کد خبر 340734
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۱

اگر رویکرد اوباما را با چارچوب‌های نظری روابط بین‌الملل تطبیق دهیم به خوبی روشن می‌شود که وی پیرو مکتب رئالیسم است. اوباما اوضاع جهان را آنگونه که هست و نه آنگونه که باید باشد، می‌بیند.

به گزارش مشرق، خبرگزاری سیهان در گزارشی مدعی شده است که سردرگمی اوباما در واکنش به بحران‌های جاری بین‌المللی بیش از این که به روش راهبردی وی بازگردد، به پیچیدگی مسائل در برهه حاضر مربوط است.

هفته گذشته اوباما در پاسخ به پرسش از چگونگی واکنش آمریکا به خطر داعش اعلام کرد، هنوز استراتژی مشخصی در این زمینه وجود ندارد. اگر چه این اظهارات با موج گسترده‌ای از انتقادات روبه‌رو شد، اما این سخنان را می‌توان ناشی از تلاش رئیس‌جمهور برای محاسبه همه گزینه‌های پیش روی قبل از وارد شدن به مرحله اقدام تفسیر کرد.

تا بدین جای کار مشخص شده است که روش رهبری اوباما نقطه مقابل روش «جرج دبلیو بوش» است. استراتژی کلان جرج بوش بدون توجه به نتایج و عواقب ممکن، با اتکا به راه‌حلی یک‌جانبه دو جنگ طولانی‌مدت را به ارمغان آورد. در طرف مقابل استراتژی کلان اوباما بدنبال چندجانبه‌گرایی و مشارکت است.

اوباما پیش از درگیر شدن در عملیات نظامی وقت بیشتری را صرف محاسبه جوانب مختلف این تصمیم می‌کند، چرا که به محدودیت‌های قدرت آمریکا واقف است و معتقد است که همه مشکلات لزوما با راه‌حل آمریکایی برطرف نخواهند شد. به عقیده اوباما گاهی ممانعت از اقدام غیر منطقی می‌تواند نقطه شروع خوبی در استراتژی کلان سیاست خارجی باشد.

اگر رویکرد اوباما را با چارچوب‌های نظری روابط بین‌الملل تطبیق دهیم به خوبی روشن می‌شود که وی پیرو مکتب رئالیسم است. اوباما اوضاع جهان را آنگونه که هست و نه آنگونه که باید باشد، می‌بیند. وی به‌خوبی از جایگاه آمریکا نزد افکار عمومی جهان مطلع است و درست به همین دلیل در استفاده از گزینه نظامی در مناطقی که عملیات نظامی یک‌جانبه می‌تواند مشکلات را افزایش بدهد، اجتناب می‌کند.

سیهان در ادامه مقاله خود توجه مخاطبان را به عرصه پرماجرای سیاست‌خارجی آمریکا در ماه اگوست گذشته جلب می‌کند؛ در زمانی که آمریکا تلاش می‌کرد تا دولت جدید در بغداد برقرار شود، ناگزیر از حملات هوایی به شمال عراق برای جلوگیری از پیشروی‌های گروه تروریستی داعش شد. نیروهای داعش یک خبرنگار آمریکایی را که دو سال پیش به گروگان گرفته بودند، به طرز فجیعی به قتل رساندند و به افزایش عملیات‌های خود در منطقه پرداختند.

در سوی دیگر بین تل‌آویو و حماس جنگ خونینی در جریان بود که بیش از 2000 کشته بر جای گذاشت. شبه قاره هند نیز از سیر تحولات عقب نماند. برنامه آمریکا برای بیرون کشیدن نیروهای خود از افغانستان نیز می‌تواند فاجعه‌ای بزرگ در این کشور به وجود آورد. در طرف دیگر مواضع روسیه در مقابل اوکراین و انتظاراتی که از اوباما برای ایستادن در مقابل پوتین می‌رود هم قابل توجه است و سرانجام این‌که لیبی در قاره آفریقا بار دیگر صحنه آشوب و خشونت شده است.

آیا راه‌حلی غیر از مشارکت همه جانبه می‌تواند برای رفع همه این مشکلات کارساز باشد؟ آیا در مورد داعش به‌عنوان تنها بحرانی که آمریکا برای مبارزه با آن وارد فاز عملیات نظامی شده است، حملات هوایی به تنهایی می‌تواند منجر به شکست این گروه تروریستی قدرتمند شود؟

حملات هوایی محدود آمریکا در کنار تلاش برای شکل‌گیری دولت فراگیر در بغداد می‌تواند دولتهای عرب را تشویق به همکاری با یکدیگر کند و قبایل سنی‌مذهب عراق را متقاعد کند که حمایت از داعش به نفع آنها نیست و گزینه‌های بهتری نیز برای آنها وجود دارد.

این گزارش در انتها می‌نویسد: نهایتا باید به همه چالش‌های سیاست‌خارجی پیش روی کاخ سفید توجه کنیم؛ اوکراین، روسیه، عراق، ایران، سوریه، لیبی، پاکستان، افغانستان و چین هر یک درگیر موضوعات مهمی هستند که به طریقی به سیاست خارجی آمریکا مربوط است.

رویکرد محتاطانه اوباما بیش از آن که به روش رهبری وی بازگردد، ریشه در پیچیدگی و گستردگی بحران‌های موجود در عرصه بین‌المللی دارد. اقتصاد ضعیف آمریکا در شرایط حاضر و بدبینی عمومی نیز عرصه اقدام را برای اوباما دشوارتر کرده است. مجموع شرایط نشان می‌دهد که طبیعیست اوباما نتواند برای همه پرسش‌ها، پاسخی مناسب در دست داشته باشد.
منبع: فارس