مجری: آقای دکتر، تازهترین اخباری که از شما رصد میکردیم درباره وزارت ورزش بود. که حرف و حدیث بود که به شما پیشنهاد دادند و جزو کاندیداها بودید. البته اشخاص دیگری معرفی شدند. همه ماجرا در حد حرف و حدیث و شایعه بود یا با شما صحبت جدی هم شده بود؟
مهرعلیزاده: صحبت جدی خیر، اما عدهای که افرادی را کاندیدا میکردند در لیست کاندیدا در مقاطع مختلف اسم بنده هم بود اما درباره اینکه صحبت جدی باشد نخیر.
مجری: پس صحبت جدی نبوده است؟
مهرعلیزاده: نخیر.
مجری: یک خاطره گفتید از قبل بازی حساس ایران و اردن که به امان رفته بودید مقدماتی جام 2006 بود اگر اشتباه نکنم گفتید با پادشاه اردن دیدار داشتم که خیلی استرس داشت. قصه چه بود؟ خودش پیش کشید یا شما پیش کشیدید؟
مهرعلیزاده: از کجا شما خاطره را خواندید؟ بله. من که خودم خیلی استرس داشتم واقعا.
مجری: آن بازی اگر مساوی هم میشد ما شانس را از دست میدادیم.
مهرعلیزاده: بله. ما اینجا از اردن خورده بودیم و من از اینجا 48 ساعت زودتر برای بودن در کنار بچهها و روحیه دادن به آنها رفته بودم. ما آن روز که عصر بازی بود برنامه ملاقات هم با شاه اردن و هم با ولیعهدشان و هم فکر میکنم با وزیر خارجهشان داشتیم.
به اصطلاح ملاقات رسمی بود و به عنوان معاونت رئیسجمهور آقای خاتمی بود که سلام ایشان را برسانیم و تشریفات معمولی بود که عادی است.
مجری: حرفهای دیپلماتیک؟
مهرعلیزاده: حرفهای دیپلماتیک. 2 دقیقه نگذشت که گفت خب امروز بازی داریم. گفتم بله ساعت چهار. گفت نظرتان چیست؟ گفتم امیدوارم بازی جوانمردانهای باشد.
گفت ولی ما برنده میشویم. گفتم انشاءالله که برنده شوید. بالاخره هر کسی امیدوار است که برنده شود. ما هم امیدواریم. شاید ده دقیقه بعد 15 دقیقه بعد همهاش ادامه میداد که ما برنده میشویم میگفتم بله و او بازهم ادامه میداد.
میگفت ما در ایران شما را زدیم. نیم ساعت بعدش رفتیم کاخ کنار آنجا و با ولیعهد هم ملاقاتی داشتیم. جالب است او که دیگر اصلا مجال نداد که حرفهای دیپلماتیک زده شود و کلامی منعقد شود و شروع کرد به گفتن این که ما بازی را میبریم.
گفتم بله امیدواریم. بازهم تأکید کرد که ما بازی را خواهیم برد. وزیر خارجهشان هم همین طور. بعد هم که برای رفتن به بازی عجله داشتیم و رفتیم ناهاری خوردیم و خدا را شکر که بردیم.
مجری: بعد از باخت دیگر آنها را ندیدید؟
مهرعلیزاده: نه آنها یک باکس شاهنشاهی داشتند که شاه اردن و ملکهشان در آن نشسته بودند و باکس دیگری هم بود به نام باکس وزرا که ما مهمانها آنجا بودیم ما تا رسیدیم آنها خالی کرده و رفته بودند. البته وزیر ورزششان بود. و یک تبریکی به ما گفت.
مجری: 76 استاندار خراسان شدید و بعد چه شد که در 80 رئیس سازمان تربیت بدنی شدید؟ سابقه ورزشی که نداشتید. داشتید؟
مهرعلیزاده: نه. لزوما که...
مجری: نه لزوما نیست اما سابقه و فنی مهندسی داشتید سابقه صنایع داشتید.
مهرعلیزاده: اگر دقت کنید در یک تفاوت عمده و اساسی هم در متن حکم با احکام قبلی وجود داشت این بود که در حکم آمده بود که شما به ریاست تربیت بدنی منصوب میگردید و از شما توقع دارم که نسبت به تدوین طرح جامع ورزش و اجرایی کردن آن اقدام کنید.
به عبارتی آقای خاتمی در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند و خودشان هم به من این مطلب را گفتند که من در ورزش احساس کمبودی میکنم و آن این است که ورزش ما فاقد یک برنامه جامع و آیندهنگری است و به همین دلیل است که علیرغم هزینه کردن و توجه همواره افت و خیز دارد، زیرا بر اساس برنامه منظمی که ده سال یا بیست ساله آیندهاش دیده شود حرکت نمیکند. لذا ایشان به من محبت داشتند و گفتند که تو آدم برنامهریزی هستی و اصولا کار بلند مدت انجام میدهی و برنامهریزی میکنی و در خراسان نیز کارت اینگونه بوده است و در گذشته نیز همینگونه بوده است بنابراین من از تو میخواهم که در ورزش مدیریت کنی تا ما در ورزش یک برنامه بلند مدت داشته باشیم تا این نگاه بلند مدت برای توسعه ورزش حاکم شود. این بود که ایشان از بنده خواستند و بنده هم تقبل کردم و در خدمتشان بودیم.
مجری: من یک سؤال از آقای هاشمیطبا کردم و آن سؤال این بود که جاذبه ورزشی برای سیاسیون چیست؟ گفت دو چیز. یکی شهرت و دیگری مسافرت خارج از کشور. شما هم همین تحلیل را دارید.
مهرعلیزاده: در مورد خودم میگویید؟
مجری: نه در کل آقایان سیاسی خیلی علاقهمند هستند رئیس فدراسیونی، عضو هیئت مدیره آبی یا قرمزی شوند.
مهرعلیزاده: کلمهای که درباره مسافرت خارج و مسئولین سیاسی زده میشود خیلی کارها را چیپ میکند. بالاخره مسئولی با این سطح مسئولیت به اندازه کافی امکانات دارد که 4 روزی با زن و فرزندش به مسافرت خارج از کشور برود. از طرفی هر مسئولینی با این لول در حیطه کاری خودش حداقل 4، 5 بار فرصت سفر به خارج را دارد مثلا هرکسی که وزیری میشود بالاخره عضو چند مجمع بینالمللی خواهد شد.
مجری: پس شما دلیل این رغبت را چه میدانید؟
مهرعلیزاده: شاید مشهور بودن یکی از دلایلش است اما من خوبش را میبینم و میگویم نافع بودن و این که دوست دارد بیاید، شاید بتواند کاری کند و کاری از دستش برآید.
مجری: شما الان فقط در فعالیت زورخانهای هستید یا فعالیت دیگری هم دارید؟
مهرعلیزاده: من یکی دو فعالیت جنبی دیگر هم دارم. اولا این که در دانشگاه تدریس میکنم و از طرفی یک مجموعهای است که من از بیست سال پیش به شکل افتخار برای خودم میدانم و امیدوارم که برای آخرتم باشد، این مجموعه را بیست سال است که مدیریت میکنم، مجموعهای است اقتصادی به نام مجموعه شاهد که متعلق به 120 هزار فرزند شاهد است که اخیرا هم همسران شهدا اضافه شدند و 170 هزار نفر شدند و سهامداران و سهامدار به شکل خصوصی هستند.
این مجموعه با یک سرمایه اهدایی 10 میلیونی امام(ره) در سال 63 ایجاد شده است به این هدف که فرزندان شهدا که بزرگ میشوند بتوانند دانشگاه بروند و زندگی تشکیل دهند.
از سال 73، یعنی از 20 سال پیش مسئولیت این مجموعه با من است. رئیس هیئت مدیره، در مقاطعی رئیس هیئت امنا و سه سالی هم مدیر عاملش بودهام.
مجری: اگر شما مدیر وزارت ورزش بودید برای قضیه کارلوس کی روش چه تصمیمی میگرفتید؟ بحث روز ورزشیها این است. آیا تمدید میکرد یا نه؟
مهرعلیزاده: من اگر بودم اعلام میکردم که آقای فدراسیون فوتبال من هم به عنوان وزیر و هم به عنوان شهروند با انتخاب شما موافقم و انتخابتان را تبریک میگویم مشروط بر اینکه مبلغش را به ورزش تحمیل نکنید چرا که در ورزش به اندازه خیلی زیادی باید در جاهای دیگر و در رشتههای دیگر برای مردم هزینه شود.
مخالفت نمیکردم و حتی موافقت و تشویق هم میکردم اما راهی باز میکردم که مبلغش به بودجه ورزش تحمیل نشود زیرا در جاهای دیگر واقعا ورزش مردم به این بودجه نیاز دارند، همین ورزشهای همگانی که مردم از بعد سلامت به آن نیاز دارند.
یکی از همین روزها فردی چون میدانست من در ورزش سابقهای دارم زنگ زده بود و میگفت من پیشنهادی دارم. گفتم چه پیشنهادی؟ گفت آقا تو رو خدا به این فدراسیون فوتبال بگویید که اعلام کند هرکس که مایل است کارلوس کی روش را نگه داریم مبلغ ده هزار تومان بدهد.
مجری: شما پیشنهاد دادید؟
مهرعلیزاده: نه آن فرد پیشنهاد میکرد که شما دستتان میرسد به این آقایان بگویید، مردم هم قطعا میآیند و کمک میکنند و ده برابر مبلغ کی روش هم جمع میشود. گفتم من میگویم.
واقعا هم همین طور است این همه ما علاقهمند به فوتبال و علاقه مند به استقلال و پرسپولیس داریم. آیا مردم پول نمیدهند. پول را از مردم بگیرید و بگویید آقای وزیر به شما هم تحمیل نمیکنیم من رئیس فدراسیون هستم و ترتیب کار را میدهم و مردم هم که این را میخواهند.
منطق هم میگوید که این آدم میتواند موفق باشد. حالا این قدر پول میخواهد، نسبت به عرف بیشتر میخواهد کم کنید و اگر متعادل است بدهید برود.
مجری: یک جا گفته بودید که آقای کفاشیان یک ذخیره الهی برای ورزش است که آمده و مانده است و باید از آن لذت ببریم.
مهرعلیزاده: واقعا؟
مجری: بله.
مهرعلیزاده: حتما شوخی کردهام. آقای کفاشیان اهل شوخی است. اما من هیچ وقت درباره انسانی نمیگویم که ذخیره الهی است. کفاشیان آدمی است که به عنوان نفر دوم خیلی خیلی به درد میخورد و کمک میکند.
من از ایشان به عنوان نفر دوم استفاده میکردم و انصافا نیز فردی بود که به ایشان میگفتی برو و این کار را برنامهریزی کن و بیاور، ایشان میرفت و دقیق برنامهریزی میکرد و کاملا پیگیری میکرد.
ولی در این موقعیت قرار گرفته تجربه جدیدی را دارد انجام میدهد. اما با همین خندهرویی و خوشرویی و توان اجرایی که دارد تا حالا که خوب بوده است. بعضی میگویند شما پایش را به ورزش باز کردهاید میگویم ایشان پایش به ورزش باز بود. اعتقاد هم به او دارم چون بچه مسلمان است.