اکنون کارلوس کی روش در ایران نیست و ائتلاف مخالفانش به موفقیت رسیده؛ اما به راستی فوتبال ما در جهت درستی قدم برمی‌دارد؟

گروه ورزشی مشرق، سرانجام کارلوس کی روش از ایران رفت. برای اینکه بدانیم این جدایی برای همیشه خواهد بود یا زمان چندانی به درازا نخواهد کشید، باید اندکی صبر داشت تا ابهامات از بین رود. در این بین، آمار ها دلالت بر بازنگشتن وی به ایران دارد. و این یعنی باید آماده روزهای بدون سرمربی خارجی باشیم که این روزها محبوبیت ویژه ای میان هواداران دارد.

وی در مدتی که در ایران حضور داشت، فراز و نشیب های فراوانی را پیشروی خود دید تا اکنون که گفته می شود در دوبی حضور دارد. ائتلاف مخالفان نیز که در روزهای اخیر رنگ و بوی دولتی به خود گرفته، می تواند سنگر اول را فتح شده ببیند. کی روش نیست تا آنها که وی را آماج حملات خود قرار داده بودند، یک گام به پیش آمده باشند؛ اگرچه ممکن است وزارت ورزش و جوانان بیانیه دهد و آن را تکذیب کند.


به نظر می رسد گزینه اصلی جریان منتقد کی روش، مربی ایرانی باشد. البته، در راس آنها نیز حسین فرکی قرار دارد که فصل قبل موفق شد تیم فولاد خوزستان را به قهرمانی لیگ برتر برساند.

در این بین، باید پرسید که آمدن و رفتن کارلوس کی روش از برای چه بود؟ آیا نتوانسته به رسالتی که برایش تعریف شده بود، دست یابد؟ فوتبال ایران در نبود وی، چه ترسیم راهی دارد و باید در انتظار چه بود؟ و ده ها پرسش دیگری که این روزها به نظر بی جواب است.

ائتلاف منتقدان به ریاست وزیر ورزش!
شاید برای نخستین بار در تاریخ ورزش کشور بود که نفر اول آن به این شکل درباره سرمربی یک تیم ملی اظهار نظر می کرد. محمود گودرزی که در قامت فردی دانشگاهی وارد وزارت ورزش شد، کار را به جایی رساند که پرچم دار مخالفت با کی روش نامیده شد. او حتی در جمع اهالی رسانه چنان از سرمربی پرتغالی یاد کرد که موجب تعجب بسیاری را فراهم کرد. این تا آنجا بود که این وزارتخانه مجبور شد بیانیه ای صادر کرده و خود را از انگ "ضد کی روش" بودن بری بداند.

در دیگر سو مربیانی قرار داشتند که مدام علیه سرمربی پرتغالی موضع می گرفتند. آنها دستاوردی برای حضور کی روش متصور نبودند و وی را متهم به "تحقیر کردن کشور" در رفتارهایش می دانستند. شاید محور نقد این گروه را باید رفتاری ناسیونالیستی دانست که موجب چنین واکنشی می شد. منصور پورحیدری، سرمربی سابق استقلال که اکنون عضو هیئت مدیره این تیم است، صحبت هایی را بر زبان می آورد که می تواند در این راستا، قابل ارزیابی باشد: "اگر به تاریخ تیم ملی مروری داشته باشیم، در 30 سال گذشته اگر هر نتیجه ای توسط تیم ملی حاصل شده با مربی ایرانی بوده است. مربیان ایرانی خوب هستند؛ اما نمی دانم چرا امکانات در اختیار آنها قرار نمی گیرد یا به قولی در اختیار چشم زاغ ها قرار می گیرد. مربی ایرانی هر لحظه باید تنش بلرزد که یک داستانی برایش پیش نیاورند."

اکنون که کی روش به ظاهر قراردادی تمدید نکرده، باید پرسید چه تدبیری از سوی جریان های مخالف ارائه شده است. به نظر می رسد گزینه اصلی این جریان منتقد، مربی ایرانی باشد. البته، در راس آنها نیز حسین فرکی قرار دارد که فصل قبل موفق شد تیم فولاد خوزستان را به قهرمانی لیگ برتر برساند. این را نباید از یاد برد که برخی منتقدان به روند همکاری با کی روش اعتراض دارند و معتقدند روند کنونی نفعی برای فوتبال کشور ندارد. بین این دو اگرچه نتیجه حرف یکی است؛ اما باید تفاوت قائل شد چرا که در کلام گروه دوم معارضه و مقابله وجود ندارد.


کی روش در قامت یک مربی بین المللی که در طراز نخست فوتبال جهان فعالیت کرده، حداقل انتظارات را از منظر امکانات و سخت افزارها داشت و طبیعی است که چنین انتظاراتی برآورده نشده و موجب اعتراضش شده است. در حقیقت، وی سطح تیم ملی را بالا برد و ضعف های ما را به ما نشان داد؛ همانند یک آیینه.

کی روش به مثابه آیینه ضعف های ما
در سوی دیگر این ماجرا موافقانی قرار گرفته اند که عموم فضای رسانه ای کشور را در بر می گیرند. در حقیقت، این جریان با اتمام جام جهانی برای تیم ملی فوتبال ایران و صدور بیانیه ای در حمایت از تداوم حضور کی روش، اعلام داشت در پی چه غایتی است. در این بین، این جریان در روزهای اخیر تلاش داشته تا مدیران فوتبال کشور را مجاب به حفظ سرمربی پرتغالی کند. باید در نظر داشت این جریان حمایت مردمی قابل توجهی نیز دارد. شاید بتوان عنوان داشت که کی روش در زمره محبوب ترین مربیان خارجی در تاریخ فوتبال ما بوده است.

جریان های موافق تداوم حضور کی روش عنوان می دارند در مدت اخیر مانند آیینه ای عمل کرده که ضعف ها و کاستی های ما را به نمایش گذاشته است. وی در قامت یک مربی بین المللی که در طراز نخست فوتبال جهان فعالیت کرده، حداقل انتظارات را از منظر امکانات و سخت افزارها داشته است. طبیعی است که چنین انتظاراتی برآورده نشده است. آب رفتن پیراهن تیم ملی، لغو اردوهای ملی به دلیل مشکلات مالی، برگزاری نامنظم لیگ و ...، مواردی بود که موجب شد تا مرد پرتغالی معترض شود. سیاست وی در علنی سازی این نقایص هم منجر به ارتقای سطح تیم ملی شده بود که در حقیقت، این روشی از سویش بوده که استفاده شده است.

جریان های موافق بر این باورند که کی روش در مدت حضورش در ایران، توانست طراز تیم ملی را در جهان ارتقا دهد و ما را به سطح بالاتری برساند. ادامه این روند، کلاس تیم ملی فوتبال را بالاتر می برد. البته، این را نیز باید در نظر گرفت که شرح وظایف کی روش نیز مشخص نبوده است. در حقیقت، ضعف فدراسیون موجب شد تا نتوان از ظرفیت های قابل توجه این مربی به سود فوتبال ملی بهره برد. این مشکل نه ریشه در مربی خارجی که مربوط به فدراسیون و مدیریتش است.

فوتبال ما و روزهای سردرگمی
در چنین شرایطی که اکنون کارلوس کی روش در ایران حضور ندارد، هر آن گمانه ای به گوش می رسد. برخی از امکان تداوم همکاری می گویند و برخی نیز رفتن او را همیشگی تفسیر می کنند. در شرایطی که رقبا خود را آماده جام ملت های آسیا در استرالیا می کنند، فوتبال ما هم چنان اندر خم یک کوچه است و به این می اندیشد که چه با نیمکت مربیگری خود کند. این نیز یعنی اتلاف وقت و از دست رفتن فرصت هاغ اگرچه این موضوع برای فوتبال ما طبیعی شده است!