعی در عالم سینما می‌رسد. بازیگر هم با بازی در فیلم او به اوج می‌رسد و از لحاظ روحی راضی می‌شود که پشت این تفکر ایستاده است و هم در سینما قد و منزلت پیدا می‌کند. یادم می‌آید سر «یه حبه قند» من به بازیگر «پسند» گفتم که این صحنه تاب خوردن تو من را یاد «باغ آلبالو»ی چخوف انداخت. گفت اتفاقا رضا کیانیان هم به من همین را گفت و حتی رهبر انقلاب هم در واکنش به این فیلم گفته بودند که «پسندیده» شد. یعنی حتی آقا هم روی شخصیت پسند تاکید کرده بود.این ویژگی شخصیت‌سازی میرکریمی  است که هم برای یک فیلسوف ، معنای عمیقی دارد و هم برای مردم عادی، ساده و دردسترس است. و شما وقتی به این کاراکتر نگاه می کنید برای یک فیلسوف، فیلسوفانه متجلی می شود و برای یک مخاطب عادی کاراکتری قوی به نظر خواهد آمد.

شما اگر به نقش (الهام حمیدی) در فیلم «خیلی دور،خیلی نزدیک» هم نگاه کنید کاراکتر خیلی قوی نشان داده شده است. بعد از این این بازیگر در نقش همسر حضرت یوسف هم بازی می‌کند در همان سریال همین نقش در او برجسته می شود. می خواهم بگویم میرکریمی همان طور که مفهوم ایجاد می کند کاراکتر هم ایجاد می کند.

کاراکتر یونس در فیلم «امروز» عمیق و بزرگ است. اگر پرویز پرستویی «امروز» را با پرستویی «آژانس شیشه ای» مقایسه کنید می بینید که در «آژانس شیشه ای» کاراکتری فعال است و نقد اجتماعی پرخاشگرایانه دارد. اما در«امروز» حاج کاظم دیگر پرخاش نمی‌کند. اتفاقا کاراکتر یونس که میرکریمی درست کرده است  حاج کاظم ساکتی است که با سکوتش بدترین اعتراض را به کل ساختار اجتماعی می‌کند؛ از خیابان گرفته که با تاکسی مسافران شب را از خیابان جمع می‌کند یا در برخوردی که با جنس مخالف دارد یا نوع واکنش به برخوردهایی که با او می شود. فیلم «امروز» ساختار ذهنی و معرفتی جامعه و روزمره گی جامعه را نقد می‌کند.

فیملهای میرکریمی، سیرتاریخی سینمای ایران را شکل می‌دهد. خیلی از فیلمها به آرشیو می رود اما فیلمهای میرکریمی تکرار می‌شوند و به عنوان اثر جاودانه سینمای ایران می مانند. سیر سینمایی که میرکریمی شکل داده است باعث شده که مخاطب سینمایش را دنبال کند. این ماندگاری اثر سینمایی در کارهای علی حاتمی هم دیده می شود منتهی فیلمهای حاتمی یک اثر تئاتری است ولی میرکریمی به این مقام می‌رسد که از کارهای تئاتری برای  ایجاد اندیشه می گذرد و به سینما می رسد. سینمایی که در لوکیشن مثل سن تئاتر باقی نمی ماند بلکه لوکیشن بازی ها تابع زمان، مکان و نورطبیعی است. اتفاقا این گونه فیلم ساختن در حوزه اندیشه‌ای خیلی سخت است ولی میرکریمی در فیلمهایش مثل «یه حبه قند» توانسته این کار را بکند.

فیلمسازهایی هم بودند که می خواستند در فضاهای باز، فیلم فلسفی بسازند ولی موفق نشدند مثلا لوکیشن را در فیلم خیلی تغییر می‌دادند ولی در این تکثر زمان و مکان گم می‌شدند. استفاده از مفهوم فلسفی در تئاتر راحت تر است چون  لوکیشن‌ها تغییر نمی‌کند و یک سکونی دارد که می توانی روی کاراکترها تمرکز کنی. ولی وقتی میرکریمی فیلم میسازد از تغییر زمان و مکان استفاده می‌کند، لوکیشن‌ها را هم عوض می‌کند در عین حال مفهوم فلسفی‌اش هم گم نمی‌شود. در فیلمهای میرکریمی، شما یک لحظه را هم نمی‌بیینی که مفهوم فلسفی گم شود یا اینکه گیج شوید و پیوستگی را گم کنید.

شما اگر در «آژانس شیشه ای» رزمنده ای با طراز اجتماعی بالا می بینید، میرکریمی در فیلم «امروز» توانسته به کاراکتر این رزمنده، عمق فلسفی ای بدهد. حالا رزمنده ای که دارید امام علی وار است. وقتی امام علی بعد رشادتهای جنگ‌های صدر اسلام و بعد از رحلت پیامبر ایثارگرانه به سکوت می رسد. این رزمنده هم کاملا به سکوت امام علی‌واری رسیده است.

باید ببینیم که میرکریمی در فیلم بعدیش به چه کاراکتری می رسد. الان هم می خواهد شخصیت «شهید همت» را تصویر کند. یعنی از مفهوم «یونس» به شهید همت برسد. مثل یک پازل همه شخصیت‌هایش را چیده است تا سرانجام به «شهید همت» برسد. یقینا به خوبی می تواند چنین شخصیتی را هم بسط دهد. مثلا اگر بخواهد شهید همت را در یک دم خیلی زیادی نشان دهد حتما به «یه حبه قند» می‌رسد. و اگر بخواهد قهرمانی را که مثل همه است ولی خاص است نشان دهد به یونس «امروز» می رسد.

یونس «امروز» برای خودش هیچ تکبر یا امتیازی قائل نیست ولی واقعا ممتاز است. شما اگر به حرکات یونس نگاه کنید شخصیتی که خیلی خونسرد است یا مثلا به غذا خوردن، چای خوردن و رانندگی‌اش و حتی برخوردش با افراد دقت کنید یک سادگی خاصی دارد. یعنی ساختار رفتاری او به گونه ای است که خیلی ساده و مثل همه است ولی در عین حال ممتاز است. شخصیت شهید همت هم به این شکل بوده است یعنی شبیه همه‌ی مردم بود ولی به واقع شخصیت برجسته ای بود.

متن‌هایی که میرکریمی تولید می‌کند پشت سر هم متصل می‌شوند به هم، مدام دارد به ایده اولیه او اضافه می‌شود و فکر می‌کنم سرانجام می تواند شخصیت بزرگی مثل شهید همت را برجسته کند و همین باعث شود که شخصیتها دیگر تکراری و کلیشه ای نباشند. روایت کردن قصه‌ها و آدم‌های جنگ خیلی سخت است ولی میرکریمی می‌تواند این کارکترهای تازه را به صحنه تصویر بیاورد. کاراکتری که تکراری و کلیشه‌ای نشود و از طرفی هم مبهم نباشد و قابل فهم برای مردم عادی باشد.کار میرکریمی در «همت» به اوج خواهد رسید.
منبع: تسنیم